آرزوی سلیمه
قاصدک آمد و روی دامن سلیمه نشست. سلیمه خندید و آرام قاصدک را برداشت. سعید گفت:« یک آرزو کن و قاصدک را رها کن» سلیمه چشمانش را بست و مشتش را باز کرد و بالا گرفت، قاصدک را فوت کرد.
پدر در حالی که بار شتر را مرتب میکرد گفت:« بیایید بچهها! چرا معطلید؟ راه بیفتید»
سلیمه بلند شد و دوید؛ سعید دنبالش رفت و گفت :«چه آرزویی کردی؟»
سلیمه قدم زنان گفت:«بگذار برآورده شود میگویم» سعید نفس زنان گفت:«الان بگو شاید اصلاً برآورده نشد.»
سلیمه اخمهایش را در هم کرد و گفت:« میشود»
سعید با لبولوچه آویزان گفت:« حالا بگو من برادرت هستم، به کسی نمیگویم» سلیمه کمی فکر کرد و جواب داد :«آرزو کردم امروز یک اتفاق خوب بیفتد، یک اتفاق خیلی خوب»
سعید دستش را زیر چانهاش گذاشت و گفت :«مثلا چه اتفاقی؟»
سلیمه قاصدک را در آسمان دید، به دنبال قاصدک دوید. سعید هم به دنبالش رفت.
قاصدک از آنها دور شد، شترها ایستادند؛ سعید گفت :«چرا همه ایستادند؟»
پدر، سلیمه و سعید را صدا کرد و گفت:« رسول خدا فرمودند اینجا بمانیم. باید صبر کنیم تا همهی مسافران خانهی خدا اینجا جمع شوند، ایشان میخواهند با مردم صحبت کنند.»
همهی فکر و حواس سلیمه درپی قاصدک بود. کمی جلوتر مردانی را دید که وسایل سفر را روی هم میچینند. سعید در حالی که با دست خودش را باد میزد گفت:« قرار است رسول خدا آن بالا سخنرانی کنند»
سلیمه از بین جمعیت سرک کشید و گفت:« قاصدکم کو؟ قاصدکم را ندیدی؟» سعید گفت:« غصه نخور پیدایش میکنیم» دست سلیمه را گرفت و او را به کنار برکهی غدیر برد. برکه آرام بود، سعید مشتی آب به صورت سلیمه پاشید، سلیمه خندید. مشتش را پر از آب کرد و روی سعید ریخت. صدای خندهی بچهها دشت غدیر را پر کرده بود.
سلیمه بالا و پایین پرید و گفت :« قاصدکم آنجاست»
بچهها به دنبال قاصدک دویدند.
سلیمه با سختی از لابهلای جمعیت گذشت. رسول خدا را دید که همراه علی (علیه السلام) از سکوی آماده شده بالا میرفت.
سلیمه ایستاد و به چهرهی مهربان و خنده روی رسول خدا خیره شد.
سعید در حالی که دستش را می مالید گفت:«لِه شدم» به سختی جلو آمد، دست برشانه سلیمه گذاشت و گفت:« او بهترین دوست ماست.»
سلیمه گفت:« من خیلی رسول خدا را دوست دارم» جمعیت زیادی برای شنیدن صحبتهای رسول خدا آمدند.
رسول خدا شروع به صحبت کردند. سلیمه و سعید با دهان باز به حرفهای رسول خدا گوش میدادند؛ در آخر پیامبر دست علی (علیه السلام) را بالا بردند و فرمودند :«هرکس من مولای اوهستم از این به بعد علی مولای اوست»
سلیمه قاصدکش را دید که بالای دستان رسول خدا و امیر مومنان پرواز میکرد، خندید و رو به سعید گفت:« دیدی به آرزویم رسیدم؟»
#باران
روشـــツــنی خونه [🌙]
اعماڵ قبل خواب یادت نࢪه مھࢪبون ♥️ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
اعماڵ امشب چراغ شبتون
{🪐}
#خلوتشبـــــانہ🌙
اَللّـهُمَّ تُبْ عَلَي حَتّي لا اَعْصِيكَ
خـــــدای من ، راه تــوبه را باز کن !
تا بیراهه نروم....
♥⃢ ☘ @bayenatiha
[☁️🕊]
{قَلْبُ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ}
چرا به این اندازه قلب مهم است؟
چرا نگفته اند: فکرِ مُومن!
عقلِ مُومن! جانِ مُومن ..!؟
چرا قلب عرش خداست؟؟
حرم خداست، خانهخداست؟
{از اميرمومنان سوال کردند}
چگونه به اين مقام رسيديد؟
حضرت فرمودند:
جلوی در خانه دل نشستم و غير خدا را راه ندادم ...
#رفیقمراقبقلبتباش♥️!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موافقے ڪه یه اسفندے دود ڪنیم؟
♥⃢ ☘ @bayenatiha
•🌔•
ســــــــــلام پرڪارترین
خانوم پرانرژےِخونہ🌱
بعضے خانومها
شهید زنده اند
اینومن نمیگما
پیامبرموݩ میگݩ
بعضی خانومها
با سعے در بهترین همسر بودن
وبهترین مادر بودن
بهترین بنده بودن رو رقم مےزنن
ومیشن محبوبه خوب خدا♥️
برای اینڪه اجر شهدا داشته باشے
غر نزن ،هی گلایه نڪن .
خسته میشی ..یادبگیر خستگےدرکنی
نه اینکه به جون بقیه بیوفتی
راه شهادت برای شما باز تراز آقایونہ.
پس تنبلے توی دوران شهادت ممنو؏
«زیباترین شکلِ وفاداری ست بی شک
ماندنبهپایِخویشتن درروزگارِسختی!»
♥⃢ ☘ @bayenatiha
#خوشمزهجاتے
#کباب_تابه_ایی_با_سس_گوجه 😋
🔸ابتدا 2 تا پیاز رنده کردم و آبشو جدا کرده و کنار گذاشتم.
300گرم گوشت چرخکرده + نمک + فلفل سیاه + زردچوبه + زنجبیل + کاری + پودرسیر و مقداری زعفرون رو به پیاز اضافه کرده و 3 ق غ جعفری خرد شده هم اضافه کرده و خوب ورز دادم و یک ساعت داخل یخچال گذاشتم.
بعد از گوشت به اندازه یه نارنگی کوچیک برداشته و با کف دست گرد کرده و بعد پهنش کردم و داخل تابه چیدم.
روی حرارت ملایم گذاشتم، ابتدا کمی آب میندازه،
اجازه بدین آبش کامل خشک بشه و بعد مقداری روغن بهش اضافه کرده و دو طرف رو سرخ کنید و کنار بزارید.
5تا گوجه رو میکس کردم و داخل روغن کمی تفت دادم و اون آب پیازی که کنار گذاشته بودم رو بهش اضافه کرده و 2 قاشق هم رب زدم بعد از اینکه ریز جوشید مقداری نمک و فلفل و دارچین و کاری زدم و کباب تابه ایی ها رو داخلش چیدم.
و مقداری آبغوره داخلش ریخته و در تابه رو گذاشتم حدود یک ربع با حرارت کم بپزه.
اگر دوست داشتین مقداری سیب زمینی خلالی سرخ کرده و در کنارش بزارید
♥⃢ ☘ @bayenatiha
♥️
#شهیدخدمت
براےشادی روح شهیدجمهوࢪموݩ
چندصلوات امروز مهمان مےشوی ؟
https://EitaaBot.ir/counter/wegr2t
#بزنرویلینک
♥⃢ ☘ @bayenatiha
4_5886563527426049509.mp3
2.43M
{💫}
#ســــــــــوࢪهتوبہ63
بعضیـــــا فڪرمیکنن
نداشتن خواریہ
نه اینجوری نیست
خیلی از اهل بیت ما
هیـــــچ نداشتن
خوار بودند؟
عزت دست خداست
و دست انتخاب های ما🌱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لذت یعنے خدا از آدم
راضےباشه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گاهے انسان یه وسیله معمولے
داره ولی باهمین وسیله
خیلی کارهای خیر میکنه
ولی بعضیا هستن امکانات بیشتر داره
ولی هیچ قطره بی دلیل از دستش نمیچکه💔
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مولا امیر فرمود
لذتی که بعدش آتشه
این لذت نیست 🔥
بعضی فیلم ها بعدش
خرابی روحه
بعضے موسیفی ها
عاقبت بخیریتو میگیره
خواری اینه☄
#حاجآقاقرائتے
♥⃢ ☘ @bayenatiha
وارد بازی «جر و بحث» با کودک نشوید ؛
بعضی از بچه ها از طریق بگو مگو، پدر و مادرشون رو کنترل می کنند. اونا ساعت ها درباره یک موضوع بحث می کنند و به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند.
در این حالت برای بچه دلیل منطقی نیارید و سعی نکنید قانعش کنید، چون اصلا به دنبال استدلال نیست. فقط می خواد شما رو تو بازی جر و بحث گیر بندازه و از این طریق توجه شما رو به خودش معطوف کنه. آخرش هم معمولا با دعوا و عصبانیت تموم می شه.
پس مواظب باشید توی تله نیفتید...
♥⃢ ☘ @bayenatiha
روشـــツــنی خونه [🌙]
#عوامڵتربیتدینےڪودڪ 🌱درس سی و سوم : جایگاه شعر خواندن در این درس به اهمیت آموزش شعر به فرزند
#عوامڵتربیتدینےڪودڪ
⭐️درس سی و چهارم:
اهمیت تکرار روش های تربیتی
#استادࢪمزےاوحدے
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
♥⃢ ☘ @bayenatiha
34ـ اهمییت تکرار روش های تربیتی.mp3
13.06M
#عوامڵتربیتدینےڪودڪ
⭐️درس سی و چهارم:
اهمیت تکرار روش های تربیتی
#استادࢪمزےاوحدے
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
♥⃢ ☘ @bayenatiha