eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
140 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣[درمسیر بندگی ] اِلهِی اَنَا الْفَقِیرُ فِی غِنایَ فَکَیْفَ لا اَکُونُ فَقِیرا فِی فَقْرِی اِلهِی اَنَا الْجاهِلُ فِی عِلْمِی فَکَیْفَ لا اَکُونُ جَهُولاً فِی جَهْلِی؛ خدایا من در حال توانگری نیازمندم.پس چگونه در حال نداری نیازمندت نباشم؟ معبودا! من در حال دانائیم نادانم؛ پس چگونه در حال جهلم نادان نباشم؟» دعای عرفه امام حسین علیه السلام @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😋😋😋 مواد لازم: آرد: ۱ پیمانه شیر: ۱ پیمانه شکر: ۱ پیمانه گلاب: ۱/۲ پیمانه کره و روغن مایع با هم: ۱/۲ پیمانه هل: ۱ قاشق چایخوری زعفران دمکرده: به مقدار لازم طرز تهیه: برای تهیه شربت، شیر و شکر را داخل قابلمه روی شعله قرار می دهیم و هم می زنیم تا شکر حل شود، شعله را خاموش کرده، گلاب، هل و زعفران دمکرده را اضافه کرده و مخلوط می کنیم. آرد الک شده را داخل تابه روی شعله کم قرار داده و تفت می دهیم، بعد از گرفته شدن بوی خامی و تغییر رنگ آرد، کره و روغن را اضافه می کنیم و آرد را داخل آن تفت می دهیم، شربت خنک شده را کم کم به آرد اضافه کرده و هم می زنیم و این کار را تا جمع شدن حلوا وسط تابه ادامه می دهیم. نکات: برای تهیه حلوا، اگر از آرد نان استفاده کنید بهتر است. موقع تفت دادن آرد، این کار را با حوصله و شعله کم انجام دهید، حدودا ۳۰-۲۰ دقیقه طول می کشد. رنگ حلوای شما، بستگی به میزان تفت دادن آرد دارد. با توجه به سلیقه و ذائقه تا رسیدن به رنگ مورد نظرتون آرد را تفت دهید، موقع اضافه کردن شربت، ابتدا شعله را خاموش کنید و بعد اضافه کردن شربت و کمی هم زدن، شعله را روشن کنید. @mamanogolpooneha😋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🤙 حركات عالي براي ✌️ : جك نايف مورب 3ست 15تایی و استراحت بين هر ست ٣٠ ثانيه. @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره برای انجام این بازی فقط به چند تا لیوان یکبار مصرف نیاز دارید با یک توپ روی لیوانهای یکبار مصرف اسم خدایان تقلبی را بنویسید بعد اونها را روی میز بچینید و بعد یک مسابقه راه بیندازید در یک فاصله مناسب بچه ها رو قرار بدید.. حالا بچه ها باید توپ ⚽️رو به لیوانها بزنند و خدایان دروغین رو بزنند..😳 در صورتی که همه خدایان دروغین بیفتند، شما به عنوان جایزه، روی یکی از لیوانهای یکبار مصرف که روش نوشته شده الله و پیش خودتون نگه داشتید رو جایزه میدهید😍 یعنی با نابود شدن همه خدایان دروغین، میشه به خدای حقیقی رسید❤️ فقط یادتون باشه بعد از بازی داستان سوره توحید رو بگید😉 🌸🌸🌸🌸 موسسه قرآنی راه بهشت @mamanogolpooneha
سوره برای بچه ها تفهیم کنید هر چیزی یه سری ویژگی هایی داره که تقلبی بودن رو از اصلی بودن جدا میکنه... خدای ما هم یه شناسنامه ای داره که هیچ چیز نمیتونه جایگزین اون بشه😍 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻🌸🌸👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 در بوستانی بزرگ گلهای زیبایی بودند از گل آفتابگردان 🌻گرفته که قد و قامت بلندی داشت تا گل سوسن🌼 زیبا و ظریف. از میان تمام گلها، آفتابگردان 🌻شهره علم و دانش بود. اون گلها که تازه رنگ گل شدن و دیده شدن رو چشیده بودند و هنوز به عمرشون زنبوری ندیده بودند، همیشه در پی دیدن زنبور برای گرده افشانی بودند. فقط میدونستند زنبورها عامل زنده موندن اونها هستند. گاهی اوقات از درخت ها 🌴و باد و بارون چیزهایی در مورد زنبور🐝 شنیده بودند، اما کم و بیش به خاطر گذشت زمان فراموش کرده بودند و فقط گل آفتابگردان بود که حرفهای درخت و باد و بارون رو سرلوحه زندگیش قرار داده بود. یه روزی ملخ🦗 و پروانه🦋 و مگس🦟 که میدونستند گل ها در آرزوی دیدن زنبور هستند، خواستند اونها رو مسخره کنند... به خاطر همین با خودشون گفتند ما میریم بین گلها و خودمون رو به عنوان زنبور جا میزنیم. اونها که ما رو نمیشناسند. روز اول ملخ کوچولو 🦗میون گلها جست زد و گفت: آهای گلها من اومدم. زنبوری که همیشه در انتظارش بودید آمده. گلها تا شنیدند که زنبور آرزوهاشون اومده، همه روشون رو برگردوندند طرف ملخ و خوشحال از اینکه بالاخره زنبور به سراغشون اومده. همه شلوغ کرده بودند و میگفتند آخجون زنبور اومده بیا از ما شروع کن و گرده های ما رو بردار. بین همهمه اونها گل آفتابگردون🌻 که حرف های باد و بارون رو از یاد نبرده بود، بلند گفت:آهای گلها مگه یادتون نیست زنبورها پرواز میکنند.. اینکه نمیتونه پرواز کنه، فقط جست میزنه. گلها به ملخ🦗 نگاه کردند، ملخ که دستش رو شده بود گفت اره من نمیتونم پرواز کنم اما میتونم به ساقه تون بچسبم و نذارم انسان ها دست به شما بزنند و از شما محافظت کنم. گل ها به تبعیت از گل آفتابگردون گفتند ما نمیخوایم ما منتظر زنبور آرزوهامون می مونیم. روز دوم پروانه 🦋اومد و خودشو زنبور معرفی کرد. همه خوشحال شدند و به گل افتابگردون گفتند اینکه دیگه پرواز میکنه پس این همون زنبوره. گل افتابگردون نگاهی به پروانه انداخت و گفت: نه بالهای زنبور اینطور نیست، مگه نشنیدید که بارون در مورد ویزویز زنبور چی گفته بود اینکه بدون صدا پرواز میکنه. گلها به پروانه هم نگاه کردند و پروانه 🦋گفت: درسته من ویز ویز نمیکنم اما بالهای من خیلی زیباست و میتونم روی شما بشینم و باعث زیبایی تون بشم. گل ها باز به تبعیت از گل آفتابگردون گفتند ما نمیخوایم ما منتظر زنبور آرزوهامون می مونیم. روز بعد مگس🦟 خودش رو جای زنبور جا زد و بین گل ها رفت. گل ها سر از پا نمیشناختند، گل آفتابگردون وسط خوشحالی اونها گفت مگه حرفهای درخت گیلاس یادتون نیست. این که زنبور نیست، زنبور رنگش زرده و راه راهه... مگس🦟 که فهمید نقشه ش لو رفته، گفت درسته من زرد نیستم اما میتونم دورتون ویز ویز کنم و نذارم کسی دست بهتون بزنه. ها باز به تبعیت از گل آفتابگردون 🌻گفتند ما نمیخوایم ما منتظر زنبور آرزوهامون می مونیم. زنبور کوچیکی🐝 که از راه دور سفر کرده بود بعد از یه مدت رسید به باغ گلها و گفت سلام گلها من زنبورم... گل ها نگاهی به زنبور کردند نمیدونستند باور کنند یا نه، از اونجا که گل افتابگردون خصوصیات زنبور واقعی رو از تقلبی میشناخت نگاهشون به دهن گل آفتابگردون بود. گل آفتابگردون که میترسید دوباره حشرات بخواهند گولشون بزنند و خودشون رو جای زنبور حقیقی جا بزنند، گفت از کجا بدونیم تو زنبوری؟ زنبور کوچولو 🐝که داستان گلها و حشرات رو قبلا از درخت گیلاس شنیده بود خندید و گفت: گل آفتابگردون تو که ویژگی های من رو میدونی من چه ویژگی دیگه ای باید داشته باشم.. گل آفتابگردون فکر کرد و فکر کرد تا اینکه گفت: پاهات پاهات رو باید ببینم که چه شکلیه؟ و وقتی زنبور پاهای پرز پرزیش رو نشون داد، گل آفتابگردون 🌻لبش به خنده باز شده و فریاد زد: بالاخره زنبور اومد... همه گل ها خوشحال شدند و زنبور از اینکه همه گل ها اون رو شناختند و اجازه دادن که روشون قرار بگیره و گرده افشانی کنه خوشحال شد. 📚نویسنده: س.کیانی بیدگلی 🌸🌸🌸🌸 موسسه قرآنی راه بهشت @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره چه رقابتیه بین بچه های کلاس دومی👏🏻 آفرین محمد جان چقدر زیبا سوره توحید رو تلاوت کردی❤️ احسنت به تو که در خونه هم دست از قرائت قران برنداشتی.😍 ان شا... همیشه همراه با قرآن باشی😊 🌸🌸🌸🌸 موسسه قرآنی راه بهشت @mamanogolpooneha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر به جام فلزی ضربهای وارد شود، مدتها ارتعاش خواهد داشت، ولی اگر جام را با دست بگیریم و ضربهای به آن وارد کنیم، دیگر ارتعاشی نخواهد داشت. انسانی که تکیه گاهی ندارد و خدا او را نگرفته است، با یک ضربه آرامش خود را از دست داده و تا مدت‌ها مضطرب، سردرگم و حیران خواهد ماند. اما کسی که متکی به خداست و دلش به او آرام شده و خدا او را گرفته، در مقابل ضربات، مضطرب نخواهد شد و آرامش خود را حفظ خواهد کرد. @mamanogolpooneha