eitaa logo
بچه های مسجد
76 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
8.7هزار ویدیو
47 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
هدایت شده از خطابه
عذاب شمر از زبان علامه امینی(ره) علامه امینی تعریف کرده است که: مدتها فکرمی‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟ تا اینکه شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. وقتی به من رسید دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب بگیرد، من مانع شدم و گفتم: اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره‌ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم، دیدم اکنون کوزه‌ها را از دست من می‌گیرد لذا آنها را به هم کوبیدم، کوزه‌ها شکسته و آب آنها به زمین ریخت چنان آب کوزه‌ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی‌اندازه ناراحت و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر بیاشامد و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر، آب استخر خشک شد چنان که گویی سالهاست یک قطره آب در آن نبوده است. درختان هم خشک شده بودند او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت. هرچه دورتر می‌شد، هوا رو به صافی و شادابی و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می‌دهد، اگر یک قطره آب آن استخر را می‌نوشید از هر زهری تلخ تر و هرعذابی برای او دردناک تر بود. بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم. لعن الله قاتلیک یا اباعبدالله الحسین (ع) منابع ؛ 1-البدایه النهایه، ج 8، ص 297 2-یادنامه علامه امینی ص 13 و 14 3-سرنوشت قاتلان شهدای کربلا، به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
هدایت شده از خطابه
شخصیت شَمِر بن‏ ذي الجوشن در فضای مجازی مطالبی غیر تحقیقی درباره شَمِر بن ذی الجوشن مطرح می گردد که مناسب آمد تا از منابع کهن مطالبی در معرفی چهره او مطرح گردد: شمِر بن‌ ذي‌ الجوشن هیچگاه شیعه نبوده و همانند همه کسانی که در حکومت اسلامی با امیرمؤمنان علی علیه السلام بیعت کردند، او نیز جزو سپاه امام بود؛ شمر، در جنگ صفين جزء لشكريان علي علیه السلام بوده است و با تنها هدف مبارزه با بنی امیه در سپاه امام حضور داشت؛ در اين مبارزه اَدْهَم بن‌محرز ابتدا ضربه شمشيري به صورت شمر مي‏زند و او را زخمي مي‏ كند. شمر نيز به او ضربه‌اي مي‌زند ولي ضربه‌اش کاري نمي‌شود، لذا برمي‏گردد و آب مي‏خورد و نيزه‌اي برمي‌دارد و دوباره به ميدان مي‏رود و با ضربت نيزه، ادهم را بر زمين مي‏افكند؛ شمر، جزء كساني است كه برضدّ حُجْر بن‌عَدِي و به كفر او شهادت دادند. شمر، عصر روز پنجشنبه نهم محرّم با فرمان جديد عبيدالله بن زیاد ملعون و به همراه چهار هزار نفر سرباز به كربلا رسيد و نزد عمربن‌سعد رفته، نامه ابن‌زياد را تسليم او كرد؛ طبق گزارش بلاذری(م279ق) و شیخ مفید(م413ق)، امام حسین علیه السلام پس از اهانت شمر، وی را پسر زن بُزچران خطاب کرد؛(فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَاعِيَةِ الْمِعْزَى‏: این عبارت از نظر برخی حکایت از نامشروع بودن تولد شمر دارد.) شمر، به خيمه امام حسين علیه السلام حمله كرد و با نيزه‏اش به خيمه زد و با صداي بلند گفت: «آتش بياوريد تا اين خيمه را با ساكنانش به آتش بكشم.» شمر، به تیراندازان دستور داد تا بدن امام حسین علیه السلام را هدف قرار دهند. سپس با فرمان او، همه به سوی امام حمله بردند و کسانی از جمله سِنان بن اَنَس و زُرْعَة بن شریک ضربه‌های نهایی را بر امام وارد کردند؛ شمر، پس از واقعه كربلا در جواب شخص که از او پرسید آیا برای حمله به پسر پیامبر پشیمان نیستی، در پاسخ گفت: «موظّف بوديم كه چنين كنيم و اگر فرمان نمي‏برديم همچون اين حيوانات بوديم.» وی، در توجیه شرکت در قتل امام حسین(ع) می‌گفت: «از امرای خود فرمان برداری کرده است.» شمر، بعدها در جريان قيام مختار در جنگ برضدّ مختار شركت كرد و پس از شكست از مختار، فرار كرد و در حين فرار به دست عبدالرّحمن بن‌عُبَيْد كشته شد. منقری،‌ وقعة صفين، ص 268؛ طبري، تاريخ الأمم و الملوك، ج 5، ص270، ص28، ج6، ص18 و 44 و 52 و 53 ابن‌شهراشوب، مناقب آل‌ابي‌طالب، ج 4، ص 115. ابن‌سعد، ترجمة الحسين و مقتله، فصلنامة تراثنا، شماره 10، ص179، شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص96؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص187 به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
هدایت شده از خطابه
پاسخ امام زمان عج به علامه بحرالعلوم در مورد علت این همه پاداش برای گریه بر امام حسین علیه‌السلام علامه بحرالعلوم ره به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر امام حسين علیه‌السلام گناهان را می‌آمرزد فكر می‌كرد همان وقت متوجه شد كه شخص عربی كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفته‌ای و در چه انديشه‌ای؟ اگر مساله علمی است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم؟ سید بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر می‌كنم كه چطور می‌شود خدای تعالی اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام می‌دهد! مثلاً در هر قدمی كه در راه زيارت برمی‌دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می‌شود! و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغيره و كبيره‌اش آمرزيده می‌شود؟! آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن من برای شما مثالی می‌آورم تا مشكل حل شود سلطانی به همراه درباريان خود به شكار می‌رفت در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختی افتاد و بسيار گرسنه شد خيمه‌ای را ديد و وارد آن خيمه شد در آن سياه چادر پير زنی را با پسرش ديد آنان در گوشه خيمه بز شيردهی داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگی خود را می‌گرداندند وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی بخاطر پذيرايی از مهمان آن بز را سر بريده و كباب كردند زيرا چيز ديگری برای پذيرايی نداشتند سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و به هر طوری كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را برای اطرافيان نقل كرد و از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازی پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملی بايد انجام بدهم؟ یكی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد ديگری كه از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهيد يكی ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد سلطان گفت: هر چه بدهم كم است زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند من هم بايد هر چه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام هر چه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد پس اگر خداوند به زائرين و گريه‌كنندگانش آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود چون خدا كه خدائيش را نمی‌تواند به سيدالشهداء علیه‌السلام بدهد پس هر كاری كه می‌تواند انجام می‌دهد يعنی با صرف نظر از مقامات عالی خودش به زوار و گریه‌كنندگان آن حضرت درجاتی عنايت می‌كند در عين حال اينها را جزای كامل برای فداكاری آن حضرت نمی‌داند چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد کمال الدين، صفحه۱۱۹، سوال۱۱ به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
هدایت شده از خطابه
يکي از علماي بزرگ قم که امام جماعت صحن کربلاي آقا ابا عبدالله عليه السلام بودند ميفرمودند پيرمرد مجردی در کربلا بود به نام حاج عباس رشتی که خيلی به امام حسين عليه السلام علاقه داشت. عشق امام حسين عليه السلام او را به کربلا کشيده بود و زندگي خيلی ساده‎ای داشت يک اتاقی هم اجاره کرده بود گاهی کارهای دستی انجام ميداد. مثلا يک چيزی خريد و فروش ميکرد. يک کارش خدمت به مجالس امام حسين عليه السلام بود و آب به عزاداران ميداد. اين پيرمرد زيلوهای حرم را جمع ميکرد و پهن ميکرد و براي نمازجماعت خيلی هم سرحال و بانشاط بود. روز شهادت يکي از امامان عليهم السلام از خانه بيرون آمدم در بين راه يکي از وعاظ کربلا به من گفت حاج عباس رشتی مريض و در حال جان دادن است و در کربلا غريب است اگر ميشود از ايشان عيادتی داشته باشيد و ما چهار نفر بوديم وارد اتاق شديم ديديم لحاف و تشک و پتوی کهنه‎ای رويش کشيده و يکی از رفقايش هم از او پرستاری ميکند. حاج عباسی که هر وقت ما را ميديد سلام ميکرد دست به سينه ميشد خيلي سر حال بود اما ديديم الان در رختخواب افتاده و در حال جان دادن است ديگر نه ميتواند بنشيند نه ميتواند جواب سلام بدهد. حالش خيلی وخيم و در حال سکرات مرگ است دور بسترش نشستيم و به رفقا گفتم لحظه آخر خيلی مهم است که به چه حالت بميرد عبرت بگيريم به اين واعظ گفتم که الان فرصت خوبی است تا يک روضه برای امام حسين عليه السلام بخوانيم. واعظ گفت چشم و شروع کرد: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هنگام روضه خواندن همه با چشم خود ديديم حاج عباس پتو را کنار زد و بلند شد و مودب نشست حالا ما هم داريم با تعجب نگاه ميکنيم رويش را به طرف راست چرخاند و شروع به گريه کرد و گفت السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قربان قدمهايتان من پيرغلام چه لياقتی داشتم که به عيادت من بياييد السَّلامُ عَلَيْكَ يا امِيرَ الْمُؤْمِنِينَ السَّلَامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ همين طور سلام داد تا رسيد به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشريف به آقا هم سلام داد گفت قربانتان بروم من کجا عيادت شما و از همه تشکرکرد و بعد دراز کشيد مثل اينکه صد سال است که مرده باشد نه قلبش کار ميکند نه نبضش کار ميکند و به رحمت خدا رفت. بعد از اينکه به رحمت خدا رفت من به رفيقش گفتم اين پير غلام امام حسين عليه السلام بوده امام حسين عليه السلام به او نظر کرده و قبولش کرده است چهارده معصوم عليهم السلام به ديدارش آمده است. بايد مثل يک مرجع تقليد تشييع جنازه اش کنيم. گفت ما آمديم به منزل به وعاظ گفتيم که بالا منبر بگوييد به علمای نجف گفتيم که درستان را تعطيل بکنيد به بازاريها گفتيم بازار را ببنديد به هيئتيها گفتيم که فردا بايد يک دسته‎ای مثل عاشورا برای يک عاشق امام حسين عليه السلام راه بندازيد ميگفت کربلا يک حالت عجيبی پيدا کرده بود هيئتها مي آمدند به سروسينهاشان ميزدند چون براي همه جريانش را گفته بوديم. يا حسين يا حسين ميگفتند گريه ميکردند براي يک غلام غريب امام حسين عليه السلام غوغا شد. در حوزه هم براي حاج عباس مجلس ختم گرفتيم. يک آيت اللهي در کربلا بود به نام آيت الله سيبويه عموی آيت الله سيبويه‎ای که در زمان ما بودند پيرمردی بود حدود نود سال ايشان هم در مجلس ختم شرکت کرد. به من فرمودند که منبر ختم اين آقا را من ميروم، همه تعجب کردند. ايشان عصازنان آمدند در پله اول منبر نشستند بعد از قرائت قرآن گفت که مردم ميدانيد که من اهل منبر و سخنراني نيستم ولي آمده ام جريانی از حاج عباس رشتی که برايتان بگويم. گفت که وقتی فلانی به من زنگ زد و گفت من در موقع جان دادن کنار بسترش بودم و چهارده معصوم به ديدنش آمدند؛ وقتی تلفن را قطع کردم خيلی گريه کردم دلم شکست که من اينقدر در حوزه بودم در حرم آقا امام جماعت بودم نکند من را قبول نکرده باشند من به حال خودم گريه کردم خسته شدم خوابم برد خواب ديدم حاج عباس در باغی از باغهای بهشت است خيلی سرحال و خوشحال جوان و زيبا. گفتم حاج عباس چطوری! گفت وقتی که من را در قبر گذاشتيد قبر من وسيع و باز شد نورانی شد ديدم آقا اباعبدالله الحسين عليه السلام تشريف آوردند فرمود تو غلام من بودی من را آورد در اين باغي که ميبيني از باغهای برزخی است اين باغ را به من مرحمت کردند. فرمودند حاج عباس همين جا باش در قيامت هم ميآيم تو را ميبرم در بهشت کنار خودم قرار ميدهم. بعد گفت آقاي سيبويه برو به مردم بگو هر چه هست در خانه سيدالشهدا عليه السلام است. جای ديگر خبری نيست کل الخير في باب الحسين هر خيری است در خانه امام حسين عليه السلام است.
هدایت شده از شرطه الخمیس
✅ شهود ضریح امام حسین(ع)در خانه علامه مرتضی نجفی قدسی مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی در نشست اساتید مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) که به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبایی در دارالقرآن علامه برگزار شد گفت: مرحوم استاد پرورش از شهید آیت الله قدوسی برای بنده نقل کردند که همسر علامه خیلی دوست داشته کربلا مشرف شود اما برای علامه مقدور نبوده است، وقتی علامه با اصرار ایشان مواجه می شوند اتاقی را در منزل معین می کنند و به همسر خود می فرمایند که هر وقت خواستی امام حسین(ع) را زیارت کنی در این اتاق بنشین، زیارت عاشورا بخوان که ضریح مطهر را خواهی دید، ایشان هر وقت زیارت عاشورا می خوانده خود را در کنار ضریح مطهر مشاهد می کرد. @daremtedadghadir
هدایت شده از گیلان انقلابی
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 پاسخ عالمانه دکتر رفیعی به کلیپ حُرّ حسن آقامیری: این تفکر از داعش خطرناک‌تر است! 🔹آقامیری در سخنرانی محرم خود توبه حر را مثال می‌زند و با خشم می‌گوید حر با همه این کارهایی که کرد، امام حسین(ع) توبه‌اش را پذیرفت اما ما دم از حر می‌زنیم و بازیگر زمان شاه و خواننده آن‌ور آب را دق می‌دهیم. شما بیجا می‌کنید دم از حر می‌زنید. 🔹 استاد رفیعی: این داد و فریاد کردن خودش با اسلام رحمانی که از آن دم می‌زنید در تناقض است. علاوه بر اینکه کسانی که از آن‌ها دفاع می‌کنید هیچ کدام مثل حر اصلا توبه نکرده‌اند. در سپاه امام حسین هم برخی بودند که حضرت به آنها امتیاز نداد و از ایشان جدا شدند. این تفکر شما از داعش خطرناک‌تر است.
هدایت شده از گیلان انقلابی
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه هایی که بهائيان برگزار میکنند
هدایت شده از گیلان انقلابی
☑ دلسوزی این جماعت برای بهائیت نشانه روشنی است برای اینکه بدانیم بهائیت یک تشکیلات و سازمانی براندازی است.
هدایت شده از گیلان انقلابی
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑ نظر امام خمینی در مورد بهائیت ☑
هدایت شده از گیلان انقلابی
پاسخ به شبهه چرا ايرانيان به امام حسین(علیه السلام) کمک نکردند؟