eitaa logo
شهدای مدافع حرم خوزستان
480 دنبال‌کننده
2هزار عکس
579 ویدیو
6 فایل
💖 کانالی شهدایی با محوریت شهدای مدافع حرم استان خوزستان (بسیجیان گمنام اهواز) ‌ شهادت، یعنی وارد شدن در حریم خلوت الهی ‌ 🔻کانال‌ها و پیام‌رسان‌ها در اینستاگرام،‌ آپارات، ایتا، سروش، روبیکا https://takl.ink/basijiyanegomnam/ ‌ ادمین @Aletahaa69
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻فرازی از شهید مدافع حرم 🔖شهادت در راه دین مقدس اسلام است. وبا دلی پر از شوق و عاشقانه عازم ماموریت در کشور سوریه میباشم و بسیار خوشحال و شادمان هستم و اگر خدا بپذیرد جانم را در راه دفاع از حرمین شریفین و دین مقدسم تقدیم مینمایم. و ان شاءالله این حقیر از سربازان امام زمان عجل‌الله‌فرجه باشم و جزء افرادی باشم که در هنگام جان دادن ذکر لبم باشد و به عشق جان به جانان آفرین تسلیم نمایم. از خانواده خودم و برادران پاسدار خودم و همه شما خواستارم که همیشه در راه حق و ولایت و رهبری و انقلاب قدم بردارید و حافظ خون شهدا باشید تا بتوانید پرچم اسلام را به دست صاحب حقش عجل‌الله‌فرجه بدهید و از همه شما خواستارم که من حقیر را حلال کنید. 🗓شهادت ۲آبان۹۴ مصادف با 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam
◾️دلنوشته همسر شهید مدافع حرم 🔻امیر همیشه عادت داشت روز پای برهنه توی هیئت زنجیر بزنه و برای مظلومیت اباعبدالله الحسین و یارانش اشک میریخت... ۹۴ بلاخره عازم سرزمین عشق شد جایی که ۲سال تلاش می‌کرد که بخواد بره خودش هم میگفت نامه ی رفتن من رو امضا کرد و رضایت تو رو جلب کرد. روز تاسوعا و عاشورا امیر کنار ما نبود. یسنا بی‌قراری میکرد و بی تابی که اگه امیر بابا بود الان من رو اینجا میبرد منو میبرد شمع روشن کنم و خیلی جاهای دیگه، اخه امیر عادت داشت یسنا رو با خودش در عزادارای های امام حسین شرکت میداد... حالا وظیفه من بود که این کار انجام بدم و نذارم جای خالی امیر یسنا رو خیلی اذیت کنه مطمئنن نمیتونستم مثل امیر باشم ولی کمترین کار این بود که منم صبوری کنم با این وجود که توی دل خودم غوغا بود آشوب بود منم بی قرار بودم بی تاب بودم عاشورای حسینی خودش سنگین و دلگیره وای از اون روزی که عزیزت توی سرزمین دیگه باشه و بی‌خبر از حالش... جز صبوری و دعا و توسل کاری از دستم برنمیومد سپردم به ، گفتم زندگی من دست شما قلب خودم و دخترم دست شما امیر تماس گرفت... صداش به سختی شنیده میشد بهم گفت: عزاداری‌هات قبول بانو یسنا رو بردی هیئت ها رو ببینه گفتم: اره ولی یسنا دوست داشت شما ببریش گفتم: امیر دلمون خیلی برات تنگ شده مکثی کرد و بغضش ترکید گفت: من منم دلم تنگ شده با هم خیلی گریه کردیم بهم گفت: اروم باش نگران نباش من کنارتون هستم و همش بیادتونم فقط مواظب خودتون باشید. بهش گفتم: امیر من بدون تو نمیتونم من و یسنا رو به کی سپردی؟؟؟ :گفت خدای حسین نگهدار تو و یسناس صداش به سختی شنیده میشد... تلفن قطع شد دوست داشتم عمرم بدم جونم بدم ولی دوباره بهم زنگ بزنه بگه بانو حالت چطوره؟؟؟؟؟ خسته نباشی توی این مدت خوب تونستی جای خالی منو برا یسنا پر کنی. ولی جمله‌ی اخرش همیشه توی ذهنم موند و خواهد موند خدای حسین نگه دار من و یسنا بود و هست خداوند میفرمایید: من جانشین شهید در زندگی او هستم. من وجود خدا را در لحظه به لحظه زندگیم حس کردم و همینطور که امیرم میگفت جان خودم و همسر و فرزندم فدای حسین، منم میگویم جان خودم و فرزندم فدای حسین. واقعی حسین باش تا خریدارات شود ‌ ‌🚩شهدای مدافع حرم خوزستان 🆔 @basijiyanegomnam