eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💥تصویری تکان دهنده💥 🌹‍ عکسی که می بینید ، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۳ ، توسط «احسان رجبی» به ثبت رسیده است. محل عکس برداری ، ارتفاع ۱۱۲ ، واقع در شمال منطقه ی عملیاتی «فکه» است. پیکر این شهید که پس از ۱۲ سال ، چهره نمایانده است ، ویژگی بسیار بارز و تکان دهنده ای دارد. 😔👈 دست ها و پاهای پیکر مطهرشهیدبا سیم تلفن بسته شده و در غربت و مظلومیت بی مانندی ، به احتمال قوی ، زنده به گور گردیده است. سیم تلفن های دور پاها به خوبی مشخص است. 🌹قدر خون شهدا را بدانیم روحشان شاد و یادشان گرامی 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 جشن و سرور است،در عرش اعلاء دخـت پیمبر ، آمد به دنیـا... هم‌کُفو حیدر ، هم یار مولا ام الائمه ، آمـد به دنیا گشته پدیدار، خورشید زیبا خیر کثیر است، آمد به دنیا حجت برای حجت الله... زهرای اطهر، آمد به دنیا بانوی عالم، هم مادر ما دخت خدیجه ،آمدبه دنیا چشم تو روشن ، مهدی زهرا بنما کرم تو ، عیـدی مـا را @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 خنده شهید 💠 🔹توفیقى بود و عید نوروزی در جبهه بودیم. شنیدیم که پدر دو شهید، شهید دومش را داخل قبر که گذاشتند، شهید خندیده بود. تلفن کردیم و ملاقاتى با پدر دو شهید تنظیم کردیم. ماجرا را جویا شدیم. گفت: «بله! پسر دومم چهار سال در جبهه بوده است. مرتب جزو نیروهاى خاکى، آبى، رزمنده و غواص و با چه حالى و چه عرفانى و چقدر خالص و خوب... بعد در جزیره فاو و عملیات والفجر 8 شهید مى ‏شود و این هم عکس شهادتش است. در مدت زمان شهادت تا دفن، او را به سردخانه بردند، این هم عکسش است. (چند تا از عکس ‏هایش را نشان داد.) اما همین که او را داخل قبرش گذاشتیم، خندید.» به عکس داخل قبر که نگاه کردیم، دیدیم که مى‏ خندد. گفتیم: «چه کسانى دیدند؟» گفت: «همه مردم دیدند.» وارسى کردیم و دیدیم که بله، این مسئله در منطقه شیوع پیدا کرده است که این شهید را در قبر که گذاشتند، خندیده است. به طورى که شک کردند که شاید زنده است. اما چرا خندید ما نمى ‏دانیم؟ از روز شهادت تا روز دفن، روزها طول کشید و در مراحل مختلف بیمارستان و سردخانه و در فاو و در همه مراحل چهره ساده ‏اى داشته، اما داخل قبر مى‏ خندد. من خیلى فکر کردم و عکس‏ ها را گرفتم پهلوى هم گذاشتم. براستى مى‏ خندد، نه اینکه شاد است. چون یک وقتى، قیافه عبوس است و فقط لب به سمتى مى ‏رود، ولى یک زمان آثار خنده‏ زیر پوست، زیر چشم و کل صورت دیده مى‏ شود. ما دیدیم، مردم دیدند، عکس هم گواهى مى ‏دهد. خانه ایشان رفتیم و وصیت نامه ‏اش را خواندیم. دیدیم عجب وصیتنامه ‏اى دارد. گفتیم: «دیگر چیز دیگرى ندارد؟» گفتند: «یک کتابى دارد و گاهى هم شعر مى ‏گفته و مناجات مى‏ کرده است.» دفتر مناجاتش را طلب کردیم. دفتر مناجاتش را آوردند و خواندیم. متوجه شدیم که یکى از جملاتش این است: «خدایا، مرا طورى کن که وقتى سرم را به لحد مى ‏گذارم، بخندم.» اینجا بود که من تمام پیچ و مهره ‏هاى بدنم از هم باز شد، هر کارى کردم خودم را نگه دارم نشد. جوان بیست ساله چگونه توانسته به چنین مقامى برسد. 📚 کتاب خنده و گریه در آثار استاد قرائتی 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 آسمان امشب نور باران است گوییا میلاد آن ماه تابان است همو که نوری اندر عرش رحمان است‌.. برای محمد(ص) مادری مهربان است و همسر امیر مؤمنان است.. بکشید کِل که همه جا گلباران است... بخواهید حاجت که شب،شبِ غفران است.. بزنید ساز که بزم، بزمِ عاشقان است نمایید افتخار که«زهرا» مادرشیعیان است به یُمن قدوم مادر، بگیرید دامن پسر بگویید جان حیدر، کی می رسی از سفر؟ و قدم می گذاری بر این چشمان منتظر... تا فدایت کنیم از پای تا به سر و ببینیم مولای غریبمان را در بَر... بگویید : ای ایزد منان! قسم به جان مادرشیعیان...... در این شب عاشقان.... دهید عیدی منتظران..‌‌. به دست مبارک صاحب الزمان... :ط_حسینی،۲بهمن ۱۴۰۰ @bartaren 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
!! 🌷خیلی دلش می‌خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه. آن‌قدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می‌کردیم آشیخ احمد. ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد. فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد. وقتی پاپیچش شدیم گفت: "کار بابا تو مغازه زیاده." برای این‌که پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد! 🌹خاطره ای به یاد فرمانده جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان 📚 کتاب "یادگاران ٩"، صفحه ۵   🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد . میدیدم که بعد از نماز از خدا طلب شهادت میکند . نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند، نماز شبش ترک نمی‌شد . دیگر تحمل نکردم ،یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم . به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، شهید میشی ‌. حتی جلوی نماز اول‌وقت او را میگرفتم! اما چیزی نمی‌گفت .... دیگر هم نماز شب نخواند ؛ پرسیدم : چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟ خندید و گفت : کاری‌و که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم . رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره ... ❣بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟ گفت: چرا ، ولی براش دعا نمی‌کنم! چون خودِ خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم ... گفتم : حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟ لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون می‌شناسه؟! راوی:همسر شهید 🌷شهید مرتضی ‌حسین‌ پور🌷 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada