AUD-20210629-WA0013.
7.13M
#سکوت_و_جدل ۳۵🌱
اگه قلبت
به بگومگو،کینه وخصومت تمایل داره؛
یعنی روحت،پر از تیغه!🌵
این تیغـها
دائماًهم آرامش خودتوخراش میدن،
و هم توی روح دیگران فرو میرن!💔
زود درمانش کن.
#استاد_شجاعی
@mamanogolpooneha☘
روشـــツــنی خونه [🌙]
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸#رفیق اولِ بچه هایتان باشید🔸 اینکه بچه برای پدرش ابهتی قائل باشد که به خا
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
☘همین که کسی #اقرار کند که اشتباه کرده، خدا زمینه #نجات او را فراهم می کند. آن چیزی که برای انسان گران تمام می شود این است که انسان #لج کند.
#آیت_الله_حائرےشیرازے
@mamanogolpooneha☘
روشـــツــنی خونه [🌙]
○#دلبـــــرباش🌱○ یه مدل بستـــــن روسرے براے خانوم هاے محجبه 😍 @mamanogolpooneha☘
'#دلبـــــرباش🌸'
😍ماسک مناسب پوست های چرب
♦️🍂مواد لازم: زرده ی تخم مرغ یک عدد، آبلیمو یا سرکه سیب نصف قاشق چایخوری.
♦️🍂طرز تهیه: زرده تخم مرغ را خوب بهم بزنید سپس آبلیمو یا سرکه سیب را به آن افزوده و هر بار مقداری از آن را به پوست بمالید. این ماسک جهت پوست های چرب مفید و مؤثر است.
@mamanogolpooneha☘
روشـــツــنی خونه [🌙]
[#مامان_هنرمند✂️] مامان خانومایی که اهل خیاطی و کارهاے دست هستن😌 بفرمایید ... ☘آموزش کیف پیک نیک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*#مامان_هنرمند🎀*
دوخت یه کـــــش موے خوشگل 😌
هم براے مامان دلبـــــر ☘
هم براے دختراے گلتون ...🌺
مامان جون خیلی ساده اس
از دستش نده
@mamanogolpooneha☘
#قصه_کودکانه_کودکانه
عنوان:
میوههای غمگین !
🍎😞🍑😞🍌😞🍐😞🍇
پیشی دنبال غذا بود. توی حیاط می گشت و بو می کشید که صدایی شنید. 🐱🐱🐱
جلو رفت. یک عالمه میوه را دید که توی سطل آشغال گریه می کردند. 😭😭😭
پیشی پرسید: میوه ها! چرا شما توی سطل آشغال هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟
گلابی گنده ای که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت: می خواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. 🍐
دیشب جشن تولد بود، همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب و گلابی و آلو و هلو آوردند.🎉🎂🎈
من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند. نمی دانی چقدر کیف می داد. ⛲️⛲️⛲️
یک آلوی درشت از سلطل زباله بیرون آمد و گفت: ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم. وقتی آب بازی تمام شد، ما را توی سبدهای بزرگ ریختند.
یک هلوی درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت: پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام. دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون حالا یک تکه آشغال هستم.
بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم.📦📦 اول از همه مرا با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری که پوستم برق می زد...
هلو گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند. 🍑😩
سیب گفت: راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند. نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم. وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه می کردند و به به می گفتند.🍎
یک خیار زخمی از میان میوه ها فریاد زد: اما چه فایده ؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر می داشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت. یکی زیر پا،👣 یکی زیر صندلی، یکی توی باغچه🌳 همه جا پخش شده بودیم. جاروی بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد.
پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو کنار باغچه افتاده بود. 🙀معلوم بود از خستگی به این حال افتاده است. پیشی گریه اش گرفت😿😿😿 و گفت: چه مهمانهای بدی من که اینجور مهمانها را دوست ندارم. بعد خودش را از لای در کشید و با ناراحتی بیرون رفت و همچنان که می رفت صدای ميوه های غمگين را می شنيد که مدام گريه می کردند.
🍌😢🍎😢🍑😢🍐😢🍇
🌸🍂🍃🌸
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘