eitaa logo
بذل الخاطر
1.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
4 ویدیو
13 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین و جستارهایی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت خطورات است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @Saghorb :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
⚪️ای فلانی بدان تو الآن در تئاتر آفرینش قرار گرفته ای! اینها همه بازی است! نکند یادت برود داری نقش بازی میکنی و اصلا تو مال اینجا نیستی! تو را ز کنگره ی عرش میزنند صفیر! عن قریب است که پرده را کشیده و بساط را جمع کنند! 👈ای فلانی همه چیز در پس پرده غیب است. همانجا که در آنجا ذره ای ظلم و اجحاف نیست. همانجا که غنی و فقیر و سالم و مریض و... نیست. 👈همانجایی که درجه ی هر انسانی متناسب با عملش به او داده میشود. اصلا مناسباتش مانند نقشهای این دنیا نیست. عالم جوائز است. خافضة رافعة است. 👈عمل در آخرت مانند پول و سلامت و زیبایی و... در دنیاست. اگر این چنین است چرا غصه میخوری؟! ✋نکند این عالم فانی را عالم باقی توهّم کرده ای؟! نکند یادت رفته الآن وسط بازی و در کوران ایفای نقشت هستی؟! نکند یادت رفته بیرون صحنه آسمانیان در حال تماشای تو هستند. با چشمانشان دارند میبینند چطوری داری بازی میکنی! 👈اگر یادت نرفته پس غم مخور! اگر غم چیزی را میخواهی بخوری غم این را بخور که نکند نقش را خوب در نیاوری! 👈سعی کن جایزه برتر را تو بگیری! جایزه را به خود نقشها نمیدهند بلکه به کیفیت بازی در نقشها به شکل خداپسند میدهند. 👈مطلبی از فیلسوف آمریکای جولیان یانگ در کتاب فلسفه قاره ای و معنای زندگی ص۲۲۶ دیدم که مناسب همین معناست: (ما برای آنکه خالق معنا در زندگی خود باشیم می بایست به قهرمان زندگی خویش مبدل شویم! ... به معنای آن شخصیتی که قهرمان رمان یا شخصیت اصلی داستان محسوب میشود. برای آنکه به قهرمان زندگی خویش مبدل شویم بیش از پیش میبایست به دیدن قهرمانی که خود ما هستیم توانا گردیم ..) 🔹رفقا به نظرم اگر این را واقعا بتوانیم خودمان بفهمیم و به دیگران بفهمانیم زندگیمان در اوج آنچه دیگران سختی میبینند گلستان میشود. همان چیزی است که آتشهای سوزان را برای مؤمن بَرد و سلام میکند. 🔻مؤمن کیست؟ همانکه خوب فهمیده همه اینها بازی است. عالم صحنه تئاتر است. همه ی اینها نقش بازی کردن است. تنها آنهایی نقششان را خوب بازی میکنند که خدا را فراموش نکرده اند. تنها اهل تقوا دارند خوب نقششان را بازی میکنند. بقیه ول معطلند! غیر اهل تقوا همه خراب کردند. همه در همان نقششان دچار لهو و لعب شده اند🔺 ✔️ماهیّت این نقشها چیست؟ ماهیّتش همان چیزی است که بارها و بارها در قرآن و روایات از آن به عنوان «ابتلاء» یاد شده است. شما با نقشهایتان آزمایش میشوید. مبتلا میشوید. اصلا شما به این دنیا آمده اید تا مبتلا شوید و نقشتان را بازی کنید و برگردید و جوائز و نتایجش را ببینید. 🔸ای جانها به فدای تو یا امیر المؤمنین! رفقا والله این حرفها را باید با طلا نوشت! اینها را باید به عالمیان گفت. امیر المؤمنین در نامه ای به معاویه در نهج البلاغة همین حقیقت را به چه زیبایی بیان کرده است. میگوید ای معاویه و ای اهل شام گویا یادتان رفته است که ما و شما در حال بازی کردن نقشهایمان هستیم! همه ی اینها بازی است. نکند فراموشتان شده جریان چیست؟! 📖«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا وَ ابْتَلَى فِيهَا أَهْلَهَا لِيَعْلَمَ‏ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ لَسْنَا لِلدُّنْيَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْيِ فِيهَا أُمِرْنَا وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِيهَا لِنُبْتَلَي بِهَا 📖و قَدِ ابْتَلَانِي اللَّهُ بِكَ وَ ابْتَلَاكَ بِي فَجَعَلَ أَحَدَنَا حُجَّةً عَلَى الْآخَرِ فَعَدَوْتَ عَلَى الدُّنْيَا بِتَأْوِيلِ الْقُرْآنِ فَطَلَبْتَنِي بِمَا لَمْ تَجْنِ يَدِي وَ لَا لِسَانِي وَ عَصَيْتَهُ أَنْتَ وَ أَهْلُ الشَّامِ بِي وَ أَلَّبَ عَالِمُكُمْ جَاهِلَكُمْ وَ قَائِمُكُمْ قَاعِدَكُمْ‏ 📖فاتَّقِ اللَّهَ فِي نَفْسِكَ وَ نَازِعِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ وَ اصْرِفْ إِلَى الْآخِرَةِ وَجْهَكَ فَهِيَ طَرِيقُنَا وَ طَرِيقُك‏» ⚪️رفقا دیده اید گاهی برخی آنچنان غرق یک فیلم سینمایی میشوند که انگار محو تلویزیون شده اند؟! با خنده ی آنها میخندند و با گریه ی آنها میگریند! غافل از اینکه اینها همه بازی کردن نقشهاست. اصلا اینها واقعیّتی ندارد. 👈رفقا دیده اید گاهی از کنار کلوپها عبور میکنیم این بچه ها آنقدر با این دسته های بازی غرق بازی های کامپیوتری و مجازی هستند که انگار در عالم دیگری هستند! انگار یادشان رفته بابا اینها همه بازی است! 👈گاهی سر این بازی ها ناراحت میشوند و یا بسیار شاد و یا با هم دعوایشان میشود! آیا شما دلتان میسوزد یا میخندید؟! 🔻میدانید چرا برایتان مهم نیست و میخندید؟! چون میدانید چند دقیقه بعد که از مستی این حالت بیرون بیایند و خود را در عالم بزرگ واقعیت ببینید ماجرا تمام میشود. ما در تئاتر بزرگ ابتلاء در صحنه آفرینش همینگونه ایم🔺 👈البته ما نسبت به هم مبتلا میشویم. باید وظایفمان را انجام دهیم. ولی باید بدانیم اینها همه بازی کردن نقشهاست. داستان اینها نیست.
⚪️والله اگر این را خوب درک کنیم و مانند این دختر در آن روستای دورافتاده در خانه ی پیرمردی خرفت و بد اخلاق و بد بو هم برویم میتوانیم شادمانتر از بسیاری دیگر باشیم. هم در این دنیا و هم در آخرت. 👈مانند آسیه زن فرعون که با وجود دشواری ظاهری نقشش چقدر خوب آن را بازی کرد که رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه! از آن طرف زن نوح و لوط را ببین! با وجود راحتی ظاهری نقششان خرابش کردند! ✔️این دردها و تألّمها عمدتا درد بینشهای شرک آلود و دیدهای خفاش گونه ی ماست. بیشتر از این وضعیت غصه بار این دختر باید برای این وضعیت غصه بار غفلت از حقیقت برای این دختر و برای خودمان ناراحت باشیم. به یاد این روایت شریف در عیون الاخبار افتادم که: «رَأَى الصَّادِقُ ع رَجُلًا قَدِ اشْتَدَّ جَزَعُهُ عَلَى وَلَدِهِ فَقَالَ يَا هَذَا جَزِعْتَ لِلْمُصِيبَةِ الصُّغْرَى وَ غَفَلْتَ عَنِ الْمُصِيبَةِ الْكُبْرَى وَ لَوْ كُنْتَ لِمَا صَارَ إِلَيْهِ وَلَدُكَ مُسْتَعِدّاً لَمَا اشْتَدَّ عَلَيْهِ جَزَعُكَ فَمُصَابُكَ بِتَرْكِكَ الِاسْتِعْدَادَ أَعْظَمُ مِنْ مُصَابِكَ بِوَلَدِكَ» 👈این گوهر درخشان را و این کیمیای سعادت را به هر که بدهید دیگر کار تمام است. لاخوف علیهم و لا هم یحزنون میشود. این ایمانها و این بصیرتها و این ژرف نگریها در عالم هستی است که انسان را آرام میکند. 👈اشکالی ندارد بروید به او پول بدهید و یا خانه بدهید ولی ای کاش یک کسی هم پیدا میشد این حقائق و معارف و بینشهای حقیقی و توحیدی را به ما و ایشان میداد. 👈به جای دادن ماهی ماهیگیری را به ما یاد میداد. ماهیگری واقعی همین دانستن ماهیت ابتلائی دنیا است. اینکه نگران نقشت باش. دیگر نگران هیچ چیزی نباش! 🔹مؤمن چگونه است؟ در حدیث عنوان بصری مگر نخواندیم: «جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ‏ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ». مؤمن دل مشغولیش ایفای نقشش است. اینکه به وظیفه اش عمل کند. ✅عمل به وظیفه همان خوب نقش بازی کردن است. همان نگران نگاه و رضایت آن نور آسمان و زمین بودن است. به قول مولایمان حسین علیه السلام در دعای عرفه: 📖«إِلَهِي فَلَا تُحْلِلْ‏ عَلَيَ‏ غَضَبَكَ‏ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ غَضِبْتَ عَلَيَّ فَلَا أُبَالِي سُبْحَانَكَ غَيْرَ أَنَّ عَافِيَتَكَ أَوْسَعُ لِي فَأَسْأَلُكَ يَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ لَهُ الْأَرْضُ وَ السَّمَاوَاتُ وَ كَشَفْتَ بِهِ الظُّلُمَاتِ وَ صَلَحَ بِهِ أَمْرُ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ أَنْ لَا تُمِيتَنِي عَلَى غَضَبِكَ وَ لَا تُنْزِلَ بِي سَخَطَكَ لَكَ الْعُتْبَى حَتَّى تَرْضَى قَبْلَ ذَلِكَ» 🔹رفقا مدام از نقشهایمان در تئاتر ابتلای آفرینش گله نکنیم. اینها نشان جهل ماست. به قول سعدی شیرازی: گر خواجه شفاعت نکند روز قیامت شاید که ز مشاطه نرنجیم که زشتیم باشد که عنایت برسد ورنه مپندار با این عمل دوزخیان کاهل بهشتیم سعدی! مگر از خرمن اقبال بزرگان یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم 👈اگر ذرّه ای آگاهی داریم از نقش بازی کردنمان گله کنیم. اصلا اینها چه ارزشی دارد؟! مگر من دیوانه ام که حسرت فرزند فلان مدیر و فلان پولدار و... را بخورم؟! 👈خدایا حسرتم این است که خوب نقشم را بازی نکردم! خدایا گند زدم! مگر به روی دل آرای یا ما ور نه به هیچ وجه دگر کار بر نمی آید! 👈خدایا خراب کردم! نقشم را خراب کردم!فاسدش کردم! خودت با قدرتت درستش کن! «وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ‏ مَا فَسَدَ مِنِّي‏»
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۷) «شهید فخری زاده» «نفاق عملی و شرک سیاسی» 🔵هفته پیش به دعوت فامیل سفری تفریحی به اطراف دماوند داشتیم. در مسیر وقتی به بلوار آبسرد رسیدیم از کنار محلّ شهادت شهید عزیز فخری زاده عبور کردیم. 👈ما را باش! داریم برای تفریح میرویم و این عزیزمان در همین نقطه در راه خدا به دست طواغیت زمان به شهادت رسید. از همین نقطه عروج کرد. 👈خوشا به سعادتش! این آرامش ما و این عزّت ما مرهون مجاهدت این مجاهدان خاموش بود. 👈افرادی که بودند و هستند و بدون آنکه آنها را بشناسیم منشأ خدمات و برکات هستند. طوبی لمن أجری علی یدیه الخیر! طوبی لهم و حسن مآب. 🔹دشمن کارش دشمنی است. ذاتش تجاوز و تعدّی است. توقّعی دیگر از آنها نیست. ولی شنیدم این شهید عزیزمان این اواخر از طیفی از سیاسیونمان رمیده خاطر بودند. طوری که از دست سیاستهای ذلیلانه شان آرزوی رفتن میکردند. ✋رفقا واقعا ما گرفتار منافقین هستیم. این همه آیات الهی را در مورد نفاق مگر میشود شوخی گرفت! این همه روایات را! اینها همواره در همه اعصار جریان دارد. منافق زمان ما کیست؟! ⚪از یکی از فعالین سیاسی اخیرا کلامی دیدم که میگفت کمی قبل از شهادت آقای فخری زاده سخنی جالب در مورد رئیس دولت و رئیس خارجه و اساسا اتباع آن نوع تفکّر بیان نمود. 👈همانها که اینگونه جلوی فعالیت این دانشمندان عزیزمان و این افتخارهای شیعه را گرفته و ما را بدون دستاوردی گرفتار ظالمین کردند. 🔸شهید فخری زاده گفتند: 🔻«امثال این جماعت کسانی هستند که از فشار و تجاوز دشمن لذت میبرند و اگر فشار کم شود دادشان به هوا بلند میشود!»🔺
🔴این سخن ایشان نشان میدهد یک انسان شناسی خوبی داشته است. البته ظاهرا این تعبیر مؤدّبانه از کلام ایشان است. اصل کلامشان را اشاره فهمان احتمالا بگیرند که چه بوده است! 🔹میدانید یعنی چه؟! یعنی اینها مبتلا به نوعی نفاق اند! البته نمیخواهم بگویم لزوما به معنای نفوذی و نفاق صریح! بعید میدانم در قریب به اتفاق موارد قابل اثبات باشد. 🔸نفاق مراتبی دارد. برخی نفاق از نوع نفوذی بودن دارند. برخی نفاق از نوع قدرت طلبی؛ برخی نفاق از نوع کینه توزی؛ برخی ... . همه اش هم مبتنی بر یکسان نبودن ظاهر و باطن است. ⚪ولی به نظرم اینجا یک نفاق مهمتر و دیگری در کار است. آن هم نفاق عملی! همان نفاقی که در منافق بودنش هم منافق است. خودش را هم از خودش پنهان میکند. 👈همه ی ما کما بیش به مراتبی از این نفاق مبتلا هستیم. هر کدام در همان زمینه ای که هستیم. 👈اینکه در ظاهر همه به خدا و قرآن و اولیاء الهی ایمان داریم. در ظاهر به اسماء و صفات الهی ایمان داریم. در ظاهر میدانیم کار همه اش در دست خداست و باید به دنبال رضایت او و امتثال اوامر او باشیم نه رضایت مخلوق! ✋ولی در رفتار که همان باطن ماست و پرده از نگرشهای وجودی ما برمیدارد مشرکانه و کافرانه برخورد میکنیم. همه ترسمان از مخلوق است. از خدا نمیترسد ولی از کدخدا میترسد! تقوا در سیاست ندارد و تنها به فکر بازی قدرت است! ✔رفقا واقعیّتش آن است که کسی که اهل خداترسی واقعی و از روی بصیرت باشد در سیاست اساسا نمیتواند مانند این جریان معروفی که شهید فخری زاده به آن اشاره کرد باشد. اینها همه از آثار نفاق عملی است. همه از آثار شرک سیاسی است. قل هل تربّصون بنا الّا احدی الحسنیین! ✅دعوا عمدتا دعوای موحّدین و مشرکین در عرصه سیاست است. اینها عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم نیستند! 🔹آری در روایات نفاق پنهان عملی نیز مطرح شده است: (ثلاث من کنّ فیه کان منافقا و ان صام و صلّی و زعم أنه مسلم: من اذا ائتمن خان و اذا حدث کذب و اذا وعد أخلف) ⚪کلام شهید عزیزمان یک دقّت بیشتری هم دارد. آن هم این است که اینها وقتی مبتلا به این شرک سیاسی و نفاق عملی هستند گاهی طوری میشوند که برای اثبات مواضع ذلیلانه خودشان و شرک سیاسیشان در برابر مؤمنین و نشان دادن خودشان و جلوه گری نفسشان یک علاقه ی خاصی به فشار و تجاوز دشمن دارند! 🔻این فشارها برهان بینش مشرکانه شان است. اینها برهان آن است که کارها فقط در دست خدا نیست!🔺 👈لذا مبتلا به یک بیماری میشوند که شبیه بیماری افرادی است که از درد تجاوز لذّت میبرند! اصلا خوششان می آید دشمن تجاوز کند! به تعبیر شهید عزیزمان اگر کم فشار بیاورد ناراحت میشوند! 👈درخت نفاقشان و شجره خبیثه شرک سیاسیشان با فشار کدخدا و طواغیت آبیاری میشود! ⚪رفقا اینها یک علاقه ی عجیبی به این دارند که طواغیت برایمان با عظمت جلوه کنند! آری در وادی شرک خدایشان باید قوی باشد! 👈طوری هستند که اگر مقداری حسن ظنّ نداشته باشیم و انسان شناسی شناختیمان قوی نباشد کاملا میتوانیم متقاعد شویم اینها نفوذی هایی هستند که مأموریت دارند دشمن را قوی نشان داده و مؤمنین را از آنها بترسانند! مانند شیطان القاء یأس و نا امیدی کنند! 👈گاهی آدم احساس میکند شاید بدشان هم نمی آید ما رشد نکنیم! قله های علمی را فتح نکنیم! نکند معبودشان زیر سوال برود! نکند برهانشان رسوا شود! اینقدر راحت چوب حراج به صنعت هسته ای زدند و دانشمندانمان مانند شهید فخری زاده را به نوعی زندانی کردند ✋این نوع نفاق مرموز و خطرناک با نماز شب و گریه و تقوای ظاهری فردی و خوش اخلاقی و کمک به مردم و دلسوزی برای آنها و... قابل جمع است. ببینید چقدر خطرناک است! چقدر نفاقش زیاد است 🔹رفقا باور کنید خطر اینها برای ما از بمب اتم بیشتر بوده است! اینها از ارتش طواغیت خطرناکترند! این بعضا ترسوهای بزدل! بیچاره مان کرده اند! داء عضالند! ✔میدانید چرا؟ چون در ظاهر دشمن نیستند! چون منافقند! نفاقشان طوری است که حتّی خودشان هم نمیدانند منافقند! نمیدانند که دشمن ملّت و دین اند! دشمن راه خدایند! مقابله با اینها خیلی سخت است. حتّی سختتر از مقابله با نفوذی ها! ⚪البته برخی از اینها هم طوری شده اند که شیفته و واله زندگی غربی شده اند. این هم پرده از یک نفاق دیگرشان برمیدارد. آن هم نفاق در مورد معاد! انگار باور ندارند اینها همه جلوه گری دنیاست. ما عند الله باق! إنّ الدار الآخرة لهی الحیوان! 👈طوری با عظمت به ظواهر زندگی آنها نگاه میکنند که انگار میخواهند آن را بپرستند! یک محبّت خاصی به آنها دارند. انگار با آنها فامیلند و با مؤمنین غریبه! رحماء مع الکفّار و أشدّاء علی المؤمنین میشوند! 🔹چه میشود کرد! این هم از لوازم سنّت ابتلاء است. اگر نبود خلقت ناقص بود. اگر نبود نورانیّت این رهبر نورانیمان ظاهر نمیشد. قلّه ها در کنار درّه ها پیدا میشوند.
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۸) فیلم سینمایی زندگی پای «اعدی عدوّک نفسُک الّتی بین جنبیک» 🔴فصل تابستان رسید و گاهی فرصت کارهایی دست میدهد که ایّام دیگر دشوارتر است. یکی از این فعالیتها دیدن فیلم سینمایی با خانواده است. چاره ای نیست. سینما منبر عصر مدرن است. باید به آن توجّه کرد. 👈رفقا ما فرصتی برای اتلاف وقت نداریم. باید این عرصه ها را در خدمت اغراض خود بگیریم. 👈به آنها معنا بدهیم. از ارجاع به آنها برای تبلیغ مفاهیم دینی استفاده کنیم. سطح مخاطبین را در برقراری ارتباط نقادانه با لایه های درونی امور بالا ببریم. 🔹یکی از فیلمهایی که پیشنهاد میکنم در این تابستان ببینید فیلم زندگی پای است. اگر توانستید با عینک سه بعدی آن را نگاه کنید. برخی امور را خواسته در چنین فضایی القاء کند. 🔸زندگی پای (Life of Pi) برگرفته از رمانی به همین نام است. این فیلم نامزد و برنده برخی از برترین جوائز جهانی در حوزه سینما شده است. خلاصه اینکه فیلم مطرحی در تاریخ سینمای جهان است. 🎬داستان فیلم داستان نوجوان ۱۶ ساله ی هندی به نام پای پاتل است که به همراه پدرش در باغ وحش خودشان هندوستان فعالیت می کند. 🎬پس از اتفاقاتی، پدر مجبور به فروش باغ وحش می شود و سپس کل خانواده پاتل تصمیم میگیرند به همراه حیوانات باغ وحش با یک کشتی عازم کانادا شوند. 🎬اما در میانه راه به دلیل طوفان سختی که شکل می گیرد، خانواده پای مفقود شده و تمامی حیوانات نیز به سرنوشت مشابه ای دچار می شوند و تنها این پای هست که به زحمت موفق به فرار از مهلکه می شود و خود را در یک قایق، زنده می یابد.
🎬وی حالا در میان اقیانوس بی کران تنها مانده و نمی داند که باید چطور با این تجربه سخت زندگی کنار آید ، اما وقتی که متوجه می شود به جز او در این آب های بی کران، موجود دیگری هم حضور دارد ، وحشت سراسر وجودش را در بر می گیرد 🎬چرا که این مهمان ناخوانده یک ببر بنگال به شدت گرسنه است که امکان دارد هر لحظه پای را ببلعد و... . 🔸تفسیری نمادین از فیلم دنیای پای🔸 در این فیلم با زیبایی هر چه تمامتر صحنه ی آبی پهنه اقیانوس بیکران و آسمان بی پایان در حالیکه به هم متّصل شده اند به نمایش در آمده است. هر دو هم آبی هستند و گویا از یک جنس است. زمین و آسمان به هم چسبیده است. هیچ فاصله ای میان زمین و آسمان نیست و گویا عالم غیب و شهادت به هم متّصل اند. 👈در وسط این دو عالم گویا هیچ موجود دیگری جز انسان و این ببر گرسنه نیست. 👈تنها قصه ای که هست قصه ی یک انسان شناور در اقیانوسی بی پایان است که باید سوار بر یک قایق که شاید استعاره ای از بدن انسان در دنیا باشد به همراه ببری گرسنه و خشمگین که استعاره از نفس انسان است اقیانوس را طی کند. 👈قصّه در ظاهر کسل کننده و یک خطّی و بدون ماجرا ولی در باطن که کارگردان خواسته آن را با جلوه های ویژه و سه بعدی بودن فیلم تصویر کند پر از ماجرا و هیجان و داستان! بگذرد این مکررات و ببین همه اطوار نو ظهور آنجا! 👈راستی که انسانی که خودش را شناخته و متوجّه این ببر گرسنه درونش شده داستانش همینطور میشود. اصلا گویا همه ی داستانهای عالم در درونش در حال رقم خوردن است. کاری به دیگران ندارد. فقط خودش و بازی کردن صحیح نقشش در مواجهه با این ببر بنگال! 👈هر لحظه باید در کمال توجّه مراقب آن ببر باشد که در یک غفلت او را از بین نبرد! در طوفانها و سختی ها و راحتی ها همه اش نیازمند مراقبه است. 👈تا در این دریا هست و تا لحظه ی آخری که به ساحل نجات میرسد باید مراقب باشد. 🙏در لحظات سخت نگاهش به آسمان می افتد که مگر امدادی از غیب دستش را بگیرد! 🙏گویا شعوری مرموز از نیرویی قاهر که حاضر و ناظر است گاهی هنگام سختی ها شکوفا میشود. 🙏همان احساس عجیبی که در روایات ما نیز آمده که انسان طوفان زده در دریا آن را درک میکند. آن کسی که دستش از همه چیز کوتاه شده و اسباب از دیدگانش محو شده ولی هنوز امیدی به یک سبب قاهر دارد. ⚪ببر هم انتخاب خوبی است. نماد درندگی و بی رحمی است. مانند شیر نیست که اثری از صفات کمالی مانند شجاعت و عظمت در آن باشد. ببر آن هم ببر گرسنه بنگال و آن هم در محیط کوچک یک قایق و آن هم بدون هیچ وسیله ی دفاعی جز هوشیاری و مراقبت. 👈این ببر لزوما استعاره از قوه غضبیه ی انسان هم نیست. بلکه استعاره از همان تمایل دنیایی انسان اعمّ از شهوت و غضب و موهومات است که با درندگی خود مانع سعادت انسان است. 👈ماهیّت این مانع از آن جهت که مانعی سخت و خشن در برابر سعادت انسان است مانند ببری گرسنه و خطرناک است. هر چند در واقع همراه شهوت باشد و یا همراه فریب و مانند آن! ⚪کاری ندارم که نویسنده و کارگردان دنبال چه بوده اند. ولی برداشت بنده همین است. واقعا هم فیلم با آن همخوانی دارد. خیلی تکان دهنده است. 👈رفقا داستان برای ما همین است. خذوا ما رووا و ذروا ما رأوا! اگر چیز دیگری میخواهند بگویند برای خودشان. اگر میخواهد نفسی مادّی اثبات کند و یا خدایی دیگر غیر از آنچه انبیاء الهی معرّفی کرده اند باز هم برای خودشان! 👈آدم عاقل که دینش را از فیلم و داستان و رمان نمیگیرد! مگر معجزه ای نشان داده اند! بله گاهی به دلیل هنری که به خرج میدهند برخی غافلان ساده دل برخی اباطیل این فیلمها را نیز قبول میکنند! ✔آری اگر فیلمنامه اثر بزرگترین متفکّرین عالم و یا اثری دینی و وحیانی بود ارزش غور و دقّت در استنباط داشت. ولی اینها اگر در نهایت هم رمز گشایی شده و مراد واقعی نویسنده رمزگشایی شود باز هم به خودی خودش ارزش ندارد. لذا بهتر است سعی کنیم آن را مبتنی بر حقایقی که خودمان حقّانیّتش را میدانیم استنباط کنیم. مراد از متن باز همین است. در بذل خاطر شماره ۱۰۱ در مورد متن باز و ضرورت خروج از برخورد منفعلانه در مواجهه با لغویّات نکاتی گفتم.
🔵این استعاره ها و تمثیلها خیلی میتواند سودمند باشد. ما را متوجّه ماجرا کند. هر چند المثال یقرّب من جهة و یبعّد من جهات! ولی مخاطب باید سخن فهم باشد. 👈اصلا همینکه در روایات ما در مورد این ببر گرسنه ی نفس تعبیر دشمن بلکه دشمن ترین دشمن شده است خودش نوعی استعاره است: «اعدی عدوّک نفسُک الّتی بین جنبیک»! 👈این یعنی این مناسبات عمیق را در قالب این تمثیلات رصد کنید تا عمق ماجرا را بگیرید! 👈تشبیه نفس به دشمن ترین دشمن خودش چیزی از قبیل تشبیه آن به خطرناک ترین خطر میتواند باشد. در اینجا خود را در صورت ببر بنگالی گرسنه نشان داده است. 👈همینطور در روایات دنیا به دریایی تشبیه شده که اکثر مردم در آن غرق میشوند! به ساحل نجات نمیرسند. یعنی نمیدانند اصلا جای غرق شدن است! چیزی است که باید با مراقبت از آن عبور کنند. نیازمند کشتی نجات و قطب نما و باد موافق و... هستند. ✅این تعابیر و استعارات و تمثیلات خوب است. سودمند است. گاهی انسان عمق مطلب را نمیگیرد! گویا میداند و نمیداند! سابقا در بذل خاطر شماره ۱۲۹ در مورد تفاوت دانستن و فهمیدن نکاتی عرض کردم. اینها به فهمیدن انسان گاهی کمک شایانی میکند. حقیقت را محسوس و ملموس میکند. وهم را قانع میکند. ⚪رفقا اگر ما این را خوب درک کنیم که داستان ما در عالم دنیا اینطوری است خیلی طرز نگاهمان تغییر میکند! سابقا در بذل خاطر شماره ۱۴۶ گفتم که ما تنها مأموریم نقشمان را در دنیا خوب بازی کنیم. 👈باید مراقب باشیم بین نقشها مقایسه نکنیم و به خود نقشها اصالت ندهیم بلکه به کیفیت بازی کردنمان اصالت بدهیم. گفتیم فقط متّقین نقششان را خراب نمیکنند. بقیه خرابش کردند. 🔸ضرورت مراقبه و کشتی گرفتن با نفس🔸 حالا میخواهم صحنه ای دیگر را بگویم. رفقا باید این را درک کنیم. حقیقتی است. گویا ما در این دنیا فقط با خودمان طرفیم. در اقیانوسی رها شده ایم تا با طوفانها و غفلتها و شرایط گوناگون ببینیم با ببر درونمان چه میکنیم! ✅رفقا این نفس طبیعی ما از ببر بنگال خطرناکتر است. دشمن ابدیت ماست. هیچ رحمی در آن نیست. ذره ای خیر خواهی ندارد. خداوند درنده تر از آن را نیافریده است. اگر دستش برسد از هیچ شرّی نمیگذرد! 👈آیا ما دشمنمان را میشناسیم؟! دشمنترین دشمنمان را چه؟! یا هر لحظه به او اجازه میدهیم تا آن خود واقعیمان را زخمی کند. لطمه بزند؟! 👈رفقا مبادا آنی و کمتر از آنی خودمان را از ناحیه نفس طبیعی و ملکیمان در امنیت ببینیم! به قدری خطرناک است که از اژدهای هفت سر مخوفتر است! ✋رفقا در هر شرایطی ممکن است انسان را به کفر بکشاند! اینقدر خبیث است. هیچ رحمی ندارد! هیچ! حتّی وقتی تضادّ منافعی میانش با عزیزترین کسانش رخ میدهد رحم نمیکند! اصلا اینطوری آفریده شده است. 👈رفقا نکند این اله نفسمان را دست کم بگیریم! برای آنها که عمق بینند روشن شده که این دشمن از همه ی دشمنان خطرناکتر است. ✋نکند رهایش کنیم! نکند بگذاریم چاق و چلّه شود! دیگر حریفش نمیشویم ها! 🔹باید برنامه ای برای مبارزه و ریاضت داشته باشیم. باید کم کم با آن شروع به کشتی گرفتن کنیم! باید رفته رفته با آن دست و پنجه نرم کنیم. بارها و بارها ممکن است ما را زمینه بزند ولی کم کم قوی میشویم. راه همین است. شک نکنید. نباید رهایش کرد. این خبیث را باید سر جایش نشاند! باید سوارش شد! باید رامش کرد. ⚪رفقا جهاد اکبر را باید شروع کرد! باید به سراغ بت اعظم رفت! باید ریشه ی شرّ را زد! قاتلوا ائمة الکفر! ریشه ی فتنه را باید خشکاند! 👈شیخ مفید در کتاب الجمل نقل کرده وقتی جنگ شدّت گرفت و هر کس مشغول مبارزه با شخص دیگر بود خون ریزی عظیمی رخ داد! 👈اینجا بود که امیر المؤمنین به اصحابش فرمود آنها را رها کنید و شتر را بزنید! «عرقبوا الجمل!» 🔻رفقا این نفس هزار چهره است! ولی همه اش جلوات یک چیز است. همه اش در یک چیز جمع میشود. آن هم غفلت از خدا! اعراض از یاد خدا! از آن نور آسمان و زمین! اعراض از سرچشمه و کانون نور! گاهی با شهوت است و گاهی غضب و گاهی تنبلی و گاهی عافیت طلبی و هوا پرستی و ترس و بخل و... . ولی همه ریشه در عالم کفر و شرک و دوری از وادی توحید و التوجّه الی اللّه دارد. تجلّی این حالت که مانع از رسیدن ما به همه ی لذّت و همه سعادت ماست در همین ببر بنگال و در همین دشمن ترین دشمنان است🔺 ⚪رفقا بزرگان ما اگر به جایی رسیده اند در اثر مجاهدت و مراقبت و کشتی گرفتن به این دشمن خطرناک بزرگ شده اند. 👈یکی از آنها در زمان ما شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی بود. سابقا در بذل خاطر شماره ۷۱ در مورد ایشان صحبت کردم.
👈اینکه ایشان نیز از آن مردان میدان بود. از آنها که تبر ابراهیمی را برداشته و به سراغ بت اعظم رفته بود. به مبارزه با این ببر گرسنه رفته بود. رفقا یادتان هست چه دلنشین این ابیات مثنوی را میخواند: رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند ⚪رفقا اولیاء الهی نیز از شرّش در امان نبوده و از آن بیمناک بوده اند. گمان کرده ایم مسأله ی ساده ای است؟! زهی خیال باطل! 🔹مرحوم کلینی در کافی از عبد الله بن ابی یعفور نقل میکند که نزد امام صادق علیه السلام بودم که ایشان رستشان را به آسمان بلند کردند و در حالیکه همینطور اشک از چشمان مبارکشان به محاسن شریفشان جاری بود میگفتند خدایا یک چشم بر هم زدن یا کمتر و بیشتر از آن مرا به خودم واگذار نکن! 📖سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ وَ هُوَ رَافِعٌ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ‏ أَبَداً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ لَا أَكْثَرَ قَالَ فَمَا كَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ تَحَدَّرَ الدُّمُوعُ مِنْ جَوَانِبِ لِحْيَتِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّى وَكَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَفْسِهِ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ فَأَحْدَثَ ذَلِكَ الذَّنْبَ قُلْتُ فَبَلَغَ بِهِ كُفْراً أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَالَ لَا وَ لَكِنَّ الْمَوْتَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ هَلَاكٌ. 👈ما اینها را دیگر درک نمیکنیم. این خطرناک بودن نفس در مراتب عالی را دیگر نمیفهمیم. 👈به فرموده امام صادق علیه السلام مشکل یونس پیامبر آن بود که کمتر از یک چشم بر هم زدن در برابر این ببر گرسنه رها شد. به خودش واگذار شد! در همین فرصت اندکی این ببر بی رحم کار خود را کرد!
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۹) «تلسکوپ فضایی جیمز وب» «رصد خانه های عقلی، عرفانی و قرآنی» 🔵این روزها با انتشار اوّلین تصاویر ارسالی از تلسکوپ فضایی جیمز وب که شاید بتوان آن را از جهتی مهمترین ابزار ساخته شده توسّط بشر دانست پرده ای حیرت انگیز از عظمت آفرینش به نمایش در آمده است. ✔رفقا حتما با دقّت این تصاویر را مرور کنیم. باور کنید یک نگاه عمیق و معنا دار به این صحنه ها برای حلّ بسیاری از مشکلات روحی و روانی و بینشیمان کافی است. روحمان را جلا میدهد. مشکل خیلی از ما در نداشتن چنین نظرگاهها و نگاههایی به عالم است. این نگاهها امتدادهای اخلاقی، معرفتی، عرفانی و... دارد. 🔹دیدم جریان این تلسکوپ واقعا چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنارش عبور کرد. اینها خودش میتواند ذکر الله باشد. میتوان آنها را از ایّام الله دانست. مؤمن از کنار چنین آیاتی به سادگی عبور نمیکند: 📖«إِنَّ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ * الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» 👈سابقا در بذل خاطر شماره ۹ مطلب شگفت آوری در زمینه حکمت وجود ستارگان و اجرام آسمانی از منظر علم شیمی بیان نمودم. ⚪آری از دیرباز یکی از اسرار آمیز ترین صحنه های خلقت برای بشر نگریستن به پهنه ی آسمان بوده است. در همین راستا گاهی دست به ساختن رصد خانه ها و تصویر خیالی صور فلکی برای ترسیم جغرافیایی آسمان زده بودند.
🔹جسم را به فلکی و عنصری تقسیم نموده و جسم فلکی را به کوکب و فلک تقسیم میکردند. کوکب را نیز به سیاره و ستاره یا همان ثابته تقسیم میکردند. تا همین اواخر نیز حدود ۱۰۲۲ ستاره رصد کرده بودند که آنها را در حدود ۴۸ صورت فلکی جای داده بودند. فلک از دید آنها خودش جسم بود ولی تاریک. چه میتوانستند بکنند! ابزاری برای اکتشاف بیشتر نداشتند. 🔴در عصر نوین با رشد علوم جدید و ابزارها تلسکوپهای نوینی اختراع شد و تصوّرات سابق را از آسمان تغییر داد. مخصوصا با انقلاب کوپرنیکی بنیان کیهان شناسی علمی قدیم فرو ریخت. رصد خانه های مدرن به مرور اجرام آسمانی نوینی را جلوی دیدگان هویدا کرده و سپس با ساخته شدن تلسکوپهای فضایی محدودیتها و موانع دید ناشی از امواج جوّ زمین و امثال آن از میان برداشته شد. تلسکوپهای فضایی نظیر تلسکوپ کپلر و اسپیتزر و تلسکوپ معروف هابل. 👈البته تلسکوپ‌های بزرگ تری در سطح زمین وجود دارند مانند تلسکوپ ال بی تی در آریزونای آمریکا ولی تلسکوپ در خارج از جو زمین از آن رو مهم است که دیدی بدون مانع از جهان هستی را میتواند فراهم کند. 👈تا چندی پیش از این مهمترین تلسکوپ فضایی تلسکوپ هابل بود که در سال ۱۹۹۰ به فضا پرتاب شده بود. تلسکوپی که قابلیت تعمیر داشت و در چند نوبت تعمیر و به روز رسانی شده بود. داده های این تلسکوپ مدّتها در خط مقدم اکتشافات اختر شناسی قرار گرفته بود. ⚪️اما با پرتاب تلسکوپ فضایی جیمز وب در سال ۲۰۲۱ اکتشافات آسمانی تقریبا به عصر نوینی وارد شد. این تلسکوپ برخلاف هابل که در فاصل ۵۷۰ کیلومتری زمین قرار گرفته بود در فاصله ی یک و نیم میلیون کیلومتری از زمین قرار گرفته و تحوّلی نوین در رصد فضا را رقم خواهد زد. 👈این تلسکوپ که هزینه ای نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار را در بر داشته نسبت به تلسکوپ هابل بسیار دقیقتر و عمیق‌تر به اعماق کیهان نگاه می‌کند و در نتیجه رویدادهای مربوط به زمان‌های دورتر را شناسایی خواهد کرد. 👈انتظار می‌رود این تلسکوپ بینش جدیدی از هر مرحله از تاریخ جهان، از شکل‌گیری نخستین ابرهای غبار گرفته تا تشکیل منظومه شمسی در اختیار ما قرار دهد. 👈به عقیده دانشمندان تلسکوپ فضایی هابل با به کار بردن نهایت توان خود می‌توانست کهکشان‌ها را در زمان نوجوانی آنها رصد کند؛ اما با استفاده از تلسکوپ جیمز وب، مشاهده این کهکشان‌ها در زمان نوزادی آنها امکان پذیر می‌شود. 👈همچنین تلسکوپ جیمز وب ابزاری دارد که به کمک آن می‌توان اتمسفر سیارات را به منظور امکان حفظ حیات بررسی کرد. بسیاری از دانشمندان باور دارند که سیاره‌ای درست مانند زمین، در جهان هستی وجود دارد و در جستجوی آن هستند. 🔹رفقا اولین تصاویر جیمز وب را دیدید؟! فوق العاده بود! سبحانک ما خلقت هذا باطلا! با چنین خدایی طرفیم! ما جاهلان غصه ی روزیمان را میخوریم! غرق در توهمات خودمانیم! 👈در اولین عکسش نقاط روشن زیادی دیده می‌شوند؛ گمان نکنید ستاره هستند ها! کهکشان‌هایی هستند که از میلیاردها ستاره تشکیل شده‌اند. سبحان الله! 👈در یورو نیوز خواندم که دوربین مادون قرمز جیمز وب توانایی دیدن کهکشان‌های دور را دارد. انتخاب این دوربین برای آن است که بتواند از میان لایه های گاز و غبار غلیظ عبور کند و نوری را که از کهکشان‌ها و ستاره‌های پشت سر اجرام آسمانی ساطع می‌شود، در هوا بگیرد. 👈مشکل عکسبرداری با نور مرئی این است که این طیف نور نمی‌تواند از موانع جلوی خود عبور کند و جذب کهکشان‌ها یا ستاره‌های سر راه می شود و در نتیجه به ما نمی‌رسد. اما طیف مادون قرمز می‌تواند از درون این موانع عبور کند و ما می‌توانیم اجرام آسمانی زیادی را با این روش ببینیم. 👈ظاهرا از آن جا که نور شماری از این کهکشان‌ها ۱۳ میلیارد سال طول کشیده تا به چشم ما برسد، احتمالا بسیاری از آن‌ها دیگر وجود ندارند و در فعل و انفعالات کیهانی از میان رفته‌اند. 🔸«تلسکوپهای دیگر کیهان شناسی»🔸 🗽رفقا باید مراقب بود که شیاطین این آیات بزرگ الهی را به نفع تفکّرات باطل الحادی خود مصادره نکنند! اینها سعی میکنند تفسیر الحادی خود را سریع بر اذهان قالب کرده و این آیه نورانی را به حجاب ببرند. 💡به ذهنم خطور کرد نکاتی در زمینه رصد خانه های دیگری که با آن میتوان از منظرهای دیگری به آسمان نگریست بیان کنم. رفقا رصد خانه های و تلسکوپهای فضایی دیگری نیز غیر از این تلسکوپ فضایی جیمز وب وجود دارد.
👈جیمز وب در زمان ما نهایت رصد خانه ی به اصطلاح علمی امروزی است. چشمانش محدود به عالم مادّه و آن هم به میزان پیشرفتهای کنونی علمی است. خود این چشم بسیار محدود است. هر چقدر هم قوی شود باز محدود است. 👈تلسکوپهایی که چشمان بسیار عمیقتر و بدون مانعتری داشته و ما را با اعماق نه تنها کیهان بلکه عالم هستی آشنا میکند. 👈یکی رصد خانه فلسفی است؛ دیگری رصد خانه ی عرفانی است. آخری نیز رصد خانه ی دینی است. 🔴رفقا جهان هستی چهره های دیگری نیز دارد که با رصد خانه های علمی و تلسکوپ هابل و جیمز وب و مانند آن دیده نخواهد شد. اصلا گیرنده های دیگری میخواهد. گیرنده ی عقل و گیرنده ی قلب و گیرنده ی وحی! هر کدام چشم اندازهای دیگری به عالم دارد. اگر اینها را با هم نبینیم چیزی شبیه داستان فیل در تاریکی مولانا میشود. در کیهان شناسی باید همه ی این رصدخانه ها را با هم فعال کرد. ✔این رصدخانه ها تفاوتهای مهم دارند. تفاوت در کانون نگاه؛ تفاوت در ابزار نگاه؛ تفاوت در منبع معرفت؛ تفاوت در روش و تفاوت در هدف. 🔻در یکی عالم ماده را باید شوراند و عمری را و هزینه های سنگینی را متحمّل شد و تلسکوپی در مدار فضایی قرار داد. در دیگری باید عقلی را اثاره کرد و به اعماق هستی فرستاد! در دیگری باید دلی را بیدار کرد و با ریاضت آینه ی آن را به سمت آسمانها گرفت! در آخری نیز باید خود آسمان نظری کرده و خودش با زبانی که خودش میخواهد اسرارش را برای برترین انسان و برگزیده ی برگزیدگان آسمان آن یتیم درس نخوانده و آن پاک پاکان بازگو کند🔺 ✅یکی تنها طبیعت میبیند و ستاره و کهکشان ✅و دیگری هستی و در پی آن ما بعد الطبیعة میبیند و عالم ماده را ذیل عالم مثال و ملکوت و عالم جبروت رصد میکند. ✅دیگری اصلا عالمی ندیده و همه را جلوه هایی از آن نور یگانه میبیند و سخن از غیب الغیوب و وجود منبسط و حضرات خمس میگوید. ✅ولی دین از چیزهای دیگری پرده بر میدارد: 📖وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏ ٭ ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‏ ٭ وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ ٭ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى‏ ٭ عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوى‏ ٭ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى‏ ٭ وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى‏ ٭ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى ٭ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏ ٭ فَأَوْحى‏ إِلى‏ عَبْدِهِ ما أَوْحى‏ ٭ ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‏ ٭ أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‏ ما يَرى‏ ٭ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‏ ٭ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی‏ ٭ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‏ ٭ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‏ ٭ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‏ ٭ لَقَدْ رَأى‏ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‏ ✔زمانی از رتق و فتق دنیا و مدّت آفرینش زمین و آسمان و چرخش کره خاکی و خورشید و ستارگان میگوید و زمانی همه را بر اساس حقّ دانسته و آیه میبیند و زمانی عالمی ندیده و همه را جلوه گاه جمال و جلال میداند و زمانی حجب و سرادقات و عرش و کرسی و لوح و قلم و هفت آسمان و ملائکه و اجنه و شیاطین را نشان میدهد و زمانی ... . ✅رصد خانه ی دین آدمی را از مطلق پنداری منظر علم و فلسفه و عرفان بر حذر میدارد. ⚪گاهی از اموری میگوید که انسان انگشت به دهان می ماند. میگوید همین آسمانی که میبیند تنها آسمان دنیا است و این کواکبی که چون زینت آنند کارکردی دیگر هم دارند! به شکل مرموزی با آن از ورود شیاطین به عوالم بالاتر جلوگیری میشود! 📖«إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ * وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ * لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى‏ وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ» 🔹رفقا چشم انداز تلسکوپ فضایی جیمز وب چیزی است که این تن مادّی ما و این چشم عنصری ما که قرار است زمانی روحش جدا شده و در قبرها دفن شود میبیند. 🔸ولی عقل ما و دل ما و وحی چه میبیند؟! نکند غافلمان کنند. نکند آنچه همه اش تذکّر و تنبّه است را با القاء ذهنیّات شیطانی تاریک کنند. سابقا در بذل خاطر شماه ۱۲۶ از برخی دیگر از قله های هستی صحبتهایی شد. همانهایی که باید دیدشان تا راه را گم نکرد! ⚪رفقا از منظر برخی از مشهورترین و معتبرترین رصدخانه های عقلی و فلسفی از ازل تا ابد این خلقت ادامه داشته و خواهد داشت. فیض الهی منقطع نخواهد شد! ماجرای هستی و خلق الهی در یک بیگ بنگ و یک نابودی مجدد تمام نمیشود. 👈مثلا فیلسوف بزرگمان ملا صدرا میگوید که این عالم ما حادث است و قبل از آن عوالمی بوده است و بعد از آن هم عوالمی هست و الآن بی نهایت بهشت و جهنم برپاست. ✋اینطور نیست که بعد از قیامت ما تنها خدا به تدبیر ما بسنده کند بلکه دوباره در عالم عناصر خلقت آغاز میشود. در رصد اینها الآن بی نهایت بهشت و جهنم برای قبلی ها در عالم هست.
⚪رفقا از منظر عرفان و یا حتّی همین تجربه های نزدیک به مرگ چه حقایقی که گفته نشده است. مثلا تجربه ی ملن توماس بندیکت را مرور کنید. تجربه ای که در آن مرورش به کهکشانها خورد و ادعا کرده که حیاتهای بسیاری را دیده است. بلکه متوجه شدن جهان مهبانگهای متعددی را تجربه کرده است. اینها هم هست. ⚪رفقا از منظر برخی از روایات تکان دهنده ی دینی تا کنون خداوند عوالم بی پایانی آفریده و بالاتر از آن تا کنون نسل های بی پایانی از انسانها آفریده شده است. رفقا روایات جلد ۵۴ بحار الانوار در کتاب السماء و العالم را بخوانید. چه روایاتی است. قابل تدبّر است. 🔹یکی از معروفترین این روایات روایت جابر جعفی از امام باقر علیه السلام که شیخ صدوق در کتاب توحید نقل کرده است: 📖سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» 📖قَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَكَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ 📖وَ جَدَّدَ خَلْقاً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ 📖لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ‏ أَلْفِ‏ عَالَمٍ‏ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّينَ. ⚪رفقا چه فکر کرده ایم؟! قتل الانسان ما أکفره! روایت جابر ناظر به عوالم طولی بود ولی عوالم عرضی چه؟! در روایت دیگری مرحوم صفّار در بصائر الدرجات از ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل کرده حضرت در بیان عظمت خود در برابر علم مدّعین دانش میگویند امام شما همان کسی است که در یک لحظه مانند نور مسافرت میکند و هزاران عالمی که مانند عالم شماست را رصد میکند که هیچ کدام از خلقت آدم و ابلیس آگاهی ندارند ولی امام شما را میشناسند و او را به امامت قبول دارند! 📖«كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ فَقَالَ يَا أَخَا أَهْلِ الْيَمَنِ عِنْدَكُمْ عُلَمَاءُ قَالَ نَعَمْ 📖قَالَ فَمَا بَلَغَ مِنْ عِلْمِ‏ عَالِمِكُمْ‏ قَالَ يَسِيرُ فِي لَيْلَةٍ مَسِيرَةَ شَهْرَيْنِ يَزْجُرُ الطَّيْرَ وَ يَقْفُو الْأَثَرَ 📖فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَالِمُ الْمَدِينَةِ أَعْلَمُ مِنْ عَالِمِكُمْ قَالَ فَمَا بَلَغَ مِنْ عِلْمِ عَالِمِ الْمَدِينَةِ قَالَ يَسِيرُ فِي سَاعَةٍ مِنَ النَّهَارِ مَسِيرَةَ الشَّمْسِ سَنَةً حَتَّى يَقْطَعَ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ مِثْلَ عَالَمِكُمْ هَذَا مَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا إِبْلِيسَ 📖قَالَ فَيَعْرِفُونَكُمْ قَالَ نَعَمْ مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ إِلَّا وَلَايَتَنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا» 👈خلاصه آنکه به قول شیخ اشراق وقتی رصد برخی ستاره شناسان و یا تصاویر این تلسکوپها در امور فلکی برایتان اینقدر اهمیت دارد چرا به رصد روحانی اساطین حکمت و نبوت و تصاویر عقلانی و وحیانی آنها اینقدر بی اعتنایی میکنید؟! 📖اذا اعتبر رصد شخص أو شخصین فی امور فلکیه فکیف لا یعتبر قول أساطین الحکمه و النبوه علی شیء شاهدوه فی ارصادهم الروحانیه؟!