eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
141 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
  یک روز سولماز کوچولو و مادرش به بازار رفتند. سر راهشان یک گل فروشی بود. سولماز کوچولو جلوی گل فروشی ایستاد. دست مادر را کشید و گفت: «مامان... مامان... از این گل های خاردار برایم میخری؟» مادر به گل های پشت شیشه نگاه کرد و گفت: «اینها را می گویی؟ اینها کاکتوسند.»  بعد هم به داخل گل فروشی رفتند و یکی از آن گلدان های کوچولوی کاکتوس را خریدند. مادر گفت: «هفته ای یکی دو بار بیشتر به آن آب نده. خراب می شود.» آن وقت رفتند، خریدشان را کردند و به خانه برگشتند. 👧 سولماز کوچولو خوشحال بود. از گل کاکتوس خیلی خوشش آمده بود. او در خانه یک جوجه تیغی کوچولو هم داشت. جوجه تیغی سولماز را دید که گلدان کوچولوی کاکتوس را به خانه آورد و گوشه اتاقش توی یک نعلبکی گذاشت. بعد هم با یک استکان به آن آب داد. جوجه تیغی کوچولو با تعجب به گل کاکتوس نگاه می کرد. او نمی دانست که آن یک گل است. با خود گفت: «چه جوجه تیغی مسخره ای! چطوری آب می خورد!» دو روز گذشت. جوجه تیغی کوچولو گفت: «باید بروم نزدیک، شاید بتوانیم با هم دوست شویم. فکر می کنم خیلی خجالتی است!»  بعد هم یواش یواش به گل کاکتوس نزدیک شد. جلوی آن ایستاد و گفت: «سلام... من تیغی هستم. تو اسمت چیست؟» ولی هیچ جوابی نشنید. جوجه تیغی کوچولو باز هم با کاکتوس حرف زد؛ ولی هر چه می گفت، بی فایده بود. جوابی در کار نبود. بالاخره جوجه تیغی عصبانی شد، جلو رفت، دستش را به کاکتوس زد و گفت: «با تو هستم... چرا جواب نمی دهی؟»  🌵 ولی ناگهان فریادش بلند شد؛ چرا که تیغ های نوک تیز کاکتوس توی پنجه های کوچولویش فرو رفته بود.  جوجه تیغی کوچولو آخ و واخ کنان گفت: «تو دیگر چه جور جوجه تیغی ای هستی؟ چقدر بدجنسی!» 👧 سولماز از دور دید که جوجه تیغی کوچولو دستش را به کاکتوس زد و دردش گرفت. تیغی کوچولو با کاکتوس قهر کرده بود و خودش را مثل یک توپ، گرد کرده بود. سولماز جلو رفت و گفت: «ناراحت نشو جوجه تیغی کوچولو... قهر نکن... این یک گل است. اسمش هم کاکتوس است. فقط گلی است که مثل تو تیغ دارد. تو با یک گل قهر می کنی ؟»🌵 جوجه تیغی کوچولو دوباره مثل اول شد. سولماز خندید و جوجه تیغی کوچولو با خود گفت: «هر گلی می خواهد باشد. هر جوری هم که می خواهد، آب بخورد؛ ولی من دیگر فقط از دور نگاهش می کنم.» و راهش را کشید و رفت.🌵 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
〘🌿🌼〙 اگه نیاز به کمک دارید از کسی که مشغول درس خوندنه کمک بگیرید ‎آدما واسه فرار از درس خوندن جا ‎کوه جا به جا کنن😁 @mamanogolpooneha
•°🌿🌸°• شما یادتون نمیاد یه زمانی کامپیوتر رو خاموش که میکردیم کاور میکشیدیم روش :/ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣خانم خونه؛ شوخی های لطیف وبجا هم بر صمیمیت تون اضافه میکنه وهم محیط خونه رو شادنگه میداره! 👌اماشوخی های ناپسندوتمسخرآمیز اختلاف برانگيز خواهندبود. 💕 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 شخصی به امام باقر (علیه السلام) عرض‌کرد: «ای فرزند رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! ... از کجا بدانم در هر سال شب قدر وجود دارد»؟ 🌱حضرت فرمود: «چون ماه رمضان فرا رسد در هر شب صد مرتبه سوره‌ی دخان را بخوان؛ هنگامی‌که شب بیست و سوّم رسید پاسخ آنچه پرسیدی را به چشم خویش خواهی دید». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۱۴۸  الکافی، ج۱، ص۲۵۲/ نورالثقلین @mamanogolpooneha
روشـــツــنی خونه [🌙]
🌸🍃 شخصی به امام باقر (علیه السلام) عرض‌کرد: «ای فرزند رسول‌خدا (صلی الله علیه و آله)! ... از کجا بد
🌺🍃 مومن جان ! سفاࢪش شده شب هاے ماه مبارک صد مࢪتبه سوره دخان تلاوت شود ... مومن باید توشه آخرتش رو از همین ها پرکنه...🌱 @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌♢ ࢪمضان حتـۍ اگر نـزول قران هم نداشت، شهادت امیرالمومنـین براۍ جایـگاهش ڪافێ بود... قر‌ان ناطق از قران مڪتوب، هدایت ڪـننده تࢪ است...🌿 اگࢪ ڪـسے شڪ دارد، به وهـابیت و قرآن خوان های سـپاه عمـر سعد نگاه ڪند ツ @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا