🔺️ایران قدرت نیست، ابرقدرت است!
🔹این خیلی مهم است که کشوری همچون ایران با وجود موانع و مشکلات بسیار از جمله تحریم ها، تهدیدها، دشمنی ها و غیره، علیرغم اینکه عده ای ممکن است حتی آن را در سطح یک قدرت منطقه ای هم ندانند، به گونه ای بازی میکند که انسان وقتی نگاه میکند، میبیند رویکردهایش به یک کشور معمولی شباهت ندارد! در واقع کنشگری سیاسی جمهوری اسلامی در سطح منطقه و جهان معمولا با آمریکا و متحدانش، با چین، و با روسیه متفاوت است.
🔹غربیها و کشورهای خُرده پای نوکر ایالات متحده در گوشه گوشه ی دنیا عموما از الگوی آمریکایی پیروی میکنند، چینی ها سبک خودشان را دارند، و روسها نیز به گونه دیگری عمل میکنند؛ تقریبا همه کشورهای دنیا یکی از این چارچوب ها را پذیرفته و دنبال میکنند، و یقینا با توجه به نظم آمریکاییِ دنیا، بیشتر کشورها نیز در زمین آمریکا قدم میزنند.
🔹جمهوری اسلامی حتی اگر یک قدرت تلقی شود، قاعدتا باید در سیاست ورزی منطقه ای و جهانی اش پیرو یکی از این قالب ها باشد؛ کما اینکه برخی اروپایی ها علیرغم اینکه خود را ابرقدرت میدانند، اما در نهایت تابع آمریکا هستند؛ ایران اما سیاست هایش مستقل است؛ نه تابع آمریکا و غرب است، نه به سیاست شرقی ها، جز آنجا که منافعش تامین میشود توجه خاصی دارد.
🔹این استقلال ایران در تصمیم گیری، خود الگوی جدیدی را معرفی کرده که کشورمان را نسبت به سایر کشورهای غیر ابرقدرت متمایز ساخته است. فی الواقع جمهوری اسلامی تنها کشور دنیا است که علیرغم همه فشارها ۴۵ سال است زیر بلیت هیچکدام از ابرقدرتها نرفته و مستقل تصمیم میگیرد؛ خصوصا در غرب آسیا که تقریبا هیچ پروژه ای جز با رضایت ایران به سرانجام نمیرسد.
🔹جمهوری اسلامی یا سیاست های آنها [خصوصا آمریکا و غرب] را به شکست میکشاند، یا خیلی زیرکانه آنها را به سمتی میبرد که در نهایت نفعش به ایران میرسد! این یعنی چه بعضی ها بخواهند چه نخواهند، ایران در تراز ابرقدرتها عمل میکند و مهمتر از آن نشان داده که قدرت حفظ این استقلال را هم دارد.
🔹ایران حتی یک قدرت معمولیِ منطقه ای مانند ترکیه یا مصر هم نیست؛ ایران ابرقدرت نوظهوری است که کشوری مثل روسیه در جاهایی به آن تکیه میکند، و آمریکایی که دیگران را با تهدید و تطمیع سر جایشان مینشاند، در مواجهه با ایران مجبور میشود یک سری ملاحظات را رعایت کرده و گاهی پشت پرده خواهش و تمنا هم داشته باشد!
#عبدالرحیم_انصاری
❌علت ناترازی، مخالفت با پالایشگاهسازی و نیروگاهسازی بود، نه مازوت!
🔹روزنامههای اصلاحطلب اذعان میکنند که کشور با ناترازی در تولید و مصرف گاز و برق و بنزین مواجه است، اما ریشه این ناترازی یعنی سوء مدیریت دولت روحانی را مسکوت میگذارند.
🔹در حالی که برخی منابع از مشکل تامین گاز زمستانی خبر میدهند، برخی خبرها حاکی از این است که تعلل دولت در تامین سوخت نیروگاهها موجب ایجاد چالش دوباره در زمینه ناکافی بودن تولید برق کرده، اما مدیران دولتی سعی میکنند این کوتاهی را با ادعای توقف مازوتسوزی در برخی نیروگاهها توجیه بکنند!
🔻در این زمینه روزنامه سازندگی نوشت: مازوتسوزی در سه نیروگاه متوقف شد تا جان مردم بیشتر از این آسیب نبیند، اگرچه عوارض توقف مازوتسوزی، ممکن است خاموشی باشد! معاون اجرائی پزشکیان با بیان اینکه «پیشاپیش از مردم برای این خاموشیها عذرخواهی میکنیم»، افزود که وزارت نیرو ساعتهای خاموشی را تنظیم و به مردم اعلام خواهد کرد.».
🔻سازندگی افزود: کشور ما این ناترازی را با سوزاندن مازوت جبران میکند. اما مشکل ریشهدارتر این است که سبد سوختی ایران به شدت به گاز وابسته است. بیش از ۹۰ درصد برق کشور از طریق نیروگاههای حرارتی تولید میشود که عمده سوخت مصرفی آنها گاز طبیعی است.
🔻روزنامه هممیهن نیز از ناترازی گاز در زمستان خبر داده و نوشت: با وجود هشدارهای کارشناسان و تجارب سالهای گذشته، هنوز نشانهای از برنامههای کارآمد و فوری از سوی دولت برای مهار این ناترازی و جلوگیری از پیامدهای آن دیده نمیشود. ناترازی گاز، به ویژه بر صنایع بزرگ انرژیبر نظیر فولاد، پتروشیمی و سیمان، آسیبهای جدی وارد میکند. این صنایع سهم بزرگی در تولید و صادرات غیرنفتی دارند و کاهش یا قطع گاز، بازارهای صادراتی را با خطر از دست رفتن مواجه میکند.
🔹ناترازی در تامین حاملهای مختلف انرژی، عوامل متعددی دارد اما شاید بتوان مهمترین علت آن را در اعتماد دولت روحانی به غرب و محروم ساختن همزمان کشور از انرژی هستهای و سوختهای فسیلی بر شمرد.
🔹در حالی که برنامه هستهای در هشت سال دولت روحانی رو به تعطیلی میگذاشت، گروگانگیری برجامی غرب موجب شد تعهدات محدودیتآفرین دیگری در قالب توافق آب و هوائی پاریس پذیرفته شود که استفاده از سوختهای فسیلی را در نیروگاهها محدود میکرد.
🔹در کنار این دیکته خارجی، اظهار گزارههای مسموم و غلطی مانند «پالایشگاه سازی کثافت کاری است» و «به خاطر ۲۰۰ مگاوات برق زیر بار نیروگاهسازی نمیرویم» از سوی وزارت نفت و نیروی وقت، موجب تشدید ناترازی در تامین و مصرف حاملهای انرژی شد و حال آن که طبق برنامه توسعه و سیاستهای اقتصاد مقاومتی، کشورمان باید به صادرکننده منطقهای در این حوزه تبدیل میشد.
🔹دولت یازدهم و دوازدهم، با برجام، تولید برق هستهای را متوقف کرد و با توافق آب و هوائی پاریس، تولید برق در نیروگاهها (با سوخت فسیلی) را به محاق برد و بیشترین رکوردهای قطع برق منازل و کارخانهها را به ثبت رساند.
🔹در موضوع تولید و مصرف برق گفتنی است که مصرف برق در کشور از ۶۲- ۶۱ هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۰ (آخرین ماه فعالیت دولت روحانی)، به بیش از ۷۹ هزار مگاوات در اوایل مرداد ۱۴۰۳ رسید. مصرف برق در ۴ مرداد ۱۴۰۰، معادل ۶۱۴۳۰ مگاوات، و در ۵ مرداد همان سال، معادل ۶۰۶۷۵ بود.
🔹مصرف برق در سه سال اخیر، به موازات موفقیت دولت شهید رئیسی در مهار کرونا (افزایش فعالیت کارخانهها و شرکتها)، احیای هشتهزار کارخانه تعطیل و نیمه تعطیل، و همچنین افزایش قابل توجه دمای تابستانی، ۱۸ تا ۱۹ هزار مگاوات افزایش داشته است. اما با این وجود، به اعتبار همت وزارت نیرو در دولت شهید رئیسی، ناترازی تولید و مصرف و قطعی برق (در مقایسه با دولت روحانی) به حداقل رسید.
🔹جمعبندی این که نباید چالش تامین برق و گاز و بنزین در کشور را به ماجرای استفاده یا عدم استفاده از سوخت مازوت تقلیل داد، بلکه مسئله اصلی، اعتماد به مشورتهای غلط و دیکتههای سیاسی غرب است که موجب شده از ظرفیتهای ساخت پالایشگاه و نیروگاه (هستهای/ فسیلی) غفلت شود، ضمن این که موضوع مدیریت مصرف منابع از طریق هوشمندسازی سامانههای ذیربط نیز باید جدی گرفته شود.
✍ محمد ایمانی
🔰تهدیدات جنگ شناختی برای جامعه ایران چیست؟
✍ سید علیرضا آلداود
جنگ شناختی در ساده تمرین تعریفش یعنی تسخیر قلبها و ذهنها و این جنگ خطرات بسیاری برای جامعه ایران در بر دارد. این خطرات را میتوان به چند دسته کلی تقسیم کرد:
1. فرهنگ و هویت ملی:
🔻ترویج بیاعتمادی: جنگ شناختی تلاش میکند تا اعتماد عمومی به نهادها، سازمانها و رهبران را تضعیف کند. این امر میتواند منجر به بیثباتی اجتماعی و سیاسی شود.
🔻ایجاد شکاف اجتماعی: با انتشار اطلاعات نادرست و هدفمند، اختلافات قومی، مذهبی و طبقاتی تشدید شده و انسجام اجتماعی آسیب میبیند.
🔻تخریب هویت ملی:جنگ شناختی میتواند با ارائه تصویری تحریف شده از تاریخ، فرهنگ و ارزشهای ملی، به هویت ملی ایرانی ضربه بزند و تلاش کند تا جایگزینهایی برای آن ارائه دهد.
🔻نفوذ فرهنگ بیگانه: از طریق تبلیغات و محتواهای هدفمند، فرهنگها و ارزشهای بیگانه جایگزین ارزشهای بومی شده و هنجارهای اجتماعی را تغییر میدهد.
2. سیاست و امنیت ملی:
🔻 تضعیف اقتدار دولت: با انتشار اخبار جعلی و شایعات، اعتبار دولت و نهادهای آن زیر سوال برده شده و مشروعیت حاکمیت تضعیف میشود.
🔻 ایجاد بیثباتی سیاسی: جنگ شناختی میتواند به عنوان ابزاری برای تحریک ناآرامیهای اجتماعی و کودتاهای نرم استفاده شود.
🔻مداخله در انتخابات: با انتشار اطلاعات نادرست و نفوذ در شبکههای اجتماعی، میتوان در روند انتخابات و فرآیندهای تصمیمگیری سیاسی مداخله کرد.
🔻 حمله به زیرساختهای حیاتی: جنگ شناختی میتواند به عنوان مقدمهای برای حملات فیزیکی به زیرساختهای حیاتی کشور مثل شبکه برق، اینترنت و سیستمهای مالی باشد.
3. اقتصاد:
🔻 کاهش سرمایهگذاری خارجی: بیثباتی ناشی از جنگ شناختی میتواند سرمایهگذاران خارجی را از سرمایهگذاری در ایران منصرف کند.
🔻 نوسانات بازار: شایعات و اطلاعات نادرست میتوانند منجر به نوسانات شدید در بازار ارز، سهام و سایر بازارها شوند.
🔻 افزایش هزینهها: دولت مجبور میشود منابع مالی زیادی را صرف مقابله با جنگ شناختی و حفظ امنیت اطلاعاتی کند.
4. فردی و شخصی:
🔻 آسیبهای روانی: قرار گرفتن در معرض اطلاعات نادرست و تبلیغات منفی میتواند باعث ایجاد استرس، اضطراب و افسردگی شود.
🔻 قطبی شدن افکار عمومی: جنگ شناختی میتواند باعث تشدید دو قطبی شدن در افکار عمومی و دشوارتر شدن گفتگوی سازنده شود.
🔻 انزوای اجتماعی: افرادی که تحت تاثیر اطلاعات نادرست قرار میگیرند ممکن است از جامعه منزوی شوند.
🔴مقابله با جنگ شناختی نیازمند یک استراتژی چند جانبه است که شامل تقویت سواد رسانهای، افزایش آگاهی عمومی، توسعه زیرساختهای امنیتی سایبری و... است. همچنین، ایجاد و تقویت گفتمان ملی و هویت مشترک نیز نقشی حیاتی در مقابله با این نوع جنگ دارد.
🔰 نه فرق صدام و ترامپ را میفهمند و نه از مذاکره سر در میآورند
معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیط زیست در دولت روحانی گفت:
🔻زمانی ایران با عراق و صدام در جنگ بود و صدام بسیاری از فرزندان و سرداران این کشور را به شهادت رساند، ولی در راستای منافع ملیمان با صدام مذاکره کرده و به توافق رسیدیم. در مورد آمریکا هم باید در راستای منافع ملیمان فکر و تصمیمگیری کنیم.
عیسی کلانتری، که سابقه وزارت کشاورزی در دولتهای هاشمی و خاتمی را هم دارد، به روزنامه اعتماد گفته است:
🔻رؤسای جمهور آمریکا طی ۴سال و ۸ سال میآیند و میروند، اینها مهم نیستند مهم این است که ببینیم ما چه دستاوردی از این قطع ارتباط با آمریکا داشتهایم.
🔸درباره آقای کلانتری و اظهارات غیر کارشناسی او گفتنی است که اولاً او یکی از ضعیفترین کارنامهها را در حوزههای کاری خود در سه دولت هاشمی و خاتمی و روحانی داشته و با این همه، از اعتماد به نفس بالایی هم برای اظهارنظر درباره موضوعاتی که هیچ سوادی درباره آن ندارد، برخوردار است.
🔸ثانیاً این همان انگاری مذاکرات با عراق و مذاکره با آمریکا، قیاس معالفارق است. صدام پس از آن که در جنگ تحمیلی ناکام ماند و ضمناً با دیگر کشورها مانند کویت و آمریکا درگیر شد، سراغ مذاکره (از موضع ضعف) با ایران آمد و برخلاف کلاهبرداری برجامی آمریکا، کسی آن زمان به صدام باج مشابهی نداد، بلکه هدف، عادیسازی ضروری روابط دو همسایه بود و صدام اعلام کرده بود که به توافق ۱۹۷۵ برمیگردد.
🔸ثالثاً مشکلات اقتصادی مردم، نتیجه قطع رابطه با آمریکا -که آن هم تصمیم دولت آمریکا بود- نیست بلکه حاصل بیتدبیری برخی دولتها و اعتماد به آمریکا و کوتاهی در تدبیر و بهکارگیری انبوه ظرفیتهای داخلی و بینالمللی است و اینجا هم آقای کلانتری آدرس غلط میدهد. نمونه این واقعیت، مقایسه شاخصهای رشد اقتصادی منفی شده در دولت روحانی با رشد اقتصادی مثبت در دولت رئیسی است.
🔰 سرنوشت رژیم غاصب در جنگ لبنان
✍سعدالله_زارعی
🔸سرنوشت رژیم اسرائیل نه در جنگ روانی و نه در جنگ رسانهای و نه در جنگ سیاسی، بلکه در جنگ زمینی با لبنان رقم میخورد. به بیان دیگر نتیجه جنگ نظامی رژیم با حزبالله است که نشان میدهد قدرت بقاء دارد یا ندارد.
نزدیک دو ماه از آغاز جنگ زمینی ارتش رژیم غاصب با لبنان و نزدیک به چهار ماه
از آغاز تهاجم سنگین آن علیه لبنان میگذرد.
🔸اسرائیل در آغاز جنگ علیه نوار غزه اهداف جنگی خود را شامل حذف توان نظامی حماس، حذف قدرت سیاسی آن، تضمین عدم تهدید امنیتی اسرائیل از سوی غزه و آزادسازی اسرای خود، اعلام کرد و طی نزدیک به ۱۴ ماه گذشته با بمبارانهای شدید و ترور رهبران مقاومت فلسطین سعی کرد به این اهداف دست پیدا کند که هنوز علیرغم ضرباتی که به مقاومت و رهبران آن وارد نموده، نتوانسته اهداف اعلام شده را محقق گرداند. بر این اساس بسیاری از مدافعان رژیم در داخل و خارج گفتهاند نباید اسرائیل اهداف نهائی را اعلام میکرد تا با تاخیر زیاد در تحقق آن از سوی مخالفان به شکست رژیم تعبیر شود. آنان معتقدند ارتش اسرائیل باید به مرور اهداف نزدیک و تاکتیکی را به عنوان هدف عملیاتی خود مطرح میکرد تا هر دستاورد تاکتیکی یک پیروزی تلقی گردد.
دقیقاً به همین دلیل بود که در جریان حمله گسترده به لبنان که با ترور ابومحسن فواد شکر فرمانده عملیاتی حزبالله در نهم مردادماه گذشته شروع شد، رژیم غاصب بر خلاف جنگ غزه از برشمردن اهداف عالی خود اجتناب کرد و اعلام با فاصله اهداف تاکتیکی را جایگزین آن نمود. مثلاً رژیم در جریان انفجار پیجرها اعلام کرد هدف ضربه زدن به توان عملیاتی مقاومت لبنان بود و این هدف محقق شد. یا در جریان آغاز حمله زمینی به مرزهای جنوبی لبنان، اعلام کرد هدف عملیاتی اسرائیل، بازگرداندن آوارگان اسرائیلی به خانههای خود در روستاها و شهرکهای یهودی در منطقه شمالی است. این در حالی است که سران آمریکا و رژیم غاصب، جنگ لبنان را هم بیش از جنگ غزه، جنگ سرنوشت میدانند و بر پیروزی در آن تاکید دارند.
اسرائیل در فضای تبلیغاتی و عملیات روانی از یک طرف وانمود میکند در جنگ با حزبالله به پیروزی رسیده است و از سوی دیگر به جنگ ادامه میدهد و مانع برقراری آتشبس در جبهههای غزه، لبنان و سرزمینهای تحت اشغال آن در کل جغرافیای فلسطین اشغالی میشود. این کاملا یک تاکتیک برای رسیدن به اهدافی است که اسرائیل از رسیدن به آن در تردید میباشد.
اما در عین حال در جبهه نظامی رژیم اتفاقاتی میافتد که حداقل از دشواری زیاد در رسیدن به اهداف نظامی آن حکایت میکنند؛ پیش از آغاز حمله زمینی، سایت ارتش اسرائیل از جمعبندی ارتش در عملیات علیه لبنان خبر داد. در این گزارش رسمی آمده بود سه هفته زمان عملیات شدید نظامی ارتش با هدف سیطره بر حدود ۸۰۰ کیلومتر مربع از اراضی لبنان در حد فاصل مرزهای جنوبی آن تا نهر لیتانی میباشد و پس از آن یک سال، زمان عملیات آرام تثبیت سرزمینهای اشغالشده مذکور و پاکسازی آن از حضور عناصر حزبالله است.
🔸اینک نزدیک به دو ماه از آغاز عملیات زمینی اسرائیل میگذرد و رژیم نزدیک به دو و نیم برابر، زمان صرف کرده و علیرغم تهاجم سنگین به نهر لیتانی نرسیده و پیشرویهای جادهای آن بهطور متوسط از یک و نیم کیلومتر فراتر نرفته است و این در حالی است که متوسط فاصله مرز جنوبی لبنان تا نهر لیتانی ۳۰ کیلومتر میباشد. این یعنی حرکت نظامی رژیم اگر به همین منوال باشد، اسرائیل ۲۰ برابر زمان اعلام شده، وقت لازم دارد تا به اجرای مرحله اول طرح خود دست یاید. به عبارت دیگر رسیدن رژیم به نهر ۴۰ ماه- بیش از سه سال- زمان میبرد. در این میان در حالی که حزبالله لبنان، هر روز بر حجم موشکباران خود میافزاید، رژیم غاصب برای آنکه وانمود کند زمان زیادی تا تحقق اهداف نظامیاش در جنوب لبنان باقی نمانده وانمود میکند که طی این مدت ۸۰ درصد توان نظامی حزبالله را از بین برده است!
🔸همین مقدار نفوذ رژیم در زمین لبنان توام با هزینه بسیار زیاد و تلفات فراوان برای آن بوده است. گزارشهای خود رژیم از کشته شدن دستکم ۶۰ نظامی اسرائیلی و زخمی شدن دستکم ۴۰۰ نظامی دیگر آن در جنگ شمال خبر میدهد که البته جمعبندی گزارشهای مستند روزانه حزبالله طی هفت هفته گذشته از کشته شدن دستکم ۱۰۰ نظامی و زخمی شدن حداقل ۱۲۰۰ نظامی دیگر رژیم حکایت میکند. علاوه بر آن طی این دوره حدود دو ماهه حداقل ۵۰۰ هزار آواره یهودی ساکن در حدفاصل شمال حیفا در ۳۵ کیلومتری مرز لبنان تا شمال تلآویو واقع در ۱۳۰ کیلومتری مرز لبنان حکایت میکند. در واقع حزبالله در این دوره زمانی به قلب راهبرد اعلامی ارتش که بازگرداندن آوارگان یهودی به روستاها و شهرکهای شمال فلسطین بوده حمله کرده و رقم آوارگان یهودی را لااقل به هشت برابر رسانده است.
فرصتهای اتصال شبکههای شتاب و میر
🔹روز گذشته شبکه بانکی دو کشور روسیه و ایران تحت عنوان شبکه میر و شبکه شتاب به هم وصل شدند. «آقای فرزین» در اتصال این دو شبکه به این موضوع اشاره کرد که اتصال این دو شبکه در سه فاز صورت میگیرد و هماکنون فاز اول این پروژه اجرایی شده است و در فاز بعدی خدمات بیشتری به شهروندان دو کشور ارائه میشود. در فاز اول امکان استفاده از کارتهای بانکی کشور ایران و عضو شبکه شتاب در دستگاههای خودپرداز کشور روسیه فراهم شده است. به این ترتیب، هم اکنون گردشگران ایرانی میتوانند به راحتی با استفاده از موجودی ریالی کارتهای شتابی خود اسکناس روبل از دستگاههای خودپرداز روسیه دریافت کنند. در گام بعدی استفاده از کارتهای بانکی کشور روسیه و عضو شبکه میر در دستگاههای خودپرداز ایران فراهم خواهد شد و در ادامه استفاده از کارتهای بانکی دو کشور در فروشگاهها و ... میسر میشود.
🔰در این خصوص توجه به چند نکته بسیار حائز اهمیت است:
🔸۱ـ اتصال دو شبکه میر و شتاب در دولت گذشته به نحو جدی دنبال شد و در این دولت فاز اول آن اجرایی شده است. این موضوع نشان میدهد، سیاستهای کلان دو کشور تحت تأثیر تغییر دولتها دچار تحول نخواهد شد و سیاست نگاه به شرق و استفاده از ظرفیت همسایگی در دولت چهاردهم نیز با قدرت دنبال میشود.
🔹۲ـ این اقدام در طول پیمانهای دوجانبه پولی و مالی بین دو کشور تعریف میشود و مبنای انعقاد پیمانهای پولی و مالی حذف دلار یا ارزهای دیگر از صحنه تجارت بین دو کشور است؛ بنابراین اتصال شبکه بانکی دو کشور یک گام اساسی برای حذف دلار در روابط اقتصادی دو کشور است با این ویژگی خاص که در پیمانهای دوجانبه پولی و مالی صرفاً در معادلات بزرگ بین دو کشور از این فرصت استفاده میکردند؛ اما در اتصال شبکه بانکی دو کشور به یکدیگر تجارت خرد و به ویژه گردشگران بیشترین بهره را از این موضوع میبرند.
🔸۳ـ شبکه میر روسیه هم اکنون در ۱۰ کشور فعال است و با نهایی شدن اتصال شبکه بانکی دو کشور، فعالان اقتصادی خرد در کشور میتوانند از این فرصت برای دور زدن تحریمها استفاده کنند. به نظر میرسد با تکمیل کریدور شمال ـ جنوب فعالان اقتصادی دو کشور از این ظرفیت استفاده به مراتب بیشتری را خواهند برد.
🔹۴ـ اینگونه اقدامات و کارکردها بین اعضای بریکس و تعمیم آن بین سایر اعضای بریکس به تدریج فضایی را فراهم خواهد آورد که ارزش دلار در مقابل پول سایر کشورها، به ویژه اعضای بریکس کاهش پیدا کند و هژمونی دلار از بین برود. لذا اینگونه تلاشها سبب میشود اعضای دیگر بریکس هم تلاش کنند که از قافله عقب نمانند.
🔅سخن پایانی اینکه اتصال دو شبکه شتاب و میر فرصتهای زیادی را برای بازیگران خرد و کلان اقتصادی فراهم میآورد که باید با هوشمندی از آن بهره ببرند.
🔰ترامپ یک جنگطلب دیگر را رئیس سیا معرفی کرد
🔹رئیسجمهور منتخب آمریکا جان راتکلیف، یکی دیگر از تندروترین و ضدایرانترین افراد جمهوریخواه که مدیر پیشین اطلاعات ملی آمریکا بوده را به ریاست بعدیِ سیا معرفی کرد.
🔹روزنامهٔ صهیونیستیِ هاآرتص با اعلام این خبر گزارش کرده که «ترامپ با معرفی راتکلیف، یکی دیگر از جنگطلبان و حامیان سرسخت سیاست ضدایرانی را به کابینهٔ خود اضافه کرده است».
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صدای این دختر بچه داره جهانی میشه
سرود زیبایی
که این دختر بچه در مدح شهید حاج قاسم سلیمانی خونده
بر ریتم آهنگ مختارنامه
🔰 صهیونیست و ضدایرانی ۲ ویژگی اصلی اعضای کابینه ترامپ
🔸۲ ماه مانده به تحلیف و بازگشت دوباره ترامپ به کاخسفید، وی جمعی از افراد را برای مناصب کلیدی دولت خود معرفی کرده است که ویژگی بارز و مشترک آنها جنگطلبی، عشق به رژیم صهیونیستی و ایرانستیزی است. مسئلهای که حامیان سازش با آمریکا در کشورمان به جد باید روی آن فکر کنند!
🔸گزینههایی که وی برای سیا، وزارت خارجه، پنتاگون و مشاور امنیت ملی برگزیده است به شدت «تندرو»، «ضدایرانی» و «عاشق اسرائیل» هستند؛ این در حالی است که داخل کشورمان عدهای غافل یا مغرض، «سازش» و «مذاکره» با ترامپ، لحظهای از دهانشان نمیافتد.
🔰 فاطمه عزیز ! تربت بینشانت نشانه راه بود
✍حسین شریعتمداری
🔻۱- « ای رسول خدا... سلام من و دخترت را که به دیدار تو آمده و در جوار تو به خاک رفته، پذیرا باش... اکنون امانت به صاحبش رسیده، زهرا از کنار من دامن کشیده و نزد تو آرمیده است... بعد از او، آسمان و زمین زشت مینماید و اندوه دلم، هرگز نمیگشاید... رفتن فاطمه، دلم را خسته و غصهام را پیوسته کرد و چه زود جمع ما به پریشانی کشید... شکایت خود به خدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم. زهرا خواهد گفت که پس از تو چه ستمها بر او روا داشتند... آنچه میخواهی از او بجوی و هرچه میخواهی با او بگوی، تا راز دل نزد تو بگشاید و خون دلی که فرو داده است، برون آید... ای پیامبر خدا... دخترت زهرا، پنهانی به خاک میرود و حال آنکه، هنوز چند روزی بیش، از رحلت تو سپری نشده و هنوز نامت از زبانها نیفتاده است... ای فاطمه!... اگر بیم آن نبود که ستمگران چیره شوند، برای همیشه در کنار مزارت میماندم و در این ماتم بزرگ جوی اشک از دیده میراندم و...»... علی را چه شده است؟!
🔸بر دختر رسول خدا چه گذشته است؟! که امیرمؤمنان در آن شب غم گرفته بر مزار او اینگونه با رسول خدا به نجوا مینشیند و زبان به گلایه میگشاید که «شکایت خود به خدا میبرم و دخترت را به تو میسپارم. زهرا خواهد گفت که پس از تو چه ستمها بر او روا داشتند و...»... آن روزها چه اتفاق افتاده بود؟ بخوانید!
🔻۲- «زهرا(س)، آن روزها، بعد از رحلت رسول خدا(ص) و پیش از آنکه، خود نیز چشم از جهان فرو بندد و در جوار قرب الهی به پدر چشم انتظار خویش بپیوندد، بارها کوچههای مدینه را کاویده بود و به دیدن برخی از «خواص» رفته بود، فاطمه(س) با دلواپسی سفارشهای رسول خدا(ص) را به آنان گوشزد کرده بود و عهدی را که با خدا بسته و اکنون بیمحابا شکسته بودند، به یادشان آورده بود. اما، دلشوره فاطمه(س) که اصرار او را در پی داشت، پاسخی جز سکوت برخی از خواص را به دنبال نداشت و چنین بود که صدای فاطمه(س) در سکوت سنگین و سؤالآفرین آن روزها گم شد. زهرای ما(س) میدانست که اگر مردم از ولایت علی(ع) دور شوند بیتردید به پذیرش ولایت حاکمان جور، مجبور میشوند. فاطمه(س) در محرومیت جهان اسلام از امامت علی(ع)، «فتنه جمل» را میدید، نعره مستانه معاویه در فریب صفین را میشنید، در «نهروان»، جهالت خوارج را مینگریست و در سحرگاه خونین نوزدهم رمضان سال چهلم هجری در محراب مسجد کوفه بر فرق شکافته علی(ع) میگریست، اشرافیت بر باد رفته را میدید که بار دیگر به میدان آمده، حسن(ع) را که از محرومیت مردم گرفتار در چنگال معاویه خون دل میخورد و سر مطهر حسین(ع) را میدید که در هنگامه خون و فریب اشراف بر نیزه میرود، یزید را میدید که سر بریده فرزند رسول خدا(ص) را پیش روی نهاده،
بر لب و دندان او میزند و اجداد به هلاکت رسیده خود در «بدر» و «حنین» را به تماشای انتقام میخواند! و... مردم مظلوم را که در چنگال خونریز «بنیامیه» و «بنیعباس» گرفتارند و جماعت مسلمانان را که انگشت پشیمانی به دندان میگزند و دست حسرت بر پیشانی میزنند که کاش ولایت علی(ع) آن دوستدار محرومان و حامی مظلومان را پاس میداشتند تا ولایت حجاجبن یوسفها و منصور دوانقیها که خونریز و انسانستیزند را به زور بر گرده خویش نمیداشتند» فاطمه(س)، این همه را میدید که آن همه دلواپس بود.
🔻۳- تاریخ نویسان و وقایعنگاران در صدر اسلام برخی از کوچکترین و کماهمیتترین رخدادهای آن روزها را با دقت و شرح جزئیات آن ثبت کردهاند که امروزه در دست و قابل مراجعه است. مثلاً این که خانه فلان سردار اسلام در کدام نقطه قرار داشت و فلان شخصیت صدر اسلام در کدام جنگ و حتی در کدام نقطه از میدان جنگ به شهادت رسید و یا فلان شخص با نیزه حمله میکرد یا با شمشیر و... بنابراین آیا تعجبآور نیست که تربت پاک دختر پیامبر خدا(ص) با آن همه نقش برجستهای که در اسلام داشته است و آن همه فضیلت و شأن والایی که از قول رسول خدا(ص) درباره آن حضرت نقل شده است «بینشان» باقی بماند؟! و این بینشانی توصیه و سفارش اکید خود آن حضرت باشد؟ فاطمه(س) با بینشانی تربت خود، نشانهای گویا و ماندگار بر پیشانی تاریخ ثبت کرده و برای همیشه برجای نهاده است. تربت پنهان فاطمه، نشانه آشکاری از نارضایتی زهرای مرضیه است و گزارشی ماندگار از انحرافی است که بعد از رحلت رسول خدا(ص) اتفاق افتاده بود. فاطمه با بینشانی تربت خود، صراط مستقیم را به آیندگان نشان داده است.
🔻۴- گردونه زمان چرخید و چرخید تا به دورانی رسید که به قول رهبر معظم انقلاب، «عصر خمینی» شایستهترین تابلو و بایستهترین نام برای معرفی آن است. گردونه زمان که به عصر خمینی رسید، بار دیگر ماجرای صدر اسلام جامه تکرار پوشید.