eitaa logo
🚩 به سوی ظهور 🚩🌤
390 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
536 ویدیو
103 فایل
به یاد مظلوم عالم ؛ امام عصر و زمان ارواحنا له الفداء، و چشم انتظار و لحظه شمار دولت کریمه اش؛ ان شاءالله؛ به همین زودی شاهد دولت کریمه اش باشیم.... https://eitaa.com/basoyazoohor
مشاهده در ایتا
دانلود
13.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💎 تشرّف حاج محمدعلی فشندی به محضر مقدّس امام زمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف در عرفات.... محمد بن عثمان عَمری از ناحیه مقدّسه حضرت ولیّ‌عصر ارواحنافداه روایت می‌کند که فرمودند: 🌿 «به خدا سوگند، صاحب الأمر علیه‌السلام همه ساله در موسم حج حضور می‌یابد؛ او مردم را می‌بیند و می‌شناسد و مردم هم او را می‌بینند، اما او را نمی‌شناسند.» 📚 من لایحضره الفقیه (شیخ‌صدوق)، ج۲، ص۵۲۰ الغیبة (شیخ‌طوسی)، ص۳۶۴ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه @basoyazoohor
28.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️تشرف مرحوم حاج محمد علی فشندی به محضر مبارک امام عصر ارواحنا فداه در صحرای عرفات و عنایت آن بزرگوار به روضه حضرت عباس علیه السلام 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه @basoyazoohor
📌تشرف يكي از حجاج شوشتري به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه در ایام حج... 🍀مرحوم علامه نهاوندی در کتاب شریف "العبقری الحسان " مینویسد: ▫️سيد عالم و عامل سيد محمد حسين شوشتري مي فرمود: يكي از حجاج شوشتري گفت: سالي كه به حج مشرف شدم، وباي عظيمي شيوع داشت. هر كه را به بيمارستان دولتي مي بردند، جز مردن چاره اي نداشت و به سرعت از خستگي دنيا راحت مي شد. چون من مبتلا شدم و كسي را هم نداشتم، مرا به بيمارستان بردند. در آن جا مشرف به موت افتاده بودم، ولي قبل از رسيدن مامورين بيمارستان بر بالينم، مردي در لباس نظاميان عثماني ظاهر شد و مواظب حالات من گرديد و از من پرسيد: به چه چيزي ميل داري!براي تو آش ماش خوب است، لذا رفت و طولي نكشيد كه با كاسه آشي، برگشت و آن را نزد من گذاشت. خواستم يك قاشق بخورم، ديدم از گلويم فرو نمي رود. دست درجيب نمود و نارنج يا مثل آن بيرون آورد و شكست و روي آش فشرد. به خاطر ترشي آن، كمي آش از حلقم فرو رفت. بعد از آن فرمود: بر تو باكي نيست. برخيز و از اين جا خارج شو. عرض كردم: ماموران كنار در هستند و حتما مرا از خارج شدن منع مي كنند. فرمود: برو، شايد تو را نبينند. من برخاستم و به اتفاق او از آن محل خارج شديم و ابدا كسي متعرض ما نگرديد. عرض كردم: شما كيستيد كه اين همه به من احسان نموديد؟ فرمود: وقتي به وطن برگشتي، سومين كسي كه با تو مصافحه كرد مرا مي شناسد. اين را گفت و رفت. اين بود و من در فكر بودم تا به شوشتر مراجعت كردم. شبانه وارد شهر شدم. در بين راه، قبل از ورود به دروازه، مردي با من مصافحه كرد. من به ياد آن شخص افتادم. بعدديگري مصافحه كرد و من هم منتظر سومين نفر شدم. دروازه بان كه مامور گمرك بود، پيش دويد و با من مصافحه كرد. من ايستادم و متعجبانه به او نظر كردم! آن مرد دروازه بان به من فرمود: چرا متعجبي؟ آن شخص بزرگوار كه در مكه به فريادتو رسيد، حضرت ولي عصر ارواحنا له الفداء بود. تعجب من زياد شد كه گمركچي و اين مقام شامخ! آن مرد فرمود: حال برو چند روز ديگر به تو خواهم گفت. بعد از چندي، نزد او رفتم، فرمود: اما اين كه مرا گمركچي مي يابي، من هر ماهه حقوقي دارم كه نزد يكي از تجار حواله مي باشد و تا به حال ابدا يك شاهي از كسي قبول نكرده ام. ثانيا ماموريت من در شب است و در اين جا اگر خواب باشم، فبها و اگرهم بيدار باشم، خود را به خواب مي زنم و هر كه هر چه را بخواهد بيرون مي برد ياوارد مي كند و متعرض او نمي شوم. سؤال كردم: از كجا مي گويي كه آن شخص بزرگوار حضرت بقية اللّه عجل اللّه تعالي فرجه الشريف بوده است؟ فرمود: ابدا اين سر بر تو فاش نمي گردد و اگر مرگ من نزديك نشده بود، همين قدر هم بر حال من مطلع نمي شدي. جناب آقا سيد ابوالقاسم فرمود: من از سيد حسين پرسيدم: آن شخص حاجي و آن مرد گمركچي چه كساني هستند؟ فرمود: ايشان را معرفي نخواهم كرد، چون شايدراضي نباشند. 📚منبع : العبقري الحسان مرحوم نهاوندی 🤲اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج والنصر و العافیه @basoyazoohor
💎طواف خانه خدا همراه با حجت خدا... 🍃تشرف مرحوم آیت الله لنگرودی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه در کنار خانه خدا... 🍃قسمت اول ▫️  مرحوم آیت الله سید محمد مهدی مرتضوی لنگرودی نقل فرمودند: بیست و هشت سال پیش تشرف اولم به بیت الله الحرام بود، در حال طواف هرچه خواستم طبق دستور مذهب جعفری طواف کنم مقدور نبود؛ چون سودانيها، اهل سنت و بعضی از عوام، رعایت طواف را نمی‌کردند و حجاج را به این طرف و آن طرف منحرف می‌نمودند و به هیچ وجه نمی‌توانستم طبق دستور طواف کنم. گاهی تا پنج شوط طواف می‌کردم در شوط ششم، مرا منحرف می‌نمودند. چندین مرتبه اینکار تکرار شد. دیگر از خود بی‌خود شدم. به گوشه‌ای از مسجد الحرام رفته و با حزن و اندوه شدید، های‌های گریه کردم. در حال گریه به حضرت حق – جل و علا – توسل یافته، عرض نمودم: پروردگارا! تو را به ارواح مقدسه انبیا و ائمه اطهار قسم می‌دهم، ولی الله اعظم، حضرت حجة بن الحسن علیه السلام را امر نما، تا مرا صدا کند و من با آن حضرت طواف را انجام دهم.... ادامه دارد.... 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه @basoyazoohor
💎طواف خانه خدا همراه با حجت خدا... 🍃تشرف مرحوم آیت الله لنگرودی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه در کنار خانه خدا... 👈قسمت دوم ... چندی نگذشت که دیدم شخصی در سن چهل سالگی، که یک موی سفید هم در سر و محاسن شریفش نبود، مرا به اسم صدا کردند و فرمودند: «می‌خواهی طواف کنی؟» عرض کردم: «آری!» فرمود: «بیا با ما طواف کن.» طواف مقدور نیست شخص پیری که محاسنش با حنا خضاب شده، با ایشان بود. اینجانب به هیچ وجه توجه نداشتم که آن حضرت، ولی عصر و امام زمان علیه السلام می‌باشند. لذا به ایشان عرض کردم: «طواف طبق دستور، ابدا مقدور نیست.» فرمودند: «چرا، مقدور است، بیا با ما طواف کن.» فورا به قلبم خطور کرد که تقاضایی از ایشان بنمایم و آن اینکه: «پس آقا اجازه بدهید من احرامی شما را بگیرم و پشت سر شما، به همان نحوی که شما طواف می‌کنید، طواف کنم.» فرمودند: «مانعی ندارد، احرامی مرا بگیر.» عرض کردم: «این پیرمرد در این صورت عقب بنده قرار می‌گیرد، چه باید کرد؟» فرمودند «عیبی ندارد. شما فرزند پیغمبر هستید. او راضی خواهد بود.» وسوسه نکن.... ادامه دارد.... 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه @basoyazoohor
💎طواف خانه خدا همراه با حجت خدا... 🍃تشرف مرحوم آیت الله لنگرودی به محضر مبارک امام زمان ارواحنافداه در کنار خانه خدا... 👈قسمت آخر .... من احرام آن سید را گرفتم. من در وسط و آن سید بزرگوار در جلو و آن پیرمرد در عقب بنده، شروع به طواف نمودیم. در حین طواف، مشاهده نمودم که در جلو و طرفین ما هیچ‌کس وجود ندارد و مثل اینکه خانه خدا را برای ما، قرق کرده‌اند. ولی باز متوجه نشدم که این شخص بزرگوار کیست. تا اینکه فرمود: «هفت شوط تمام شد، استلام حجر کن.» عرض کردم: «آقا! مثل اینکه شش شوط شده، نه هفت شوط.» یک‌مرتبه هر دو از نظرم غائب شدند. ولی صدایی به گوشم رسید که: با امام زمان خود و خضر طواف نمودی. شک مکن و وسوسه را از خود دور نما. در این حال، حزن و اندوه من بیش از پیش شدید شد و با خود گفتم: «ای کاش امام زمانم را می‌شناختم و با آن حضرت بودم و در کنارشان نماز طواف را انجام می‌دادم و با ایشان سعی بین صفا و مروه می‌نمودم.» بعد با خود گفتم: «تأثر بیجا است. بیش از این نصيب تو نبوده، چون بیش از طواف نخواسته بودی.» 📗منبع: توجهات حضرت  ولی عصر علیه السلام  به علما و مراجع تقلید ص ۱۸۴ 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه @basoyazoohor
28.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️تشرف مرحوم حاج محمد علی فشندی به محضر مبارک امام عصر ارواحنا فداه در صحرای عرفات و عنایت آن بزرگوار به روضه حضرت عباس علیه السلام 🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه @basoyazoohor