eitaa logo
با شهدا
960 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
489 ویدیو
5 فایل
کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس ،شهدای ترور ،مدافعان وطن و مدافعان حرم @bashohda تاریخ ساخت کانال 1397/02/04 شرایط تبلیغات در کانال زیر https://eitaa.com/joinchat/1449066547Cb7701b4b48
مشاهده در ایتا
دانلود
در حاشیه "خور عبدالله" مشغول صرف شام بودیم. حاج قاسم به اتفاق برادر تشریف اوردند. از قرارگاه خبر آوردن نیروها را برای فردا تجهیز کنیم؛ دشمنان قصد دارند منطقه را بمباران شیمیایی کند. تذکرات لازم رو دادن. به بچه ها گفتن حالا برای نزول باران دعا برگزار کنید، فردا هوا بارانی شود وهواپیماهای دشمن نتوانند پرواز کنند. ساعتی بعد صدای مناجات بچه ها خط را نورانی کرد. هنوز دعا به پایان نرسیده بود که قطراه های شفاف باران را رو چهره های خود حس می کردیم حاج قاسم در حالی که شبنم مژه هایش با نم نم باران در هم آمیخته بودبا خود می گفت: خدایا این دعای کدام بود که مستجاب شد. 📚منبع: کتاب اقتدا به عاشوراییان @bashohda کانال باشهدا شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹 که دروسط میدان ۴روز مانده بود و به او غذا می دادند🌹 خاطره ای از زبان ۴روز بعد از بود که آمدند دنبال ما گفتند که یک صدایی از توی میدان مین می آید، بیایید برویم آنجا انگار مانده... گفتیم: ۴ روز از گذشته کسی می ماند... گفتند: ما صدایی شنیدیم... ما یک نفر را به ایشان دادیم و به ایشان گفتیم برو با ماشین و ببین چه خبر است؟! اگر کسی وسط میدان است راه را باز کن و بیاورش... رفتند ودیدند صدای یک می آید... به طرف صدا رفتند و دیدند مثل اینکه یک نفر آنجا شده و افتاده... رفته روی وپایش قطع شده.. ۴شب است که اینجا وسط میدان است و نمی تواند تکان بخورد و آب و غذا ندارد... می گفت: دیدم ولی باورم نشد که بعد از۴ شبانه روز این زنده است... می گفت: از دور همین طوری ایستادم به او نگاه کردم دیدم به من می خندد... شاید۱۴ سالش بیشتر نبود... از تعجب خشکم زد فقط صدا میزد بیایید من را بردارید... راه را باز کردیم رفتیم طرفش دیدیم بیشتر می خندد... گفتیم: چه خبر است؟! چرا می خندی؟! کی رفتی روی مین؟! گفت:شب . توی این ۴ شب هر شب یک می آمد به من آب و غذا می داد... دیشب که به من آب و غذا داد از من خداحافظی کرد و گفت: فردا ۲ نفر می آیند و تو را می برند... منتظرتان بودم... : ❣️ما را به ملحق کن. @bashohda کانال باشهدا
💠از دستنوشته‌‌های شهید محمودرضا بیضائی در بسم الله الرحمن الرحیم شنبه ۹۲/۷/۱۳ 🌷امروز برای آمادگی عملیات در غ غ [غوطه غربی] چند نوبت جهت شناسایی منطقه رفتیم تو دل غ غ [غوطه غربی]. تردد مسلحین خیلی عادیه تو این منطقه، اصلا انتظار و توقع عملیات تو این منطقه رو ندارن. عملیات بدلیل وسعت منطقه بسیار پیچیده و سخته ولی عجیب مزه‌ای داره. این هدفش تأمین امنیت خانوم سلام الله علیها ست و چه سعادتی بالاتر از این که تو این مهم شرکت بکنی و فدا بشی. شب هم در جلسه فرماندهی عملیات شرکت کردیم جهت هماهنگی. فرماندهی حزب ا... در غ غ [غوطه غربی] به همراه عملیات حزب [حزب الله] و اط حزب [اطلاعات حزب الله] و مسوول مربع علی اکبر (علیه السلام) [اسم منطقه است] خود فرماندهی قرارگاه، آقا مجتبی عملیات، ابومحمد مسوول اط [اطلاعات] و من و سید مهدی و علی به عنوان مسوولین محور. 🌹پی‌نوشت: برخی کلمات را بخاطر سرعت در نگارش به صورت اختصاری نوشته. توضیحات داخل کروشه [ ] از من(برادرِ شهید بیضائی) است. @bashohda کانال باشهدا
🌷 هر وقت می‌خواستیم در خانواده، دسته جمعی بگیریم، او با ما همراه نمی‌شد. گاهی اوقات با اصرار و قسم و آیه، مجبورش می‌کردیم و می‌آمد و توی جمع می‌ایستاد. امّا به محض آنکه می‌خواستند عکس بیندازند، او کنار می‌رفت. مادرم می‌گفت: « چرا وقتی دارن از عملیات‌ها فیلم می‌گیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟» او جواب می‌داد: «من که توی نیستم مادر! من پشت جبهه‌ام. کاری نمی‌کنم که منو نشون بدن.» همیشه دوست داشت باشد. می‌گفت: «آی نمی‌دونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.» شادی روح شهدا @bashohda کانال باشهدا
🍃: شهر کنگاور 🌷: علی 🌼: 1340 🌸: 1360/09/09 🍀: بستان 🌺: پدافندی 🌻: سرباز لشکر 16 زرهی قزوین 🌷 فرزند علی در فروردین 1340 در شهر کنگاور دیده به جهان گشود و هنوز تحصیلات ابتدایی خود را به پایان نرسانیده بود که همراه خانواده به باختران و از آنجا به کنگاور و در سال 1355 بود که فؤاد کم کم وجود و را احساس می کرد و در هنگام شروع در حفظ و حراست دستاوردهای انقلاب او از هیچ کوششی دریغ نداشت بعد از اخذ دیپلم در مشغول گشت لذا در تاریخ 1359/09/15 بخدمت اعزام بعد از طی دوران آموزش که جمعی لشگر 16 قزوین بود به جبهه های حق علیه باطل عزیمت نمود و دو سه دیده وری ماهها مشغول نبرد با کف برد و دو نیرو سرنوشت ساز روح پاک خودش را به پیشگاه تقدیم داشت🌷 @bashohda کانال باشهدا
(حسین) 🌷از در مساجد جلوگیری نمایید، از مسائلی همچون و بدور بوده و خدا را با خود غریبه ندانید بلکه همیشه از او خود را بخواهید.🌷 🌹: ۱۳ خرداد ۱۳۴۸ 🍃: دهم اسفند ۱۳۶۵ 🌷 : کربلای ۵ - شلمچه 💐 : گلزار شهدای روستای کامو از توابع کاشان @bashohda کانال باشهدا
🔆 از شکست‌های مقطعی مأیوس نشوید 🍀رهبر فرزانه انقلاب: در جنگ، بارها آن چیزی که ما تصوّر میکردیم تحقّق پیدا نکرد، مثلاً عملیّات کربلای ۴ شکست خورد. اگر بنا بود انسان با شکست مأیوس بشود هیچ‌چیز به سامان نمیرسید. نخیر! به‌خاطر ناکامی‌های مقطعی، مطلقاً در زندگی‌تان راه نداشته باشد.» ۱۳۹۶/۰۳/۱۷ 🗓 ۳ تا ۵ دی ۱۳۶۵ سالگرد عملیات کربلای ۴ 🌷فرمـانده گفت :👇 ✨اگر مطـمین نیستـی میتـونی برگردی ...✨غواص جواب داد نـــه ! ✨پای حرف امـام ، ✨فقط می ترسم دلـم گیر خـواهـر کوچولوم باشه... ✨ آخـه تو یه حـادثه اقـوامم رو از دست دادم و الان هم خـواهـرم رو سپردم به همسایه ها تا تو شرکت کنم. 📣 کربلای چهار، ارونـد وحشی، فرمانـده داد زد (س) غواص قصه ی ما اولین نفری بود که تو آب پرید... او اولین نفری بود که به شهادت رسید.... ✨به احـترام شهـدای غواص پنج دقیقه "نـفست" رو حبس کن... سختته؟؟ ✨نمیدونم "نفست" رو با کـدوم اعراب گذاری میخونی👈 "نَفَسِت" یا 👈 "نَفسِت"!!؟ ✨اما یادت باشه و بمونه که..اونایی که رفتن.."نفسشون"رو با کدوم اعراب حبس کردند و رفتند... بخاطر تو... بخاطر من...✨عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست✿ تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست😰 تا حالا سگ دنبالت کرده ؟🤔 نکرده؟😥 خب خداروشکر که تجربشو نداری...😥 اما بزار برات بگم...😪وقتی سگ دنبالت میکنه...🤕 مخصوصا اگه شکاری باشه...😰 خیلیا میگن نباید فرار کنی ازش ...🙄اما نمیشه... یه ترسی ورت میداره که فقط باید بدویی...😨 امـا...خدا واست نیاره اگه پات درد کنه... یا یه جا گیر کنی...😰 عملیات... کربلای_چهار بود...😣 وقتی منافقین لعنتی عملیاتو لو دادن... مجبور شدیم عقب نشینی کنیم...😩 نتونستیم زخمیا رو بیاریم...😔 بچه های زخمیه غواص تو نیزارهای ام الرصاص, بوارین, ابوالخضیب و... جاموندن... چون نه زمان داشتیم و نه شرایط نیزارها نمیذاشت برشونگردونیم.🙁 هنوز خیلی دور نشده بودیم از نیزارا که یهو صدای ناله ی زخمیا بلند و بلند تر شد...😨 آخ 😖 نمیدونم چنتا بودن سگ بودن ... از آن سگهای شکاری 🐶 ریخته بودن تو نیزار... بعثیا به سگ های شکاری شون یه ماده ائی تزریق کرده بودن که سگا رو هار کرده بود 😓 هنوز صدای ناله های بچه ها تو گوشمه...😭 زنده زنده رفیقامو که دیگه پای فرار کردن نداشتن رو...😥😭 داشتن تیکه تیکـ ....💔 کاری از دست ما بر نمیومد.😩 شنیدی رفیق؟😔 دیگه باید چی کار می کردن واسه ما آنقد...😭مردم و خصوصا عزیزان مسئول در هر رده ائی که هستید... راحت پا روی خونشون نزاریم... معذرت بابت تلخی_ روایت...🙏🏻 شرمنده_شهدا😞💫 الله رابهتر بشناسیم:👇 🌷ناگهان‌ صداي‌ عطسه‌اي‌ خفيفی در زير آب‌، توجه‌ بغل‌ دستي هاي‌ غواص‌ راجلب‌ كرد... نگهبان‌ عراقي‌، مشكوك‌ و مضطرب‌ از سنگر كمين‌ِ روي‌ خاكريزكنار آب‌ خارج‌ شد، اطراف‌ را پائيد ولي‌ متوجه‌ نشد و مجدداً به‌ سنگر خودبرگشت‌... يكي‌ از غواصها با اشاره‌ به‌ همرزم‌ خود فهماند كه‌ هر طوري‌ هست‌ بايد از عطسه‌ خود جلوگيري‌ كند و گر نه‌ عمليات‌ لو مي‌رود، نيروها قتل‌ عام‌مي‌شوند.... رزمنده‌ كم‌ سن‌ و سال‌ كرماني‌، سعي‌ كرد جلوي‌ عطسة‌ ناخواسته‌ خود را بگيرد.... رمز يا 🌹فاطمه‌ زهرا(س‌) صادر شد و خط‌ دفاعي‌ مستحكم‌ دشمن‌ درشلمچه‌ به‌ دست‌ غواصان‌ بسيجي‌ شكسته‌ شد... صبح‌ روز بعد، وقتي‌ كه‌ بچه‌ها براي‌ بيرون‌ آوردن‌ پيكر غواصاني‌ كه‌ شب‌قبل‌ بر اثر اصابت‌ گلوله‌ و تركش‌ به‌ شهادت‌ رسيده‌ بودند، رفتند، در نهايت‌تعجب‌ به‌ صحنه‌اي‌ تكان‌ دهنده‌ برخورد كردند.... جوانك‌ كرماني‌، براي‌ اينكه‌ بتواند جلوي‌ عطسه‌ خود را بگيرد و از لو رفتن‌ عمليات‌ جلوگيري‌ كند، با دو دست‌ بيني‌ و دهان‌ خود را محكم‌ گرفته‌ و آنقدر در زير آب‌ در اين‌ حالت‌ مانده‌ بود كه‌ جان‌ از بدن‌ بيرون‌ شده‌ و مظلومانه‌ به‌شهادت‌ رسيده‌ بود...با احترام‌ خاص‌ پيكر او را كه‌ مچاله‌ شده‌ و در خود پيچيده‌ بود، از آب‌ درآورديم‌ و تنها كاري‌ كه‌ توانستيم‌ در زير بارش‌ خمپاره‌ و گلوله‌ برايش‌ انجام‌ دهيم‌، اين‌ بود كه‌ گرداگردش‌ بنشينيم‌ و بر مظلوميتش‌ اشك‌ بريزيم‌...🌷 راوی: حاج حسين الله كرم هدیه به روح مطهر شهدا @bashohda کانال باشهدا