#داستان_186
#گربه_ی_تنها
#دوست_مناسب
در يك باغ زيبا و بزرگ ، گربه پشمالويي زندگي مي كرد .🌲🌳🌴🌿🌷🌺🐈
او تنها بود . هميشه با حسرت به گنجشكها كه روي درخت با هم بازي مي كردند نگاه مي كرد .🐦
يكبار سعي كرد به پرندگان نزديك شود و با آنها بازي كند ولي پرنده ها پرواز كردند و رفتند .🕊🕊🕊🕊🕊
پيش خودش گفت : كاش من هم بال داشتم و مي توانستم پرواز كنم و در آسمان با آنها بازي كنم
ديگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوي گربه پشمالو پرواز كردن بود .
آرزوي گربه پشمالو را فرشته ی مهربان شنيد . شب به كنار گربه آمد و با عصاي خود به شانه هاي گربه زد .
صبح كه گربه كوچولو از خواب بيدار شد احساس كرد چيزي روي شانه هايش سنگيني مي كند . وقتي دو بال قشنگ در دو طرف بدنش ديد خيلي تعجب كرد ولي خوشحال شد 😺
خواست پرواز كند ولي بلد نبود .
از آن روز به بعد گربه پشمالو روزهاي زيادي تمرين كرد تا پرواز كردن را ياد گرفت البته خيلي هم زمين خورد .
روزي كه حسابي پرواز كردن را ياد گرفته بود ،در آسمان چرخي زد و روي درختي كنار پرنده ها نشست🕊🕊🕊
وقتي پرنده ها متوجه اين تازه وارد شدند ، از وحشت جيغ كشيدند و بر سر گربه ريختند و تا آنجا كه مي توانستند به او نوك زدند . گربه كه جا خورده بود و فكر چنين روزي را نمي كرد از بالاي درخت محكم به زمين خورد .
🙀
يكي از بالهايش در اثر اين افتادن شكسته بود و خيلي درد مي كرد
شب شده بود ولي گربه پشمالو از درد خوابش نمي برد و مرتب ناله مي كرد .
😿
فرشته ديگر طاقت نياورد ، خودش را به گربه رساند و به او گفت : آخه عزيز دلم هر كسي بايد همانطور كه خلق شده ، زندگي كند . معلوم است كه اين پرنده ها از ديدن تو وحشت مي كنند و به تو آزار مي رسانند . پرواز كردن كار گربه نيست . تو بايد بگردي و دوستاني روي زمين براي خودت پيدا كني .
بعد با عصاي خود به بال گربه پشمالو زد و رفت✨
صبح كه گربه پشمالو از خواب بيدار شد ديگر از بالها خبري نبود . اما ناراحت نشد .😺
ياد حرف فرشته افتاد . به راه افتاد تا دوستي مناسب براي خود پيدا كند .
ناگهان از گوشه باغ صدای خش خش🍁🍂 برگ ها رو شنید وقتی نگاه کرد یه گربه ناز دید .🐈
جلو رفت و با میو میو سلام کرد و پرسید اسمت چیه ؟
اون گربه تازه وارد هم سلام کرد و گفت اسمم ملوسه.
🐈گربه پشمالو گفت منم پشمالو هستم ، گربه ملوس دلت مي خواد پيش من بماني . من هم مثل تو تنها هستم و هم بازي ندارم .
گربه ملوس جواب داد حتما ، منم خیلی وقته دنبال یه دوست خوب هستم .
گربه پشمالو كه از دوستي با گربه ملوس خوشحال بود ميو ميوي كرد وبا هم شاد و خرم بودند.😻😸
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘