هدایت شده از گاه گدار
این ساعتها ساعتهای عجیبی در تاریخ ماست.
توی این ساعتها نباید «احساساتی» شد. باید «خشم» داشت ولی خشمی که با آگاهی همراه باشد.
فضا را نباید احساسی کرد، عکسهایی که احساسات آدمها را درگیر میکند و جملاتی که قلب را رقیق میکند، برای امروز نیست. اینها را بگذارید برای بعد از روز پیروزی.
الان وسط جنگ، وقتی آسمان منطقه درگیر حمله ایران به اسرائیل شده، وقتی حمله اسرائیل به ایران شاید هنوز تمام نشده، نباید سراغ حرفهای احساسی رفت.
الان انسان سلحشور لازم داریم، انسان که غیرتش به جوش آمده باشد، انسانی که نترسیده اما، انسانی که با همه وجودش میخواهد به آرمان پیروزی قدس برسد.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
.
یاران قاسمیان
چقدر اسم تو پرچم باور و اعتقاد ماست
@bashamimtashafagh
با شمیم تا شفق
هدایت شده از گاه گدار
2.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ Video ]
آقای وزیر امور خارجه، سلام
من شما را دوست دارم و معتقدم امروز فرمانده سنگر مهمی در کشور هستید و من حتما حامی شما هستم.
اما آقای وزیر، این چه زبان بدنی است که شما دارید؟ دستهای شما وای از دستهای شما در این جلسه، چقدر نشان ضعف و چقدر نشان شکست بود. صدای شما آقای وزیر چقدر بیجان بود، چقدر از موضع ملایمت بود.
آقای وزیر، شما وزیر خارجه ایران هستید. کمرتان باید راست باشد، دستتان باید بلند باشد، انگشت اشارهتان باید به سمت دشمن باشد، لحنتان باید عتاب داشته باشد، باید صدا و تصویر شما مثل موشکهای نیروهای نظامی، مراکز سیاسی دنیا را هدف بگیرد.
آقای وزیر ما داریم میجنگیم، شما در جریانید اصلا؟
نخستوزیر رژیم اسرائیل میآید پشت تریبون و میگوید ما غافلگیریهای سخت دیگری برای ایران داریم، بعد شما میگویید اگر تجاوز متوقف بشود، دفاع ما هم متوقف میشود؟
غلط است. تجاوز اسرائیل اگر امروز متوقف بشود، بدهکاری اسرائیل که به ما تمام نمیشود. این جنگ روزی تمام میشود که حساب ما با اسرائیل تسویه بشود آقای وزیر. اسرائیل حالا حالاها باید از ما بخورد.
آقای وزیر دفاع ما زمانی متوقف میشود که «اسرائیل از صفحه روزگار محو بشود.» این درست است.
توبه کن آقای وزیر. این حرفها باعث ریختن خون ایرانیها میشود، ضعیف بودن، دستگره کردن، صدا بالا نبردن، قاطع نبودن، حماسه در کلام نداشتن آقای وزیر، ناو آمریکایی را به منطقه نزدیکتر میکند.
جنگ است آقا، جنگ.
لباست را عوض کن آقای وزیر، شما وزیر مایید، ما شما را دوست داریم. بجنگ آقای وزیر، خدا خیرت بدهد انشاالله.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از مجلهٔ مدام
📣فراخوان شمارۀ هفتم مدام: #وطن
ما در جستجوی داستانها و روایتهایی هستیم که از احساس به مرزهایمان، به این سرزمین کهن، بگویند.
از هرآنچه که ایران را برای شما معنا میکند؛ از استواری کوهها تا سخاوت دشتهایش، از پایداری مردمانش تا امید به فردایی که با دستان خود خواهیم ساخت.
📍تا ۱۰تیرماه فرصت هست تا از «وطن و ایران» بنویسید؛ از هرآنچه این کلمات در ذهن و قلب شما وطن را میسازد و معنا میکند.
📍در مورد ارسال آثار لطفاً به نکات زیر دقت داشته باشید:
1️⃣ مطالب ارسالی (داستان یا ناداستان)، بین ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ کلمه باشند.
2️⃣ فایلهای متنی، فقط در قالب برنامه word و در پیراستهترین حالت ممکن ارسال شوند.
3️⃣ آثار خود را از طریق ایمیل modaam.magazine@gmail.com به دست مدام برسانید.
4️⃣ در قسمت موضوع ایمیل، حتماً عبارت «فراخوان وطن» را بنویسید و در انتهای فایل پیوستشده نام، نام خانوادگی و شمارۀ تماس فراموش نشود.
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
هدایت شده از گاه گدار
عادی زندگی کردن، به مثابه در خط مقدم جنگیدن.
من این روزها خیلی به این فکر میکنم که سهم من در جنگی که تویش هستیم چیست؟ از خودم میپرسم باید چه کار بکنم که بشود اسمش را گذاشت سهیم شدن در مبارزه؟
چطوری میشود منفعل نبود و جنگید وقتی جنگ توی خیابانهای شهرهای ماست اما دور از دسترس ما؟ چطوری میشود جنگید وقتی نمیشود سلاح برداشت و به سمت کسی شلیک کرد؟ چطوری توی زمانه ریزپرندهها و جنگهای الکترونیک و موشکهای دوربرد، منی که یک شهروند ساده هستم میتوانم به جبهه خودی کمک کنم؟
حالا نه پشت جبههای هست که بشود رفت و برای رزمندهها امکانات بستهبندی کرد، نه مرکز اعزامی هست که بشود رفت و اسم نوشت، نه صندوقهای کمک به جبههای هست که بشود تویش پول انداخت و نه هیچ راه دیگری که بشود به واسطهاش احساس سهیم بودن در جنگ پیدا کنیم.
همه اینها در حالی است که جنگ از هر زمان دیگری نزدیکتر به ماست. خط مقدمش سعادتآباد تهران است، فرودگاه تبریز است، اتوبان قم تهران است، جایی در رباطکریم است، پایگاه نوژه همدان است و منطقههایی آشنا و شبیه این.
من این روزها را با نگرانی ناکارآمدی طی کردم. نگرانی از اینکه نکند در حساسترین روزهای زندگی خودم و حیات ایران، من بیخاصیتترین کارهای عمرم را بکنم. نگران از اینکه بعدها برگردم و این روزها را مرور کنم و احساس کنم چقدر پرت از ماجرا بودهام و چقدر کودکانه این روزهای مهم را طی کردهام.
من هر روز خبرهای جنگ را دنبال میکنم، الجزیره را تماشا میکنم، چند کانال خبری ایرانی و خارجی را پیگیری میکنم و حالا از دل همه اینها یک چیزی برای معلوم شده، یک چیزی که خبر نیست و گزارش صریح هیچ کدام از خبرگزاریها نیست.
حالا تقریبا فهمیدهام باید حواسم جمع باشد روی حفظ روال عادی زندگیام. این برای من خود خود جنگیدن در خط مقدم است. این را شاید از تلاشهای خبری اسرائیل فهمیدهام. تلاشهایی که هدفش خرابی خانهها نیست، خرابی ذهن ما است.
حالا میدانم تماشا کردن فیلم با بچههایم، بیرون رفتن و بستنی خوردن، مهمانی دادن و دور هم جمع شدن، خریدهای روزانه را انجام دادن، سر کار رفتن و مثل همیشه برگشتن، شوخی کردن و سر به سر گذاشتن، سفره پهن کردن و دور هم غذا خوردن، پارک رفتن و قدم زدن و حفظ همه کارهایی که قبل از این روتین زندگی ما بوده، جهادی است که من باید انجام بدهم.
زندگی را روی روال خودش نگه داشتن یعنی، «خبری نیست، ما قویتر از این انفجارهاییم»، یعنی «آخرش ما پیروزیم»، یعنی «به نیروهای نظامی خودمان اعتماد داریم» یعنی «من به سهم خودم اوضاع روانی جامعه را به هم نمیریزم» یعنی «زخمی جنگ روانی دشمن نیستم» یعنی «جنگ احوال اقتصادی و فرهنگی ما را به هم نریخته» یعنی «آن گوشه از دنیا که نگهداریاش وظیفه من است، امن است» یعنی «همه قوای کشور توجهاش به دشمن باشد، ما توی کوچهها و خیابانهای شهر، ایران را مثل قبل نگه میداریم» یعنی «بچهها این روزها تمام میشود، شما بروید درستان را بخوانید برای روزهای آینده ایران، این روزهایش را ما جلو میبریم» یعنی «حتی اگر جنگ توی شهرهای ما باشد، ما جنگزده نیستیم» یعنی «نترسیدیم، چون ترس برادر مرگ است» یعنی «ما زندهایم».
من فکر میکنم نگه داشتن زندگی روی چرخ عادیاش، هم به نیروهای نظامی قدرت و پشتگرمی بیشتری میدهد هم دشمن به داخل نفوذ کرده را ناامید میکند.
من این روزها برای خودم یک دستورالعمل عملیاتی مهم دارم: «برای رزمنده بودن باید عادی زندگی کنم.»
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh
هدایت شده از گاه گدار
من این روزها کار کوچکی از دستم برمیآید، آن هم حرف زدن درباره «روایت کردن» است.
این سیاهه، اولین قدم است.
در این روزها، نکتههایی کوچک اما کاربردی میگویم تا همه ما هر جا هستیم، بتوانیم راوی این روزها باشیم.
🔺 یک. بنویس، فقط بنویس.
.
«محمدرضا جوان آراسته»
zil.ink/mrarasteh