eitaa logo
با شهدا
956 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
489 ویدیو
5 فایل
کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس ،شهدای ترور ،مدافعان وطن و مدافعان حرم @bashohda تاریخ ساخت کانال 1397/02/04 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤♥️ دائم الوضو بود✨ محمدحسین برادرش به شوخی میگفت: 《داداش چہ خبره! اونقدر وضو میگیرے رنگت عوض شده😅🌱》 ♥️ @bashohda کانال باشهدا
باران تندی می‌آمد، مهدی که آن زمان شهردار بود گفت: می‌رم بیرون. گفتم: توی این هوا کجا می‌خوای بری؟ جواب نداد. اصرار کردم، گفت: می‌خوای بدونی پاشو تو هم بیا. با لندرور شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی‌های فرودگاه یک حلبی‌آباد بود رفتیم آنجا. توی کوچه‌هایش پر از آب بود و گل. آب وسط کوچه صاف می‌رفت توی یکی از خانه‌ها. در خانه را که زد پیرمردی آمد دم در. ما را که دید شروع کرد به بد و بیراه گفتن به شهردار. می‌گفت: آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمی‌یاد یه سری بهمون بزنه. ببینه چی می‌کشیم. آقا مهدی بهش گفت: خیلی خب پدرجان! اشکال نداره شما یه بیل به ما بده درستش می‌کنیم. پیرمرد گفت: برید بابا شماهام! بیلم کجا بود. از یکی از همسایه‌ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی‌های اذان صبح توی کوچه، راه آب می‌کندیم.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @bashohda کانال باشهدا
◾️‍ ✨💔 همیشه به من می‌گفت که او را از زیر قرآن رد کنم.... تصمیم گرفتم هنگام دفن برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم :) وقتے تربت امام حسین «علیه السلام» را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفے گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد!💔 همان جا گفتم: «می‌خواستی در آخرین لحظه، «عند ربهم یرزقون» بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟!🥀 همه اینها را می‌دانم! من با تو زندگی می‌کنم مصطفے 🙃♥️».  راوی همسرشهید هدیه به روح مطهر شهید @bashohda کانال باشهدا
📝 متن خاکریز خاطرات ۲۶۸ 🌺 نوجوانِ عاشقِ خدا... با اینکه هنوز به سنِ تکلیف نرسیده بود، نماز شب می‌خواند... یک بار ناخواسته و اتفاقی، نمازِ صبحش قضـا شـد. اونقدر گریه کرد، که ما فکر کردیم شـاید برایِ برادرش اتفاقی افتاده... 🌹خاطره‌ای از زندگی نوجوان شهید جلال تقوا طلب 📚منبع: کتاب محراب عشق ، صفحه ۳۶ هدیه به روح مطهر شهید @bashohda کانال باشهدا
* ♥️🎙* *یکی از ویژگی های مصطفے این بود که، همین طوری حرف کسے را قبول نمی کرد...* *مگر اینکه در موردش تحقیق و بحث می کرد!🖐🏻* *خیلی باحوصله چه با بزرگترها و یا کوچیکترها رفتار می کرد.✨* *رعایت ادب را هیچ وقت فراموش نمی کرد...* *حواسش بود که خدایی نکرده دل کسی را نشکند،🍃* *اگراحساس می کرد کسے از او رنجیده خاطر شده، تا ازدلش در نمی آورد آرام و قرار نمی گرفت...* هدیه به روح مطهر شهید @bashohda کانال باشهدا