هرگز از یک روز زندگیت هم پشیمان نباش:
روزهای خوب شادی بخشند،
روزهای بد تجربه آورند،
روزهای بدتر درس میدهند،
و روزهای بهتر خاطره آورند
سلام😊
صبح تون پر از انرژی☺️
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
🔴 در کودکی نظام باورهای کودک شکل می گیرد و والدین تاثیر فوقالعاده ای در رشد افکار منفی و مثبت فرزندشان دارند...
❌موقع صحبت کردن با آنها
مدام از بی پولی سخن نگوییم
تو چه قدر تنبل هستی
آخرش هیچی نمیشوی
و امثال اینها
✅ ذهن آنها را با با برکت و فراوانی دنیا
با اینکه چقدر فوقالعاده و دوست داشتنی هستند و اینکه آینده درخشانی در انتظار شان هست آشنا کنید تا واقعا قدرتمند شوند و با دید مثبتی زندگی کنند.
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی ساده
یک نوع بازی ماز خونگی که میتونید با مقوا و نی درست کنید.😍
هدف از بازی:
«هماهنگی چشم و دست کودک
سرگرمی کودک
تقویت هوش
افزایش دقت دیداری»
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
ماز یک بازی فکری شامل مجموعهای از راهها و مسیرهای پر پیچ و خم و مارپیچ است که باید از آنها عبور کنیم و در نهایت به هدف بازی که همان خروج از مسیر انتهایی ماز است برسیم.
🔻فواید بازی ماز برای کودکان
1.تقویت مهارت حل مسئله و تفکر
حل ماز ، کودکان را به تفکر وا میدارد و کودک مجبور است برای حل مسئله راههای مختلف را امتحان کند و اگر به نتیجه نرسید دوباره برگردد و راهکار جدیدی را آزمایش کند.
2.تقویت صبر و شکیبایی
حل ماز بر اساس روش آزمون و خطاست و ممکن است کودک مجبور باشد هر بار از اول شروع کرده و مسیرهای متعدد را طی کند.
3.تقویت دقت و تمرکز
ماز دقت و تمرکز را نیز بالا میبرد، چون کودک باید چندین دقیقه وقت بگذارد تا ماز را حل کند و حواس خود را در یک نقطه متمرکز کند.
4.تقویت هماهنگی چشم و دست
کودک مجبور است که در یک چارچوب خاص حرکت کند و در این حرکت باید چشم و دست خود را هماهنگ کند. این هماهنگی چشم و دست به بهتر شدن دست خط نیز کمک زیادی خواهد کرد .
5.تقویت ادراک دیداری، هوش بصری و تجسم فضایی
کودک با نگاه تیزبین خود راههای رسیدن به مقصد را بررسی میکند و آنها را به ذهن میسپارد. استفاده از این بازی به تقویت هوش کودک کمک می کند.
6.تقویت اعتماد به نفس
وقتی کودک مسیر درست را پیدا میکند، احساس پیروزی میکند و به یک پاداش درونی می رسد و باعث افزایش اعتماد به نفس او میشود و یاد میگیرد که در زندگی واقعی مسیرهای مختلف را امتحان کند و هرگز از شکست نترسد.
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
❗️والدین دلسوز و مهربان
❓آیا میدانید...🧐
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقاشی با دست
میتونید با دست کودک هم بکشید.
#نقاشی
#نقاشی_ساده
#آموزش_نقاشی
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
معمولا زمانیکه در حضور والدین از کودک سوالی پرسیده می شود ، پدر و مادر قبل از کودک پاسخ میدهند.
این کودکان زمانی که پدر و مادر حضور ندارند، قدرت تصمیم گیری و ابراز وجود ندارند.
زمانیکه کودک تصمیم به انجام یک کار جدید میگیرد، با تشویق و اصرار بیش از حد او را مجبور به انجام آن کار نکنیم، فقط او را حمایت کنید.
به طور مثال وقتی کودک تصمیم گرفته برای اولین بار یک شعر را در حضور جمع بخواند، اما نگران است بگوییم : هر زمان که دوست داشتی و آماده بودی میتوانی شروع کنی.
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 https://eitaa.com/bazioghese
داستان لاک پشت عصبانی 🐢
هدف داستان: «کنترل خشم در کودکان»
در یک جنگل سرسبز و زیبا یک لاکپشت کوچک زندگی میکرد. لاک سبزرنگ و زیبایش مثل یک دیوار محکم از او مراقبت میکرد. لاک پشت کوچولو در جنگل دوستان زیادی داشت وآنها هرروز در جنگل بازی میکردند.
روزی لاکپشت کوچولو با حلزون مشغول آببازی کنار دریاچه بودند. حلزون خیلی ذوقزده شده بود و با سطل به لاک پشت کوچولو آب پاشید. ناگهان لاکپشت کوچولو به شدت عصبانی شد و شروع کرد به جیغ و فریاد کردن سر حلزون. حلزون که خیلی ترسیده بود، پا به فرار گذاشت. لاکپشت کوچولو دوست نداشت با یک سطل آب خیس شود و این او را عصبانی کرده بود. او هم حسابی جیغ و داد کرد.روزی دیگر لاکپشت کوچولو با کرم سبز در جنگل مشغول توپبازی با گردوها بودند. کرم سبز ناگهان توپ را بلند پرتاپ کرد و توپ افتاد روی سر لاکپشت کوچولو. ناگهان لاکپشت کوچولو عصبانی شد و داد و فریاد راه انداخت. کرم سبز که خیلی ترسیده بود، فرار کرد و رفت زیر برگهای درختان پنهان شد.
تا اینکه یک روز که لاکپشت کوچولو که با پروانه روی چمنها بازی میکردند، پای لاک پشت کوچولو به یک سنگ کوچک گیر کرد و افتاد. لاک پشت کوچولو ناگهان شروع کرد به داد و فریاد کردن. اخم کرده بود و از شدت خشم،دندانهایش را به پروانه نشان میداد. پروانه خیلی ترسید و زود پرواز کرد و رفت روی گلهای بالای تپه.
همه دوستان لاکپشت کوچولو از او ترسیده بودند. چون او همیشه داد و فریاد میکرد و عصبانی بود. دیگر هیچکس نمیرفت تا با او بازی کند. چون همه دوست داشتند با کسی بازی کنند که مهربان باشد و عصبانی و بداخلاق نباشد.
لاکپشت کوچولو خیلی تنها شده بود. هیچکس با او بازی نمیکرد. او کنار برکه نشسته بود و به صورت خودش در آب برکه نگاه میکرد. ناگهان صدایی شنید. کرم سبز از درخت پایین آمد و گفت: لاکپشت کوچولو اینجا تنها نشستهای؟ چیزی شده؟
لاکپشت کوچولو گفت: هیچکس دیگر با من بازی نمیکند. میدانی کرمی جان، من خیلی زود عصبانی میشوم. نمیدانم چرا؟ نمیدانم باید چه کار کنم که کسی از من نترسد.
کرم سبز گفت: من یک فکری دارم. چطور است هر وقت که عصبانی میشوی یک کاری که دوست داری انجام دهی. مثلا روی کاغذ خطخطی کنی یا روی سنگهای برکه لیلی کنی. نظرت چیست؟
لاکپشت خیلی خوشحال شد و چند کار مورد علاقه خود را روی کاغذ نوشت. مثلا بالا رفتن از سنگهای بزرگ، فوت کردن شکوفهها و قاصدکها و یا مسابقه سنگ انداختن در دریاچه. لاکپشت کوچولو به کرم سبز گفت، کرمی جان از این به بعد لطفا هر زمان من عصبانی شدم، یادم بنداز که یکی از این کارها را انجام دهم.
کرم سبز هم قبول کرد. یک روز دوباره آنها رفتند تا با هم بازی کنند. همینطور که بازی میکردند، ناگهان یک باد شدید شروع به وزیدن کرد و قاصدکهای آنها را با خود برد. لاکپشت دوباره عصبانی شد و تا خواست داد و فریاد کند، کرم سبز گفت: آهای لاکپشت کوچولو بیا با هم مسابقه سنگ انداختن در برکه بدهیم. لاکپشت کوچولو یکدفعه یادش افتاد حالا که عصبانی شده، وقت این شده که یکی از کارهای مورد علاقه خودش را انجام دهد. او عصبانیت خود را فراموش کرد و با کرم سبز شروع کرد به مسابقه دادن. هر کدام چندین سنگ بزرگ و کوچک به آب برکه انداختند و کلی خندیدند و خوشحال شدند.
لاکپشت کوچولو اینبار به جای جیغ و داد کردن، یک کار جدید کرده بود که خیلی بهتر بود. او از کرم سبز تشکر کرد که این راه را به او یاد داده است.
نویسنده: مهرنوش خالقی
#قصه
#قصه_متنی
🔻کانال بازی و قصه کودکان
🆔 @bazioghese