17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃شهید ابراهیم هادی کیست؟
🎥کــلیپ بــسیار زیــبا در وصــف #شهید #ابراهیم #هادی🌻
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
#زیباترین_عکس
زیباترین عکسی که از تواضع، احترام، بزرگواری و عظمت یک #شهید می توان دید، این است...
#سردار_شهید #علیرضا_نوری
قائم مقام لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)؛ هنگام ادای احترام و بوسیدن دست مادر خود
شهید نوری بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در #شلمچه به شهادت رسید
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊
هدایت شده از آرامش دلم تنها خداست
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣📣 توجه توجه
#پیشنهاد_دانلود
#پیشنهاد_دانلود
این کلیپو از دست ندید. لحظه طلایی داره میرسه. تو هم به اندازه خودت"سهم داشته باش تو اومدن مولا👌👌👌
❌نبینى ضررکردى
#کمپین_لحظه_طلایی
🔻🔻. دوستان در گروهها پخش کنند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
هدایت شده از آرامش حس حضور خداست
4_721038705925555279.mp3
2.93M
♦️حجت الاسلام قاسم زاده♦️
📑 خدایا منو ببخش📑
⏱ زمان:۷ دقیقه و ۵۰ ثانیه
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
سلام دوستان
مهمون امروزمون داداش علی هست🥰✋
*نزدیک عید نوروز بود که..*🎄
*شهید علی اصغر کریمی*🌹
تاریخ تولد: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۶۰
تاریخ شهادت: ۷ / ۱۲ / ۱۳۹۵
محل تولد: تهران
محل شهادت: موصل / عراق
🌹همرزم← خانمش مرتب تماس ميگرفت📞 نگرانش بود🍂 يه موضوع بود که ما اونجا حقوق نداشتیم و این برای خانم علی مشکل بود🍂 *خودش ميگفت به خانمم الکی گفتم اينبار برم حقوق میگیرم که دلش خوش بشه بزاره بيام🍃بمیرم یادم نميره حرفاشو میگفت خانمم گفته پس شب عید دست پر میایی ان شاء الله*🥀عملیات شروع شد، و منو علی از هم جدا شدیم، *بعد از ساعتی من و یکی از همرزمان رفتیم به طرف مدرسه* 🍂يه مدرسه تو روستا بود که صد متر پشت خاکریز ما بود *یکدفعه مدرسه رفت رو هوا*💥 رسیدم جلو در مدرسه *دیدم يه شهید رو لای پتو آوردن🍂 پتو رو جوری دورش پیچیده بودن چیز زیادی معلوم نبود*🥀 یکی گفت این علی هست🍂 گفتم نه علی اینجا نیست اون تو خاکریز قبلی موند نيومد که🥀 *پتو رو زدم کنار از پوتينش شناختمش🥀او مثل اربابمون سید الشهدا بدون سر🥀و مثل آقا ابوالفضل بدون دست🥀شهید شد🕊️ بی سر🥀بی دست🥀و بی پا🥀آسمانی شد🕊️ نزدیک عید نوروز بود که🎄علی با دست پر برگشت پیش خانمش🕊️همونجوری که قول داده بود.🍂چند روز بعد یک تکه از پاشو همونجا پیدا کردیم🥀و همون کنار مدرسه خاک کردیم*🕊️🕋
*شهید علی اصغر کریمی*
*شادی روحش صلوات*💙🌹
Zeynab:Roos..🖤💔
🔵 خاطرهای از شهید علی چیتسازان به روایت مادر
کم توقع بود. اگر چیزی هم براش نمیخریدیم، حرفی نمی زد.
نوروز آن سال که آمده بود، پدرش رفت و یک جفت کفش نو براش خرید. 👟👟
روز دوم فروردین، قرار شد برویم دید و بازدید.
تا خانواده شال و کلاه کردند، علی غیبش زد. 🏃
نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد. به جای کفش، دمپایی پاش بود ‼️
گفتم: مادر، کفشات کو؟ ⁉️
گفت: « بچه سریدار مدرسهمون کفش نداشت، زمستان را با این دمپاییها سر کرده بود؛ من رفتم کفشهام رو دادم بهش. »
⬅️ اون موقع، علی دوازده سال بیشتر نداشت.
(شهید علی چیت سازان)
📌 منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از کتاب دلیل
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada🕊
🌴ماجرای کشف یک شهید🌴
رفیعی با دست هایی خونی وارد سنگر شد رنگم پرید .فکر کردم بلایی سر حمزوی اومده از داخل سنگر پریدم بیرون ، دیدم اونم دستش خونیه.پرسیدم چی شده؟
گفتند برو صندوق عقب ماشین رو نگاه کن .
دیدم یه گونی خونی عقب ماشینه .داخل گونی یک پیکر بود که سر و پا نداشت ،
پیراهن سفید پوشیده بود و دکمه یقه رو تا آخر بسته بود .
بچه ها می گفتند "برای شستن بیل میکانیکی ،جایی را کندیم تا به آب برسیم .آب که زلال شد دیدیم یک تکه لباس از زیر خاک بیرونه .کندیم تا به پیکر شهید رسیدیم .خون تازه ای از گردن شهید راه افتاد ...!!!
ما جایی رو انتخاب کرده بودیم که یقین داشتیم هیچ اثری از شهید و رزمنده نبود .هیچ سنگری یا خاکریزی نبود .
گفتم :بریم بگردیم شاید بقیه پیکرش یا شهید دیگه ای هم باشه .
گفتند کامل اون محوطه رو زیر رو کردیم هیچ چیزی نبود .هیچ اثری دیده نشد .برام خیلی عجیب بود دقیقا بچه ها باید جایی رو بکنند که پیکر اونجاست .
در افکار خودم بودم که یک لحظه حواسم رفت سمت رادیوی ماشین .
:هم اکنون پیکر هزار شهید روی دوش مردم در حال تشیع است ...
شاید مادرش با دیدن پیکر های شهدا دلش شکسته گفته: خدا من بچه ام رو می خوام و ...
شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀🥀🥀🥀
🕊 @baShoohada 🕊