eitaa logo
سخنرانی خودم
4 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
13 فایل
برا فرج در کارها برا فرج مهدی موعود دعا کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•ای زخم‌های پیکرت... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبنا بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ‏. السَّلامُ عَلَيْكَ یا قَمَرَالعَشیرَه. یاحامِلَ اللِواء.السّلام عَلیکَ یا ساقِیَ العَطاشا ای زخم های پیکرت آیات محکمه و ای داغدار داغِ لَبت نهرِ علقمه «آن‌ که رفت و برنگشت ساقی حرم‌ نبود آن که رفت و برنگشت آبروی آب بود» پرواز کرده دور سرت حاجت همه بابُ الحسین، نخلِ امید دو فاطمه توکیستی که گفت وَلیّ خدایِ تو عباس! ای امام تو بادا فدای تو عاشورا فقط حسین به عباس پناه نیاورد هشتاد وچهارتا زن و بچه همه میگفتن‌: عباس! همه می گفتن: "بِنَفْسِی أَنْتَ"... بی دستی و دل همگان پای بست توست وقف خدا و خون خدا بود و هستِ توست در وصف تو هر آنچه بگویم شکستِ توست روز ظهور پرچم مهدی به دستِ توست *فکر نکنی عباس فقط کربلا علمداربود، روز ظهور مهدی هم علمداره... سه نفر تو‌ تاریخ علمدار بودن یکیش جناب جعفر طیار برادر امیرالمؤمنینِ، در رکاب پیامبر دستش از تنش جدا شد. برا همین‌ شد جعفر طیار.دستش رو زدن چون عَلَم دستش بود. یکی هم خودِ امیرالمؤمنینِ تو‌جنگ اُحد برا پیغمبر علمدار بود تو یه روز تو اُحد نود تا زخم خورد. امیرالمؤمنین دستش شکست، بازوش شکست..اما نذاشت عَلَم بیفته میدونست همه نگاهها به این عَلَمه. عَلم رو‌ دست کسی میدن‌ که همه ی لشکر ببینن، برا همینه که همه هجوم‌میبرن علمدار رو بزنن که اگه عَلَم بیفته لشکر از هم‌ میپاشه. برا همین وقتی عباس می خواست بره میدان ابی عبدالله فرمود:"أنْتَ صَاحِبَ لِوَائِی" تو علمدار منی. سومین علمدار عباسِ، عباس هم از پدرش یادگرفت که باید تا لحظه ی آخر علم‌ تو‌ دستش بمانه و میمانه. به ظاهر افتاده ..* پرچم به دوش یاری دین خدا کنی پشت سر امام زمان اقتداکنی *شب تاسوعاست ..همه دارن عباس رو صدا میزنن..سقای دشت کربلا اباالفضل، اباالفضل...* دریا به پیچ و تاب تو را میزند صدا قرآن در آفتاب تو را میزند صدا تا روز حشر آب تو را میزند صدا شش ماهه ی رباب تو را میزند صدا دستِ تو را چهار ولی بوسه داده اند خون خدا، حسن، دو علی بوسه داده اند *دستش رو بوسیدن چون‌ میدونستن این دست قراره چیکار کنه کربلا .. میدونستن این دست میخواد گره باز کنه.. همون دستایی که فردای قیامت مادرش بغل می کنه.. باهمون دستا، دستمون رو‌میگیرن. میدونستن این دستا کاشِفَ الْکَربِ، میدونستن این دستا محافظ حرمه .. عباس غیر از علمداری سه تا وظیفه ی مهم‌ داشت..اولین وظیفه اش محافظت از جان خود امام بود. دومین وظیفه اش حافظُ الخیام بود یعنی محافظت از خود امام و زن‌ و بچه اش. و سومین وظیفه اش سقایی بود."أَبو الْقِربَه"یعنی پدر مشک بود. لذا تو‌ داستان عطش همه سوختن. اما عباس به اضافه ی سوختن شرمنده هم بود. آخه بچه ها هر وقت عمو رو‌ میدیدن ،میگفتن تا عمو‌ هست آب هست. تا عمو‌ هست تشنگی محاله. همین باعث شد دیگه نتونست رو‌ پای خودش بند بشه. وقتی صدای العَطش رو‌ شنید.. «زان تشنگان هنوز به عَیّوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•چشم هايش پاسبان هاي... و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ چشم هايش پاسبان هاي بَناتِ خيمه بود حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت تيرها در پيكرش وقتِ زمين خوردن شكست بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت *آقا اباالفضل العباس در عالم رؤيا به اون عالم فرمودند: به دوستان ما بگيد روضه ي مارو اينجوري بخونند، بگيد: هر سواري ميخواد از اسب روي زمين بيوفته اول دستاش رو حائل ميكنه، اما من كه دستي در بدن نداشتم... اينقدر تير خورده بود بر بدنِ آقا...* صارَ کَالْقُنْفُذ برايِ تيرها جايي نماند ناگهان سر نيزه اي حجمِ دهانش را گرفت قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت *هي ميگفت: الان جوابِ رباب رو چي بدم؟ كنار گهواره هي داره بچه رو آروم ميكنه، عموت رفته آب بياره، قول عموت قوله... من جواب سكينه رو چي بدم؟...* از بغل تا که سرش را بر سر نیزه زدند گریه های ناتمامی خواهرانش را گرفت * هيچ موقعي نبود عباس مقابل داداشش وقتي مي ايسته دوتا دستش روي سينه اش نباشه، هميشه آقارو كه ميديد دستش رو روي سينه اش ميگذاشت، خم ميشد به احترامِ ابي عبدالله، اون لحظه اي كه ابي عبدالله اومد بالا سرش، دست كه نداره، تمام بدن پر از تيره، اين دستي هم كه قطع شده ديگه بالا نميآد، ديدن هي داره تلاش ميكنه، نشد احترام كنه، لذا شايد گفته باشه: حسين اينجارو تلافي ميكنم، لذا سرها رو كه رويِ نيزه زدن، هر كاري كردن سر عباس روي نيزه نايستاد، سر رو از بغل زدن، يعني حسين! اينجور بهت سلام ميكنم... كنار بدن عباس، براي اينكه حسين رو بيشتر عذاب بدن، همه جمع شده بودن، همه هلهله مي كردن، همه كف ميزدن "وَ بَكَى بُكَاءً عالِيا" داد ميزد حسين... ابي عبدالله مثل ابر بهار گريه مي كنه، عباس غيرتُ اللهِ، نميتونه اين اشكارو ببينه، صدا زد: حسين جان! دور تا دورت دشمن ايستاده، دارن تو رو تماشا ميكنن، چرا داري گريه مي كني؟ گفت: مگه ميشه گريه نكنم، عباس! هم پشت و پناهم بودي، هم علمدارم بودي، هم ساقيِ حرم بودي، پشتم شكست" أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي"... به خواسته ي اباالفضل، ابي عبدالله اون تيري رو كه حرمله نانجيب زده رو به سختي از چشم عباس كشيد، يه چشم هم خونابه گرفته، اين چشم رو پاك كرد، يه وقت ديد عباس هم داره گريه ميكنه، گفت: عباس جان! اگه من گريه ميكنم جا داره، تو چرا داري گريه ميكني؟ گفت: داداش! چرا گريه نكنم، مي بينم لحظه ي آخر اومدي سرم رو روي دامن گرفتي، به من بگو ساعتي ديگه كي ميخواد سرِ تو رو بغل كنه... ميخوام بگم: عباس! هم باباش علي، هم مادرش زهرا، هم پيغمبر، هم امام حسن براي اين لحظه گريه كردن، تو هم به جمع اين گريه كن ها اضافه شدي، اما هيچ كدوم از شما نديديد، نه كسي نبود سر رو از خاك بلند كنه، يه وقت زينب ديد شمر داره ميدوه سمتِ گودال"وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" اي حسين... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop