#یادداشت_دانشجویی
«مطالبهٔ، میتواند جدی باشد امّا بدون فحاشی و وحشیگری»
پس از انتشار بیانیه بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی در خصوص شیوه عملکرد مدیریت دانشگاه در نا به هنجاریها، چندی از دوستان صدایشان بلند شد که آقایان هیئت محترم رئیسه ببینید، بسیج حتی با هیئت رئیسه دانشگاه تند برخورد میکند و از این جنس صحبتها که بعضی از این سری صحبتها در تریبون آزاد روز دوشنبه توسط یکی از آقایان بیان شد.
چند نکته به عنوان یک دانشجویی که اعتقاد بر منطق محوری دارد بیان میکنم:
۱- بنده در متنی که تنظیم شد، فحاشی و تهدیدی ندیدم، اگر چشمان دوستان عزیز منتقد ما چیز دیگری میبیند صریحا بگویند، کجای آن بیانیه فحش و تهدید است. اگر عبارت «اقدام انقلابی» یا «خشم جوانان انقلابی» و این قبیل کلمات توهمهای این شکلی را برایشان ایجاد کرده، شخصا توصیه میکنم در ترم بعد درس «انقلاب اسلامی» را اختیار کنند تا یک فضای ذهنی واقعی نسبت به اینگونه الفاظ پیدا کنند. #اقدام_انقلابی نه معنایش نشاندادن علامات مستهجن است، نه به معنی فحاشی است، نه به معنی خونیکردن سر و صورت کسی، نه به معنی پارهکردن لباس طیف مقابل، نه به معنی توهین به مقدسات و اشخاص مورد احترام طیف مقابل و نه به معنی کشیدن لباس خانمی آن هم از جنس چادر و نه غیره، که متأسفانه همه اینها توسط برهم زنندگان نظم دانشگاه صورت گرفت. (که حسابشان از معترضین جدا است)
۲-لقب ارزشمند «معترض» را ظاهرا دوستانی یدک میکشند که حتی در مطالبهگری از هیئت رئیسه، خود را ذینفع حس میکنند. مخاطب آن نامه ضعفِ مدیریتی بود که مطالبهگری شد، چرا بعضی لرزه به تنشان افتاده؟ اتفاقا بسیج دانشجویی ثابت کرد در مواقع انحراف اهل تسامح و تساهلهای بی حد و مرز که نتیجهاش خمودگی و ناکارآمدیست نمیشود، بلکه براساس قانون، خردمدار، گفتوگو محور ولی کاملا مصمّم و منوط به نتیجه، نیاز واقعی را شناسایی و رفع و خطای واقعی را تا انتها و در حد توان پیگیری میکند.
۳-در آن نامه نیز نوشته شده، از انجام وظایف قانونی دانشگاه حمایت تمام قد صورت میگیرد، به نظر بنده این نکته کاملا در عمل ثابت شده است که بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی تمام تلاشش بر عدم خروج اقدامات هر طیف دانشجویی با هر تفکر و سلیقه سیاسی یا فرهنگی از چهارچوب قانون، نظم و حفظ آرامش ساحت مقدس دانشگاه است.
۴-قطعا همه ما از زحمات همه مسئولین دانشگاه قدردانیم، منتهی تمام اینها از باب دلسوزی است و باید باشد، که به گمانم اعضای هیئت رئیسه خود بیشتر از همه آگاه به این نکته هستند.
۵-همه دانشجویان و اساتید و کارمندان دانشگاه فردوسی یک خانواده را تشکیل میدهند، همه برای هم و با هم گام برمیداریم. و در آخر به نظر بنده هر تشکلی و به طور کل، هر شخص حقیقی و یا حقوقی عضو این خانواده بزرگ نبایستی به این انسجام اجتماعی، در عین احترام به وجود اختلاف سلایق و عقاید لطمهای وارد نماید. به عبارتی هر کس راه گفتوگو، اندیشه و خردورزی را با هر شیوه ای مسدود کند یا مسدود معرفی کند خواسته یا ناخواسته در حال خیانت به ملت خود است.
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
🆔 @basfum
#یادداشت_دانشجویی
دلنوشتهی یک دانشجو....
یکشنبه ظهر بود که در کلاس نشسته بودیم. در حال گشتوگذار در گروههای دانشگاه بودیم که اطلاعیه تجمعات را برای محکومیت حادثهی شیراز دیدیم.
حس کردیم با کسانی که آنجا جمع شدهاند حرفی مشترک و دردی یکسان داریم.
برایمان فرقی نمیکرد که این تجمع را چه گروهی برپا کردهاند، فقط میدانستیم که سکوت در برابر این اتفاق نهایت نامردی است و اگر امروز حرفمان را به دنیا نگوییم، امروزی که میتوانیم در نهایت آرامش و امنیت حرف بزنیم، صدایمان را به گوش خائنین نرسانیم، فردا باید این حرفها را در خیابانهایی بزنیم که به خون مردم رنگین شدهاست.
پس در این روزها هر لحظه غفلت، ممکن است سالها پشیمانی به همراه بیاورد.
به هر حال، تصمیم گرفتیم به آنها بپیوندیم.
همگی جلوی سازمان مرکزی دانشگاه جمع شده بودند. چهرههای خستهی آنها زیر نور خورشید حاکی از زحمتهایی بود که به رسم احساس وظیفه میکشیدند. خسته اما استوار بدون اندکی تردید پای آرمانهای خود ایستاده بودند.
ظهر بود و همگی گرسنه بودند. آن میان یکی از آنها به شوخی گفت: «نهار که نمیدید حداقل اون کیک و ساندیسی رو که اونا به ریشمون میبندن رو تقبل کنید(: »
همگی با لبخندی تلخ او را همراهی میکردند و هرکس به حرفهایش چیزی اضافه میکرد... من به فکر فرو رفتم و به تفاوت بعضی گفتهها تا واقعیتشان میاندیشیدم! عجیب بود...واقعا عجیب...
بعد از صحبتکردن با رئیس دانشگاه به سمت دانشکدهی ادبیات به راه افتادیم. به خیابان که رسیدیم عدهای مجبور شدیم برای ردشدن ماشینها بایستیم و همین باعث جدایی ما از گروه آقایان شد. همینطور در حال راهرفتن بودیم که صدای جیغ دختری بلند شد، همزمان متوجه شدیم چند آقای انقلابی از دستههای جلو به سمت عقب میدویدند. علت را جویا شدم، کسی نمیدانست چه شدهاست؟! ناگهان آن آقایان سر یکدیگر فریاد زدند که چرا اجازه دادید، بین ما و خانم ها فاصلهای بیافتد و کسی جرئت کند چادر از سر آنها بکشد!؟؟
با خود گفتم آیا آنها واقعا دانشجویان هستند که این چنین به همکلاسیهای خود حملهور میشوند!؟ آیا نام این آزادی است؟! چگونه میشود با گرفتن آزادیِ دیگران در پی آزادی خود بود؟! آنها را درک میکردم! از بعضی کمکاریها ناراضی و عصبانی بودند. آری ما هم با آنها هم عقیده بودیم و از مشکلات خبر داشتیم. از گرانیها از دزدیها و خیلی از دردهای دیگر که اکثریتمان آنها را لمس کرده بودیم. تنها تفاوتمان در این است که ما خواستار درمان این مریضیها هستیم و آنها، شاید ناخواسته با اقداماتشان به این مریضیها، میافزایند، اما میدانم همهی ما دانشجویان در پی آبادانی کشور خود هستیم، زیرا که اگر چنین نباشد نام دانشجو بر ما صدق نخواهد کرد.
از شدت گرسنگی تصمیم گرفتیم به سلف برویم، اما اگر میرفتیم به برنامهی بعدی نمیرسیدیم. یک نفر پیشنهاد داد که برویم و غذایمان را از سلف بگیریم و آنجا همه باهم بخوریم! اما هنوز حرفش تمام نشده بود که یک عده همزمان گفتند: همین مونده که ما رو اینطور ببینن و بگن نگاه کنید برای اینجا جمعشدنشون به اونها نهار میدن!!
نمیدانم چرا اما این سخنان، اشکهای من را به زیر پلکهایم، فرا میخواند! البته دور از چشم بقیه.... و باز هم همان لبخند تلخ مهمان لبهایم میشد...کاش آنهایی که این حرف را میزدند آنجا بودند و این تلخی محض را با لبهایشان میچشیدند...شاید دیگر به خود اجازهی زدن آن حرفها را نمیدادند...
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
🆔 @basfum
#روایت_دست_اول
#یادداشت_دانشجویی
🔰چرا موضعگیری نمیکنید!
پنجشنبه گذشته سازمان مرکزی #دانشگاه_فردوسی_مشهد میزبان تعدادی از فعالان دانشجویی دانشگاه و مسئولان بود. مهمترین مهمان این جلسه بغیر از بنده آقای #فرماندار بود.
من در جلسه حرفی نزدم، یعنی بنا به حرفزدنم هم نبود. رفتم در جلسه که بنویسم آنچه میگذرد تا روایتی دقیق و درست داشته باشم از این دست جلساتی که هرکسی برشی و قسمتی از آن را جدا و رسانهای میکند!
در جلسه نکته جالبی که توجه مرا به خود جلب کرد گلایههای جناب فرماندار از #دانشجویان به اصطلاح فعال دانشگاه فردوسی بود! گلایههایی از جنس:
-چرا در مقابل #هتک_حرمتها و بیقانونیهای دانشگاه واکنشی نشان ندادید؟
-چرا یک درخواست مجوز تجمع نزدید؟ شما که قدرت آن را داشتید #مجوز رسمی در دانشگاه بگیرید!
-چرا سعی نکردید خط #اعتراضات واقعی دانشجویان را از اغتشاشها و آشوبطلبیهای عدهای خاص که اکثرا #دانشجو هم نیستند جدا کنید؟
تقریبا پاسخی از سوی دانشجویان موافقِ تجمعات روزهای گذشتهٔ دانشگاه شنیده نشد! آقای داوری که الحق دل پری از فعالان دانشجویی داشتند چندجملهای هم خطاب به تمام حاضرین گفتند: «چرا موضعگیری نمیکنید؟ مگر شما #جوانان همین شهر و همین کشور نیستید؟ مگر میشود نا به هنجاریها را ببینید و سکوت کنید؟ مگر میشود کسی از همین ملت اسلحه بردارد و جوان و پیر و زن و مرد و #کودک را به رگبار ببندد تا اغتشاشهای خیابان را به بهانه آن بخواباند؟ چرا همچین حرفهای بیسندی را باور میکنید و شعارش میکنید و فریادش میزنید!؟ حرفهای با #سند و #مدرک بزنید، اگر کسی خطایی کرده مدرک بیاورید تا خارج از نوبت پیگیری کنیم. اگر تجمعی میخواهید بگذارید با شرط اینکه سلامت و #امنیت تجمع را ضمانت دهید، بیایید و درخواست بدهید تا خودِ من پیگیری کنم و مجوز بدهم. تا قانون قانون است نمیشود تمرد از آن را تحمل کرد. همه چیز باید در مسیر قانونی خودش انجام شود»
مسئلهای که دغدغهٔ بسیاری از دانشجویان بود وضعیت #دانشجویان_بازداشتی و البته انتشار تصاویر افراد برای تهدید و شناسایی در کانالهای مختلف از هردو طیف بود که مسئولین خبر دادند بیش از ۹۰٪ دانشجویان بازداشتی دانشگاه فردوسی #آزاد شدهاند و نهایت همکاری و تخفیف و عفو در قبال دانشجویان بازداشتی انجام شدهاست و درباره انتشار تصاویر هم گفتند تا اتهامی اثبات نشود نباید تصویری منتشر شود که باعث تهدید یا ضایعشدن آبروی کسی شود و قابل پیگیری است، از هر طیفی.
حرف آخر اینکه عدهٔ کمی بازیابی هویت دانشجویی خود و سر زبان افتادنشان را در استمرار این آشوبهای رادیکال میبینند و از سوی دیگر عدهٔ زیادی از حاضرین در کف دانشگاه هم شنیدهشدن صداهایشان را در پیوستن به تجمعات!
قطعا همهی دانشجویانِ آگاه دانشگاه میدانند نه سلف مختلط دردی دوا میکند نه شعارهای تند و رادیکال! دوستانِ دانشجویمان دیگر در بازداشت نیستند و مسئله بازداشتیها هم رفع شدهاست. حالا باید نشست و حرف زد و دردهای مشترک را مرهم گذاشت. ما در این روزها دیدیم چه قبل و چه بعد از تجمعاتِ دانشگاه افراد دوستانه باهم گفتگو میکنند و به نقطه اشتراکهای خوبی هم میرسند، اما آن لحظاتِ احساساتیشدن، همهٔ کار را خراب میکند. دانشجو اگر حدود اعتراض خود را از آشوبطلبان دانشگاه جدا کند با چند راهکار ساده مثل خط قرمزی برای شعارها یا مسیر حرکت مشخص یا هدف و انگیزه از تجمعِ درحال برگزاری، قطعا هم امنیت خودشان حفظ خواهد شد هم آرامش دانشگاه و سلامت همدانشگاهیهایشان. همه چیز دست ما دانشجویان است، دست خودِ خودِ ما.
🔺نویسنده: محمدامین ناصریفرد
#بسیج_دانشجویی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
🆔 @basfum