eitaa logo
کنگره ملی۲۰۰۰شهید دیار سربداران
659 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
385 ویدیو
20 فایل
ارتباط با دبیرخانه: @kongere_shohada_sarbedaran
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانی آرام و مهربان بود سعی می کرد که به همه کمک کند و بسیار خوش اخلاق و خوش رو و مورد علاقه اطرافیان بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت پایگاه بسیج درآمد و در محافل ادعیه و مجالس مذهبی شرکت می کرد. علی برای انجام خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران عازم جبهه های نبرد شد و تنها پس از چند روز که از خدمت او می گذشت در منطقه کردستان در حین تعمیر جاده به اتفاق 12 سرباز دیگر از دوستانش، به دست گروه‌های ضد انقلاب بصورت وحشیانه سرهایشان همانند حضرت علی اکبر(ع) از بدن جدا شد و مظلومانه به شهادت رسیدند. @ba_setaregan www.basetaregan.ir
جوانی آرام و مهربان بود سعی می کرد که به همه کمک کند و بسیار خوش اخلاق و خوش رو و مورد علاقه اطرافیان بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت پایگاه بسیج درآمد و در محافل ادعیه و مجالس مذهبی شرکت می کرد. علی برای انجام خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران عازم جبهه های نبرد شد و تنها پس از چند روز که از خدمت او می گذشت در منطقه کردستان در حین تعمیر جاده به اتفاق 12 سرباز دیگر از دوستانش، به دست گروه‌های ضد انقلاب بصورت وحشیانه سرهایشان همانند حضرت علی اکبر(ع) از بدن جدا شد و مظلومانه به شهادت رسیدند. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید: روزی که برای دیدن پیکر رضا به سردخانه رفتم وقتی با بدن او روبرو شدم به یاد آن لحظه ای افتادم که در صحرای کربلا امام حسین (ع) بالای سر پیکر علی اکبر (ع) آمد و صورت روی صورتش گذاشت و آن موقع دلش آرام گرفت. من هم صورتم را روی صورت فرزندم گذاشتم تا دلم آرام بگیرد. در همین لحظه به یاد جمله آخری که رضا به من گفت افتادم که گفت: مادرم گریه نکن تا من پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده نباشم. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید: روزی که برای دیدن پیکر رضا به سردخانه رفتم وقتی با بدن او روبرو شدم به یاد آن لحظه ای افتادم که در صحرای کربلا امام حسین (ع) بالای سر پیکر علی اکبر (ع) آمد و صورت روی صورتش گذاشت و آن موقع دلش آرام گرفت. من هم صورتم را روی صورت فرزندم گذاشتم تا دلم آرام بگیرد. در همین لحظه به یاد جمله آخری که رضا به من گفت افتادم که گفت: مادرم گریه نکن تا من پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده نباشم. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir