🌹 سردار #عباس_چوپاني_مولنجانی🌹
به گزارش کانال رسمی گلستان شهدا؛ سيد محمد لاله زار فرمانده قرارگاه نوح نبی(ع) جهاد سازندگی دربارۀ اين شهيد گرامي چنين میگوید: « شهید عباس چوپانی از #سربازی به #سرداری رسید. من با وی از جهاد اصفهان آشنا شدم. او با تعدادی از دوستان و همرزمان خود به قرارگاه نوح نبی(ع) آمد. در آن زمان مسئولیت این قرارگاه را من بر عهده داشتم. او که از رزمندگان شجاع و دلیر لشکر اسلام در نبردهای بسیج و سپاه بود، برای شناسایی فاو در سال ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ به این منطقه وارد شده بود. عباس بسیار توانمند بود. در عملیات کربلای ۴ قرار بود که لندی کرافتهای ساخت نیروهای حزب الله که ۴۵ متر طول و حداقل ۸ متر عرض داشتند را وارد منطقه عملیاتی کربلای ۴ کنیم. نیروهای ویژه مخابرات و برق، راه را باز میکردند.
دستگاهها را به صورت زمينی جابه جا میكرديم زيرا از طريق دريا راهی نداشتيم. به اين منظور يك ناو تيپ مهندسی رزمی تشكيل شد. كار بسيار سختي به اين ناو تيپ واگذار شده بود.
به هر حال دستگاهها بايد به كارون میرسيد. عباس چوپانی از دهانۀ كارون، دستگاههاي لودر، بلدوزر و حتّی تانک و نفربرهای نيروهای رزمنده را به ساحل جنوبي اروندرود(ساحل استقراردشمن) میرساند. تلاش او در اين مورد بسيار زياد بود و با مديريت خوب و حكومتی كه بر قلب نيروهای زير مجموعه خود داشت، كار را به خوبی پيش میبرد؛ اما زماني كه نخستين دستگاه لندی کرافت در ساحل پياده شد، عباس چوپاني بر اثر بمباران منطقه توسط يكی از هواپيماهای دشمن به فيض #شهادت نائل آمد.
شهید عباس چوپانی مولنجانی همانگونه که آرزو داشت از دانشگاه جبهه و جهاد فارغ التحصیل شد و مدرک قبولی و پذیرش خود را با #شهادت خویش به امضاء رساند و به مطلوب و مقصودی که در نظر او همان #دیدار_حق و همنشینی با #اولیای_خاص حضرت باریتعالی بود رسید.
#سردار_عباس_چوپانی
#شادی_روحش_صلوات
#شهدا #دفاع_مقدس #عکس #مدافعان_حرم #کلام_شهدا #مدافعان_وطن
@bashohda کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#خاطرات_شهدا
💠 #امام_رضا_ع_او_را_طلبید
مادر شهید: روز تولد امام رضا(ع) توی کرمانشاه به دنیا آمده بود. از بچگی علاقه شدیدی به آقا داشت. هر موقع می خواست کاری بکنه که ما دوست نداشتیم انجام بده و منعش می کردیم، ما را به #امام_رضا(ع) قسم می داد و ما هم مات و مبهوت نگاهش می کردیم.
هر روز که می خواست مدرسه برود، همراهش مهری بود که پشتش عکس امام رضا(ع) درج شده بود، آن هم توی #خفقان قبل از انقلاب. بچه ها می گفتند: موقع نماز که همه می رفتند توی حیاط مدرسه، محمد مهرش را درمی آورد و نماز می خواند.
پدر شهید: همیشه بعد از نماز می آمد کنار من و ازم می خواست از امام رضا(ع) براش بگم، از غریبی امام رضا(ع) از کرامت آقا، از رئوف بودن آقا. من هم با حالتی متعجبانه از رفتار محمد از کتابی که داشتم براش می خوندم. تا اینکه محمد دیپلم گرفت و عازم #سربازی شد.
حدود سه ماه از سربازی محمد می گذشت که #جنگ شروع شد. یکی از جاهایی که عراق خیلی روی اونا مانور هوایی می داد، از بین بردن تأسیسات نفتی ما بود. رفیقای محمد تعریف می کردند که شب ها دست ما را می گرفت. حدود بیست نفر از ما را می برد برای #حفاظت از آن تأسیسات نفتی. چون حفاظت از اون ها خیلی مهم بود و نیروی کافی هم برای دفاع وجود نداشت و سطح حملات دشمن هم خیلی بالا بود.
یک روز که محمد آمده بود برای مرخصی، گفت: بابا خیلی دلم می خواد برم #مشهد، پابوسی آقا امام رضا(ع). گفتم: خُب، بابا چند روز دیرتر برو جبهه، برو #مشهد زیارت آقا. گفت: همه بچه ها تو جبهه دلشون می خواد برن #زیارت امام رضا(ع) و نمی تونن برن. من هم مثل اون ها. از طرفی دیگه #دفاع از کشور واجب تره. آقا هم بیشتر راضی است. و مشهد نرفت.
رفت سنندج و حدود یک ماه بعد شهید شد. روزی که محمد به شهادت رسید، #مادر شهید خیلی بی تابی می کرد. عجیب بی قرار بود. انگار یه چیزهایی رو می دونست. وقتی در منزل را زدند، مادر شهید در را باز کرد و من هم بعد از او آمدم دم در. بچه های #سپاه بودند. از حالاتشون و طرز صحبت کردنشون و #بغضشون فهمیدم قضیه چیه. دیگه نفهمیدم چی شد.
به ما گفتند: بیاین توی معراج شهدا و جنازه شهیدتان را تحویل بگیرین. وقتی رفتیم، دیدیم جنازه اون نیست. تحقیق کردند، گفتند جنازه شهدا را #اشتباهی بردند مشهد برای تشییع. وصیت نامه محمد را که خوندیم، نوشته بود: پدرم و مادرم، اگر برای تان ممکن است مرا کنار #امام_رضا_ع_دفن کنید. ما هم حسب علاقه و وصیت محمد، گفتیم همان مشهد کنار مرادش امام رضا(ع) به خاک بسپاریمش. از آن موقع هم ما از کرمانشاه آمدیم مشهد، کنار محمد.
✍️راوی : پدر و مادر بزرگوار شهید
#شهید_امام_رضایی
#شهید_محمد_مردانی
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #خاطرات
@bashohda
کانال باشهدا
شامل مطالب ،خاطرات ، تصاویر و کرامات شهدای 8 سال دفاع مقدس و مدافعان حرم
#زندگینامه_شهید_فواد_فهمی_سقز
🍃#محل_تولد: شهر کنگاور
🌷#نام_پدر: علی
🌼#تاریخ_تولد: 1340
🌸#تاریخ_شهادت: 1360/09/09
🍀#محل_شهادت: بستان
🌺#عملیات: پدافندی
🌻#شغل: سرباز لشکر 16 زرهی قزوین
🌷#شهید_فواد_فهمی فرزند علی در فروردین 1340 در شهر کنگاور دیده به جهان گشود و هنوز تحصیلات ابتدایی خود را به پایان نرسانیده بود که همراه خانواده به باختران و از آنجا به کنگاور و در سال 1355 بود که فؤاد کم کم وجود #ظلمها و #بیعدالتی_ها را احساس می کرد و در هنگام شروع #انقلاب در حفظ و حراست دستاوردهای انقلاب او از هیچ کوششی دریغ نداشت بعد از اخذ دیپلم در #بسیج مشغول #فعالیت گشت لذا در تاریخ 1359/09/15 بخدمت #سربازی اعزام بعد از طی دوران آموزش که جمعی لشگر 16 قزوین بود به جبهه های حق علیه باطل عزیمت نمود و دو سه دیده وری ماهها مشغول نبرد با کف برد و دو نیرو سرنوشت ساز #طریق_القدس روح پاک خودش را به پیشگاه #خداوند تقدیم داشت🌷
#شهدا #دفاع_مقدس #مدافعان_حرم #مدافعان_سلامت #کلام_شهدا #خاطرات #عکس #زندگینامه
@bashohda
کانال باشهدا