.
کاش اندکی، مثل شما
قلب هامان تحت تسخیر #خدا بود!
تا گام هایمان
اینگونه #زمین_گیر زمین نشود!
سلام صبحتون شهدایی
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
قبل از عملیات میمک بود ،
دلم آرام نداشت ،
عبد الحسین انگار فهمیده بود ،
بدون مقدمه گفت :
" من با تمام وجود به آیه ی
' و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی '
اعتقاد دارم ،
تو عملیات ها یقین دارم که
خداست که تیر ها رو به اهداف مینشونه .. "
داشتم نگاش می کردم ، پرسید :
" قرآن داری تو جیبت .. ؟ "
یه قرآن جیبی داشتم ، گفتم : " آره "
گفت : " برای اینکه حرفم بهت ثابت بشه
همین الان قرآنتو در بیار و باز کن ،
اگر این آیه نیومد .. ! "
قرآن رو در آوردم ،
بسم الله گفتم و بازش کردم
' و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی '
دلم آرام شد ..
«#شهید #عبدالحسین_برونسی»
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃شهید ابراهیم هادی کیست؟
🎥کــلیپ بــسیار زیــبا در وصــف #شهید #ابراهیم #هادی🌻
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#زیباترین_عکس
زیباترین عکسی که از تواضع، احترام، بزرگواری و عظمت یک #شهید می توان دید، این است...
#سردار_شهید #علیرضا_نوری
قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)؛ هنگام ادای احترام و بوسیدن دست مادر خود
شهید نوری بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در #شلمچه به شهادت رسید
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣 توجه توجه
#پیشنهاد_دانلود
#پیشنهاد_دانلود
این کلیپو از دست ندید. لحظه طلایی داره میرسه. تو هم به اندازه خودت"سهم داشته باش تو اومدن مولا👌👌👌
❌نبینى ضررکردى
#کمپین_لحظه_طلایی
🔻🔻. دوستان در گروهها پخش کنند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_721038705925555279.mp3
2.93M
♦️حجت الاسلام قاسم زاده♦️
📑 خدایا منو ببخش📑
⏱ زمان:۷ دقیقه و ۵۰ ثانیه
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*نزدیک عید نوروز بود که..*🎄
*شهید علی اصغر کریمی*🌹
تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۶۰
تاریخ شهادت: ۷ / ۱۲ / ۱۳۹۵
محل تولد: تهران
محل شهادت: موصل / عراق
🌹همرزم← خانمش مرتب تماس ميگرفت📞 نگرانش بود🍂 يه موضوع بود که ما اونجا حقوق نداشتیم و این برای خانم علی مشکل بود🍂 *خودش ميگفت به خانمم الکی گفتم اينبار برم حقوق میگیرم که دلش خوش بشه بزاره بيام🍃بمیرم یادم نميره حرفاشو میگفت خانمم گفته پس شب عید دست پر میایی ان شاء الله*🥀عملیات شروع شد، و منو علی از هم جدا شدیم، *بعد از ساعتی من و یکی از همرزمان رفتیم به طرف مدرسه* 🍂يه مدرسه تو روستا بود که صد متر پشت خاکریز ما بود *یکدفعه مدرسه رفت رو هوا*💥 رسیدم جلو در مدرسه *دیدم يه شهید رو لای پتو آوردن🍂 پتو رو جوری دورش پیچیده بودن چیز زیادی معلوم نبود*🥀 یکی گفت این علی هست🍂 گفتم نه علی اینجا نیست اون تو خاکریز قبلی موند نيومد که🥀 *پتو رو زدم کنار از پوتينش شناختمش🥀او مثل اربابمون سید الشهدا بدون سر🥀و مثل آقا ابوالفضل بدون دست🥀شهید شد🕊️ بی سر🥀بی دست🥀و بی پا🥀آسمانی شد🕊️ نزدیک عید نوروز بود که🎄علی با دست پر برگشت پیش خانمش🕊️همونجوری که قول داده بود.🍂چند روز بعد یک تکه از پاشو همونجا پیدا کردیم🥀و همون کنار مدرسه خاک کردیم*🕊️🕋
*شهید علی اصغر کریمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔