eitaa logo
رفاقت با شهدا
3.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
677 ویدیو
15 فایل
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کســانی‌اند که خدا قلب‌هاشان را برای تقـــوا امتحان کرده🕊 تأسیس1399/2/25
مشاهده در ایتا
دانلود
رفاقت با شهدا
༻﷽༺ وجودتان را با عشق سرشته بودند و سرنوشت تان را با #شهـــادتــ ◽️نام: علیرضا موحد دانش ◽️تا
🍃🌺 وصیت‌نامه شهید علیرضا موحد دانش   بسم الله الرحمن الرحیم اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله (ص)، اشهد ان على ولى الله سلام علیڪم در زمانى قلم به نیت وصیت بر ڪاغذ مى لغزانم ڪه هیچ‌گونه لیاقت شهادت را در خود نمى‌بینم. وقتى به قلبم رجوع مى‌ڪنم غیر از سیاهى و تباهى و معصیت چیزى نمى‌یابم و به همین دلیل است ڪه از پروردگار توانا عاجزانه می‌خواهم ڪه تا مرا نیامرزیده است از دنیا نبرد. پروردگارا با گناهى زیاد از تو ڪه لطف و ڪرمت را نهایتى نیست، تقاضاى عفو و بخشش دارم و الهى بنده‌اى ڪه تحمل از دست دادن یک دست را ندارد چگونه بر آتش دوزخت توان دارد، خدایا توبه‌ام را بپذیر و از گناهانم بگذر ڪه غیر از تو ڪسى را ندارم و غیر از تو امیدى ندارم. مردم بدانید راهى را ڪه در آن گام نهاده‌ایم ڪه همانا راه حسین (ع) است و به اختیار انتخاب ڪرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقى ڪه به تن داریم در سنگر رضاى خدا خواهیم ماند و به دشمن زبون ڪافر خواهیم فهماند ڪه ملتى ڪه پشتیبانش خداست و پیشاپیشش امام زمان فى سبیل الله در مقابل تمامى متحدان ڪفر خواهد ایستاد و انشاء الله پیروز خواهد شد. پدر و مادر عزیزم همانگونه ڪه در شهادت برادرم صبر ڪردید و استقامت ورزیدید اڪنون نیز صبر پیشه ڪنید. در حدیث است ڪه هرگاه پدر و مادرى در مرگ دو فرزندشان استقامت ڪنند خداوند ڪریم اجرى عظیم (بهشت) نصیبشان می‌ڪند. شما خوب می‌دانید ڪه شهید عزادار نمى‌خواهد، رهرو می‌خواهد. برادرم شما هم با قلم و قدم و زبانتان پشتیبان انقلاب و امام عزیز باشید. مادر عزیزم به مادران بگو همانطور ڪه من رهرو خون ؟؟؟ مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیرى ڪنید ڪه فردا در محضر خدا نمى‌توانید جواب زینب (س) را بدهید ڪه تحمل‌72 تن شهید را نمود. پدر و مادر عزیزم بخاطر تمام بدی‌ها و ناسپاسی‌هایى ڪه به شما ڪردم مرا ببخشید و حلالم ڪنید و از همه براى من حلالیت بخواهید، از همسرم ڪه امانتى است از من نزد شما خوب محفاظت ڪنید ڪه مونس آخرین روزهایم بود. برادران عزیز، برادرى داشتم ڪه در راه خدا فدا شد قبلا در وصیت نامه‌ام با او صحبت و درد و دل می‌ڪردم اڪنون به شما توصیه میڪنم ڪه برادران عزیزم نڪند در رختخواب ذلت بمیرید، ڪه حسین (ع) در میدان نبرد شهید شد مبادا در غفلت بمیرید ڪه على (ع) در محراب عبادت شهید شد و مبادا در بى تفاوتى بمیرید ڪه على‌اڪبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. پدر و مادر و همسر عزیزم، مراقبت ڪنید آنان ڪه پیرو خط سرخ امام خمینى نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارند بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. در زنده بودنمان ڪه نتوانستیم درشان اثرى بگذاریم، شاید در مرگمان فرجى باشد و بر وجدان بى انصافشان اثر گذارد. والسلام 🌙❄️ 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
گمنامے را دوست داشت در وصیت نامه اش به این نڪته صریح اشاره ڪرده بود ڪه: "مرا غریبانه تحویل بگیرید غریبانه تشییع ڪنید و غریبانه در بهشت معصومه(س) قطعه 31 به خاک بسپارید.... براے ماندنش تدبیرے هم اندیشیده بود؛ وصیت ڪرده بود ڪه چیزے روے قبرش ننویسیم.... فقط بنویسیم: پر ڪاهے تقدیم به پیشگاه حق‌تعالی... شهید مدافع حرم احمد مڪیان 🌷 🔹برشۍازوصیتنامه بگوئید ڪه احمد جایش خوب است و شما فڪرے به حال خود بڪنید ڪه هنوز مانده‌اید 💔😔 تولد : ۱۳۷۳/۰۹/۱۵ شهادت: سوریه/حلب ۱۷ خرداد ۱۳۹۵ :۱۳۹۵/۳/۱۷ ......🕊🕊 🥀🥀🥀🥀🥀 🕊 @baShoohada 🕊
پلک شهریور نیمه باز بود که به گشودی. سومِ شهریور ۱۳۲۱، در شهری به همسایگی امامِ مهربانی ها، . نامت را گذاشتند و این سرآغازی شد برای درک بازی هایت. به گمانم تمام احوالاتِ خوبت در سایه سارِ نامِ بلندت، بهتر لمس میشود. همیشه مراقب نگاهت بودی و این کاری کرد که در روزهای نبودنت، کسی نگاه به ندوزد، حتی زمانی که دیوار خانه ریخته بود!! و چه است شهری که مردانش، و سربه زیر باشد. کمی با ما راه بیا، برایمان بگو چه کردی؟ چه گفتی؟ چه خواستی؟ که اجابتش هم صحبتی با حضرت مادر شد؟! بعید میدانم کسی از راه گشایی مادر بی خبر باشد؟! در آن وهم انگیز، میان تلّ های خاکی، با دلی مضطر سر بر گذاشتی و ندا از به گوشَت رسید که از این سو بروید. تو خاصی...! یعنی باید بود که خواهری چون زینب(س)، خود برای بیاید. مگر غیر از این است که فرمود: ما کسانی که برادرمان را می‌کنند تنها نمی‌گذاریم؟ به گمــــانم باید برای پی بردن به رازت، پی به ارتباطت با حسین(ع) برد. تو عجین شده با این خانواده ای. مورد عنایت همچو مادر بی سبب نیست چندین سال هیچ نشانی از تو نداشتیم. رفته رفته شبیه معشوق می‌شود و تو چه خوب شکل مادر شدی. سال‌ها گمنامی و بی‌نشانی... و در آخر سهم ما از تو، یک ، صفحاتی و بادگیری که جسمت را به آغوش داشته. سال‌هاست ، به پاس ۲۵ سال میزبانی از جسمِ نازنینت سرشار از عطر و بوی توست. کمی با ما راه بیا‌‌.، دعایمان کن عبدِ حسین شویم؛ جان برکف برای (ع) و در آخر سر بر دامان حسین چشم از این عالم ببندیم. رسم عاشقی را خوب بلدی، دعا کن گرد قدم‌هایت بر سر و روی ما هم بنشیند. ♥️ السلام علی الحسین♥️ ✍🏻زهرا قائمی عبدالحسین_برونسی 📆 تاریخ تولد: ۳شهریور ۱۳۲۱ تربت حیدریه 📆 تاریخ شهادت: ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر 🗺محل دفن: بهشت رضا 🌷🕊 🥀🕊🥀🕊🥀 🌹 @baShoohada 🌹
رب الشهدا و الصدیقین شهیدی که ماند روایت برادر آزاده جعفر زمردیان تابستان 66، طی عملیات تفحص پیکر نوجوان شهیدی در منطقه عملیاتی کربلای 4 شناسایی می شود که شباهت بسیار زیادی به جعفر دارد و توجه نیروهای تعاون سپاه را به خود جلب می کند... نوروز 1349 برای خانواده زمردیان ایام به یادماندنی است، زن و شوهری که از موهبت شنوایی و گویایی محروم اند صاحب فرزندی می شوند که همه فامیل را به جهت شکرانه سلامت کامل جسمی، غرق در شور و شوق می سازد. پدر بزرگش، نامش را جعفر می نامد و کودک خردسال در سایه مهربانانه والدین و تحت تعالیم اسلامی به دوره نوجوانی می رسد. هنوز از صورتش مویی نروییده بود که راهی جبهه های حق علیه باطل می شود و پس از گذراندن دوره های آموزشی بعنوان تخریبچی غواص، به عضویت گردان تخریب لشگر 32 انصارالحسین علیه السلام در می آید. هنگامی که عملیات کربلای4 فرا می رسد، در سال 1365 توسط نیروهای عراقی اسیر می شود. شرایط منطقه عملیاتی و قرائن و شواهد، حاکی از به شهادت رسیدن نیروهای عمل کننده است و در آن زمان که خبری از او بدست نمی آید بعنوان شهید مفقود الاثر اعلام می گردد. تابستان 66، طی عملیات تفحص پیکر نوجوان شهیدی در منطقه عملیاتی کربلای4 شناسایی می شود که شباهت بسیار زیادی به جعفر دارد و توجه نیروهای تعاون سپاه را به خود جلب می کند. پس از تطبیق عکس نوجوان با شهید گرانقدر همه چیز دال بر درستی ماجرا است. خانواده به معراج شهدا اعزام می شوند و پس از مشاهده پیکر شهید و مشاهده ماه گرفتگی روی بازوی شهید، گواهی می دهند که پیکر متعلق به فرزندشان است و پس از تأئید پزشکی قانونی، تشیع و تدفین انجام می شود. سالها می گذرد و هر پنج‌شنبه پدر و مادر شهید به گلزار شهدا رفته و بر سر مزار شهیدشان آرام می گیرند تا ... با آزادی اسرا خبر زنده بودن جعفر به خانواده داده می شود. باورش بسیار سخت و غیر ممکن بود. محمد جواد زمردیان با نام مستعار جعفر به میهن بازگشته بود. روزها می‌گذشت و پدر و مادر ضمن ابراز علاقه به جوان آزاده خود، به یاد شهیدی بودند که اینک هویتش مشخص نیست، لکن هر پنج شنبه به سر مزار این عزیز رفته و آن را نیز از فرزندان خود می دانند. برادر آزاده جناب آقای جعفر زمردیان می گوید؛ امروز نیز پس از سالها خانواده ما این شهید بزرگوار گمنام را جزء خانواده خود می داند، چرا که کرامات و عنایات این شهید عزیز همواره به خانواده ما می رسد و ارتباط با او منشاء برکات فراوانی بوده است. شهدامون رو یاد کنیم با ذکر یک صلوات 🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @baShoohada
‍خاطرات_شهدا🌷 💠ماجرای جالب تفحص شهدای گمنام 🍃🌹پنج را که مطمئن بودیم اند، انتخاب کردیم. پیکرها را خوب گشته بودیم. هیچ هویتی به دست نیامده بود. 🍃🌹قرار شد در بین شهدا، یک که سر در بدن نداشت، به نیابت از ارباب بی سر، اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در تشییع و در ورودی دهلران دفن کنیم. 🍃🌹کفن ها آماده شد. همیشه این لحظه، سخت ترین لحظه برای بچه های است؛ شهدا یکی یکی می شدند. آخرین شهید، پیکر بی سر بود. 🍃🌹سخت دلمان هوایی شده بود، شد، تکه پارچه ای از جیب لباس شهید به چشم بچه ها خورد. روی آن چیزی نوشته شده بود که به سختی خوانده می شد: « پزنده، اعزامی از اصفهان». 🍃🌹شهید به آغوش خانواده اش برگشت تا در روز در اصفهان تشییع شود و بی سر و سامان دیگری از قبیله ی حسین (علیه السلام) جایگزین او شد. 🍃🌹 کسی چه می داند، شاید نام او که در روز تاسوعا در دهلران تشییع و به جای او دفن شد بوده است. 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
🕊♥️ تفحص‌شده پس از ۳۶ سال تمام دوران زندگی من با آقا غلامرضا سه سال بود، بعد از شهادتش تا مدت‌ها گمنام بود، نمی‌دانستیم اسیر شده یا شهید، تا اینکه معاونش در گردان رعد برایم از زندان عراق نامه نوشت «شمع و گل و پروانه؛ جای پروانه در محفل ما خالی»؛ با خواندن این نامه که فقط همین متن کوتاه داخلش نوشته شده بود متوجه شدم، همسرم شهید شده است. ▫️فرازی از وصیتنامه معبودا، سرورا، به علت تعهدی که دارم به تو متوسل می‌شوم و به حرمت قرآن، به تو تکیه می‌زنم و به محمد مصطفی (ص) از تو شفاعت می‌طلبم و آرزو دارم اگر شهید شدم، همانند شهیدان ، پیکرم در بیابان‌ها بماند و در میدان جنگ به خاک سپرده شود، خداوندا! می‌خواهم شهـید شوم و می‌خواهم که در این بمانم تا به کربلا نزدیک‌تر باشم.✨ تفحص‌شده پس از ۳۶سال ولادت: ۱۳۳۸/۱/۲ سبزوار، خراسان‌رضوی شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۹ جزیرهٔ‌مجنون، عملیات خیبر 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
'' 🕊 بحث شھادت بود. از او پرسیدم قصدش این است!؟ ابراهیم گفت: چون مادر سادات قبر ندارد نمیخواهم مزار داشته باشم...!🌿 آخَر روزے شــٓیعــِہ براے شمـٰا حـَـــرمْ میـسٰازھ...🕊' 🥀🕊 @baShoohada 🥀🕊
تو گودال پیدا کردیم هرچه خاک بیرون میریخت بازبرمیگشت! اذان شدگفتیم بریم فردا برگردیم شب خواب جوونی رو دیدم گفت دوست دارم بمانم بیل رابردارو ببر... سری است درگمنامی , سری عاشقانه شهدا شرمنده ایم 🥀🕊 @baShoohada 🕊
تو گودال پیدا کردیم هرچه خاک بیرون میریخت بازبرمیگشت! اذان شدگفتیم بریم فردا برگردیم شب خواب جوونی رو دیدم گفت دوست دارم بمانم بیل رابردارو ببر... سری است درگمنامی , سری عاشقانه شهدا شرمنده ایم 🥀🕊 @baShoohada 🕊