ﺑﺎﻭﺟﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎ، ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﻫﺎ ﻭ
ﺩﻭﯾﺪﻥ ﻫﺎ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﺷﺎﺩ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺑﺮﺍﺯ
ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻘﺪﻭﺭ
ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ؛
ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ، ﻇﺮﻑ ﻣﯽ ﺷﺴﺖ ﻭ ﺧﻮﺩﺵﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ.ﺍﮔﺮ ﺍﺯﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﯼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻭ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻡ، ﺑﺎ #ﺻﺒﺮ ﻭ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻻﯾﻞ ﻣﮑﺘﺒﯽ ﻣﺮﺍ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﺪ.
#شهیدمهدیباکری
راوی: #همسرشهید
#شهدا #یاد_و_خاطره_شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
ماجرای #شهیدمهدیباکری و #ماشین_عروس
#آقایمهندس #شهردار
(بوی انسانیت و جوانمردی زنده باد یاد و راه شهیدان که همان انسانیت است.)
✅ در سال 1358 #مسئولیت_شهرداری_ارومیه به جوان مبارز و انقلابی #مهدی_باكری سپرده میشود. مهدی باكری در راستای رفع معضلات و دفاع از حقوق مردم و رسیدگی به محلههای #فقیرنشین، كارهایی می كند كه برای همه تازگی داشته و واكنشهای گوناگونی را برمیانگیزد.
او در خلال ماجراهای گوناگون، با پافشاری دو گروه متضاد در شهرداری روبه رو میشود كه از وی میخواهند تا #بنزمدلبالای #شهردار_پیشین را كه در پاركینگ است، زیر پای خود بگذارد؛ از جمله یكی از این دو گروه، عدهای از مدیران به جای مانده از رژیم قبل در شهرداری هستند كه میخواهند تا به این وسیله، #باكری را از خلق و خوی مردمی اش دور ساخته و همرنگ خود سازند و گروه دیگر نیز برخی از دوستانی هستند كه استدلال میكنند، حال كه چنین بنزی در شهرداری وجود دارد، بهتر آن كه به جای بدون استفاده ماندن، زیر پای شهردار قرار گرفته تا بر ابهت او بیفزاید.
با این حال، #باكری در برابر این اصرارها، مقاومت كرده و با #یك_وانتبار به #امورمردم و سركشی به محلات میپردازد. و سرانجام در حالی كه این فشارها روز به روز افزایش مییابد، #مهدیباكری، روزی از اداره خدمات میخواهد تا دستی به سر و روی #بنز كشیده و آن را #گلكاری كنند؛ همین باعث میشود تا ولولهای میان همه پدید آید تا ببینند باكری با این بنز چه خواهد كرد و آیا آن را سرانجام زیر پای خود خواهد گذاشت، یا فكر دیگری برای آن دارد!
💠پس از اینكه بنز آماده میشود، باكری این بار از مدیر خدمات میخواهد تا آن را به #گلفروشی برده و گلكاری كنند و به این ترتیب، كنجكاویها شدت گرفته و این پرسش، این سو و آن سو میپیچد كه باكری می خواهد با بنز گلكاری شده چه كاری انجام دهد و همین، گمانهزنیهای گوناگونی را باعث میشود.
#سرانجام هنگامی كه بنز شهرداری به طرز زیبایی گلكاری میشود، #مهندس_مهدی_باكری در میان انتظار و كنجكاویهای دیگران دستور داده تا #بنز را به #یتیمخانه شهر برده و به عنوان #ماشین_عروس در اختیار دختر و پسر جوانی كه هر دو در همان #یتیمخانه بزرگ شدهاند و اینك قصد ازدواج با یكدیگر را دارند، بگذارند... .
هنگامی كه بنز به یتیمخانه برده میشود، كودكان و نوجوانان یتیمخانه كه همواره از #حمایتهای شهیدباكری برخوردار بودند، با چشمانی نمناك و شادیكنان، عروس و داماد را سوار بنز كرده و خود با مینیبوس، آنها را در شهر همراهی میكنند...
#آقایشهردار #مهندس #شهرداری #بنز #ماشینعروس #یتیمخانه #مردانبیادعا #سادگی #جوانمردی #شهیدمهدیباکری
#شهدا #خاطرات #دفاع_مقدس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#خاطره
یک روز بنده در دژبانی نگهبان بودم یک ماشین جیپ تویتا آمد آن زمان زیر پیرهن سبزی برای بسیجیان می دادند که من آن را تنم نکرده بودم بهم گفت چرا لباس نظامیت را نپوشیدی به ایشان گفتم که شستم گفت همان یدونه رو دارید گفتم بله ؛ اسممو پرسید و نوشت دو سه ساعت بعد... یک تویتا که یک پرچم بلند روش نصب شده بود آمد درب دژبانی اسسمو صدا زد؛ گفت بفرمائید یک پیرهن کره ای #ازطرف_شهیدمهدی_باکری آورده بود ک پشتش نوشته بود #راه_قدس_از_کربلا_میگذرد.
تا چندین سال بوی #شهیدباکری را از آن میگرفتم....
#راوی: جناب آقای قدرت حبیبی از اردبیل
#شهیدمهدیباکری #مردعمل #اللهبندهسی#راهکربلا #قدس #شهدا
#شهدا #دفاع_مقدس #عکس
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#خاطره از دوران شیرین جزیرهی مجنون با #شهیدمهدیباکری:
.
یک خیابان اطراف سه راهی، بخاطر اینکه در تیررس مستقیم عراقی ها بود به #سهراهیمرگ مشهور بود من درآنجا سرباز وظیفه ارتش بودم که نگهبان موضع بودم که ناگهان یک تیوتای جنگی که داخلش 2 نفر بودند نزدیک من ایستادند یکی از آنها پیاده شد که متوجه شدم #سپاهی هستند ازمن احوال پرسی مختصری کرد و اسم و فامیل منو جویا شد بعد مدتی صحبت متوجه شد من #ترک هستم از من پرسید که اهل کجا هستی جواب دادم که اهل دشت مغانم، بعد از اینکه فهمید ترکم گفت که من هم اهل #ارومیه هستم بعد از این خداحافظی کرد و رفت من واقعا اون موقع احساس میکردم با یک سپاهی ساده آشنا شدم. چند روزی گذشت تقریبا 3 روز، دیدم بچه های گردان مرا صدا میزنن رفتم دیدم یک تیوتای جنگی ایستاد و از داخلش یک نفر سمت من امد و گفت که #مهدی_باکری مقداری #وسایلبهداشتی و #خوراکی برای شما فرستاده که در بین #بچهها تقسیم کنم منم طبق گفته ی ایشان عمل کردم و وسایل ها رو پخش کردم بعدها از آنجا تغییر موضع دادیم و رفتیم به منطقهی غرب کشور... منطقهی عملیاتی اشنویه دو راهی گلزر، بعداز 3 ماه وظیفه در آنجا به ما مرخصی دادند تا به خانه برویم از داخل شهر مراغه که مسیرمان بود میرفتیم و در آنجا پیاد شدیم برای ناهار، دیدم #عکسهمونسپاهی که به من وسایل بهداشتی و خوراکی آورده بود #شهید شده😔 در همون لحظه فهمیدم که این #شهیدفرماندهلشگرعاشورا بوده واقعا بهت زده و ناراحت شدم و این خاطره تا عمر دارم از یادم نمی رود...
.
#راوی: جناب آقای مهندس عسگر لطفی آذر
.
#شهیدمهدیباکری #جزیرهمجنون #مردعمل ♡شادیروحشون صلوات♡
#شهدا #دفاع_مقدس #خاطرات
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
میگفت: از خدا خواستم بدنم حتی
یک وجب از خاک زمین را اشغال نکند!
آب دجله او را برای همیشه با خود بُرد..
#شهیدمهدیباکری
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_امنیت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس
@bashohda
کانال باشهدا