eitaa logo
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
565 دنبال‌کننده
133 عکس
10 ویدیو
3 فایل
بنده علی هاشمی طلبه سنقری مقیم قم هستم. @aliabdolali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔑 عملی عقبه و دنباله دارد و در اثر آن چیزی برای انسان به عنوان میراث عمل باقی می ماند که مشتمل بر تقوی ‏باشد. 🔹 در همه رفتار ها و عناوین عملی انسان این قاعده جاری است. فرض کن شما یک عالم دینی هستی و ‏طلبگی می کنی، درس می خوانی درس می دهی سخن میرانی و.... . اگر نظام عمل طلبگی شما، مشتمل بر تقوی ‏باشد، میراث و نتیجه ای ماندگار خواهد داشت و در دنباله این شخص، آثاری از سنخ حقیقت و از رنگ خدا و ‏دارای بقاء و برکت خواهد آمد. 👈 معلّمی؟ اگر تعلیم تو همراه با تقوی بود، در دنیا و آخرت، کار تو دارای عقبه ‏خواهد بود. هر کار ریز و درشتی انجام دهی و به هر شغل و صنفی باشی و هر آرمان و هدفی در عالم داری، ‏بدان که تنها اکسیر تقوی است که می تواند نظام عمل و حرکت انسانی را از عاقبت و دنباله خیر پایدار ‏بهره مند کند. ‏هر عمل و کار و صنفی نیز در حد و اندازه خود به تقوای خاص خود نیاز دارد. 🔰 عاقبت نهایی عالم و تقوای رقم زننده عاقبت عالم : عاقبت نهایی این عالم را تقوای وسیع انسان هایی رقم می ‏زنند که وسعت و گستره این عالم، قرار است میراث آنها بوده و آن ها امام و پیشوای متقّین باشند. آن انسان ها، ‏اولیاء کامل خدا، امامان معصوم ما هستند که وسعت حیطه بندگی و عظمت روح تقوای آنان به گونه ای است ‏که عاقبت این عالم را رقم می زند. ‏ 👈 ‏"و العاقبة للمتقین"؛‌ این عاقبت در روایات وارده از لسان معصومین، عاقبت نهایی عالم و میراث داری همه ‏تاریخ است. نتیجه و ثمر نهایی درخت خلقت عالم و انسان است که به ثمر رسیدن و چیدن آن و تعیّش در ‏بهشت آن عاقبت الهی، ثمره تقوای انسان های کامل امّت ختمی یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ‏است. ‏این عمل و بندگی و تقوای عظیم و کلان امامان است که نتیجه آن به ارث رسیدن تمام تاریخ و انسان و زمین به آن وارثان الهی است. " تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ". 👈 تقوای خرد و کوچک ما، اگر در بستر ولایت آن اولیاء کامل حق و متصل به تقوای عظیم و کلان آن ها باشد، ما ‏را در بهشت عاقبتِ ولایت که میراث انسان کامل است، زنده و بهره مند می دارد. ❇️ در روایتی از لسان آن پاکان ‏ذیل آیه 83 سوره قصص فرموده اند که حقیقت عاقبت، ما اهل بیت هستیم و ما برای متقین خواهیم بود. آری، ‏با تقوی می توان، عاقبت زندگی و نظام عمل خود را رسیدن به امام رقم زد، او را به ارث برد، در او فانی شد و ‏برای او بود و با او، زندگی الهی داشت. در آن عصری که تاریخ با همه بالا و پایین آن، سرانجام، عاقبت ولایی ‏و الهی اش به دست خاتم متقین، رقم خواهد خورد.‏
‏(17) 🔻نعمت چیست؟🔺 ‏"صراط الّذین انعمت علیهم"‏ 🔑 دوستان هر کلمه و مضمون و مفهوم و گزاره ای که در سوره حمد بیان شده بسیار مهم است، باید آن را خیلی ‏جدی گرفت. این سوره امّ الکتاب است؛ برخی تعبیر به خلاصه قرآن می کنند. تعبیر خوبی نیست؛ پِی، اصل و ‏ریشه قرآن، تعابیر بهتری هستند. مفاهیم و گزاره های بیان شده در این سوره، بسیار بنیادی هستند و در سراسر ‏سیر قرآنی باید روی آنها تمرکز داشت و به تعبیری قرآن را منعطف به سوره حمد نگاه کرد که البته این نکته ‏آخر نیاز به بسط و شرح دارد.‏ 👈 یکی از آن مفاهیم بنیادی، مفهوم نعمت است. مفهومی که برای معرّفی مفهوم بسیار کلان و بنیادی دیگر یعنی ‏صراط مستقیم، از آن استفاده شده است. خداوند صراط مستقیم را صراطِ کسانی معرّفی می کنند که به آنها ‏نعمت داده است. به سیر سوره حمد توجه کنید؛ از ادّعای بندگی(ایّاک نعبد) و کمک خواستن از خداوند برای ‏تحقق این بندگی(ایّاک نستعین)، تا اجابت این استعانت که به هدایت به صراط مستقیم است. یعنی بندگی تنها در ‏صراط مستقیم محقق می شود و خارج از آن، یا ضلالت است یا مورد غضب خداوند واقع شدن. پس از بندگی ‏و هدایت و صراط مستقیم، به مفهوم نعمت منتقل می شویم. می توان گفت آنچه از منظر قرآن نعمت است، تنها ‏در صراط مستقیم یافت می شود.‏ ✍️ از نظر لغوی نعمت به چیزی گفته می شود که موجب خوشگواری زندگی و نیکویی حال و وضعیت انسان ‏باشد. غذا، لباس، مسکن، سلامتی و....همه به این معنا نعمت هستند و ما هم وقتی واژه نعمت را می شنویم ‏چنین تبادری داریم.
👈 البته نعمت منحصر در نعمت های مادی نیست بلکه امور غیر مادی و معنوی نیز مانند ‏هدایت و ایمان و....هم نعمت محسوب می شوند.‏ امّا به نظر می رسد مفهوم نعمت، لااقل در برخی موارد استعمال آن در قرآن، در دنیای مفهومی خاصی به کار ‏رفته و در یک سیستم فکری خاص به خدمت گرفته شده است. ‏ 📖 مرحوم علامه طباطبائی در موارد متعددی در تفسیر المیزان، معتقد اند هرجا واژه نعمت در قرآن بدون قید به ‏کار رفته مثل همین عبارت سوره حمد، مراد خداوند، ولایت است. پس حقیقت نعمت در قرآن در منظر علامه ‏طباطبائی، نعمت ولایت الهی است که در ولایت اهل بیت علیهم السلام متبلور و متجلی می شود.‏ وقتی به روایات اهل بیت عصمت هم مراجعه می کنیم می بینیم همین معنا تایید می شود؛ هم در ذیل آیه آخر ‏سوره حمد و هم در ذیل آیه آخر سوره تکاثر (ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ) روایات متعددی با این مضمون ‏وجود دارد که نعمت را به ولایت اهل بیت، ولایت امیرالمؤمنین، محبت اهل بیت و به خود حضرات اهل بیت ‏تفسیر کرده اند.‏ 🎙 تحلیل مطلب : این که تنها نعمت، ولایت است به چه معناست و نعمت در این فضا چه مفهومی دارد و ما چه ‏چیزی را باید نعمت بدانیم؟؟ مرحوم علامه طباطبائی در مواردی متعددی در المیزان به این سؤال مهم پاسخ ‏داده اند. به عنوان نمونه می فرمایند :‌ " قرآن كريم عطاياى الهى از قبيل مال و جاه و همسران و اولاد و امثال آن ‏را نسبت به انسان نعمت على الاطلاق نخوانده، بلكه وقتى نعمت خوانده كه در طريق سعادت و به رنگ ولايت ‏الهى درآمده آدمى را به سوى خدا نزديك كند. و اما اگر در طريق شقاوت و در تحت ولايت شيطان باشد البته ‏نقمت و عذاب است، نه نعمت، و آيات بر اين معنا بسيار است."‏ آیت الله جوادی آملی هم ضمن تایید نظر علامه طباطبائی می فرمایند : "ولایت نعمتی است که با وجود آن، ‏همه نعمت ها در جایگاه خود می نشیند و بدون آن، به نقمت تبدیل می شود."‏ ‼️ اگر صراط مستقیم، وجود اقدس امیرالمؤمنین و طریق ولایت اوست، با حرکت انسان در این مسیر، تحولی در ‏انسان رخ می دهد که امکانات بیرونی و آنچه از ناحیه خداوند در اختیار او قرار گرفته به نعمت تبدیل خواهد ‏شد و انسان را در مسیر کمال ولائی خویش حرکت می دهد. نعمت آن دارائی و بهره مندی ای است که انسان ‏را در مسیر سعادت و در راستای غرض از خلقتش به پیش ببرد. این روح ولایت الهی است، این ولایت علی ع ‏است که می تواند با انسان کاری کند که همه دار و ندار او، دقّت کنید، همه دار و ندار او، یعنی تمام وضعیت ‏های او در این دنیا چه فقر باشد و چه غنا، چه سلامتی باشد و چه مرض، او را به سوی خداوند پیش ببرد. ‏انسانی که روح ولایت در او دمیده شده و در یک پیوند قلبی و ایمانی و عملی با امام خویش قرار گرفته، هر ‏چه که دارد و ندارد و هر حال و وضعیتی برایش رقم بخورد، برایش نعمت است، او را می سازد و به سمت ‏خداوند و بهشت ولایت او پیش می برد. ‏ این مطلب مهم، نیاز به شرح و بسط بیشتری دارد ولی برای پرهیز از طولانی شدن، مابقی اش را به مطالعه و ‏اندیشه سروران واگذار می کنم.‏ صراط عشق تو یا مرتضی علی، خودِ دین ولایت تو به دنیا و آخرت، نعمت.‏ ‏ ‏
(18) 🔻دعا و افق نمائی🔺‏ ‏"أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمَّا خَالَفَ مَحَبَّتَكَ"‏ ✍️ یکی از رسالت های مهم ادعیه ماثوره از اهل البیت علیهم السلام، نمودار سازی و گشایش باب افق های بلندی ‏است که پیشاروی انسان است. در جای جای این کلمات عرشی که برآمده از انقلاب وحیانی فوق عرشی امام ‏عالم در تخاطب با خدای خویش است، کلید واژه ها و ثمین عبارت هایی به چشم می خورند که رسالت آنها ‏خبر دادن از افق های بلندی است که انسان می تواند به آنها نگریسته و در آن منازل دورایستا، ساکن شود. ‏ ‏ این کلمات مُمِدّ هِمَم هستند؛ (توسعه و بسط دهنده همّت های انسانی) که در حوزه های مختلف تعامل ‏انسان با خویش، عالم و خدا، قله های وضعیت معیار آدمی را تصویر می کنند.‏ 🤲 در این ماه مبارک حتما دعای ابوحمزه را خوانده اید؛ در جائی از خداوند طلب می کنیم که خدایا همانگونه که ‏لقاء و دیدارت را محبوب من می گردانی مرا گونه ای تغییر ده که تو هم طالب و خواهان لقاء و دیدار من ‏باشی. چه سعادتی چه شرافتی چه قله بلند و جذّابی.‏ ⛰ یکی از آن افقهای بی شماری که در صحیفه سجادیه از آن پرده برداری شده آن است که انسان، از منظر ‏وضعیت قلبی، در نقطه ای از سلامت و سعادت بایستد، که دیدگان قلب او نسبت به هر آنچه که با مرام محبّت ‏الله مخالفت است، کور شود.‏ قلب مرکز تولید اراده و گرایش و انقلاب و حرکت در نفس پیچیده انسانی است؛ آری قلب نیز دیده دارد؛ با آن ‏دیده برای انسان مطلوب سازی و سپس معبود سازی می کند. انسان را به سمت منظور خویش حرکت داده و ‏کم کم با او یکی می کند.
روح تصمیم سازی و مطلوب گزینی قلب، می تواند امری عالی یا دانی باشد. گاه ‏هوای پست اراده ساز و گزیننده می شود و گاه طبیعت و گاه ..... . ‏ 📖 در این کلام عرشی، سخن از وضعیتی برای قلب است که در مقام گزینشِ مطلوب و اراده سازی، عاملی جز ‏محبّت و عشق خداوند ایفای نقش نکند. به گونه ای که در این حال، به تمکّن رسیده و کم کم، از رغبت به هر ‏ریز و درشتی که خارج از محبّت خداست بلکه اصلا از ادراک و دیدن امر مخالف با عشق حق، کور شود. شامه ‏عشق نمی گذارد عمل خلاف محبت حق را بو کند و عقل تحت سلطه عشق، در آغوش عشق دوست اندیشه ‏می سازد. این نقطه، افقی است که برای استقرار قلب انسان طراحی شده و آنجاست که تازه انسان طعم حیات ‏را می چشد؛ آری حیات، در ولایت عشق حق زیستن است و بس.‏ در این سرزمین است که تنها محرک انسان برای فعالیت، محبت خداوند و اولیای اوست. و چه بسیارند این افقها در زبور آل محمّد و ادعیه اهل بیت علیهم السلام؛ و این امامِ منزل گزیده در افق اعلی، ‏همگان را در این مناجاتها، به سوی منزل خویش و زنده به حیات او گشتن دعوت می کند. ‏ ‼️ پس بر همه ما شایسته و بایسته است که در مناجات خوانی و خلوت با خداوند که بر سر سفره حال انسان های ‏کامل می نشینیم بیش از طلب حاجات و مناجات را بهانه حاجت قرار دادن، دنبال صید و شکار این افق های ‏بلند انسانی در زمینه های مختلف باشیم بلکه در حین دعا، حالِ زیستن در آن افقها را به خود تزریق کنیم؛ آری ‏می شود در دعا این احوال را چشید.‏ اللهم اجعل محیای محیی محمد و آل محمّد علیهم السلام.‏ ‎----------------------------------------‎ فأيّدنا بتوفيقك، و سدّدنا بتسديدك، و اعم أبصار قلوبنا عمّا خالف‏ محبّتك‏، و لا تجعل لشي‏ء من جوارحنا نفوذا ‏في معصيتك. اللّهمّ! فصلّ على محمد و آله، و اجعل همسات قلوبنا، و حركات أعضائنا، و لمحات أعيننا، و ‏لهجات ألسنتنا، في موجبات ثوابك، حتى لا تفوتنا حسنة نستحقّ بها جزاءك، و لا تبقى لنا سيّئة نستوجب بها ‏عقابك‏. (پس ما را به توفیقت نیرو بخش و به هدایتت استوار دار و دیدۀ قلوبمان را از آنچه مخالف عشق ‏توست کور کن و برای هیچ‌یک از اعضای ما راه نفوذی به سوی نافرمانی و گناه قرار مده. خدایا! بر محمّد و ‏آلش درود فرست و رازهای دلمان و حرکات اعضایمان و نگاه‌های چشم‌هایمان و گفتارهای زبانمان را در ‏موجبات ثوابت قرار ده تا جایی که کار نیکی که به خاطر آن مستحق پاداش تو می‌شویم، از دست ما نرود؛ و ‏کار بدی که به سبب آن سزاوار مجازاتت می‌شویم، برای ما نماند. )‏
(19) 🔻پس از هدایت🔺 ‏"رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَيتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الوَهّابُ"‏ 🌙 از ماه رمضان که میهمان سرای حق و ظرف نزول قرآن و ماه تابیدن انوار هدایت فرقانی و ولایی بر قلب بود ‏خارج شدیم. عید اولیای حق بود؛ بالوجدان لمس می کردیم که در دنیای دیگری هستیم و مناسبات نظام ‏روحانی تغییر کرده است. در پوششی از نور ولایت حق بودیم، افسوس که خیلی زود گذشت.‏ ✍️ پس از این ماه چه باید کرد؟ در این ماه که ماه هدایت بود، هر کسی که رزقش چیزی بیش از جوع و عطش ‏بوده، بهره ای از هدایت نصیبش شده یعنی اتفاقی در قلب او رخ داده و قلب او در حال و وضعیت دیگری قرار ‏گرفته. راحت تر با خدا صحبت می کند، گرایشات مقدسش بیشتر شده، زود تر از دنیا و امور پوچ کنده می ‏شود، آماده پرواز شده و شاید پری هم در آسمان حقیقت زده. خدا و اولیای خدا را بیش از پیش می خواهد و ‏دوست می دارد، از دنیا بزرگتر شده و ترس های کوچک از او کوچ کرده و شاید هم در شب قدر، برق ولایت ‏او را گرفته و عرشی شده. خلاصه هر کسی به هر مقداری از هدایت بهره مند شده که معنای آن تحولی الهی در ‏قلب و حق محور شدن آن است، باید به فکر حفظ آن باشد.‏ 📖 زیغ در لغت به معنای انحراف از حق است. این دعای شریف قرآنی که در روایات سفارش به تکرار آن شده ‏است، زبان حال راسخون در علم است؛ کسانی که جان آن ها در عمق حکمت و دانش واقعی فرورفته.
📖 به تعبیر ‏علامه طباطبائی : "اين درخواست يكى از آثار رسوخ و ثبات آنان در علم است، كه چون خدا را آن طور كه بايد ‏شناختند يقين كردند كه از ناحيه خود مالك هيچ چيز نيستند، و مالكيت، منحصر در خداى عز و جل است، و ‏چون چنين ايمانى دارند در هر حال اين ترس را دارند كه خدا دلهايشان را بعد از رسوخ علم منحرف سازد، لذا ‏به پروردگار خود پناه مى‏برند و درخواست مى‏كنند كه پروردگارا دلهاى ما را بعد از آنكه هدايتمان كردى ‏منحرف مساز، و از ناحيه خود رحمتى به ما ببخشاى، تا نعمت رسوخ در علم براى ما باقى بماند، و ما را در ‏سير بر صراط مستقيم هدايت، كمك كند، و در سلوك در مراتب قرب، يارمان باشد."‏ 👈 نقطه مقابل زیغ و انحراف قلب، استقامت قلب است. استقامت قلب همان حالت حاصل از تابش نور هدایت در ‏آن است که در این وضعیت، قلب آنگونه که باید باشد، هست. خشوع و خضوع و اخبات و عشق و حب و ‏بغض الهی دارد، یقین و طراوت و زندگی و جذب و انجذاب دارد. خدا را با حقائق ایمان می بیند و او را از ‏روی رؤیت می پرستد، امام زمانش را لمس می کند و می تواند با او ارتباط گیرد. همت های عالی و شوق های ‏اکید در آن ایجاد شده و خلاصه یک دنیا منقلب شده است.‏ 🤲 باید از خداوند طلب رحمتی کرد که خودش با این رحمت -که در آیه شریفه به صورت نکره آمده است- پس ‏از هدایت، ما را در وضعیت استقامت و معیار هدایت نگاه دارد. این استقامت نیاز به شرایطی و لوازمی دارد که ‏باید خداوند به رحمتش آن را فراهم کند. به تعبیر علامه بزرگوار : "خود آنان هم بطور مفصل اطلاعى از آن ‏شرايط ندارند، و نمى ‏دانند كه آن رحمت چه طور بايد باشد، تنها اين را مى‏دانند كه اگر رحمتى از ‏پروردگارشان شامل حالشان نشود، و اگر آن رحمت از ناحيه خداى عز و جل نباشد، هيچ يك از حوائجشان ‏برآورده نگشته، و هيچ امرى از ايشان به سامان نمى ‏رسد."‏ 📖 در کنار دعا و توجه فطری و وجودی به خداوند و طلب رحمت از او، یکی از راهکار های مهم برای حفظ ‏استقامت قلب، استقامت لسان است. در نهج البلاغه حضرت مولی روحی فداه کلامی عرشی را از نبی اکرم ص ‏نقل می کنند که فهم آن به یک دنیا حکمت نیاز دارد و حکما باید پیشاروی این کلام سجده کنند. ‏ ❗️‏"لَا يَسْتَقِيمُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّى يَسْتَقِيمَ قَلْبُهُ وَ لَا يَسْتَقِيمُ قَلْبُهُ حَتَّى يَسْتَقِيمَ لِسَانُهُ."‏❗️ 👈 برخی شراح نهج البلاغه این کلام را این گونه فهمیده اند که استقامت زبان نشانه استقامت قلب است و این ‏استقامت قلب است که استقامت زبان را نتیجه می دهد. این کلام فی نفسه صحیح است ولی ظاهرا عکس این ‏مطلب در این عبارت مراد است و می خواهد از تاثیر بسیار عمیق و شگرفت زبان و کلام، در وضعیت قلبی ‏انسان سخن بگوید.‏ 👈 استقامت قلب و لسان کنایه از همان وضعیت معیار و حق محوری است که ترسیم کردم. از نظر حکمی و ‏فلسفی و هم از نظر سلوکی و وجدانی، تاثیر شگرفت زبان و سخن در وضعیت و حال قلب، امری است مبرهن ‏و روشن که تا زبان رام نشود، قلب آرام نشود. قصدم تبیین این رابطه نیست؛ فقط خواستم این نکته را تذکر ‏دهم که باید پس از این ماه مبارک برای حفظ نور هدایت در قلب و جلوگیری از زیغ و انحراف قلب، زبان را ‏بیش از پیش مراقب بود. کم و گزیده گفت و زبان را با اشارت عقل و قلب به حرکت درآورد. باشد که رحمت ‏حق شامل حالمان شود و قلبمان پس از هدایت در میهمانی حق، دوباره سرد و افسرده و منحرف نشود.‏
إنّه بسم الله الرّحمن الرّحیم
(1) "غَافِلٌ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ‏ عَنْه‏" 🔻اشیاء از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر اند.🔺
(20) 🔻یک جرعه علم ناب قرآنی🔺 "تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ" ✍️ دنیای امروز ما گرفتار بحران بی خیالی است؛ بی خیالی انسان ها از حقایق و قوانینی که توسط خداوند در ‏هستی حاکم شده اند. این بحران عمیق، آن وقت عمیق تر می شود که خود را در قالب عناوینی فریبنده چون ‏آزادی جا می زند. 👈 آنچه امروزه آزادی نامیده می شود، نوعی بریدگی و گسست حداکثری از حقایق و چارچوب ‏ها و قوانینی است که بر عالم حاکم اند. این ماییم که خود را باید با آن قوانین هماهنگ کنیم. و گرنه همانطور ‏که قبلا هم در اولین نوشته این کانال عرض کرده ام، این حقایق منتظر کسی نمی مانند و کار خود را با ما می ‏کنند. ‏ 🧠 هر کسی هنوز از اندک شعور و ادراک و تمییزی برخوردار باشد، به وضوح می داند که هر چیزی و هر کاری ‏حد و حدودی دارد؛ غذا خوردن که هم مایه لذت و هم توانایی و استمرار حیات انسان است، حدود و ‏چارچوبی دارد که نه می توان در کمیت و نه در کیفیت از آن چارچوب ها خارج شده و بدون آسیب ماند. این ‏را همه تجربه کرده ایم.‏ عالم، عالم این حدود و چارچوب هایی است که با تار و پود آن تنیده و عجین است. حدودی که حدود الله ‏هستند؛ منتسب به خدایند، خدای بزرگ علیم حکیم قدیر آنها را بر انسان و عالم حاکم کرده. لذا بسیار دقیق و ‏حساس اند، کوچکترین عدم توازن در تعامل با آن ها آسیب زاست، پیکر و روان فرد، خانواده و جامعه را بیمار می کند. 📖 دین، بستر ارائه و معرفی حدود الله و راه تعامل با آن هاست. همه دستورات ریز و درشت دین، مصادیق همین حدود و چارچوبهاست.
هدایت شده از علی هاشمی
👈 همه دستورات ریز و درشت دین در همین بستر ‏حدود و قوانین معنا می شوند، دین تجلی علم خداوند است که آمده ما را با حقایق تنظیم کند. این حدود، گارد ریل ‏های عالم واقعیت و حقیقت هستند. بیرون آنها جاده خاکی است یا گاهی پرتگاه است، تاریکی است، بیماری ‏است، اضطراب و پوچی است. باید در حدود الهی زندگی کرد و انسان تا در حدود الهی است، در حدود ‏انسانی زیست می کند.‏ 👈 هر نوع تجاوز و تعدی از این حدود بازتابی به خود انسان دارد، او را خراب می کند و به او آسیب می زند. این ‏ها قوانین حاکم بر هستی هستند که دین آن را در غالب قوانین و حدود الهی به ما معرفی کرده است؛ زهی ‏سعادت و شرافت، بسی سرور و اغتباط برای داشتن چنین گنج بزرگی. ما چه بدانیم و چه ندانیم، چه بخواهیم ‏و چه نخواهیم و چه قبول و باور داشته و چه نداشته باشیم، این قوانین و حدود در عالم جاری هستند و هر ‏تعدی و بی اعتنایی به آنها همانا و ظلم به خویشتن همانا. ‏ 🤔 واقعا اگر کسی از این زاویه به دین نگاه کند و آن را باور کند، عقل او اجازه تعدی از حدود و قوانین الهی را به ‏او می دهد؟ چنین شخصی با بی خیالی از کنار دین عبور می کند؟ حجاب را ترک می کند؟ تن به آلودگی و ‏گناه می دهد؟ تمام دامنه و بسامد دین اسلام برای نگاه داشتن انسان در حدود انسانیت و حریم سلامت است. ‏‏" الاسلام اسم سلامة و جماع کرامة " (اسلام نام و نشان و رمز همه سلامتی ها و مجموعه همه کرامت ‏هاست.)‏ کافی است کمی به تجربه های خویش و به وضعیت کنونی جامعه نگاه کنیم. از ‏بین رفتن سلامت اخلاقی و حیات گوارای جمعی انسانی و ایمانی، تزلزل بنیان خانواده ها و هزاران آسیب دیگر ‏همه ناشی از تعدی از حدود الهی است. هر فرد، خانواده یا جامعه ای زودتر به این باور رسیده و به آن ‏بازگردد، می تواند خود را از مهلکه ظلم های خویش برهاند و الا هلاک خودخواسته تنها مقصد و نتیجه طبیعی ‏حرکتی است که در حیطه حدود الهی نباشد.‏ ❗️آنچه در این نوشتار بیان شد در عین سادگی، یک دنیا علم قرآنی بود. علم حقیقی این است و جز این نیست. ‏امید که این نوشتار مایه تحریک اندیشه ها باشد.‏
(21)🔻حقیقت نیّت؛ دانه عمل🔺 ‏" قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبِيلًا ".‏ ✍️ امروز که روز رحلت بنیان گذار انقلاب اسلامی، عبد صالح خدا و عارف توحیدی، حضرت امام رضوان الله ‏علیه است، کمی در ابعاد شخصیت عظیم ایشان اندیشه کردم و آنچه امروز ذهنم را به خود مشغول ساخت و ‏هنگام مطالعه حدیث بیستم شرح چهل حدیث ایشان در ذهن آمد، توجه به زیرساخت هایی بود که اعمال و ‏فعالیت های ایشان رویش آن دانه ها بود.‏ 👈 عملی که از انسان سر می زند را می تواند رویش و بروز دانه ای نامید که انسان در خویشتن کاشته است. این ‏یک استعاره شناختی در نظر به عمل و تبیین نسبت آن با زیرساخت های آن است. با این بیان روشن می شود ‏که عمل انسان در واقع همان زیرساختی است که فراهم آورده و همان دانه ای است که در خویش کاشته و ‏عمل رویش آن است. ♦️ می توان گفت تمام عمل همان دانه و زیرساخت است. این دانه و زیر ساخت همان نیّت ‏است؛ نیّت صرفاً خطوری در دل نیست که مثلا این کار را برای خدا انجام می دهم بلکه بذر و مایه و بنیاد عمل ‏است.‏ 🥑 این دانه و زیرساخت عنصری مرکّب از اندیشه و معرفت و همچنین انگیزه و همّت است. هر کسی هنگام قیام ‏به عملی، بر اساس یک شناخت پایه ای عمل می کند و در قلب او نیز حال و هوا و انگیزه های خاصی منعقد ‏می شود.
♦️ مثلا در بین نمازخوان های مختلف، وضعیت معرفتی یک نفر هنگام این عمل صرفا این است که ‏تکلیفی را که از سنخ مناسک است باید با این صورت خاص به جا بیاورم و در قلب او نیز اجمالاً، اعتقادی به ‏وجود خالقی که حق عبادت بر ما دارد وجود دارد. دانه و زیرساخت عمل این شخص همین مقدار است و لذا ‏نماز او هم رنگ و بوی همین دانه را دارد و عمق و تاثیر آن نیز متناسب با همان زیرساخت است. از طرفی ‏کسی نماز می خواند ولی زیرساخت معرفتی اش شناختی صائب و عمیق از آفریدگار و حقیقت نماز و انگیزه و ‏عشقی شدید نسبت به وصال حق در دل است و نماز را عرصه عرض خویشتن در مقام ملاقات، بر محبوب ‏ازلی می داند. خب این نماز روشن است که نماز دیگری خواهد شد و اثرات و امتداد آن نیز، چیز دیگری ‏خواهد بود.‏ 📖در آیه شریفه خداوند می فرماید که هر انسانی بر اساس شاکله و ساختار خویش عمل می کند و خداوند می ‏داند که ساختار چه کسی نزدیک تر به آن حقیقتی است که باید باشد. همه اعمال هم از همین قالب خارج شده ‏و متناسب و هم رنگ با آن خواهند بود.‏ 📖در حدیث شریف، امام صادق علیه السلام می فرمایند شاکله همان نیّت است؛ نیّت یعنی هسته و دانه مرکزی ‏عمل و آن چه در ضمیر انسان به عنوان بذر کاشته می شود و عمل از آن می روید و آن بذر اندیشه ای و انگیزه ‏ای است که ریخت و ساختار وجود انسان را سامان می دهد.‏ 👈 عمل برای رسیدن به غایتی است و هدفی و صید دستآوردی؛ در رسیدن به این غایت بیش از آن که پوسته و ‏ظاهر عمل تاثیر داشته باشد، آن زیرساخت و بذر که همان نیّت است تاثیر دارد و کار می کند. لذاست که در ‏همان حدیث شریف فرموده اند نیّت، افضل از عمل است. شاید مراد این باشد که آنچه نهایتا فضیلت و میزان ‏تاثیر و رشد و قرب آوری عمل را معیّن می کند همان نیّت است. این زیرساخت معرفتی و وضعیت قلبی پایه ‏ای که کارخانه تولید عمل است، اصل کار است. بلکه فرموده اند، همه عمل همین نیّت است. یعنی مثلا وقتی ‏نماز می خوانی، اوّلا بدان مهمتر از و تاثیرگذار تر از پوسته ظاهری عمل که آن هم لزوماً باید به بهترین کیفیت ‏ادا شود، بنیان و دانه و بذر آن عمل است؛ معرفتی است که در اندیشه تو نسبت به خداوند و حقایق می گذرد ‏و حالی است که از محبّت و خشوع و...در قلب تو حاکم است. این هاست که نمره نماز تو را مشخّص می کند ‏و این هاست که ظاهر نماز تو نیز تابع آن هاست. آن زیرساختها را بپا و جدّی بگیر و بیش از تمرکز بر کثرت ‏عمل و مثلا زیاد نماز خواندن، به فکر بهبود زیرساخت های عقلی و قلبی عملت باش. ‏ 🔑 با این نگرش به نیّت و نسبت آن با عمل، فهم بسیاری از آیات و روایات و تحلیل بسیاری امور روشن می شود؛ ‏تازه می فهمیم این که فرموده اند ساعتی تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت بدون تفکر است یعنی چه. روشن می ‏شود که چرا یک ضربت امیرالمؤمنین علیه السلام از همه اعمال جنّ و انس تا قیامت برتر است. چرا وقتی ‏خاندان وحی تصدّق می کنند سوره هل اتی در شأن آن ها نازل می شود. می فهمیم که رمز ماندگاری و میزان ‏تاثیر اعمال انسان ها ریشه در چه دارد. روشن می شود که امام امّت، از چه معرفت و خلوصی و چه عشق و ‏هراسی نسبت به حق در درون بهره داشته که بروز آن تکان دادن دنیا را نتیجه داد. می توان فهمید که این ‏انقلاب ریشه در چه شاکله ای داشته و ساختار عقلی و قلبی فاعل آن چسان بوده است؟ تا روح و نسیم معرفت ‏و محبّت خداوند در عمق جانی نوزیده باشد، نمی تواند روح الله شود و در دیگران اندیشه و انگیزه بدمد.‏ ❗️ پس ما هم بیاییم و باور کنیم که تغییر و رشد و تاثیر و بزرگ شدن، بیش از آن که تابع ظاهر عمل و کثرت و ‏رنگ و لعاب پوسته آن باشد، تابع بذر و دانه و زیرساخت عقلی و قلبی عمل است. این معرفت و محبّت و حال ‏هوای زائیده از آن در عمق باطن جان است که نمره ما و عمل ما را مشخص می کند و اثر از آن حاصل می ‏شود؛ آری، نیّت افضل از عمل است بلکه عمل همان نیّت است.‏