eitaa logo
بصیرت
229 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5هزار ویدیو
704 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
: يَوْمَئِذٍ لَّا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا طه - ١٠٩ ‌آن‌ روز شفاعت‌ بي‌فايده‌ ‌است‌، مگر [شفاعت‌] ‌آن‌ كس‌ ‌که‌ خداي‌ رحمان‌ ‌به‌ ‌او‌ اذن‌ دهد و ‌از‌ گفته ‌او‌ راضي‌ ‌باشد‌. ********** نکته ها: از آنجا كه انكار شفاعت، خلاف قرآن و روایات و مایه ى یأس مؤمنانِ گناهكار است، و قبول شفاعتِ بى قید و شرط نیز سبب جرأت خلافكاران و خلاف عدالت الهى است، لذا قرآن كریم براى شفاعت، حساب و كتاب و مقرّراتى در نظر گرفته است. از نظر قرآن، شفاعت، روزنه ى امید گناهكاران و وسیله اى براى ارتباط آنان با اولیاى خدا و پیروى از آنان است. شفاعت اذن خداست و برخورداران از شفاعت، تنها كسانى هستند كه در مدار توحید و داراى منطقِ صحیح و اعتقادات حقّ باشند و گفتارشان مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد، یعنى شهادتین آنان موضعى، موسمى، اكراهى، سطحى و بر اساس مسخره و نفاق نباشد، در این صورت اگر در عمل كمبود داشته باشند، با شفاعت مورد عنایت قرار مى گیرند. از این روى قرآن، شفاعت بت ها را براى بت پرستان باطل دانسته و شفاعت به معناى فدا شدن حضرت عیسى علیه السلام براى پاك شدن گناهان پیروانش و یا شهادت امام حسین علیه السلام به خاطر شفاعت از شیعیان قابل پذیرش نیست، هر چند امام حسین علیه السلام از شافعان بزرگ قیامت است، امّا باید دانست كه هدف او از شهادت، شفاعت كردن طرفدارانش نبود. امام باقرعلیه السلام درباره این آیه فرمودند: شفاعت پیامبرصلى الله علیه وآله تنها براى كسانى است كه از نظر عمل و گفتار مورد رضایت باشند و بر مودّت آل پیامبرعلیهم السلام زندگى كرده و بر آن مرده اند.(120) ----- 120) تأویل الایات، 304. ********** پیام ها: - شفاعت، مقام والایى است كه افراد خاصى از آن برخوردارند. «مَن أذن له الرّحمن و رضى له قولا» - شفاعت، تصرّف در اراده ى خدا و یا تخلّف از حكمت و عدل و محاسبات و سنّت هاى الهى نیست، بلكه بر اساس خواست خداوند است. «أذن... رضى» ********** @ghadir_16
: ********** مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا نساء - ١٤٧ ‌اگر‌ شكرگزاري‌ كنيد و ايمان‌ آوريد، ‌خدا‌ ‌به‌ عذاب‌ ‌شما‌ اقدام‌ نمي‌كند ‌که‌ خداوند حق‌شناس‌ آگاه‌ ‌است‌. ********** پیام ها: - كیفرهاى الهى، بر پایه ى عدالت اوست، نه انتقام و قدرت نمایى. عامل عذاب، خود انسان هایند. «مایفعل الله بعذابكم ان شكرتم» - شناخت نعمت هاى او و شكر آنها، زمینه ى قبول دعوت و ایمان است. «شكرتم و آمنتم» - ایمان به خداوند، بارزترین جلوه شكرگزارى است. «ان شكرتم و آمنتم» - شكر، هم مایه ى نجات از قهر، هم سبب دریافت لطف بیشتر است. «مایفعل اللّه بعذابكم، كان الله شاكراً» - اگر شما شكر كنید، خداوند هم نسبت به شما شاكر است. «كان الله شاكراً» - خداوند، با آنكه بى نیاز است، ولى از بنده ى كوچكش تشكّر مى كند. چرا ما شكر او را به جا نیاوریم؟! «ان شكرتم، كان الله شاكراً» @ghadir_16
: هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىَ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ حدید - ٩ ‌او‌ كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ بنده‌ي‌ ‌خود‌ آياتي‌ روشن‌ فرو مي‌فرستد ‌تا‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌از‌ تاريكي‌ها ‌به‌ روشنايي‌ ‌در‌ آورد، و ‌به‌ راستي‌ خداوند ‌به‌ ‌شما‌ سخت‌ رئوف‌ و مهربان‌ ‌است‌. ********** نکته ها: تمام برنامه هاى الهى بر اساس حكمت و دلیل است، گرچه تنها گوشه اى از آنها براى ما بیان شده است، از جمله: 1. دلیل نبوّت، نجات مردم است. «لیخرجكم من الظّلمات الى النّور» 2. دلیل نماز، یاد او و تشكر از اوست. «اقم الصلاة لذكرى»(12) 3. دلیل روزه، تقواست. «كتب علیكم الصیام... لعلّكم تتقون»(13) 4. دلیل حج، حضور و شركت در منافع و مناسك حج است. «لیشهدوا منافع لهم»(14) 5. دلیل جهاد، رفع فتنه و حفظ مكتب است. «حتى لاتكون فتنة»(15) 6. دلیل قصاص، زندگى شرافتمندانه است. «و لكم فى القصاص حیاة»(16) 7. دلیل حجاب، تزكیه و تطهیر قلوب است. «ذلكم أطهر لقلوبكم و قلوبهنّ»(17) 8. دلیل زكات، پاكى است. «خذ من أموالهم صدقة تطهّرهم»(18) 9. دلیل تحریم شراب و قمار، بازماندن از راه خداست. «یصدّكم عن ذكر اللّه و عن الصّلاة»(19) نجات بشر از تاریكى هاى جهل و ظلم و شرك و خرافه و تفرقه، تنها در گرو روى آوردن به نور وحى است. «كتاب أنزلناه الیك لتخرج النّاس من الظّلمات الى النّور»(20)كلمه «انّ»، حرف لام، جمله اسمیه و صیغه مبالغه در جمله «انّ اللّه بكم لرؤف رحیم» بیانگر آن است كه رأفت و رحمت الهى، دائمى، عمیق، گسترده و حتمى است. ********** پیام ها: - بندگى خالصانه، زمینه ساز نزول الطاف الهى است. «ینزّل على عبده» - مُبلّغ باید به استدلال روشن مجهز باشد. «و الرسول یدعوكم... آیاتٍ بینات» - هدف اصلى انبیا، نجات مردم از تاریكى هاى جهل و شرك و تفرقه است. «لیخرجكم من الظّلمات الى النّور» - راه روشن، تنها راه خداست و غیر آن هر چه باشد، تاریكى است. «الظّلمات... النّور» (كلمه «الظّلمات» به صورت جمع آمده، ولى كلمه «النّور» در سراسر قرآن به صورت مفرد آمده است.) - نزول وحى براساس قاعده لطف است. «هوالّذى ینزّل... انّ اللّه بكم لرؤف رحیم» - بهترین نشانه رأفت و رحمت الهى، هدایت بندگان است. «لیخرجكم من الظّلمات الى النّور انّ اللّه بكم لرؤف رحیم» @ghadir_16
: هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىَ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ حشر - ٢٤ ‌او‌ خداي‌ خالق‌ هستي‌ بخش‌ صورتگر ‌است‌ ‌که‌ بهترين‌ نام‌ها و صفات‌ ‌از‌ ‌آن‌ اوست‌. آنچه‌ ‌در‌ آسمان‌ها و زمين‌ ‌است‌ [جمله‌] تسبيح‌ ‌او‌ گويند، و ‌او‌ شكست‌ ناپذير حكيم‌ ‌است‌. ********** نکته ها: «بارئ» به معناى پدید آورنده اى است كه پدیده هایش از یكدیگر متمایز و متفاوت باشند. این تنها سوره اى است كه آغاز و پایانش با تسبیح الهى است. «سبّح للّه... یسبّح له...» آیه اول آن سخن از عزّت و حكمت است و آیه آخر آن با عزیز حكیم پایان یافت. ********** پیام ها: - خداوند، آفریننده اى است كه در آفرینش مخلوقاتش، از كسى یا جایى الگوبردارى نكرده است، بلكه خود، صورت بخش پدیده هاست. «الخالق البارى ء المصوّر» - كسى كه تمام كمالات را داراست، سزاوار تسبیح همه هستى است. «له الاسماء الحسنى یسبّح له...» - تسبیح موجودات، نشانه نوعى علم و شعور در هستى است. «یسبّح له ما فى السّموات و الارض» - تسبیح موجودات، تذكّرى به انسان هایى است كه اهل تسبیح نیستند. «یسبّح له ما فى السّموات و الارض» - قدرت خداوند همراه با حكمت است نه ستم و تجاوز. «هو العزیز الحكیم» @ghadir_16
: وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا فرقان - ٧١ و ‌هر‌ كس‌ توبه‌ كند و كار شايسته‌ انجام‌ دهد، ‌به‌ طور نيكو ‌به‌ سوي‌ ‌خدا‌ باز مي‌گردد. ********** پیام ها: - توبه ى واقعى آن است كه با عمل صالح همراه باشد. «تاب و عمل صالحا» - توبه كننده، مهمان خداست. «یتوب الى اللّه» | @ghadir_16
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىَ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ حجرات - ٦ اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد؟ ‌اگر‌ فاسقي‌ برايتان‌ خبري‌ آورد، نيك‌ وارسي‌ كنيد ‌تا‌ مبادا ‌به‌ ناداني‌، گروهي‌ ‌را‌ آسيب‌ رسانيد آن‌گاه‌ ‌بر‌ آنچه‌ كرده‌ايد پشيمان‌ شويد. ********** نکته ها: بر اساس روایات متعدّد از طرق شیعه و سنّى، این آیه درباره ولیدبن عقبه نازل شده است. زیرا پیامبر او را براى جمع آورى زكات از قبیله بنى مصطلق اعزام داشت، امّا از آنجا كه میان او و این قبیله در دوران جاهلیّت، خصومتى شدید بود، هنگامى كه اهل قبیله به استقبال او مى آمدند، گمان كرد كه به قصد كشتن او آمده اند. لذا جلوتر نرفت و نزد پیامبر بازگشت و خبر داد كه مردم از پرداخت زكات خوددارى كرده اند. پیامبر از این خبر ناراحت شد و تصمیم گرفت آنان را گوشمالى دهد. آیه فوق نازل شد و در مورد خبر فاسق دستور تحقیق داد. روشن است كه فسقِ ولیدبن عقبه، از ابتدا روشن نبود و گرنه پیامبر شخص فاسق را به عنوان نماینده خود جهت دریافت زكات اعزام نمى كرد، بلكه پس از دروغى كه ولید در مورد سرباز زدن قبیله بنى المصطق از پرداخت زكات گفت، این آیه فسق او را آشكار ساخت تا پیامبر و مؤمنان بر اساس خبر او عمل نكنند. امام حسین علیه السلام در احتجاجى كه با ولید بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنى ات با علىّ بن ابى طالب علیهما السلام ملامت نمى كنم، زیرا خداوند، على را مؤمن و تو را فاسق خوانده است. سپس آیه فوق را تلاوت كردند.(43) سؤال: در این آیه دستور تحقیق و بررسى آمده، ولى درآیه ى 12 همین سوره، تجسّس، حرام شمرده شده است، آیا مى شود تحقیق و تفحّص، هم حرام باشد و هم واجب؟ پاسخ: آنجا كه تجسّس حرام است، درباره ى رفتار شخصىِ مردم است كه ربطى به زندگى اجتماعى ندارد، ولى آنجا كه واجب است، موردى است كه به جامعه مربوط است و مى خواهیم بر اساس آن، اقدام و عملى انجام دهیم كه اگر به خاطر احترام فرد، تحقیق و بررسى نكنیم ممكن است جامعه در معرض فتنه و آشوب قرار گیرد. @ghadir_16
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَىَ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ بقره - ٢١٥ ‌از‌ تو مي‌پرسند چه‌ انفاق‌ كنند! بگو: ‌هر‌ مالي‌ ‌که‌ مي‌بخشيد [بهتر ‌است‌] ‌به‌ پدر و مادر و خويشان‌ و يتيمان‌ و تنگدستان‌ و ‌به‌ راه‌ مانده‌ انفاق‌ كنيد، و ‌هر‌ كار خيري‌ كنيد بي‌شك‌ ‌خدا‌ ‌به‌ ‌آن‌ آگاه‌ ‌است‌. ********** نکته ها: در این آیه دو بار كلمه «خیر» بكار رفته است: یكى انفاق خیر؛ «انفقتم من خیر» ودیگرى كار خیر؛ «تفعلوا من خیر» تا بگوید افراد بى پول نیز مى توانند با عمل و كار خود، به خیر برسند. در حدیث مى خوانیم: «لاصدقة و ذو رحم محتاج» [610] در صورت نیازمندى بستگان، نوبت صدقه به دیگران نمى رسد. در انفاق، رعایت اهمّ و مهمّ، اطلاع كامل و موازین عاطفى مورد نظر است. انفاق پنج گونه است: [611] - انفاق واجب. مانند زكات، خمس، كفّارات، فدیه ونفقه زندگى كه برعهده مرد است. - انفاق مستحبّ. مانند كمك به مستمندان، یتیمان و هدیه به دوستان. - انفاق حرام. مانند انفاق با مال غصبى یا در راه گناه. - انفاق مكروه. مانند انفاق به دیگران با وجود مستحقّ در خویشاوندان. - انفاق مباح. مانند انفاق به دیگران براى توسعه زندگى. زیرا انفاق براى رفع فقر، واجب یا مستحبّ است. ----- 610) بحار، ج 77، ص 59. 611) تفسیر مواهب الرّحمن، ج 3، ص 264. @ghadir_16
وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ انعام - ٢٢ و روزي‌ ‌که‌ همه ‌آنها‌ ‌را‌ گرد آوريم‌، آن‌گاه‌ ‌به‌ مشركان‌ گوييم‌: كجايند شريكان‌ ‌شما‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ [شريك‌ ‌خدا‌] مي‌پنداشتيد! ********** نکته ها: بازخواست ذلّت بار مشركین در قیامت، نشانه ى محرومیّت آنان از رستگارى است، همان محرومیّتى كه در آیه ى قبل به آن اشاره شده است. گرچه آیه، به شرك نظر دارد، ولى آنان هم كه رهبرى غیر اولیاى خدا را بپذیرند و با اولیاى معصوم الهى به مخالفت و جنگ برخیزند، به نوعى مشركند. در زیارت جامعه ى كبیره مى خوانیم: «و مَن حاربكم مشرك» (276) و در حدیث آمده است: «الرّاد علینا كالرّاد على اللّه و هو على حدّ الشرك باللّه» (277) كسى كه كلام و راه ما را رد كند، همچون كسى است كه كلام خدا را نپذیرد و چنین شخصى به منزله ى مشرك است. ----- 276) مفاتیح الجنان. 277) كافى، ج 1، ص 67. ********** پیام ها: - دادگاه قیامت، علنى است. «نحشرهم جمیعاً ثم نقول» - قبل از هر عقیده و عشق و پرستشى، آماده ى پاسخگویى در روز قیامت باشیم. «و یوم نحشرهم... أین شركاؤكم» - قیامت روز ظهور حقّ بودن توحید، حتّى براى مشركان است. «أین شركاؤكم» - شرك، خیالى بیش نیست. «تزعمون» **********
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ غافر - ٥٥ ‌پس‌ صبر كن‌ ‌که‌ وعده‌ي‌ ‌خدا‌ حق‌ ‌است‌، و ‌براي‌ گناهت‌ آمرزش‌ بخواه‌ و ‌با‌ ستايش‌ پروردگارت‌، شامگاهان‌ و بامدادان‌ تسبيح‌ گوي‌. ********** نکته ها: دلایل عقلى و نقلى گواه بر آن است كه انبیا معصومند، زیرا اگر معصوم نبودند پیروى و اطاعت مطلق و بى چون و چرا از آنان واجب نبود و اطاعت از آنان مشروط مى شد، همان گونه كه اطاعت از والدین مشروط به آن است كه فرزند را به شرك و انحراف دعوت نكنند. این از یك سو؛ از سوى دیگر دلیل نیاز ما به پیامبر و امام آن است كه ما را از انحراف باز دارد و اگر او نیز اهل خلاف باشد، حجّت خدا بر ما كامل نیست در حالى كه قرآن مى فرماید: «و للّه الحجّة البالغة»(136) به هر حال رسولى كه خداوند مى فرماید: «اطاعت او اطاعت من و تبعیّت از او تبعیّت از من و اذیّت او اذیّت من است» باید معصوم باشد. بنابراین در مواردى مثل این آیه كه سخن از گناه پیامبر به میان آمده است، باید بگوییم: مراد از گناه، ترك اولى است، یعنى كار برتر را رها كرده نه كار واجب را. به چند مثال توجّه كنید: اگر در مجلسى كه افراد محترمى نشسته اند كسى بخواهد به دلیل درد پائى كه دارد پاى خود را دراز كند از همه حضار عذرخواهى مى كند. اگر گوینده تلویزیون سرفه اى كند از بینندگان معذرت خواهى مى كند. اگر صاحب خانه غذاى درجه یك تهیه نكند از مهمان عذرخواهى مى كند، در حالى كه همه مى دانیم پا دراز كردن مریض و سرفه كردن گوینده و تهیه غذاى متوسط گناه ندارد ولى چون انسان خود را در محضر بینندگان و بزرگان مى داند یا غذاى خود را در شأن مهمان نمى داند یا احساس مى كند باید تلاش بیشترى مى كرد عذرخواهى مى كند. پس هر عذرخواهى نشانه خلافكارى نیست، بلكه گاهى از باب ادب و توجّه به حضور در محضر بزرگان است. عصمت و استغفار پیامبران اگر شما با یك چراغ كم نور وارد سالن بزرگى شوید، تنها اجسام بزرگ را خواهید دید ولى اگر با یك نورافكن قوى وارد شوید یك هسته ى خرما یا كوچك تر از آن را هم خواهید دید. اگر نور ایمان در انسان كم باشد، انسان تنها گناهان بزرگ را مى بیند ولى اگر نور ایمان در وجودش بیشتر باشد لغزش هاى كوچك را نیز خواهد دید و از آنها دورى خواهد كرد. پیامبران الهى به دلیل داشتن ایمان كامل و تقواى بالا از گناهان كوچك نیز دورى مى كردند. به همین جهت مى گوییم آنان معصوم بودند. گاهى خطاب آیات قرآن به شخص پیامبر است ولى مراد دیگرانند. در آیه 23 سوره ى اسراء خداوند به پیامبرش خطاب مى كند: «اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اُف» اگر یكى از والدی ********** پیام ها: - با توجّه به وعده ى خداوند در مورد نصرت پیامبران، «انّا لننصر رسلنا...» این آیه مى فرماید: مقاومت كن. «فاصبر» - انگیزه صبر، رسیدن به وعده هاى الهى است. «فاصبر انّ وعداللّه حقّ» - پیامبر نیز مأمور به استغفار است. «و استغفر لذنبك» - تنزیه خداوند اگر همراه با ستایش او باشد، ارزش بیشترى دارد. «و سبّح بحمد ربّك» - در دعا و عبادت، عنصر زمان نقش دارد. «سبّح... بالعشىّ و الابكار» (چنانكه در آیات دیگر مى فرماید: «و بالاسحار هم یستغفرون»(144)، «اقم الصلاة لدلوك الشمس»(145)) - تسبیح و حمد، زمانى وسیله ى رشد و تربیت و سبب تقویت توحید است كه هر صبح و شام و دائمى باشد نه لحظه اى. «بالعشىّ و الابكار» ----- 144) آل عمران، 17. 145) اسراء، 78. **********
فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ غافر - ٥٥ ‌پس‌ صبر كن‌ ‌که‌ وعده‌ي‌ ‌خدا‌ حق‌ ‌است‌، و ‌براي‌ گناهت‌ آمرزش‌ بخواه‌ و ‌با‌ ستايش‌ پروردگارت‌، شامگاهان‌ و بامدادان‌ تسبيح‌ گوي‌. ********** نکته ها: دلایل عقلى و نقلى گواه بر آن است كه انبیا معصومند، زیرا اگر معصوم نبودند پیروى و اطاعت مطلق و بى چون و چرا از آنان واجب نبود و اطاعت از آنان مشروط مى شد، همان گونه كه اطاعت از والدین مشروط به آن است كه فرزند را به شرك و انحراف دعوت نكنند. این از یك سو؛ از سوى دیگر دلیل نیاز ما به پیامبر و امام آن است كه ما را از انحراف باز دارد و اگر او نیز اهل خلاف باشد، حجّت خدا بر ما كامل نیست در حالى كه قرآن مى فرماید: «و للّه الحجّة البالغة»(136) به هر حال رسولى كه خداوند مى فرماید: «اطاعت او اطاعت من و تبعیّت از او تبعیّت از من و اذیّت او اذیّت من است» باید معصوم باشد. بنابراین در مواردى مثل این آیه كه سخن از گناه پیامبر به میان آمده است، باید بگوییم: مراد از گناه، ترك اولى است، یعنى كار برتر را رها كرده نه كار واجب را. به چند مثال توجّه كنید: اگر در مجلسى كه افراد محترمى نشسته اند كسى بخواهد به دلیل درد پائى كه دارد پاى خود را دراز كند از همه حضار عذرخواهى مى كند. اگر گوینده تلویزیون سرفه اى كند از بینندگان معذرت خواهى مى كند. اگر صاحب خانه غذاى درجه یك تهیه نكند از مهمان عذرخواهى مى كند، در حالى كه همه مى دانیم پا دراز كردن مریض و سرفه كردن گوینده و تهیه غذاى متوسط گناه ندارد ولى چون انسان خود را در محضر بینندگان و بزرگان مى داند یا غذاى خود را در شأن مهمان نمى داند یا احساس مى كند باید تلاش بیشترى مى كرد عذرخواهى مى كند. پس هر عذرخواهى نشانه خلافكارى نیست، بلكه گاهى از باب ادب و توجّه به حضور در محضر بزرگان است. عصمت و استغفار پیامبران اگر شما با یك چراغ كم نور وارد سالن بزرگى شوید، تنها اجسام بزرگ را خواهید دید ولى اگر با یك نورافكن قوى وارد شوید یك هسته ى خرما یا كوچك تر از آن را هم خواهید دید. اگر نور ایمان در انسان كم باشد، انسان تنها گناهان بزرگ را مى بیند ولى اگر نور ایمان در وجودش بیشتر باشد لغزش هاى كوچك را نیز خواهد دید و از آنها دورى خواهد كرد. پیامبران الهى به دلیل داشتن ایمان كامل و تقواى بالا از گناهان كوچك نیز دورى مى كردند. به همین جهت مى گوییم آنان معصوم بودند. گاهى خطاب آیات قرآن به شخص پیامبر است ولى مراد دیگرانند. در آیه 23 سوره ى اسراء خداوند به پیامبرش خطاب مى كند: «اما یبلغن عندك الكبر احدهما او كلاهما فلا تقل لهما اُف» اگر یكى از والدی ********** پیام ها: - با توجّه به وعده ى خداوند در مورد نصرت پیامبران، «انّا لننصر رسلنا...» این آیه مى فرماید: مقاومت كن. «فاصبر» - انگیزه صبر، رسیدن به وعده هاى الهى است. «فاصبر انّ وعداللّه حقّ» - پیامبر نیز مأمور به استغفار است. «و استغفر لذنبك» - تنزیه خداوند اگر همراه با ستایش او باشد، ارزش بیشترى دارد. «و سبّح بحمد ربّك» - در دعا و عبادت، عنصر زمان نقش دارد. «سبّح... بالعشىّ و الابكار» (چنانكه در آیات دیگر مى فرماید: «و بالاسحار هم یستغفرون»(144)، «اقم الصلاة لدلوك الشمس»(145)) - تسبیح و حمد، زمانى وسیله ى رشد و تربیت و سبب تقویت توحید است كه هر صبح و شام و دائمى باشد نه لحظه اى. «بالعشىّ و الابكار» ----- 144) آل عمران، 17. 145) اسراء، 78. @ghadir_16 **********
وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا نساء - ٨٦ و زماني‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌شما‌ درود گفته‌ شد، ‌شما‌ ‌به‌ صورتي‌ بهتر ‌از‌ ‌آن‌ ‌ يا ‌ همانند ‌آن‌ ‌را‌ پاسخ‌ دهيد همانا خداوند حسابرس‌ همه‌ چيز ‌است‌. ********** نکته ها: مراد از «تحیّت»، سلام كردن به دیگران، یا هر امر دیگرى است[339] كه با آرزوى حیات و سلامتى و شادى دیگران همراه باشد، همچون هدیه دادن. چنانكه وقتى كنیزى به امام حسن علیه السلام دسته گلى هدیه داد، امام او را آزاد كرد و در پاسخ سؤال مردم، همین آیه را قرائت فرمود. در اسلام، تشویق به سلام به دیگران شده، چه آنان را بشناسیم یا نشناسیم. و بخیل كسى شمرده شده كه در سلام بخل ورزد. و پیامبر به هر كس مى رسید حتّى به كودكان، سلام مى داد. در نظام تربیتى اسلام، تحیّت تنها از كوچك نسبت به بزرگ نیست، خدا، پیامبر و فرشتگان، به مؤمنان سلام مى دهند.[340] (به آداب سلام در روایات مراجعه شود). ----- 339) تفسیر قمى، ج 1، ص 145. 340) سلام خدا. «سلام على نوح فى العالمین». صافّات، 79. سلام پیامبر. «اذا جاءك الّذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیكم». انعام، 54. سلام فرشتگان. «تتوفّاهم الملائكة طیّبین یقولون سلام علیكم». نحل، 32. @ghadir_16
: وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَىَ وَالْيَتَامَىَ وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَىَ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا نساء - ٣٦ و ‌خدا‌ ‌را‌ بندگي‌ كنيد و چيزي‌ ‌را‌ ‌با‌ ‌او‌ شريك‌ نگردانيد و ‌به‌ پدر و مادر احسان‌ كنيد، و ‌به‌ خويشان‌، يتيمان‌، درماندگان‌، همسايه نزديك‌، همسايه دور، دوست‌ همنشين‌ [همكار و غيره‌]، ‌در‌ راه‌ مانده‌ و بردگان‌ ‌خود‌ نيكي‌ كنيد. همانا خداوند كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ خودبين‌ و فخر فروش‌ ‌باشد‌ دوست‌ نمي‌دارد. ********** نکته ها: این آیه، از حقّ خدا «واعبدوااللَّه» تا حقّ بردگان «ملكت ایمانكم» را بیان كرده و این نشانه ى جامعیّت اسلام است. «الجار ذى القربى والجار الجنب»، شامل همسایه ى فامیل و غیر فامیل، هم عقیده و غیر هم عقیده نیز مى شود. به گفته ى روایات تا چهل خانه از هر طرف، همسایه اند.[275] یعنى در مناطق كوچك، همه همسایه اند. «الصاحب بالجنب»، شامل رفقاى دائمى یا موقّت، رفقاى سفر، یا آنان كه به امید نفعى سراغ انسان مى آیند، مى شود. «ابن السبیل»، ممكن است در وطن خود متمكن باشد و ما شناختى از او و بستگانش نداشته باشیم، فقط بدانیم كه درمانده ى در سفر و فرزند راه است كه باید مورد حمایت قرار گیرد. «مختال»، كسى است كه در دنیاى خیال، خود را بزرگ مى پندارد و تكبر مى كند. اگر به اسب هم «خیل» مى گویند چون متكبّرانه راه مى رود. احسان به پدر و مادر، شامل محبّت، خدمت، كمك مالى، علمى، عاطفى و مشورت با آنان مى شود. شرط احسان به والدین خوب بودن آنان نیست، ولى اطاعت از والدین در صورتى است كه آنان به امرى بر خلاف رضاى خدا فرمان ندهند. امام صادق علیه السلام فرمودند: پیامبرصلى الله علیه وآله و على علیه السلام پدران این امّت هستند، زیرا در قرآن آمده: «اعبدوا اللّه... و بالوالدین احساناً»[276] ----- 275) وسائل، ج 12، ص 131. 276) تفسیر عیّاشى، ج 1، ص 241. ********** پیام ها: - تنها عبادت خدا كافى نیست، دورى از هرگونه شرك و ریا لازم است. «واعبدوا اللَّه ولاتشركوا...» - نیكى به پدر و مادر، در كنار بندگى خدا وتوحید مطرح است. «واعبدوااللَّه... و بالوالدین احسانا» - خداپرست واقعى باید نسبت به بستگان، محرومان و همسایگان خود، متعهّد و مسئول باشد. «اعبدوااللَّه... ذى القربى و الیتامى» - همسایگان دور نیز بر انسان حقّ دارند. «الجار الجنب» - در احسان كردن به اولویّت ها توجّه كنید. نام والدین قبل از بستگان و نام آنان قبل از یتیمان آمده است. - بى توجّهى به والدین و بستگان و یتیمان و محرومان جامعه، نشانه ى تكبّر و فخر فروشى است. «ان اللّه لایحبّ من كان مختالاً فخوراً» - احسان، باید همراه با تواضع باشد. در ابتداى آیه سفارش به احسان شده و در پایان از تكبّر نهى نموده است. «لایحبّ كلّ مختال» 💠‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌@ghadir_16