eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
شیعیان خواب بس است یاری کنید... بهر مذهب خود، حالا علمداری کنید... به اطلاع کلیه عزیزان می رسانم ، به درخواست شبکهٔ وهابی و خبیث کلمه، کانالهای فعال شیعی پاسخ به شبهات در برخی شبکه های مجازی مسدود شده است ، حال برآنیم تا کاری نماییم کارستان و به دشمن پست و دنی نشان دهیم که ما شیعیان تا آخرین قطره خونمان پای مذهب سراسر نورمان خواهیم بود با ورود خود و تبلیغ و معرفی کانال های زیر به دوستان و آشنایان ، ما را در تبلیغ مذهب شیعه یاری نمایید باشد که مشکل گشای دو عالم یاریگر شما گردد. کانال های خودتان در یوتیوب: https://www.youtube.com/channel/UCbW3n2JfIz4TvvjQQHNxUSw https://www.youtube.com/channel/UCXLF7lVVvQfgMD1NUX-bxeA
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همیشه در کار خیر پیش قدم بود. دوست داشت از صبح تا شب مشغول کار برای رضای خدا باشد. دفترچه ای داشت که برنامه ها و کارهایش را داخل آن‌ می نوشت. روزی که خیلی برای خدا کار انجام می داد، بیشتر از روزهای قبل خوشحال بود. یادم هست یکبار به من گفت: امروز بهترین روز من است، چون خدا توفیق داد گره از کار چندین بنده خدا وا کنم. به هیچ یک از تعلقات دنیا دل خوش نمی کرد. هیچ چیز او را راضی نمی کرد، مگر اینکه دل یک انسان را بخاطر خدا خوش کند. لباس نو نمی پوشید. می گفت: هر زمان تمام مردم توان پوشیدن لباس نو و زیبا داشتند، من هم می پوشم. به روایت: خواهر شهید ابرهیم هادی🌷 کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۱۵۶ 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یکبار بعد از شهادتش خواب دیدم در هیئت هستیم و صحبت می‌کنیم، از اکبر پرسیدم: چی اون طرف به درد میخوره؟ گفت: قرآن خیلی این طرف به درد می‌خوره! اکبر خودش قاری قرآن بود و هر چه به شهادتش نزدیکتر می‌شد، انسش با قرآن بیشتر می‌شد، شبهای آخر هروقت بیکار بودیم، اکبر به سراغ قرآن جیبی‌اش می‌رفت، پرسیدم: آن لحظه آخر که شهید شدی، چی شد؟ گفت: آن لحظه آخر، شیطانمی‌خواست من را نسبت به بهشت ناامید کند. 🌷شهید اکبر شهریاری🌷 ▫️به روایت همسر شهید 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی خبر شهادت ایشان را به ما نداد، روز اول ماه رجب شهید می‌شوند، بعد از آن خود داعش خبر شهادت هادی را روی سایت‌ها و خبرگزاری‌هایش گذاشت، چون آقای کجباف برای ایشان چهره شناخته‌شده‌ای بود ولی ما هنوز از موضوع اطلاع نداشتیم، بعضی دوستان و آشنایان خبرها را دیدند و به ما گفتند، ساعت یک ونیم نیمه‌شب بود که به پسرم خبر دادند، پسرم هم از دوستان هادی در اهواز ماجرا را جویا شد که آ‌نها گفتند ما می‌خواستیم فردا صبح خبر را به شما بدهیم، از گریه و زاری پسرم و عروسم ماجرا را فهمیدم، حالم بد شد و بدنم شروع به لرزیدن کرد، دخترم هم با همسرش آمد خانه‌مان، آنقدر گریه و بی‌قراری کرد که اصلا نمی‌توانستیم ساکتش کنیم، ساعت‌های اول برای ما غیر قابل تصور بود. داعش در همان ساعت‌های اول اعلام کرد که جنازه کجباف پیش ماست و در ازای دادن جنازه‌اش یک تا یک و نیم میلیارد دلار از ایران می‌‌خواهیم، همرزمان هادی این موضوع را به پسرم گفتند و قصد داشتند این مبلغ را هم به داعش بپردازند اما من تا موضوع را شنیدم مخالفت کردم. 🌷شهید هادی کجباف🌷 ولادت: ۱۳۴۰/۴/۳ شهادت: ۱۳۹۱/۱/۳۱ محل شهادت: سوریه 🥀🕊🥀🕊🥀🕊 @baShoohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفاقت با شهدا
شهید نصرت الله حیدری فرزند عبدالرحیم تاریخ تولد ۱۳۴۳/۱۱/۱۸ تهران تاریخ اعزام نیمه بهمن ماه ۱۳۶۰ شهید نصرت الله در یازده سالگی پدر را از دست داد پسر بسیار باهوشی بود در رشته ریاضی فیزیک نفر برتر مدرسه بود واز طرف دبیرستان خودش که در مهرآباد جنوبی بود به مدرسه استعدادهای درخشان امام صادق علیه السلام در سه راه آذری منتقل شد در ضمن عضو فعال بسیج مسجد امام صادق علیه السلام در بیست متری شمشیری در مهر آباد بود که روزها در مدرسه وشبهارا دربسیج مسجد خدمت می‌کرد به گفته دوستان بسیجی اش در وقت پست بسیج سر پست بود و در وقت استراحت کمی می‌خوابید بعد مشغول نماز شب و راز ونیاز با خدا بود شهید نصرت الله که ۱۷ ساله بود از اما از نظر جسمی بسیار قوی بود دوبار در جبهه حق علیه باطل شرکت کرد یکبار در حمله بستان که مجروح شد ترکش به صورت نازنینش اصابت کرده بود و فکش شکسته نیمی از فک بالای دهان ودندانهایش را از دست داده بود بطوری که پزشکان مابقی دندانهای بالا و پایین را با سیم بهم دوخته بودند وغذا را باید میکس کرده وبا نی میخورد. شهید عزیز ما به محض بهتر شدن با اینکه هنوز دندان هایش را ترمیم نکرده بود به دستور امام راحل عازم جبهه شد و درجه رفیع شهادت نائل آمد ((( مطلب قابل توجه اینکه )))وقتی برای بار دوم تصمیم گرفت راهی جبهه شود مادربزرگوار شهید از او خواست که نرود تا دندانهایش را بگذارد و به او گفت تو با این وضع که نمی‌تونی هر غذایی رو بخوری صبر کن دندانهایت رو ترمیم کن بعد برو اماااااا جواب شهید عزیز این بود👇 مادرم من میروم جبهه اگر قسمتم شهادت بود که چه خوب میشود دیگر دندان نیاز ندارم (((چرا برم بیمارستان واز بیت المال دندان بذارم ))) پس اول میرم جبهه تکلیف شرعی را انجام میدم اگر زنده ماندم و برگشتم میرم دندانهام رو درست می‌کنم ( قابل توجه کسانی که در رأس کارند و اختلاسهای نجومی میکنند) که با این فرضیه رفت که مبادا به بیت المال ضرری بزند رفت ودر حمله فتح المبین به شهادت رسید بعلت گسترده بودن حمله فتح المبین واینکه برادرم جزء گروه ایثار در شب اول حمله به شهادت رسید وچون چند روزی جسد مبارکش روی زمین مانده بود جسدش قابل شناسایی نبود. گزیده ای از وصیت نامه شهید بزرگوار واما وصیت نامه شهید نصرت الله اول اینکه توصیه به مادرم مادرم در شهادت من گریه نکن وبدان من امانتی در دستت بودم که خدا خواسته امانتش را پس بگیرد حلالم کنید وخواهرانم زینب وار رفتار کنن که دشمن از گریه آنها شاد نشود ونشان دهند که شاگرد خانم زینب هستن ولیاقت خواهر شهید شدن رادارند در نماز جمعه شرکت کرده و از امام و دولت جمهوری اسلامی حمایت کنید اگر میخواهید مرا خوشحال کنید راه حضرت زینب را ادامه دهید والسلام روحش شاد و یادش گرامی 🌷 دسته گلی از صلوات هدیه به روح مطهر همه ی شهدا و این شهید عزیز💐 🖋خواهر شهید 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada