🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#دلتنگ_شهدام
دلم #تنگ شده ...
برای #شهدا
برای #کاوه
برای #همت
برای #دیالمه
برای #کاظمی
برای #برونسی
برای #باکری
برای ......
#دروغ می گویم
اصلا فقط دلم برای #خودم تنگ شده...
تمام نداشته هایم را؛
مےبینم در آنهاییکه داشتند؛
شجاعت #مصطفوی
غیرت #علوی
بصیرت #فاطمی
اخلاص، پشتکار، صفا، محبت...
#عشق، ایثار و ایمان...
در این بین ...
#آوینی و #کاوه را بیشتر عاشقم ...
#امام_خامنه_ای نیز #آوینی پسند است!
و #کاوه را استاد خود میداند!
رفقا کجایید؟!
که ببینید ما، اینجا...
هر روز و هر ساعت...
تیر خلاصیِ #شیطان؛ نصیبمان میشود...
و ما در #راه_ماندگانِ مسیرِ خداییم...
#شهید_سید_مرتضی_آوینی :
راه کاروان #عشق از میان تاریخ می گذرد؛
و هر کس در هر زمره که میخواهد ما را بشناسد!
داستان #کربلا را بخواند؛
اگر چه خواندن داستان را سودی نیست!
اگر #دل کربلایی نباشد...
خدایا!
این دلِ من انگار دیگر با خانه تکانی هم رو به راه نمی شود...
بساز بفروش کسی سراغ ندارد!؟
#اللهم_الحقنی_بالشهداء
#نسئل_الله_منازل_الشھدا
#آه_ای_شھادت ...
#هفته_دفاع_مقدس
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
شهید محمدرضا تورجی زاده، از بس که شیفته حضرت زهرا (س) بود، به سادات هم ارادت ویژه داشت. گردانی داشت
#خاطره📚
#شهید #محمدرضا_تورجی_زاده
🔮 یا صاحب الزمان( عج )
ساعت چهار صبح روز سه شنبه بود. دو افسر عراقی بالای تپه ایستاده بودند. متوجه ما نشده بودند. هوا هنوز روشن نشده بود.یک ارتفاع بلند درمنطقه وجود داشت. ما کار را از آنجا شروع کرده بودیم. من برای اینکه مسیر را گم نکنیم آنجا را نشان گذاشته بودم.در مسیر آب و از کنار رودخانه یک ساعت راه رفتیم. نماز صبح را همانجا خواندیم.بسیجی نابینا همراهمان بود. او بعد از نماز به کنار آب رفت. پوتینهایش را در آورد. بعد پاهایش را داخل آب گذاشت.از شدت گرسنگی میلرزید.بعد هم همانجا خوابش برد.بچه ها پرسیدند: حالا چه کار کنیم. به کدام سمت برویم؟!نگاهی به اطراف انداختم. هیچ اثری از آن ارتفاع بلند نبود! بچه ها باتعجب به من نگاه میکردند. کمی مکث کردم و گفتم: راه را گم کردیم!
با یکی از بچه ها رفتيم بالای تپه. هیچ اثری از آن ارتفاع نبود.دوباره خوب به اطراف نگاه کردم. شاید نشانه ای پیدا کنم. اما چیز دیگری نبود. آمدیم پایین. راه را گم کرده بودیم. همه ابزارهای مادی از کار افتاده بود! دیگر هیچ امیدی نداشتیم. بچه ها مضطرب به سمت من آمدند. پرسیدند: #تورجی راه رو پیدا کردی!؟
کمی نگاهشان کردم. چیزی نگفتم. اما گویی کسی در درونم حرف میزد. کسی که راه درست را نشان میداد. گفتم: بچه ها فقط یک راه وجود دارد! همه نگاهها به من بود. بعد ادامه دادم: ما یک امام غایب داریم. ایشان فرموده اند: در سختترین شرایط به داد شما میرسم. فقط باید از همه جا قطع امید کنیم. با #خلوص کامل حضرت رو صدا بزنیم. مطمئن باشید یا خود آقا تشریف میآورند یا یکی از یارانشان را میفرستند. شک نکنید.بعد مکثی کردم و گفتم: الان هر کسی به سمتی حرکت کند. همه فریاد بزنیم:
#یاصاحب_الزمان(عج) #ادرکنی.
بیشتر بچه ها حرکت کردند. همه اشک میریختند.از عمق جان مولایشان را صدا میزدند.رفتم به سراغ بسیجی نابینا. آماده حرکت شدیم. دیدم بنده خدا پوتینهایش را ُدر آورده. و داخل آب گذاشته. آب هم آنها را برده.زمین سنگلاخ بود. با سختی به همراه مجروح نابینا حرکت کردیم. مسیر آب را ادامه دادیم.ما هم از عمق جان آقا را صدا میزدیم. ساعتی گذشت. دوباره به هم رسیدیم.
کنار آب نشستیم.بچه ها با حالت خاصی به من نگاه میکردند. نمیدانستم چه بگویم. یکدفعه دیدم از دور چند نفر با لباس پلنگی به سمت ما میآیند! آنها از لابه لای درختان به ما نزدیک میشدند!
ما سریع در پشت درختان و صخره ها مخفی شدیم. دیگر نه راه پس داشتیم نه راه پیش!
دقایقی بعد سرم را کمی بالا آوردم. خوب به چهره آنها خیره شدم. اخمهایم باز شد. خوشحال شدم. آنها را میشناختم.
برادر #نوروزی از فرماندهان #گردان_یازهرا به همراه چند نفر از نیروهایش بود. با خوشحالی از جا بلند شدم. فریاد زدم و صدایشان کردم.
همه از جا بلند شدیم. آنها هم با خوشحالی به سمت ما آمدند.
گفتم: بچه ها دیدید! دیدید #امام_زمان(عج)ما رو تنها نگذاشت. لحظاتی بعد با چشمانی اشکبار در آغوش هم بودیم.
آنها به طور اتفاقی پوتینهای روی آب را میبینند. از مدل پوتین و خون تازه روی آن میفهمند که هنوز نیروهای ما در اینجا هستند.
بعد به دنبال ما میآیند. اما ناامید میشوند و برمیگردند. لحظاتی بعد فریادهای یاصاحب الزمان(عج) را میشنوند. بعد به دنبال صدا میآیند و ما را پیدا میکنند.
اما بنده این را فقط عنایت آقا امام زمان(عج) میدانم.
عملیات والفجر۲ برای ما به پایان رسید.ّ در محور ما سرداری نظیر #حجت_الاسلام #مصطفی_ردانی_پور فرمانده آسمانی واسطوره بچه های اصفهان و فرمانده سپاه #صاحب_الزمان(عج) به خدا رسید.
ايشان در مرحله بعدي عمليات بچه ها را به عقب فرستاد. بعد هم تنهای تنها با خدا همراه شد. ماند تا بچه ها به عقب بروند. اومیخواست گمنام بماند و اینگونه شد.
سلامتی و فرج امام زمان (عج)
سلامتی #امام_خامنه_ای
شادی روح پاک شهید تورجی زاده سه صلوات
#یا_زهرا_(س)