🔰خاطره ای از دوست و همرزمِ شهید؛
علیرضا صادقی
🔸یه بار که حسین از منطقه آمد اصفهان به من گفت:«این حسن آقایی خیلی سمیرم سمیرم(شهری از توابع اصفهان) میکنه
میخوام برم این سمیرمی که میگه رو ببینم
چه جور جاییه تو هم میای؟»
یه پیکان وانت جور کرد و با هم راه افتادیم
نرسیده به شهر رضا کنار جاده انار میفروختند
گفت:«وایسا اگه خوبست بستونیم بخوریم.»
🔹ظهر رسیدیم سمیرم بعد خواندن نماز رفتیم قهوه خانه و دو تا دیزی سفارش دادیم موقعِ حساب که رسید صاحب قهوه خانه گفت:«کی از شما پول خواست مگه شما حسین خرازی نیستی؟»
حسین گفت:«اره پدر جان من حسین خرازی ام ولی به کسی نگو اومدیم اینجا.»
از یکی دو تا از مغازه ها پرسیدیم این حسن اقایی که میگن در و پنجره میسازه رو میشناسین ؟
آدرس دکان و مغازه خودش و پدرش و به ما دادند رفتیم گشتی تو سمیرم زدیم و بعد از ظهر برگشتیم اصفهان.
چند روز بعد حسن اقایی اومد سراغ حسین و گفت: خبر داری چی شده؟
حسینم گفت: چی چی شدس؟
🔸دو سه روز پیش چند تا منافق اومده بودن سمیرم و از چند تا مغازه سراغ من و گرفتن فکر کنم میخوان بکشنم.
حسین نیشخند شیطنت آمیزی زد و گفت:«پس خیلی خیلی مراقب خودت باش.»
📚برگرفته از کتابِ زندگی با فرمانده
#جهاد_شهادت
#خاطرات_شهدا
#شهید_علیرضا_صادقی
🌐بسیج مدرسه علمیه حقانی
💢 #تصویر_نگاشت
«خط مبارزاتی ما روشن است و آن این است که مبارزه آنقدر ادامه دارد تا دیگر کسی روی زمین نباشد که لااله الا الله نگوید»
#جهاد_شهادت
#وصیتنامه
🌐 بسیج مدرسه علمیه حقانی
🔰حال عجیبی داشت ، زودتر از همه بلند شد ، وضو گرفت و قبل از اذان رفت حرم .
🔸از صحن گوهرشاد وارد شد و خودش را به ضریح رساند دائم اشک می ریخت انگار روبروی امام رضا (ع) ایستاده ، اشک می ریخت و حرف میزد ، بعد هم رفت یه گوشه و مشغول نماز و زیارت شد . می گفت ،
🔹خواب امام رضا(ع) را دیدم که فرمودند:( بیا حرم و حاجت بگیر )
🔸عملیات کربلای 10 حاجتش را گرفت....
#جهاد_شهادت
#خاطرات_شهدا
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
🌐بسیج مدرسه علمیه حقانی
🔰داستان یک امتحان
🔸چیزی به امتحان نمانده بود و من استصحاب های(اصلی از اصول فقه)نوع اول ودوم وسوم را درست نفهمیده بودم .
سعیدامد بالای سرم وپرسید:چ کار میکنی؟؟
گفتم:گیرافتادم توی استصحاب.
یکساعت تا امتحان خودش وقت باقی مانده بود،پنج_شش ساعت هم تا امتحان من .
🔹وقتی دیدمشکل دارم،کتابش را کنار گذاشت ونشست کنار من،حدود نیم ساعت وقت صرف کرد وتمام مطالب را بهصورت خلاصه وجمع جور برایم گفت ،سعید ان روز در شرایطی به من کمک کرد که اگر کسی دیگر بود،هیچ وقت چنینکاری انجام نمیداد.
🔸راوی: حجت السلام سیدمحمدهاشمی دوست شهید.
#جهاد_شهادت
#خاطرات_شهدا
#شهید_بیاضی_زاده
🌐بسیج مدرسه علمیه حقانی
🛑 شهادت چیست؟!
شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست .(ای آنانی که در زندان تن اسیر ید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید . فقط شهید می تواند شهادت را درک کند.)شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد ، شهید در این دنیا قبل از آینکه به خون بتپد ، شهید است .و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید ، بعد از وصل شان نیز نمی توانید درکشان کنید . شهید را شهید درک می کند.اگر شهید باشید شهید را می شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته ، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند. برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد شهیدان به حال شما غصه می خورند، و از این در عجیبند و حیرت می کنند که چرا به فکر خود نیستند . به خود آیید و زندان تن را بشکنید . قفس را بشکنید وتا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید کهبرای پرواز ساخته شده اید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید.
ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم
رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
#جهاد_شهادت
#وصیتنامه
🌐 بسیج مدرسه علمیه حقانی
🔰تجلی اخلاق
🔹 هیچ وقت باصدای بلند حرف نمیزد.
رفتار و عمل خوبِ او بود که همیشه مرا متوجه اشتباهاتم میکرد.
🔸مثلاً اگر میخواست بگوید، حجابت را حفظ کن، از میان عکسهایم آن یکی را که با چادر گرفته بودم، انتخاب میکرد و میگفت:
این خوب است.
اینجا خیلی قشنگ شدهای.
🔹همان مدت کمی که درخانه بودند، اختصاص داشت به خانه و خانواده و باتوجه به اینکه مادرم تنها دختر خانوادهشان بودند، پدرم با درک شرایط زندگی گذشته مادرم، اجازه نمیدادند ایشان برای انجام کارهای منزل متحمل سختی بشوند و اکثر کارها را خودشان انجام میدادند.
📚 به نقل از دختر شهید
#جهاد_شهادت
#خاطرات_شهدا
#شهید_علی_غیور_اصل
🌐بسیج مدرسه علمیه حقانی
🔰مادر!اگر راضی شوی
🔸روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی میخواهی؟» گفتم: «خواسته خاصی ندارم و و دنیا را با تو میخواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»، گفت: «زمانی که من نبودم چه کسی را داشتی؟» گفتم: «خدا را داشتم» که در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.» ناراحت شدم و گفتم: «از این حرفها نزن.»
🔹بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمیرسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آنها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت میشوند.»
🔸در جواب حرفهایش با خنده گفتم: «مگر تو صدای "هل من ناصر" شنیدی» که جوابم داد: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان می خواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد میکنم و دنیای زیبایی برایت میسازم که در خواب هم نمیتوانی ببینی».
🔹گفتم: «از کجا معلوم میشود که من قلبا راضی شدم» که گفت: «من هر کاری میکنم بروم، نمیشود. علت اصلیاش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی میشود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه میدهی؟ »من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم.
#جهاد_شهادت
#خاطرات_شهدا
#شهید_سید_مصطفی_موسوی
🌐بسیج مدرسه علمیه حقانی
🔖 فرازی از وصیت نامه شهید محمد رضا الوانی
💢 وچه خوب گفت که شهادت عسل است و از عسل شیرین تر ، این را استادمان در کربلا به ما آموخت.
و چه زیبا نوشت که کربلا رفتن خون می خواهد.
📌 می نویسم تا همه بدانند که ما بسیجیان هیچگاه انقلاب ، اسلام و رهبرمان را تنها نمی گذاریم.
🖋 ما مفتخریم که در مکتب حسین (ع) تربیت شده آیم و خدا را باید شاکر باشیم که ما را هدایت فرمود به ولایت امیرالمومنین (ع)
#جهاد_شهادت
#وصیتنامه
#شهید_محمدرضا_الوانی
🌐 بسیج مدرسه علمیه حقانی
🔖 فرازی از وصیت امام حسن عسکری علیه السلام به یارانشان چند روز قبل از شهادت ....
💢 «أُوصِیکمْ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکمْ منْ برٍّ أَوْ فاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ فبِهَذَا جاءَ محَمَّدٌ صلی الله علیه و آله؛
📌 شما را به تقوای الهی و ورع و دوری از حرام در دینتان، تلاش برای خدا، راستگویی در سخن گفتن، ادای امانت به کسی که به شما اعتماد کرده است؛ چه خوب باشد و چه بد، طولانی کردن سجده ها[ی نماز] و حسن همسایه داری سفارش می کنم؛ چراکه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این [رسالت] را آورده است.»
📚تـحف العـقول، شیخ ابو محمد حرانی، ترجمه صادق حسن زاده، قم، انتشارات آل علی(ع)، اول، 1382، ص 890.
#جهاد_شهادت
#وصیتنامه
#ولادت_امام_حسن_عسکری(ع)
🌐 بسیج مدرسه علمیه حقانی