ص ۱
سلام دوستان خوبم. داداش رضا هستم و میخوام خودمو کامل براتون معرفی کنم تا بیشتر با هم اشنا بشیم.من رضا هستم و اهل شمالم و متولد ۱۳۷۱ هستم.(اردیبهشتی ام)من تو یه خونواده ای به دنیا اومدم که وضع مالیمون بد نبود . اما متاسفانه به شدت از همون بچگی تنها بودم و زیاد بهم توجه نمیشد.همین تنهایی باعث شد من از همون کودکی با خلا عاطفی بزرگ بشم …
هیشکی دوستم نداشت و متاسفانه به همین دلیل تو دوران نوجوونیم همه کار میکردم که دیده بشم و کلی هم دوستای منفی و هفت خط داشتم.
وقتی ۱۶سالم شد به سمت دوستی با جنس مخالف کشیده شدم و تو کلاس همیشه سرم با گوشی گرم بود …
بعدها عادت داشتم بعد مدرسه برم دنبال دوست دخترم و کلا مسیر زندگیم از ۱۶ سالگی رسما کج شد…
من روند کج رفتنم آهسته آهسته بود و یهویی نبود ولی دیگه از ۱۶ سالگی افتاده بودم رو غلتک…
از فیلم پورن و خودارضایی و شماره دادن بگیر تا شب نشینی و … اوج این کارهام ۲۰ سالگیم بود.
وقتی ۲۰ سالم شد همش لب دریا بودم وکلی هم دختر دورم بود که مدام بیرون میرفتیم و همه چی برام عادی بود. کلا غرق شده بودم… عقلم کار نمیکرد اصلا… !
تا اینکه یه بلا سرم اومد و نتیجه تموم کارهای بدمو دیدم.تموم گناه هام و تموم اشتباهاتم عقوبتش تو همین دنیا برام پدیدار شد و شبو روزم شده بود گریه و کما…به پوچی کامل رسیده بودم .
شبا تا صبح استرس داشتم و میرفتم تو سجده و میگفتم خدایا نجاتم بده . غلط کردم اشتباه کردم خدایاجانم در خطره…کمکم کن.
اصلا پیشینه مذهبی نداشتم اما چون محرم بود میرفتم هیئت و کلی گریه میکرد.ولی واقعا نمیدونستم امام حسین کیه …
ولی من واسه خاطر دل خودم میرفتم هیئت و کلی گریه میکردم.
واقعا از خدا میخواستم کمکم کنه … به هیچکس غیر خدا امید نداشتم … واقعا نمیدونستم چرا به خدا حرفامو میگفتم اصلا چرا من خدارو صدا میزنم! من که این همه گناهکار بودم! ولی چاره ای نداشتم…جز خدا کسی نمیتونست کمکم کنه.عین کسی بودم که داره تو دریا غرق میشه و با اینکه بی دینه اما هی یه حس پنهانی رو صدا میزنه و میگه کمکم کن…
به خدا گفتم : خدایا چرا جوابمو نمیدی ؟
بعد یه حسی بهم گفت :
هی رضا ؟
تو برای خدا چکار کردی که حالا خدا برات کاری کنه؟
منطقی بود…
بخاطر همین تصمیم گرفتم رضایت خدارو جلب کنم…
تصمیم گرفتم پوست بندازم و خودمو از صفر تغییر بدم. نمازمو شروع کردم.این تصمیم رو تاریخ ۱۳۹۳/۵/۱۹ گرفتم و از اون تاریخ به بعد بود که از دیدن ماه و خورشید و ستاره گریم میگرفت و میگفتم : اینارو کی درست کرده ؟
انگاری از خواب بیدار شده بودم و تازه میدیدم یه سری از چیزارو…
تصمیم گرفتم قران رو جدی بخونم
نکته
اون روزا یه حسی همش بهم میگفت: رضا ؟ تو به زودی پاک میشی و خیلی هارو به پاکی دعوت میکنی…
اون روزا به شدت احساس گناه داشتم…به خودم سیلی میزدم و سرمو میزدم به دیوار و خودزنی میکردم.همش میگفتم رضا تو گند زدی… رضای اشغال عوضی تو نباید این کارو میکردی و باز شروع میکردم به زدن خودم . یه بار انقدر خودمو مشت زدم که بعدش از هوش رفتم.
تهوعی باید تحولی شاید
انگاری تازه عقلم کار میکرد… همش کارای اشتباهم برام مرور میشد و بهم استرس میداد.
رفتم دفتر خریدم و خاطرات هر روز خودمو مینوشتم…کارم شده بود گریه کردن و شب تا صبح استرس داشتن.
اما ته دلم یه صدایی مدام بهم میگفت :
رضا یه روز تموم میشه…ادامه بده..کم نیار…گریه کن اما گام بردار
این صدا همیشه باهام بود…یه صدایی که خیلی ضعیف بود اما من نجواهاشو میشنیدم…
دیگه تصمیمم جدی شد !
انگاری دوباره متولد شدم ! شدم یه رضای متفاوت و جنگجو!
کلی در خودم خلا به وجود آوردم…زدم به سیم آخر
دوستامو گذاشتم کنار و با تموم دوست دخترهام کات کردم و سیم کارت هامو شکوندم… فیلم پورن رو ترک کردم و قول دادم دیگه با ماشین نرم بیرون.نماز اول وقتمو شروع کردم و تلاشمو میکردم که خودارضایی و فیلم پورن رو ترک کنم.
هدف ریزی میکردم و به خودم پاداش میدادم.چون تو شوک عصبی بودم برای خدا نامه مینوشتم و میذاشتم رودخونه…
من بابام جانباز اعصاب و روانه و دو سال عراق اسیر بوده.
از همون بچگی تا همین الان مدام داد میزنه و اعصاب درست سرمون نداره…تو اون روزا بابام خیلی با کاراش بهم استرس میداد ولی من کم نمیاوردم.
بابام خیلی بی اعصابه.از بچگی منو با کمربند میزد و یه بار هم سمتم آجر پرت کرد و اگه جا خالی نمیدادم میخورد به سرم و درجا کشته میشدم . بیشتر بخاطر اعتیادشه که اینجوریه . اصلا هم منطق و استدلال نداره. اون موقع ها همیشه با استدلال های سطحیش باعث آزارم میشد.
همیشه میگفتم خدایا تو کمکم کن به خدا یه روزی تمومشو جبران میکنم.حاجت هامو از خدا میخواستم از ته عمق وجودم میخواستم تغییر کنم و از خدا هدایت میخواستم.
میگفتم خدایا من بخاطر کمبود محبت تو لجن رفتم.
خدایا غلط کردم خدا
خدایا کمکم کن و دستمو بگیر میخوام هدایتم کنی …
چون واقعا پشیمون بودم و خدا از اسر
دو تا مطلب بالا
قدمی هرچنداندک به وقت انتظار
ص ۱ سلام دوستان خوبم. داداش رضا هستم و میخوام خودمو کامل براتون معرفی کنم تا بیشتر با هم اشنا بشیم.
زندگی داداش رضا و داستان تحول رضا داداشی
حتما یکبار این سه صفحه رو بخون
حتما بخون!!!
سال ۹۶ کارآفرین برتر استان شون شده و با بیش از صد هزار نفر در مسیر خودسازی صحبت کرده
zir_khaki_05_5fvs.mp3
28.65M
خدا عاشق آدم شجاعه
ماجرای خواستگاری
رفیق شیش فقط خدا
شهوت ، مزخرف ترین لذت
دعا
درمان خود ارضایی
رمز موفقیت ، کنترل شهوت
Dadashreza.com
@pakycity
زیرخاکی....mp3
48.84M
آیت العظمی داداش رضا:)
عاشق رهبری
چگونه به خدا حسن ظن داشته باشم
همنشین و تاثیر در عاقبت بخیری
قبل از اینکه بمیریم بمیرید
کاغذ و خودکار و خودسازی
تنبلی ، خودارضایی و خشم
انرژی و ارتباط مستقیم با ترک گناه
آمادگی برای مرگ و لذت پس از مرگ
تو به تکلیفت عمل کن
اثر رو خدا میزاره
خودتو فراموش نکن
خودتو دوست داشته باش
درسهای زندگیت رو بگیر
بعد از لغزش بلند شو
گناهی که از سر تنبلی و مطالعه نکردن و عدم سحر خیزی باشه بخشیده نمیشه
خدا دوستت داره و نمی خواد تو با گناه به خودت صدمه بزنی
Zir Khaki 07.mp3
33.83M
تو از با خدا بودن نتیجه بگیر
همه بهت احترام میزارن
قربون صدقه ی مادرتون حضرت فاطمه سلام الله علیها برید
معجزه رخ میده در زندگی تون
سرزنش کردن ممنوع
اگه اجازه بدید ذهنت بره رو مود سرزنش کردن بعد می فرستت دنبال گناه برا آروم کردنت
تقوا یعنی ذهنت رو کنترل کن
فرصتها رو استفاده کن
صد خودتو بزار
گریه کن اما گام بردار
زحمت بکشید
حسرتهاتونو خدا جبران میکنه
شاید رشد تو در این بود که یه مدت درگناه باشی
درستو بگیر
خدا آدمو بر اساس شرایط شون می سنجه نه احکام
مبارزه با شیطون هم تو رو رشد میده
ضعفهاتو نشون میده
منبع آرامش خداست
خدا کسی رو تغییر میده که خودشم بخواد
به زور تغییر نمیده
خوشگلی مسیر اینه که اجباری نیست
تصمیم با خودته که خوب باشی و تا ابد لذت ببری
یا بد باشی و رنج بکشی
تا دم مرگ با نفس درگیری
هر روز باید با نفس بجنگی
با نشستن پای علماء با مطالعه با نماز و توسل
اکثر مردم لا یعقلون هستن تعقل نمیکنن
به شدت عاشق رهبری هستم
به میزانی که خودتو درست کنی
دیدگاه سیاسی ات میره سمت آدمای صالح
سینرژی برای دعا برای پاکی
هر چی داریم از خداست
هر ثانیه ی پاکیم مدیون خدا هستم
همه اش لطف خداست
من هیچی نیستم
ادعا نداشته باش
هر جا موفق بودی همه اش لطف و اراده ی خداست
خدایا اراده ام پشمکیه
از تو کمک میخوام
و از همه مدد بخواید از خود خدا
فرشته ها شهداء
پیامبران معصومین علیهم السلام
#تلنگرانه
🌱بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.
🌱بنده: خدایا ! خسته ام! نمی توانم.
🌱بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.
🌱بنده :خدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم…
🌱 بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان
🌱بنده: خدایا سه رکعت زیاد است
🌱 بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان
🌱بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟
بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم
🌱بنده: اعتنایی نمی کند و می خوابد
🌱خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده
🌱او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
🌱ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید
🌱ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست
🌱ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!
🌱 اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو
نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد
🌱ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟
🌱خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد…
🌱بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم
که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زندگی ها متفاوته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آفرینش زیبای خداوند♥️