👈اینکه ایشان نیز از آن مردان میدان بود. از آنها که تبر ابراهیمی را برداشته و به سراغ بت اعظم رفته بود. به مبارزه با این ببر گرسنه رفته بود. رفقا یادتان هست چه دلنشین این ابیات مثنوی را میخواند:
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
⚪رفقا اولیاء الهی نیز از شرّش در امان نبوده و از آن بیمناک بوده اند. گمان کرده ایم مسأله ی ساده ای است؟! زهی خیال باطل!
🔹مرحوم کلینی در کافی از عبد الله بن ابی یعفور نقل میکند که نزد امام صادق علیه السلام بودم که ایشان رستشان را به آسمان بلند کردند و در حالیکه همینطور اشک از چشمان مبارکشان به محاسن شریفشان جاری بود میگفتند خدایا یک چشم بر هم زدن یا کمتر و بیشتر از آن مرا به خودم واگذار نکن!
📖سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ وَ هُوَ رَافِعٌ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ لَا أَكْثَرَ قَالَ فَمَا كَانَ بِأَسْرَعَ مِنْ أَنْ تَحَدَّرَ الدُّمُوعُ مِنْ جَوَانِبِ لِحْيَتِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَيَّ فَقَالَ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ إِنَّ يُونُسَ بْنَ مَتَّى وَكَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَفْسِهِ أَقَلَّ مِنْ طَرْفَةِ عَيْنٍ فَأَحْدَثَ ذَلِكَ الذَّنْبَ قُلْتُ فَبَلَغَ بِهِ كُفْراً أَصْلَحَكَ اللَّهُ قَالَ لَا وَ لَكِنَّ الْمَوْتَ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ هَلَاكٌ.
👈ما اینها را دیگر درک نمیکنیم. این خطرناک بودن نفس در مراتب عالی را دیگر نمیفهمیم.
👈به فرموده امام صادق علیه السلام مشکل یونس پیامبر آن بود که کمتر از یک چشم بر هم زدن در برابر این ببر گرسنه رها شد. به خودش واگذار شد! در همین فرصت اندکی این ببر بی رحم کار خود را کرد!
باسمه تبارک و تعالی (۱۴۹)
«تلسکوپ فضایی جیمز وب»
«رصد خانه های عقلی، عرفانی و قرآنی»
🔵این روزها با انتشار اوّلین تصاویر ارسالی از تلسکوپ فضایی جیمز وب که شاید بتوان آن را از جهتی مهمترین ابزار ساخته شده توسّط بشر دانست پرده ای حیرت انگیز از عظمت آفرینش به نمایش در آمده است.
✔رفقا حتما با دقّت این تصاویر را مرور کنیم. باور کنید یک نگاه عمیق و معنا دار به این صحنه ها برای حلّ بسیاری از مشکلات روحی و روانی و بینشیمان کافی است. روحمان را جلا میدهد. مشکل خیلی از ما در نداشتن چنین نظرگاهها و نگاههایی به عالم است. این نگاهها امتدادهای اخلاقی، معرفتی، عرفانی و... دارد.
🔹دیدم جریان این تلسکوپ واقعا چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنارش عبور کرد. اینها خودش میتواند ذکر الله باشد. میتوان آنها را از ایّام الله دانست. مؤمن از کنار چنین آیاتی به سادگی عبور نمیکند:
📖«إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ * الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»
👈سابقا در بذل خاطر شماره ۹ مطلب شگفت آوری در زمینه حکمت وجود ستارگان و اجرام آسمانی از منظر علم شیمی بیان نمودم.
⚪آری از دیرباز یکی از اسرار آمیز ترین صحنه های خلقت برای بشر نگریستن به پهنه ی آسمان بوده است. در همین راستا گاهی دست به ساختن رصد خانه ها و تصویر خیالی صور فلکی برای ترسیم جغرافیایی آسمان زده بودند.
🔹جسم را به فلکی و عنصری تقسیم نموده و جسم فلکی را به کوکب و فلک تقسیم میکردند. کوکب را نیز به سیاره و ستاره یا همان ثابته تقسیم میکردند. تا همین اواخر نیز حدود ۱۰۲۲ ستاره رصد کرده بودند که آنها را در حدود ۴۸ صورت فلکی جای داده بودند. فلک از دید آنها خودش جسم بود ولی تاریک. چه میتوانستند بکنند! ابزاری برای اکتشاف بیشتر نداشتند.
🔴در عصر نوین با رشد علوم جدید و ابزارها تلسکوپهای نوینی اختراع شد و تصوّرات سابق را از آسمان تغییر داد. مخصوصا با انقلاب کوپرنیکی بنیان کیهان شناسی علمی قدیم فرو ریخت. رصد خانه های مدرن به مرور اجرام آسمانی نوینی را جلوی دیدگان هویدا کرده و سپس با ساخته شدن تلسکوپهای فضایی محدودیتها و موانع دید ناشی از امواج جوّ زمین و امثال آن از میان برداشته شد. تلسکوپهای فضایی نظیر تلسکوپ کپلر و اسپیتزر و تلسکوپ معروف هابل.
👈البته تلسکوپهای بزرگ تری در سطح زمین وجود دارند مانند تلسکوپ ال بی تی در آریزونای آمریکا ولی تلسکوپ در خارج از جو زمین از آن رو مهم است که دیدی بدون مانع از جهان هستی را میتواند فراهم کند.
👈تا چندی پیش از این مهمترین تلسکوپ فضایی تلسکوپ هابل بود که در سال ۱۹۹۰ به فضا پرتاب شده بود. تلسکوپی که قابلیت تعمیر داشت و در چند نوبت تعمیر و به روز رسانی شده بود. داده های این تلسکوپ مدّتها در خط مقدم اکتشافات اختر شناسی قرار گرفته بود.
⚪️اما با پرتاب تلسکوپ فضایی جیمز وب در سال ۲۰۲۱ اکتشافات آسمانی تقریبا به عصر نوینی وارد شد. این تلسکوپ برخلاف هابل که در فاصل ۵۷۰ کیلومتری زمین قرار گرفته بود در فاصله ی یک و نیم میلیون کیلومتری از زمین قرار گرفته و تحوّلی نوین در رصد فضا را رقم خواهد زد.
👈این تلسکوپ که هزینه ای نزدیک به ۱۰ میلیارد دلار را در بر داشته نسبت به تلسکوپ هابل بسیار دقیقتر و عمیقتر به اعماق کیهان نگاه میکند و در نتیجه رویدادهای مربوط به زمانهای دورتر را شناسایی خواهد کرد.
👈انتظار میرود این تلسکوپ بینش جدیدی از هر مرحله از تاریخ جهان، از شکلگیری نخستین ابرهای غبار گرفته تا تشکیل منظومه شمسی در اختیار ما قرار دهد.
👈به عقیده دانشمندان تلسکوپ فضایی هابل با به کار بردن نهایت توان خود میتوانست کهکشانها را در زمان نوجوانی آنها رصد کند؛ اما با استفاده از تلسکوپ جیمز وب، مشاهده این کهکشانها در زمان نوزادی آنها امکان پذیر میشود.
👈همچنین تلسکوپ جیمز وب ابزاری دارد که به کمک آن میتوان اتمسفر سیارات را به منظور امکان حفظ حیات بررسی کرد. بسیاری از دانشمندان باور دارند که سیارهای درست مانند زمین، در جهان هستی وجود دارد و در جستجوی آن هستند.
🔹رفقا اولین تصاویر جیمز وب را دیدید؟! فوق العاده بود! سبحانک ما خلقت هذا باطلا! با چنین خدایی طرفیم! ما جاهلان غصه ی روزیمان را میخوریم! غرق در توهمات خودمانیم!
👈در اولین عکسش نقاط روشن زیادی دیده میشوند؛ گمان نکنید ستاره هستند ها! کهکشانهایی هستند که از میلیاردها ستاره تشکیل شدهاند. سبحان الله!
👈در یورو نیوز خواندم که دوربین مادون قرمز جیمز وب توانایی دیدن کهکشانهای دور را دارد. انتخاب این دوربین برای آن است که بتواند از میان لایه های گاز و غبار غلیظ عبور کند و نوری را که از کهکشانها و ستارههای پشت سر اجرام آسمانی ساطع میشود، در هوا بگیرد.
👈مشکل عکسبرداری با نور مرئی این است که این طیف نور نمیتواند از موانع جلوی خود عبور کند و جذب کهکشانها یا ستارههای سر راه می شود و در نتیجه به ما نمیرسد. اما طیف مادون قرمز میتواند از درون این موانع عبور کند و ما میتوانیم اجرام آسمانی زیادی را با این روش ببینیم.
👈ظاهرا از آن جا که نور شماری از این کهکشانها ۱۳ میلیارد سال طول کشیده تا به چشم ما برسد، احتمالا بسیاری از آنها دیگر وجود ندارند و در فعل و انفعالات کیهانی از میان رفتهاند.
🔸«تلسکوپهای دیگر کیهان شناسی»🔸
🗽رفقا باید مراقب بود که شیاطین این آیات بزرگ الهی را به نفع تفکّرات باطل الحادی خود مصادره نکنند! اینها سعی میکنند تفسیر الحادی خود را سریع بر اذهان قالب کرده و این آیه نورانی را به حجاب ببرند.
💡به ذهنم خطور کرد نکاتی در زمینه رصد خانه های دیگری که با آن میتوان از منظرهای دیگری به آسمان نگریست بیان کنم. رفقا رصد خانه های و تلسکوپهای فضایی دیگری نیز غیر از این تلسکوپ فضایی جیمز وب وجود دارد.
👈جیمز وب در زمان ما نهایت رصد خانه ی به اصطلاح علمی امروزی است. چشمانش محدود به عالم مادّه و آن هم به میزان پیشرفتهای کنونی علمی است. خود این چشم بسیار محدود است. هر چقدر هم قوی شود باز محدود است.
👈تلسکوپهایی که چشمان بسیار عمیقتر و بدون مانعتری داشته و ما را با اعماق نه تنها کیهان بلکه عالم هستی آشنا میکند.
👈یکی رصد خانه فلسفی است؛ دیگری رصد خانه ی عرفانی است. آخری نیز رصد خانه ی دینی است.
🔴رفقا جهان هستی چهره های دیگری نیز دارد که با رصد خانه های علمی و تلسکوپ هابل و جیمز وب و مانند آن دیده نخواهد شد. اصلا گیرنده های دیگری میخواهد. گیرنده ی عقل و گیرنده ی قلب و گیرنده ی وحی! هر کدام چشم اندازهای دیگری به عالم دارد. اگر اینها را با هم نبینیم چیزی شبیه داستان فیل در تاریکی مولانا میشود. در کیهان شناسی باید همه ی این رصدخانه ها را با هم فعال کرد.
✔این رصدخانه ها تفاوتهای مهم دارند. تفاوت در کانون نگاه؛ تفاوت در ابزار نگاه؛ تفاوت در منبع معرفت؛ تفاوت در روش و تفاوت در هدف.
🔻در یکی عالم ماده را باید شوراند و عمری را و هزینه های سنگینی را متحمّل شد و تلسکوپی در مدار فضایی قرار داد. در دیگری باید عقلی را اثاره کرد و به اعماق هستی فرستاد! در دیگری باید دلی را بیدار کرد و با ریاضت آینه ی آن را به سمت آسمانها گرفت! در آخری نیز باید خود آسمان نظری کرده و خودش با زبانی که خودش میخواهد اسرارش را برای برترین انسان و برگزیده ی برگزیدگان آسمان آن یتیم درس نخوانده و آن پاک پاکان بازگو کند🔺
✅یکی تنها طبیعت میبیند و ستاره و کهکشان
✅و دیگری هستی و در پی آن ما بعد الطبیعة میبیند و عالم ماده را ذیل عالم مثال و ملکوت و عالم جبروت رصد میکند.
✅دیگری اصلا عالمی ندیده و همه را جلوه هایی از آن نور یگانه میبیند و سخن از غیب الغیوب و وجود منبسط و حضرات خمس میگوید.
✅ولی دین از چیزهای دیگری پرده بر میدارد:
📖وَ النَّجْمِ إِذا هَوى ٭ ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى ٭ وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى ٭ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى ٭ عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوى ٭ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى ٭ وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى ٭ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى ٭ فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى ٭ فَأَوْحى إِلى عَبْدِهِ ما أَوْحى ٭ ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى ٭ أَ فَتُمارُونَهُ عَلى ما يَرى ٭ وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى ٭ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی ٭ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى ٭ إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى ٭ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى ٭ لَقَدْ رَأى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى
✔زمانی از رتق و فتق دنیا و مدّت آفرینش زمین و آسمان و چرخش کره خاکی و خورشید و ستارگان میگوید و زمانی همه را بر اساس حقّ دانسته و آیه میبیند و زمانی عالمی ندیده و همه را جلوه گاه جمال و جلال میداند و زمانی حجب و سرادقات و عرش و کرسی و لوح و قلم و هفت آسمان و ملائکه و اجنه و شیاطین را نشان میدهد و زمانی ... .
✅رصد خانه ی دین آدمی را از مطلق پنداری منظر علم و فلسفه و عرفان بر حذر میدارد.
⚪گاهی از اموری میگوید که انسان انگشت به دهان می ماند. میگوید همین آسمانی که میبیند تنها آسمان دنیا است و این کواکبی که چون زینت آنند کارکردی دیگر هم دارند! به شکل مرموزی با آن از ورود شیاطین به عوالم بالاتر جلوگیری میشود!
📖«إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ * وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ * لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلى وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ»
🔹رفقا چشم انداز تلسکوپ فضایی جیمز وب چیزی است که این تن مادّی ما و این چشم عنصری ما که قرار است زمانی روحش جدا شده و در قبرها دفن شود میبیند.
🔸ولی عقل ما و دل ما و وحی چه میبیند؟! نکند غافلمان کنند. نکند آنچه همه اش تذکّر و تنبّه است را با القاء ذهنیّات شیطانی تاریک کنند. سابقا در بذل خاطر شماه ۱۲۶ از برخی دیگر از قله های هستی صحبتهایی شد. همانهایی که باید دیدشان تا راه را گم نکرد!
⚪رفقا از منظر برخی از مشهورترین و معتبرترین رصدخانه های عقلی و فلسفی از ازل تا ابد این خلقت ادامه داشته و خواهد داشت. فیض الهی منقطع نخواهد شد! ماجرای هستی و خلق الهی در یک بیگ بنگ و یک نابودی مجدد تمام نمیشود.
👈مثلا فیلسوف بزرگمان ملا صدرا میگوید که این عالم ما حادث است و قبل از آن عوالمی بوده است و بعد از آن هم عوالمی هست و الآن بی نهایت بهشت و جهنم برپاست.
✋اینطور نیست که بعد از قیامت ما تنها خدا به تدبیر ما بسنده کند بلکه دوباره در عالم عناصر خلقت آغاز میشود. در رصد اینها الآن بی نهایت بهشت و جهنم برای قبلی ها در عالم هست.
⚪رفقا از منظر عرفان و یا حتّی همین تجربه های نزدیک به مرگ چه حقایقی که گفته نشده است. مثلا تجربه ی ملن توماس بندیکت را مرور کنید. تجربه ای که در آن مرورش به کهکشانها خورد و ادعا کرده که حیاتهای بسیاری را دیده است. بلکه متوجه شدن جهان مهبانگهای متعددی را تجربه کرده است. اینها هم هست.
⚪رفقا از منظر برخی از روایات تکان دهنده ی دینی تا کنون خداوند عوالم بی پایانی آفریده و بالاتر از آن تا کنون نسل های بی پایانی از انسانها آفریده شده است. رفقا روایات جلد ۵۴ بحار الانوار در کتاب السماء و العالم را بخوانید. چه روایاتی است. قابل تدبّر است.
🔹یکی از معروفترین این روایات روایت جابر جعفی از امام باقر علیه السلام که شیخ صدوق در کتاب توحید نقل کرده است:
📖سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»
📖قَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَكَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ
📖وَ جَدَّدَ خَلْقاً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ خَلَقَ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ
📖لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ وَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّينَ.
⚪رفقا چه فکر کرده ایم؟! قتل الانسان ما أکفره! روایت جابر ناظر به عوالم طولی بود ولی عوالم عرضی چه؟! در روایت دیگری مرحوم صفّار در بصائر الدرجات از ابان بن تغلب از امام صادق علیه السلام نقل کرده حضرت در بیان عظمت خود در برابر علم مدّعین دانش میگویند امام شما همان کسی است که در یک لحظه مانند نور مسافرت میکند و هزاران عالمی که مانند عالم شماست را رصد میکند که هیچ کدام از خلقت آدم و ابلیس آگاهی ندارند ولی امام شما را میشناسند و او را به امامت قبول دارند!
📖«كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَدَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْيَمَنِ فَقَالَ يَا أَخَا أَهْلِ الْيَمَنِ عِنْدَكُمْ عُلَمَاءُ قَالَ نَعَمْ
📖قَالَ فَمَا بَلَغَ مِنْ عِلْمِ عَالِمِكُمْ قَالَ يَسِيرُ فِي لَيْلَةٍ مَسِيرَةَ شَهْرَيْنِ يَزْجُرُ الطَّيْرَ وَ يَقْفُو الْأَثَرَ
📖فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَالِمُ الْمَدِينَةِ أَعْلَمُ مِنْ عَالِمِكُمْ قَالَ فَمَا بَلَغَ مِنْ عِلْمِ عَالِمِ الْمَدِينَةِ قَالَ يَسِيرُ فِي سَاعَةٍ مِنَ النَّهَارِ مَسِيرَةَ الشَّمْسِ سَنَةً حَتَّى يَقْطَعَ اثْنَيْ عَشَرَ أَلْفَ مِثْلَ عَالَمِكُمْ هَذَا مَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ وَ لَا إِبْلِيسَ
📖قَالَ فَيَعْرِفُونَكُمْ قَالَ نَعَمْ مَا افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ إِلَّا وَلَايَتَنَا وَ الْبَرَاءَةَ مِنْ عَدُوِّنَا»
👈خلاصه آنکه به قول شیخ اشراق وقتی رصد برخی ستاره شناسان و یا تصاویر این تلسکوپها در امور فلکی برایتان اینقدر اهمیت دارد چرا به رصد روحانی اساطین حکمت و نبوت و تصاویر عقلانی و وحیانی آنها اینقدر بی اعتنایی میکنید؟!
📖اذا اعتبر رصد شخص أو شخصین فی امور فلکیه فکیف لا یعتبر قول أساطین الحکمه و النبوه علی شیء شاهدوه فی ارصادهم الروحانیه؟!
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۰)
«غدیر خم»
«تفاوت دنیای عامه و دنیای خاصّه»
💡به مناسبت عید غدیر به ذهنم خطور کرد مطلبی در این زمینه بنویسم.
👈به نظر شما آیا اختلاف شیعه و سنّی در زمینه واقعه غدیر یک اختلاف طبیعی است؟!
👈چرا عامه زیر بار دلالت این حدیث نمی روند؟
👈آیا همه ی آنها دچار قلّت انصاف و تبعیّت از هوای نفس و انکار حقیقت و... شده اند؟! ریشه ی فتنه چیست؟
🔹چطور میشود که حدیث غدیر برای مانند قاضی نور الله در صوارم فوق قطع آور باشد ولی برای فخر رازی در اربعین ظنّ هم ایجاد نمیکند؟!
🔹چرا حتّی منصفین شیعه و سنّی هم معمولا حرف هم را نمیفهمند و همدیگر را متّهم میکنند؟!
✅نکند اختلافات از جای دیگری آب میخورد! اگر این چنین است آن جا کجاست؟!
⚪بحث خیلی نافعی است. امیدوارم در بیان عمق آن موفّق بوده و مخاطبین هم به خوبی آن را درک کرده و آن را نشر دهند.
👈مطلبی اساسی است که ندیدم آنطور که درخور توجّه است مورد توجّه قرار گیرد.
👈اگر این مطلب حلّ شود فتح الفتوحی در درک عمیق ماهیت اختلاف شیعه و سنّی و کیفیت مباحثه مفید و دعوت به تقریب بین آنها رخ میدهد.
👈فایده ی درک عمیق این نکته تنها محدود به این موضوع نمی ماند.
✅ما را در درک سرّ اختلافات طوائف فکری و اختلاف اقوام و اختلافات دینی و یا حتّی مثلا در زمان ما اختلاف بین اصلاح طلب و اصول گرا و حتّی اختلاف بین زن و مرد و اختلاف بین دو نفر خاص هم کمک میکند.
🔻سرچشمه اختلاف کجاست؟ این است که زیست بوم تصوّری و تصدیقی حاکم بر ذهن یک فرد یا نحله و جامعه تأثیر عمیقی در نحوه ادراک و تفسیر و قضاوت و حبّ و بغضهای آنها خواهد داشت. همان چیزی که سبب انتظارات و گشتالت درونی خاصی برای انسان میشود🔺
👈اگر خوب درک نشود سوء تفاهمهای زیادی رخ خواهد داد.
👈در اکتشافات بسیار مهم علم هرمنوتیک اخیرا بر تأثیر شگرف انتظارات در استنطاقات و تأویلات به صورت جالبی تأکید شده است.
🔸«انسان شناسی شناختی»🔸
یکی از علوم مهمی که در زمان ما رشد خیره کننده ای داشته است علوم شناختی است. علومی که به جای بررسی پدیده های مختلف به بررسی خود ذهن انسان و امور مربوط به آن میپردازند. به ریشه زده اند!
👈علومی که به نحوی با ذهن سر و کار دارند. مانند روان شناسی شناختی، هوش مصنوعی، زبان شناسی شناختی، علوم اعصاب، فلسفه ذهن.
🔵یکی از شاخه های علوم شناختی انسان شناسی شناختی است. علمی که در آن به بررسی اندیشه انسان پرداخته میشود تا روشن شود که اندیشه چگونه در زمینه ها و فرهنگهای مختلف کار میکند؟! به تفاوتهای محتمل در شیوه ی اندیشیدن در زمینه های مختلف میپردازد.
🔻علوم شناختی با توجّه به رویکرد پسینی که معمولا داشته اند به طور بسیار خیره کننده ای به این نکته واقف شده اند که واقعا بین نوع فعالیتهای ذهنی در محیطها و زمینه های مختلف تفاوت وجود دارد🔺
✔مطلب را وقتی خوب درک میکنیم که به شکل واقعی به زندگی و کنش واقعی در زمینه های مختلف فرو رویم تا بتوانیم سامانه های شناختی آنها را شکار کنیم.
✋البته ممکن است بسیاری با توجّه به مبانی خاصی که انتخاب کرده اند قائل به نوعی جبر شوند. قائل به نوعی پلورالیسم در اعتقادات و یا نوعی شکاکیت در آن شوند.
👈امری که به ادله بسیار قابل قبول نیست ولی ردّ جبر باعث نمیشود که حالت زمینه ای قوی نهفته در این بسترها را رد کنیم.
👈اموری که اگر انسان قدم صدقی نداشته و با تکیه بر خودآگاهی نخواهد در آن مناقشه کند اثری مانند اثر جبر را میتواند بر روان شخص و جامعه ایجاد نماید.
🔹رفقا میدانید مشکل شیعه و سنّی چیست؟ کلید درک عمیق ماهیت اختلافات این چنینی در تمرکز بر علوم شناختی و انسان شناسی شناختی و تفاوتهای موجود در نظام شناختی دو نفر یا دو گروه یا دو مذهب و دو تمدّن است.
🔻ریشه این است. مشکل اساسی تفاوت قاره ای این دو است. یکی در سیاره مرّیخ است و دیگری در ونوس! زیست بوم فکریشان متفاوت است. حالت مهیمنه حاکم بر نظام تصوّرات و تصدیقاتشان متفاوت است. کلان ساختارهای ولایتدار اذهانشان تفاوت دارد. طور و طرز نگاهشان تفاوت دارد. پارادایمشان فرق میکند. در دو دنیای کیفی ذهنی زیست میکنند. تمدّن ذهنیشان متفاوت است. بازی زبانی ذهنشان فرق دارد🔺
👈وقتی اینطوری هستند حرف هم را خوب درک نمیکنند. یکدیگر را متّهم به کذب و بی انصافی میکنند. دشمن هم میشوند. خیلی همدیگر را بی منطق میدانند.
👈اصلا از یک گفتگوی سازنده نا امید هستند. سابقا در بذل خاطر شماره ۲۷ بحث مهمی در این زمینه پیرامون عوامل متّهم شدن شیعه امامی به بیت الکذب بودن از سوی عامه مطرح کردم.
👈همچنین در بذل خاطر شماره ۴۲ نکاتی در زمینه وحدت شیعه و سنّی آوردم.
⚪برای تصویر بحث همینطور میتوانیم از مفهوم نقطه عطف در علم حساب دیفرانسیل و انتگرال هم استفاده کنیم.
👈در محورها یک خمیدگی گاهی ایجاد میشود که در یک نقطه جهت محور عوض میشود. به آن نقطه، نقطه ی عطف گفته میشود.
👈در مورد انسانها و گروهها و نحله های انسانی نیز میتوان نقاط عطف خاصی را در محورهای شناختی آنها تشخیص داد. یک نقاط خاصی که هر گونه تغییر در آنها انقلابهای ادراکی و علمی ایجاد میکند.
👈یک دفعه فیزیک یونانی به فیزیک نیوتونی و سپس فیزیک لاوازیه و اینشتاین تبدیل میشود. یا حکمت مشّائی به اشراقی و یا حکمت متعالیه تبدیل میشود.
👈آیا در تفاوت شیعه و سنّی نیز میتوان چنین نقاطی را نشان داد که سبب شده نظام شناختی آنها تفاوتهای اساسی پیدا کنند؟! به دل خودم نچسبید ولی شاید این تقریر نیز تا اندازه ای مطلب را نزدیک کند. بگذارید یک تقریر دیگر هم بیاورم:
🔸«نظریه هوش چندگانه گاردنر»🔸
رفقا هر وقت خیلی از حرفهای یک گروه و نحله تعجّب کردیم و آن را عجیب و خنده دار درک کردیم بدانیم خوب نتوانسته ایم حرف آنها را درک کنیم!
✔البته منظورم این نیست که حرف آنها لزوما صحیح است؛ منظورم آن است که به احتمال زیاد خوب نتوانسته ایم آن حرف را در بافت واقعی اش درک کنیم زیرا انسان و یا یک گروه انسانی نمیتواند اینقدرها هم احمق باشد! باید دید چه فضایی این اندیشه را باور پذیر و منطقی کرده است؟! وقتی اینگونه شدیم تعجّبمان زائل میشود هر چند اشکال هنوز هم باقی بماند.
👈نشانه ی دیگرش این است که تحمّلمان بالا رفته و دل سوزی خاصی پیدا میکنیم. بهتر حرفهای آنها را گوشم میکنیم و با آنها بحث میکنیم.
👈طوری که ممکن است برخی غافلان ما را متّهم به محافظه کاری و نفوذی بودن و بی غیرتی عقیدتی و... کنند!
🔹این کار مقداری نیازمند داشتن هوش درون فردی و برون فردی است. برخی به شکل طبیعی چنین هوشی دارند که میتوانند از نظام ادراکی و احساسی خود خارج شده و دیگری را در همان بافت وجودی اش دیده و تجربه کنند ولی بسیاری فاقد چنین هوشی بوده و باید آن را با کارهایی بر خود تحمیل نمایند.
⚪نظریه ی هوش چندگانه هاوارد گاردنر به همین میپردازد که برخی ذاتا چنین ویژگی ای دارند. در این نظریه که در کتاب قابهای ذهنی در سال ۱۹۸۳ ارائه شد گاردنر به این نکته میپردازد که اینکه میگوییم فلانی باهوش است میتواند توسعه پیدا کند زیرا انسان ابعاد متنوعی دارد. ایشان در این نظریه ی مشهور ۸ تقسیم بندی برای هوش ارائه نموده است که عبارتند از:
✅«هوش تصویری فضایی و هوش کلامی زبانی و هوش منطقی ریاضی و هوش اندامی جنبشی و هوش موسیقیایی هوش میان فردی و هوش درون فردی و هوش طبیعتگرا»
⚪هوش درون فردی توانایی انسان در شناخت و درک عمیق از حالات و احساسات و افکار خودش است. بسیاری هستند که خودشان معترفند که شناخت کافی از خودشان ندارند وگاهی از برخی از کارهایشان تعجب میکنند. خودشناس نیستند. این هم لوازمی دارد که فعلا در صدد بیان آن نیستم.
🔴یک هوش دیگر که گاردنر مطرح میکند و به درد بحث ما میخورد هوش میان فردی است که در آن شخص قادر بر ایجاد ارتباط و درک دیگران است طوری که شخص مهارت خاصی در سنجش هیجانات و انگیزه ها و تمایلات و منظور مخاطبین دارند.
👈اینها قادرند به یک موقعیت از زوایای مختلف نگاه کنند و با دیگران روابط مثبت داشته باشند و با همه توان زندگی مسالمت آمیز را دارند و برای تشکیل گروه و استدامه و ایجاد آرامش در آن خیلی نافع هستند.
👈آری برای اتّحاد بین طوائف مهم است که چنین افرادی رهبری طوائف را در دست بگیرند. اینها قدرت طبیعی این نکته را دارند که چیزی را از نقطه نظر شخص دیگر ببینند لذا میتوانند آنها را بفهمند و احساس کنند لذا توانایی قوی در درک احساسات و انگیزه ها دارنند.
👈اینها خوب میتوانند گوش کنند و همدلی نمایند لذا میتوانند رابطه ی مثبتی با دیگران برقرار نمایند و به درد مشاوره میخورند. اینها برای قضاوت و رهبری و مانند آن خیلی مناسبند.
✔یکی از لطائف نهضت اسلامی ما این بود که رهبر فقیدمان و رهبر بزرگ فعلیمان واقعا هوش میان فردی بالایی داشته و دارند. همین باعث شده بتوانند جامعه داری کنند. اتحاد و الفت ایجاد کنند. قضاوت یک جانبه نداشته باشند. انصافا یکی از شرایط رهبر واجد بودن طبیعی یا لااقل کسبی چنین هوشی است. چیزی بیش از تقوا و فقاهت و مانند اینهاست.
👈در قضاوت و فهم تفاوتهای شیعه و سنّی نیز به نوعی از هوش میان فردی نیز نیاز است.
🔹ان شاء الله این بحث را در شماره ی بعدی ادامه داده و مقداری ملموس تر تفاوت دنیای ذهنی شیعه و سنّی که باعث تفاوت در نحوه درک و برجسته سازی و تأویل و استظهار آنها از تاریخ اسلام شده را بیان میکنم.
👈امری که تا نسبت به آن خودآگاه نشده و برای آن فکری نکرده و علاجی نیاندیشیم چندان نمیتوان امیدوار بود تا تقریب واقعی و یک مباحثه سازنده رخ دهد. این بحث ادامه دارد ...
باسمه تبارک و تعالی (۱۵۱)
«تفاوت دنیای عامه و خاصّه» (۲)
🔴در نوشته قبل بیان کردم مسأله اساسی در زمینه شیعه و سنّی تفاوت کانون های توجّه و محورهای تفکر تاریخی آنان است. تا برای آن فکری نکنیم نمیتوانیم گفت و گوی سازنده ای داشته باشیم.
✔مسأله این نیست که این روایت سند دارد یا متواتر است و یا دلالتش ظاهر یا نصّ است یا نه! شما اگر یک روایت متواتر که به عقیده ی شما نصّ هم باشد برای نظام ادراکی او عرضه کنید آن را قبول نخواهد کرد. یا در سندش به گونه ای تشکیک میکند و یا در دلالتش. گویا با شبهه در قبال امر بدیهی مواجه شده است. چرا؟ چون این امر با نظام ادراکی اش همخوانی ندارد.
🔻مسأله این نیست که این واقعه یا روایت صحیح است یا نه! مسأله این است که این واقعه یا روایت آیا میتواند و اجازه دارد که صحیح باشد یا نه! مسأله در این امکان است!🔺
👈لذا میبینیم آنها که اینقدر در حدیث غدیر سخت گیری میکنند در جای دیگر اصلا چنین رویکرد عجیبی ندارند.
👈به نظرم این همان فتنه ی تاریکی است که پیامبر صلی الله علیه و آله اندکی قبل از رحلت فرمودند کقطع اللیل المظلم به سمت مسلمین روی می آورد! تاریکی از این بالاتر! اذا أخرج یدَه لم یَکَد یراها!
✋درست است که حقیقت ولایت علوی زمانی برای همگان روشن شده بود ولی به خاطر برخی اقدامات و غفلتها نورانیّتش از آنها گرفته شده و حقیقتا دیگر نسبت به آن با سوء اختیار خودشان به حجاب رفتند! خوب بگیرید چه میگویم! سأصرف عن آیاتی الّذین یتکبرون فی الارض بغیر الحق!
🔹ممکن است بگویید این امر تبعیت از هوای نفس است دیگر! در هر حال لفظ دلالتی دارد و سند هم ضوابطی! در پاسخ باید گفت او از آن جهت که معمولا این مطلب را حق و بدیهی میداند چنین میکند. به شکل پیشینی اینها را پس میزند.
⚪ما نیز در فضای خود مگر اینطور نیستیم! از همینجاست که حدیث غدیر برای ما متواتر میشود و برای آنها خبر مستفیض یا واحد و یا حتّی مانند ابن خلدون آن را انکار میکنند!
👈از همینجاست که حدیث غدیر برای ما هر چند با قرینه برای دلالتی که به حق ان را میدانیم نصّ میشود و برای آنها ظنّ هم نمی آورد!
✔این یعنی نظام فکری در فهم دلالت خیلی تأثیر میگذارد لذا باید به مطالعه و بررسی مهندسی حاکم بر آن هم همّت گماشت. همان نظام و گرایش کلّی که ما آن را ولو ناخودآگاه و به تبع عضویت در یک جامعه پذیرفته ایم. هر چقدر نسبت به آن یا مؤلّفه های اساسی تر آن خودآگاهتر شویم زمینه برای باز شدن قفلهای ادراکی باز میشود.
👈به نظرم یکی از موفقیتهای کتاب المراجعات مرحوم سید شرف الدّین همین بوده است.
👈ایشان با تبحّر و بلاغت و هوشمندی که دارد بیش از آنکه اصرار بر قبول یک امر خاصی توسّط مخاطب داشته باشند سعی در تغییر تدریجی فضای ذهنی مخاطب دارند.
👈مؤلّفه های جدیدی را به ذهن او میدهند و یا برجسته میکنند و سپس در قالب چنین فضای جدیدی به راحتی میتوانند از بسیاری از نکات تاریخی استفاده کنند.
👈بیشتر سعی میکند فضا را درست کنند تا اینکه بر سند یا دلالت یک امر خاصی تأکید کنند. وقتی فضا درست شد کار راحت میشود.
🔸«واکاوی دنیای ذهنی عامه»🔸
حالا بگذارید مقداری به روان کاوی ذهنی یک سنّی و یک شیعه نمونه بپردازیم تا ببینیم آن درونها چه خبر است! در فضای ذهنی یک سنّی این مؤلّفه ها به این شکل برجسته و با این نظم تقریبی وجود دارد:
🎬عربی بود و عصر جاهلیّتی! ظلمت همه جا را گرفته بود. پیامبری بزرگ ظهور کرد. به تدریج صحابه ای پیدا کرد. یکی یکی فداکارانه به او ملحق میشدند و در آن سختی های جان فرسا مردانه فداکاری میکردند.
🎬از قوم و قبیله و زن و فرد و جان و آبروی خود میگذشتند و دعوت وحی را لبّیک میگفتند! ابوبکر، عثمان، ابو عبیده، ابن مسعود، بلال، علی، حمزه و... . صحابه ای که روزگاران نظیر آنها را به خود ندیده است!
🎬برخی از آنان مجبور شدند به حبشه مهاجرت کنند! چه صحنه های نورانی ای را خلق کردند! ابوبکر سرمایه و آبروی خود را در آن شرایط سخت برای حمایت از مسلمانان خرج کرد!
🎬کار اسلام وقتی رونق گرفت که عمر به دعای حضرت مسلمان شد. همو که با اسلام آوردن او کفّار دیگر فهمیدند کارشان سخت شد! چه سختی ها و عذابهایی که تحمّل نکردند!
🎬داستان مظلومیت اسلام در مکّه صفحات متنوّعی دارد. تا اینکه پیامبر با اهل یثرب آشنا شد. پیمان عقبه بسته شده و مقدمات هجرت مهیّا گردید. هجرتی بزرگ که باز در جای جای آن رشادت صحابه را میتوان دید!
🎬ابوبکر یکّه و تنها با پیامبر صلی الله علیه و آله راهی غار حرا شد و با رها کردن خانه و زندگی در راه خدا راهی یثرب گردید! چه مصاحبتی! همانکه قرآن کریم از آن یاد کرده است!
🎬اما جریان مدینه را که دیگر همه میدانیم. چه صحنه های نورانی از رشادت این صحابه اعمّ از مهاجر و انصار که روزگاران به خود ندیده است. چه جنگها و چه شهامتهایی! چه بزرگانی؛ معاذ و انس و بشیر و سعد و زید و ابن رواحه و... .
🎬تا اینکه ناگهان پیامبر اسلام در کوران حوادث رحلت کرده و در حالیکه بسیاری از قبائل اسلام را نشناخته و آماده ی ارتداد بودند و اسلام از ناحیه روم و ایران با تهدید مواجه شد صحابه مأمور به دوش کشیدن این امانت بزرگ الهی شدند!
🎬همانها که بلا فاصله با تعیین ابوبکر صدّیق فتنه ها را خوابانده و به مبارزه مرتدّین رفته و چه حماسه ها آفریدند! نه تنها اسلام با رحلت پیامبر پس رفت نکرد بلکه با همّت صحابه و درایت خلفای به حقّ او رشدی جهانی یافت!
🎬روم را فتح کردند! ایران را فتح کردند! همینطور تا چین و فرانسه رسیدند. بروید تاریخ این فتوحات را تا اواخر قرن اوّل هجری بخوانید! واقعا اینها دیگر چه همّتها و چه نورهایی بودند! چه علمایی! چه پاکانی! الله اکبر!
🎬به برکت آنها دنیای آن روز مسلمان شد! اسلام همه جا را گرفت! جبابره را به خاک مذلّت کشاند! همانها که خلیفه شان در مدینه مانند خودشان زندگی میکرد. مشورت میکرد.
🎬همان خلفایی که این همه روایت در مدح و فضیلت آنها از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است. حدیث عشره مبشّره را مگر نشنیده اید؟! به راستی که اصحابی کالنجوم! رضوان خدا بر صحابه!
🎬تابعین هم دست کمی از صحابه ندارند! حسن بصری ها و ابراهیم نخعی ها و ابن سیرین ها و زهری ها و... .
🔴ببینید آن درون چه خبر است! ما شالله ما شالله! عجب روایتی دارد! چه رمانی نوشته اند!
🔻تاریخ اسلام در نگاه یک عامّی به حقیقت معنای کلمه تاریخ رشادتها و نورانیتهای صحابه است! محورش صحابه است. مؤلفه ی اصلی این تاریخ صحابه است. اسلام بر دوش صحابه به ما رسیده است. این دقیقا همان چیزی است که در نظام ادراکی یک شیعی مذهب نیست! در شیعه تاریخ بر محور اهل بیت علیهم السلام روایت میشود. بر محور رشادت خود پیامبر صلی الله علیه و آله و بنی هاشم و اهل بیت ایشان و سپس مظلومیت ایشان!🔺
🎬در ذهن یک شیعه عرب بی تمدّنی بود و سپس نور اسلام آمد! در همان ابتدا علی و خدیجه علیهما السلام اسلام آوردند! بنی هاشم به دفاع از حضرت پرداختند! همان علی که مولود کعبه بود! همان علی که سخن وحی را میشنید! همان علی که ...
🎬چه مشکلاتی را پیامبر در هدایت این قوم نادان تحمّل نکرد! تا برخی کم کم اسلام می آوردند! تا اینکه جریان شعب پیش آمد و ابو طالب آن بزرگ مرد و پدر امیر المؤمنین به دفاع جانانه از حضرت پرداخت.
🎬قبل از آن هم خدیجه بزرگ حامی این جریان نورانی بود. تا اینکه کار به مهاجرت رسید و امیر المؤمنین با رشادت خود در بستر حضرت خوابید.
🎬در مدینه نیز حضرت به تنظیم تازه مسلمانان و تبلیغ حقائق اسلام بین آنها پرداخت! همانها که به دلیل رسوب تاریکی های زمان شرک نیاز به تصفیه داشتند
🎬بارها و بارها در جنگها تمحیص شدند و تنها برخی از صحابه ی راستین امتحان خود را تا نهایت پس دادند. همانها که در بدر به طمع در حکم قتل اسیران کافر مقاومت کردن! همانها که احد حضرت را رها کردند! تنگه را به طمع رها کردند! در حنین آنطور کردند!
🎬چه مشکلات عظیمی که مخصوصا به خاطر منافقین در دنیای اسلام رخ نداد! میخواستند شتر حضرت را از دره پایین بیاندازند! گاهی سر تقسیم غنایم با پیامبر اختلاف میکردند!
🎬هر چند در میان صحابه افرادی نیز بودند که به معنای واقعی به حقیقت اسلام پی برده و همواره مورد تأیید و عنایت حضرت بودند! سلمان، ابوذر، مقداد!
🎬تا جریان غدیر پیش آمد و امام علی علیه السلام به خلافت بعد از حضرت منصوب شد! همه با ایشان بیعت کردند.
🎬اما هر چه به زمان رحلت حضرت نزدیکتر میشدیم فتنه ها سنگینتر میشد! جریان تبوک و ترور حضرت! جریان جیش اسامة! جریان قلم و دوات! بغض علی علیه السلام!
🎬رها کردن پیکر حضرت و اختلاف بر سر خلافت! بازگشت حمیتهای جاهلیت! هوا و هوسها و کینه ها و دسیسه ها اثر کرد! خلافت را غصب کردند! حمله به بیت فاطمه و شهید نمودن حضرت!
🎬بیعت اجباری از امیرالمؤمنین و خانه نشین کردن ایشان! مظلومیت صحابه راستین و شهادت ابوذر! گناه های بزرگ و خطاهای خلفا! بریدن سر مالک بن نویره! حدّ جاری نکردن بر فرزند عمر! مفاسد عجیب اقتصادی عثمان! و...
🎬تا اینکه صحابه به خود آمده و دوباره به امیرالمؤمنین بازگشتند! ولی باز هم این تاریکیها آغاز شد! اصلا ای کاش نمی آمدند! قاسطین و ناکثین و مارقین!
🎬عثمانی گری و بنی امیه گری! شهادت حضرت و صلح امام حسن و شهادت فاجعه بار امام حسین علیه السلام! شهادت امام حسین آبروی اسلام خلفا را در میانه ی قرن اوّل برد! در ادامه نیز مظلومیت و مهجوریت اهل بیت علیهم السلام.
⚪رفقا ببینید! دقیقا آن قرنی که در ذهن یک عامّی نورانی ترین عصر تاریخ است در ذهن یک شیعه از جهاتی ظلمانی ترین اعصار تاریخ است.
👈خب حالا ببینید نحوه مباحثه این دو چگونه خواهد بود! وقتی به یک عامّی میگوییم غدیری بود که صحابه آن را قبول نکردند و خلاف کلام حضرت با شخص دیگری بیعت کردند به نظرتان چطوری فکر کند!
👈شبهه در برابر بدیهی است! مگر ممکن است! مگر میشود خورشید تاریک باشد! اصلا اسلام را همینها به ما رسانده اند مگر میشود چنین امر عجیبی رخ داده باشد! اصلا حرفش را هم نزن! اصلا امکان ندارد!
👈حتما ماجرا چیز دیگری بوده! ای بابا چقدر گیر میدهید! کار و زندگی ندارید؟! با شما مگسان تاریخ چه کنیم؟! لا مصب شیطان چقدر هم کارش را خوب بلد است! اه! ببینید مجبورمان میکنید از چه چیزهایی بحث کنیم ها! باشد چیزهایی بوده! گاهی اجتهاد کردند و خطا کردند! دیگر گم شوید و بیشتر با ظلمتتان به جنگ نور نروید! اصلا دیگر ذره ای به حرفهایتان گوش نمیدهیم!
👈این صحابه ای که همه اش فداکاری و دلاوری و نورانیّت داشتند چنین کاری کنند! حقّا که شما عجیبید! بلکه شما دروغگو هستید! نفوذیانی از یهودید که میخواهید عقائد مسلمین و اتّحاد آنها را از میان بردارید!
👈اصلا از بحث با شما رافضیان حالمان به هم میخورد! احساس میکنیم شبهه در برابر بدیهیات میکنید! کارتان شبهه و تشکیک در اعتقادات جمهور مسلمین و شق عصای جماعت است! این چیزهایی که میگویید را اصلا نشنیده ایم! پس این همه فضایل صحابه چه! همه بزرگان اسلام خلاف شما فکر میکردند. ای شرذمه قلیلون از جان اسلام چه میخواهید؟!
⚪خوب دقّت کنید چه میگویم. در فضایی که همه جایش را صحابه و نورانیت و رشادتهای آنها پر کرده است مگر میشود گفت ارتدادی رخ داده است! به قول عطّار نیشابوری:
کی روا داری که اصحاب رسول
مرد ناحق را کنند از جان قبول!
✔میدانید چرا برای شیعه از آن طرف این امر به راحتی قابل قبول بلکه کاملا مورد انتظار است؟ چون صحابه فضای ذهنیمان را پر نکرده اند. در ذهن ما یک پیامبر است و یک اهل بیت و یک صحابه راستین و دیگر مسلمین ضعیفی که خاکستری بوده و بازیچه ی منافقین قرار گرفتند. در چنین فضایی به راحتی میتوان سخن از ارتداد گفت. هیچ استبعادی هم ندارد.
🔵اما چه باید کرد؟! روشن است که این حرفها ربطی به شکاکیت نداشت. تبیین حقیقتی از عجایب عالم انسانی بود. تأکید بر این بود که اگر تصدیقات در ذهن انسان آثار دارد نظام تصدیقات و مؤلفه های کلان حاکم بر توجّهات هم همینطور است. اینها را هم باید دید و برایش فکری کرد. مؤلّفه های اساسی اش را دید و سعی نمود اگر منطبق بر واقع نیست با تکیه بر مسلّمات و محکمات تاریخی آنها را متزلزل کرد! نظام ذهنی اش را در هم کوبید! به ریشه زد!
👈نمیگویم از سندها و دلالتها بحث نکنیم. ولی چندان امیدی به جلو رفتن بحث نداشته باشیم! جدل با آنها فایده ندارد!
👈ببینید چقدر مطلب ریشه دار است که حتّی روایت ائمه اثنی عشر را که هم صحیح بخاری و هم صحیح مسلم نقل کرده اند اصلا حتّی حاضر نیستند یک درصد احتمال بدهند دلالت بر کلام شیعه امامی میکند! دیگر از این واضحتر و محسوستر چه میشد گفت؟!
👈با اینها باید بحث را روی خود صحابه برد! حتّی روی خلفا هم نبرد! روی بحثهای عقلی و عقیدتی هم چندان نبرد! هر چند شاید به شکل خاص برای برخی جواب دهد ولی اصلا کلّیت ندارد.
👈روی صحابه و سپس روی جریان شناسی صحابه و طبقه بندی کردن آنها و ذکر مشکلات حضرت با آنها و سپس در زمینه اهل بیت علیهم السلام سخن گفت. ریشه آنجاست. باید کم کم نشانشان داد امام علی و سپس اهل بیت قطعا این تاریخ را قبول نداشتند. حدیث ثقلین را برایشان زنده کرد.
⚪باید سعی کرد به مرور روایت ذهنیشان از تاریخ اسلام را تغییر داد. یک سری امور را در ذهنشان ایجاد کرد و برجسته سازی نمود و برخی امور را حذف کرد و یا وزنش را کم کرد.
👈نباید انتظار داشت زود آنها قانع شوند. باید آنها را درک کرد که چقدر سخت است از نظام فکریشان خارج شوند. چیزی مانند تولّدی دوباره است. دنیایشان باید تغییر کند.
👈باید تحمّل نمود. گمان نکنیم که لزوما آدمهای بی انصاف و بد ذاتی هستند! حرص و جوش الکی نخوریم. به مبارزه با مقدّسات و نوامیس ذهنیشان نرویم. از خلفا بد نگوییم. بلکه سعی کنیم به تدریج تصوّرشان را تغییر دهیم.
👈معلومات جدیدی به آنها بدهیم. مخصوصا از روی مهمترین آثارشان که صحیحین است. آنها را درست چینش کنیم. محترمانه به آنها اجازه ی فکر دهیم. خیلی باید روانشناسانه رفتار کرد. باید دستشان را پدرانه گرفت تا از این فتنه های تاریخ که شبیه پاره های شب ظلمانی است بیرون بیایند!
👈شاید سختترین جایش عبور از این حجم جعلیات لفظی و معنوی در مدح صحابه به شکل عام و خاص باشد! از این عشره مبشره ها!
⚪این ارتداد و بازگشت را باید بتوانیم طوری حضوری و وجدانی تصویر کنیم که تعجّبها زائل شود. طوری که گویا امری طبیعی رخ داده است. ما هم در آن شرایط پر فتنه بودیم معلوم نبود بهتر رفتار کنیم.
👈بنده در جایی به شکل تفصیلی سعی در زدودن استبعاد ارتداد صحابه با انواع و اقسام بیانات نموده ام. اینکه تعجّب زائل شود.
👈ما وقتی تاریخ لاغر یا غیر واقعی یا رمانتیکی در ذهنمان روایت کنیم این جاها کار دستمان میدهد.
✔البته این بحث عمدتا ناظر به جمهور اهل ملل بود. تبین علت استضعافشان بود. ولو در ظاهر عالم هم باشند. ناظر به رؤوس فتنه و آنهایی که عالمانه و متکبرانه و عامدانه در برابر حق از روی حسد و عناد استکبار ورزیدند نبود. ناظر به تبیین علل انحراف امت هم نبود. آن بحث دیگری است.
✋حالا بحث از اینکه دقیقا برای فرو ریختن نظام ذهنی یک شخص باید چه کرد و از کجا شروع کرد و چگونه بحث را جلو برد و... باید بحث مستقلّی گفت. فعلا مقصودم بیان ضرورت آن بود. اینکه چرا امری روشن مانند واقعه غدیر مورد قبول عامه قرار نمیگیرد.