eitaa logo
پایگاه بسیج شهید آوینی خواهران
554 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
34 فایل
بسیج لشکر مخلص خداست ارتباط با ادمین : @basijshahidaviniiadmin
مشاهده در ایتا
دانلود
71.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله🏴 یا صاحب ‌الزمان (عج)🍃 فرزندم را نذر یاری قیام تو می‌کنم🖤 که او را برای ظهور نزدیکت برگزینی و حفظ کنی🙏 یا مسیح حسین💫 یا علی اصغر🌾 ادرکنی❤️ برپایی مراسم شیرخوارگان حسینی در هیئت رهروان حضرت زینب سلام الله علیها ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ |🔺@rahrovanzeynab | ایتا |🔺@basijshahidavinii | ایتا
28.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معراج تو از تو تا حسین است در خون تو نقش «یا حسین» است تنها تو شوی به دست من دفن تشییع تو نیز با حسین است آن روز که روز حشر کبراست قنداقه تو به دست زهراست ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ |🔺@rahrovanzeynab | ایتا |🔺@basijshahidavinii | ایتا
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 سید حمید از حُرهای انقلاب اسلامی است. همه از دستش عاصی شده‌بودند. حتی لات‌هـای محله هم از او حساب می‌بردنـد. شده بود بزن‌بهادر محله قطب‌آباد رفسنجان. هیچ کس از دست قلدری‌هایش در آسایش نبود. بعد از شروع جنگ تحمیلی، پیکر غرق‌ در خون برادر بزرگ‌ترش را که در حیاط خانه دید، خیلی متحول شد. فقط حرف بی‌بی(مادرش) کمی آرامش کرد: برادرت کشته نشده، شده. شما که عزیزتر از اولاد نیستید. همه شما باید شوید تا اسلام زنده بماند. سید حمید هم به جبهه رفت. کفش‌هایش را بخشید و از آن به بعد، دیگر کسی او را در جبهه با کفش ندید! می‌گفت: این‌جا جایی است که خون روی زمین ریخته. شب‌ها با پای برهنه در بیابان پر از خار و خاشاک راه می‌رفت و با اشک، استغفار می‌کرد. معروف شد به . آن‌قدر از خودش لیاقت نشان داد که به فرماندهی گردان رسید. در یکی از عملیات‌ها، سه روز نخوابید و حتی غذایش را هم در حال راه رفتن می‌خورد. سيد حميد دوبار مخفیانه به كربلا رفت. در عملیات خیبر، ترک موتور نشست. گلوله مستقیم دشمن، هر دوی آنها را به آرزویشان رساند و به رسیدند. که نفر جلویی موتور بود، سر و دستش رفت و هم پیشانی و پهلویش. همانی شد که سید حمید می‌خواست؛ دلش می‌خواست به جده‌اش، فاطمه زهرا(س) ملحق شود.
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 انگار ناف مهدی را با کربلا بریده بودند. در طول زندگی ۳۲ ماهه مان، سه سفر اربعین رفت و دو بارش مرا هم با خودش برد. سفر اول خواهر و شوهر خواهرم هم همراه مان بودند. پس از سلامی به حضرت علی (ع) در نجف، حرکت کردیم. شب اول تا دو نصف شب راه می رفتیم. سفر با او اصلا خستگی نداشت. وسط راه روضه هم می خواند همه را می گریاند. وسط راه بچه ای دو ساله را دیدیم که به زائرها آب می داد. با دیدنش گل از گل مهدی شکفته بود. رفت با او عکس گرفت. گفت: «انشاء الله خدا چنین بچه ای بهمان بدهد سال دیگر با او بیائیم اربعین». نزدیک کربلا از یکی از موکب ها جارو گرفت و شروع به کار شد. جارو می کرد و می گفت: «این ها خاک قدم های زائر های کربلاست. بردارید برای قبرهای تان». راوی :
مغناطیس... ... قنداقۀ نوزادان‌ را تا چند ماهگی‌ در مجالس‌ و محافل‌ ذكر و حسينيّه‌ و محالّ عزاداری كه‌ نام‌ حضرت‌ سيّد الشّهداء برده‌ می‌شود ببرند؛ چرا كه‌ نفس‌ طفل‌ همچون‌ مغناطيس‌ است‌ و علوم‌ و اوراد و اذكار و قُدّوسيّت‌ روح‌ امام‌ حسين‌ را جذب‌ می‌کند. طفل‌ گرچه‌ زبان‌ ندارد ولی‌ ادراك‌ ميكند، و روحش‌ در دوران‌ كودكی اگر در محلّ يا در محالّ معصيت‌ برده‌ شود، آن‌ جرم‌ و گناه‌ او را آلوده‌ ميكند؛ و اگر در محلّ و يا محالّ ذكر و عبادت‌ و علم‌ برده‌ شود، آن‌ پاكی‌ و صفا را به‌ خود می‌گیرد. 📚 روح مجرد
مرخصی در بحبوحه ی جنگ.... شهید بابایی در زمان دفاع مقدس خدمت امام خمینی (ره) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه ی جنگ پرسیدند. شهید بابایی گفت: "من در دهه اول محرم برای شستن استکان های چای عزاداران به هیات های جنوب شهر که من را نمی شناسند می روم. مرخصی را برای آن می خواهم." امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: "به یک شرط اجازه مرخصی میدهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی..." 📚نشریه شاهد
4.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و کاش امشب هنگام گفتن این جمله بمیرم؛ ای اهل حرم میروعلمدار نیامد علمـدار نیامد علمـدار نیامد...💔
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یعنی من یه بار دیگه محرمتو میبینم؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ