💟میروم تا #انتقام_سیلی مادر بگیرم
💢این جمله را #حسین به همراه عکسی از خودش📸 زمانیکه در پرواز ایران به #سوریه بود در فضای مجازی منتشر کرد. این جمله عجیب بوی #خداحافظی میداد. از آن خداحافظی های بی برگشت🚷
💢طوری که خودش گفته بود اینبار #پشت_سرم آب نریزید❌ و دیگران را خبر نکنید. ساعاتی قبل از #شهادتش، زمانی که همرزمش از او پرسید کجا میروی؟ چنین پاسخ داد:
👈پیش به سوی #شهادت
بغل مادر💞 حضرت زهرای مرضیه (س)
💢باشد که ماهم به #حال_او دچار شویم که چه حالیست این عاشقانه #مادری♥️
#حسین_جان!
⇜اکنون که در آغوش مادری
بگو از #مادر چه خبر؟
از پهلوی شکسته اش😭
از جگر گوشه هایش⁉️
راستی از #علی(ع) خبر داری؟
یا که باید سراغش را از نخلستان🌴 و چاه گرفت؟
این #شبها بر تو چه میگذرد؟
کمی برایمان بگو...😭😭
#شهید_حسین_هریری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@bashohadatashahadattt
📸تصویری که در آن، شهید #جبار_عراقی تعدادی از عناصر داعش را به اسارت گرفته است!
💥سرداری که وقتی به شهادت رسید، به علت شرایط منطقه، خبر #شهادتش را شبکهها و رسانههای منتسب به داعش و تکفیریها پخش کرده بودند. دشمن با این کار میخواست انتقامش را از شهید🌷 جبار عراقی با نام جهادی «ابوعارف» بگیرد. چون ابوعارف در زمان #فرماندهیاش باعث شده بود تعداد زیادی از عناصر داعش را به اسارت بگیرند.
💥شاید این ذوقزدگی رسانههای دشمن با این عنوان که «مالک اشتر ایرانیها را کشتیم» گویای اوج نفرت #جیشالنصر و تکفیریها از ابوعارف باشد. از طرفی چون پیکر شهید🌷 در تیررس تکتیرانداز جیشالنصر بود، حدود دهروز طول کشید تا همرزمانش #سینهخیز پیکر مطهرش را به عقب برگردانند. در این مدت، داعش برای تحویلدادن پیکر #ابوعارف درخواست آزادی ۷۰نفر از تکفیریها را کرده بود که با مخالفت شدید همسر شهید مواجه شد.
🌹🍃🌹🍃
@bashohadatashahadattt
#شهید_جهاد_مغنیه
یک هفته قبل از #شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه #جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر #سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با #امام_زمان صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام.
.
🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟
چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بهخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم.
گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم .
دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم!
مرا بوسید و بغل کرد و رفت...
.
🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !.
راوی: مادرشهید
#شهید_جهادعمادمغنیه🌷
🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شـهید
سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
راوی : #همسر_شهید
🌹🍃🌹🍃
سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
#شهید_مسلم_خیزاب
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#فائزه
نشـستم سر قبـر#آرمان
یه خانـمی اومد كنارم نشسـت
گفـت شهیده فائزه رحیمی ۴۰روز قبل از #شهادتش اومـد سر قبر شهیدآرمان اونقـدر گریـه میکرد ك ما نمیتونستیم بلندش کنیم •••🥲
_بهش گفتم مشكلی داری❓❕
_گـفت تا نگیرم بلند نمیشم:)
_گفتم چی..
_گفت شهادت🖇🕊
_گفتم جوونی مگ چن سالته...
_گفت ²⁰سالمه و دیر شده😢
گفت چله زیارت عاشورا شهید صفری برداشتم اومدم از شهید آرمان برات شهادت بگیرم••و شد انچـه خواست و ما جاموندیـم.
#دانشجومعلم
🌿
🌹🍃🌹🍃