eitaa logo
کنگره ملی۲۰۰۰شهید دیار سربداران
659 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
385 ویدیو
20 فایل
ارتباط با دبیرخانه: @kongere_shohada_sarbedaran
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرابه چراغونه امشب ... موهام فرش مهمونه امشب... دلم خونه امشب... محرم بود هر شب این مداحی رو می خوند دل از دخترش کنده بود تا به لقاء الله برسد، به برکت روز سوم محرم دستان کوچک حضرت رقیه او را به امامش رسوند و همان روز شهید شد. به یاد شهید مدافع حرم رضا دامرودی @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حُر باش! چنان‌ که دیروزت‌ با امروز زمین‌ تا آسمان‌ فرق‌ داشته‌ باشد.. چون شهید مهدی ناصری که در صحنه انتخاب حق و باطل همچون حر آزادگی را در پیش گرفت و با کنار گذاشتن بهائیت و شیعه شدن خود را از بی بهایی به پُر بهایی رساند. آری آزاده باش مثل حر، مثل مهدی... به یاد شهید مهدی ناصری @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به حرم حبیب بن مظاهر که رسید، همان جا مقابل ضریح زانو زد و از خدا خواست که اگر فرزندش پسر بود، نامش را حبیب الله بگذارد و جوری بزرگش کند که همچون حبیب بن مظاهر شود. چند سال بعد خدا حاجتش را داد و حبیب در راه دفاع از انقلاب اسلامی به شهادت رسید. به یاد سردار شهید حبیب الله رحیمی خواه @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"کوچک باش و عاشق،که عشق خود می داند آیین بزرگ کردنت را" قاسم های امام خمینی(ره) همچون قاسم بن الحسن (ع) عزم میدان کرده بودند و مرگ در نظرشان احلی من العسل بود. آری، شهادت او یک اتفاق نبود مقدمه سازی هایی داشت که خود را در تلاطم دریای عشق می دید و شیرینی عشق را در رهایی از دنیا @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که علی اصغر زنده بود، خواب دیدم صدایی می آید. پرسیدم چه می گویند؟ همسایه ها گفتند دارند برای خدا هدیه جمع می کنند. من گفتم چه هدیه ای بهتر از علی اصغر. (من هم مانند رباب) علی اصغرم را هدیه می کنم. روایت مادر شهید @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید: روزی که برای دیدن پیکر رضا به سردخانه رفتم وقتی با بدن او روبرو شدم به یاد آن لحظه ای افتادم که در صحرای کربلا امام حسین (ع) بالای سر پیکر علی اکبر (ع) آمد و صورت روی صورتش گذاشت و آن موقع دلش آرام گرفت. من هم صورتم را روی صورت فرزندم گذاشتم تا دلم آرام بگیرد. در همین لحظه به یاد جمله آخری که رضا به من گفت افتادم که گفت: مادرم گریه نکن تا من پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده نباشم. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از گروهی پانزده نفری که ماموریت دیده بانی منطقه ای از مهاباد را برعهده داشتیم، تنها من زنده مانده بودم و همه شهید شده بودند. دراز به دراز روی زمین افتاده بودند و شکم هایشان پاره شده بود و روده هایشان بیرون ریخته بود. در همین حال جواد که معاون گروه بود را دیدم که سینه خیز به سوی من می آید و قمقمه آبی را در دست گرفته بود لباس رزمش خونی بود و خسته و زخمی، تن بی رمقش را روی زمین می کشاند تا خودش را به من برساند. کنارم قرار گرفت. مرا جمع و جور کرد و گفت: نیم خیز شو تا آب در دهانت بریزم. گفتم : جواد جان! تو هم دراز بکش ، فقط ما دونفر مانده ایم. این سکوت هشدار دهنده است. انگار دارند ما را محاصره می کنند. ولی او بدون توجه به حرف های من قمقمه را روی دهان من کج کرد و ناگهان تیر بعثیان کوردل در کمر جواد نشست و او همچون مولایش حضرت عباس (ع) در کنار من شهید شد . (ع) @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدايا! تو شاهد باش كه هر چند از عاشورا سال ها گذشته و تا به حال عاشورا ها گذشته، اينك در عاشورايى ديگر به فرياد (( هل من ناصر ينصرنى ))حسين پاسخ دادم و داديم خدايا ، تو بر حال ما شاهد باش. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خرابه چراغونه امشب ... موهام فرش مهمونه امشب... دلم خونه امشب... محرم بود هر شب این مداحی رو می خوند دل از دخترش کنده بود تا به لقاء الله برسد، به برکت روز سوم محرم دستان کوچک حضرت رقیه او را به امامش رسوند و همان روز شهید شد. به یاد شهید مدافع حرم رضا دامرودی @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حُر باش! چنان‌ که دیروزت‌ با امروز زمین‌ تا آسمان‌ فرق‌ داشته‌ باشد.. چون شهید مهدی ناصری که در صحنه انتخاب حق و باطل همچون حر آزادگی را در پیش گرفت و با کنار گذاشتن بهائیت و شیعه شدن خود را از بی بهایی به پُر بهایی رساند. آری آزاده باش مثل حر، مثل مهدی... به یاد شهید مهدی ناصری @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به حرم حبیب بن مظاهر که رسید، همان جا مقابل ضریح زانو زد و از خدا خواست که اگر فرزندش پسر بود، نامش را حبیب الله بگذارد و جوری بزرگش کند که همچون حبیب بن مظاهر شود. چند سال بعد خدا حاجتش را داد و حبیب در راه دفاع از انقلاب اسلامی به شهادت رسید. به یاد سردار شهید حبیب الله رحیمی خواه @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"کوچک باش و عاشق،که عشق خود می داند آیین بزرگ کردنت را" قاسم های امام خمینی(ره) همچون قاسم بن الحسن (ع) عزم میدان کرده بودند و مرگ در نظرشان احلی من العسل بود. آری، شهادت او یک اتفاق نبود مقدمه سازی هایی داشت که خود را در تلاطم دریای عشق می دید و شیرینی عشق را در رهایی از دنیا @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که علی اصغر زنده بود، خواب دیدم صدایی می آید. پرسیدم چه می گویند؟ همسایه ها گفتند دارند برای خدا هدیه جمع می کنند. من گفتم چه هدیه ای بهتر از علی اصغر. (من هم مانند رباب) علی اصغرم را هدیه می کنم. روایت مادر شهید @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر شهید: روزی که برای دیدن پیکر رضا به سردخانه رفتم وقتی با بدن او روبرو شدم به یاد آن لحظه ای افتادم که در صحرای کربلا امام حسین (ع) بالای سر پیکر علی اکبر (ع) آمد و صورت روی صورتش گذاشت و آن موقع دلش آرام گرفت. من هم صورتم را روی صورت فرزندم گذاشتم تا دلم آرام بگیرد. در همین لحظه به یاد جمله آخری که رضا به من گفت افتادم که گفت: مادرم گریه نکن تا من پیش فاطمه زهرا (س) شرمنده نباشم. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از گروهی پانزده نفری که ماموریت دیده بانی منطقه ای از مهاباد را برعهده داشتیم، تنها من زنده مانده بودم و همه شهید شده بودند. دراز به دراز روی زمین افتاده بودند و شکم هایشان پاره شده بود و روده هایشان بیرون ریخته بود. در همین حال جواد که معاون گروه بود را دیدم که سینه خیز به سوی من می آید و قمقمه آبی را در دست گرفته بود لباس رزمش خونی بود و خسته و زخمی، تن بی رمقش را روی زمین می کشاند تا خودش را به من برساند. کنارم قرار گرفت. مرا جمع و جور کرد و گفت: نیم خیز شو تا آب در دهانت بریزم. گفتم : جواد جان! تو هم دراز بکش ، فقط ما دونفر مانده ایم. این سکوت هشدار دهنده است. انگار دارند ما را محاصره می کنند. ولی او بدون توجه به حرف های من قمقمه را روی دهان من کج کرد و ناگهان تیر بعثیان کوردل در کمر جواد نشست و او همچون مولایش حضرت عباس (ع) در کنار من شهید شد . (ع) @basetaregan_ir www.basetaregan.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدايا! تو شاهد باش كه هر چند از عاشورا سال ها گذشته و تا به حال عاشورا ها گذشته، اينك در عاشورايى ديگر به فرياد (( هل من ناصر ينصرنى ))حسين پاسخ دادم و داديم خدايا ، تو بر حال ما شاهد باش. @basetaregan_ir www.basetaregan.ir