eitaa logo
بذل الخاطر
937 دنبال‌کننده
896 عکس
1 ویدیو
11 فایل
کانالی جهت صید و بذل برخی خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین. و شاید کارگاهی برای تمرین طرز نگاه های جدیدتر و عمیقتر دینی با سبکی غیر رسمی. هدف ثبت افکار است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @ghorba :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۳) «نکند خدا قوم یونس را ببخشد ولی از گناه یونس نگذرد!» «اگر یونس رفت روبیل ها روشنگری کنند!» 🔴دیروز برای کاری اداری تهران رفته بودم. عده ای واقعا معدود که به دلیل همین معدود بودن و هنجار ستیزیشان واقعا نمایان جلوه میکردند روسری نداشتند. گاهی قلّت مانند نقطه ی سیاهی در پیراهنی سفید نظر آدم را جلب کرده و خودش در روان کثرت میشود! 👈روان انسان احساس میکند کمش هم زیاد است. چون طبیعی نیست. اگر انسان حواسش نباشد اینها را که شاید کمتر از 5 درصد هم باشند خیلی زیاد میبیند! 👈برخی که معلوم بود فریب خورده اند ولی برخی آدم احساس میکرد اصلا وظیفه و شغلشان همین است که پول گرفته اند کنتراتی مسیری را بدون رو سری با سری بالا و با جرأتی پوشالی طی کنند! از خود جسارتی چندش آور و مضحک نشان میدادند. 👈بنده هم که با همان لباس مقدّس روحانیّت محکم قدم بر میداشتم و با همه گرم میگرفتم! اینها اینقدر جسورانه حجاب بردارند و ما خودمان را نشان ندهیم؟! 🔹چند سال پیش مطلبی از یکی از متفکّرین آمریکایی خوانده بودم که معتقد بود جوامع انسانی طوری شده اند که گویا دستشان را از دستان حکیم و بزرگان واقعی شان بیرون آورده و در صحراهای ناشناخته گم شده اند! 👈نه دیگر کسی میداند آن حکیمان چه کسانی بودند و نه کسی میداند که راه بیرون آمدن از این گم گشتگی چیست! 💡به ذهنم خطور کرد حکایت بخشی از جامعه و بخشی از روحانیون حکایت حضرت یونس و قومش است! 👈بخشی از جامعه ی ما دارد با لجاجت خودش را از دین و روحانیت دور میکند. از آن طرف هم بخشی از روحانیت خودش را با قهر و یک جا نشینی از جامعه فاصله میدهد!
🔹گویا احساس میکنند این وظیفه ی مردم بود که حرفشان را گوش کنند و خودشان را به آنها نزدیک کنند نه اینکه اینها به دنبال مردم بیافتند و ناز آنها را کشیده و در برابر جهل و ناسپاسی شان شکیبایی کنند! گویا احساس میکنند مانند کعبه هستند که یؤتی و لا یأتی! 👈آن طرف لجوجانه قبول نکرده و فاصله میگیرد و مستحقّ غضب الهی میشود و این طرف هم زودرنجانه میگوید به درک! و از میان قوم خود بیرون رفته و آنها را گویا به حال خودشان رها میکند تا عذاب الهی سراغشان بیاید! ✋حالا در این جای داستان یک مکث کوتاهی کنید تا ببینیم فرقش چیست! آری داستان یک فرق مهم دارد! 🔴گویا این قوم یونس داستان ما بر لجاجت خود ادامه داده و میرود که عذاب الهی و تبعات شوم انتخابشان بر سر آنها نازل شود و از آن طرف یونس داستان ما هم بر زود رنجی اش فائق نشده و نمیداند که قرار است او نیز عذاب شده و در شکم ماهی در ظلمات بیافتد! گویا هر دو توبه نیاز دارند ولی توبه ای در کارشان نیست! 👈هم این حوزه و بزرگان و بسیاری از علمای ساکتش که از محلّ رسالت خود قهر کرده و به گوشه های انزوای حجره ها و حواشی کفایه و مکاسب مهاجرت کرده اند و هم آن جامعه ی گناهکاری که اگر دست از لجاجتش بر ندارد آینده ی خوشی نخواهد داشت. اگر ادامه دهند هر دو عذاب میشوند! ✋روحانیت ما و بزرگان ما فکر نکنند که تقصیر آنها نیست! آنها دیگر وظیفه ای ندارند. دیگر میتوانند سکوت کنند! نخیر شما وظیفه تان این است که در شهر بمانید و تبلیغ کنید! قومتان را رها نکنید! 👈مگر آیه ی نفر را نخواندید؟! باید قومتان را انذار کنید! در آن نیز پایدار بمانید! ✅نکند خدا از سر تقصیر این قوم بگذرد و از سر تقصیر شما نگذرد! 🔹مگر داستان یونس را نشنیده اید؟! یونس پیامبر مملکت آشور بود. در شهر نینوا امّ القرا و پایتخت آن مملکت بزرگ مبعوث شد! شهری که شاید بر اساس نصّ قرآنی بیش از صد هزار نفر در آن زمان جمعیت داشت! 👈وقتی ندای توحیدی او را قبول نکرده و او را تکذیب کردند با دعای یونس برای نزول عذاب بر اساس سنّت الهی در عذاب اممی که دعوت رسولان را اجابت نکنند مستحقّ عذاب شدند. 👈ولی دیگر یونس از دست قوم خود عصبانی شده و تا لحظه ی آخر میان آنها نماند! آنها را به حال خودشان رها کرد و از محلّ رسالتش بدون اذن خارج شد! گمان میکرد وظیفه ای دیگر ندارد! 👈ولی مردم وقتی نشانه های عذاب را دیدند به عالم شهر به نام روبیل رجوع کردند! او نیز دستور توبه داد! توبه ای بزرگ و واقعی که گویا برای اوّلین بار بر اساس نصّ قرآنی خداوند توبه ی آنها را بعد از آمدن عذاب پذیرفت. عذاب از شهر آنها دفع شد! 📖«فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلَّا قَوْمَ‏ يُونُسَ‏ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنا عَنْهُمْ عَذابَ الْخِزْيِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حِين‏» 🔹ولی یونس چه! هنوز بخشیده نشده است! خودش هم خبر ندارد! فکرش را هم نمیکند! قرار است او عذاب شود! آن هم چه عذابی! هنوز هم بنده خوب درک نمیکنم این فرازهای عهد قدیم توراتی و نصّ قرآن کریم چگونه است. ولی ایمان دارم که اتّفاق افتاده! 👈در دریایی طوفانی! در شبی تاریک! در شکم ماهی! سبحان الله! چه عذابی! این تو بودی که بندگان مرا در این ظلمتها رها کردی و رفتی؟! حالا بچش! در همین ظلمات رهایت میکنم! 👈به قول یکی از عزیزان یعنی چرا برای هدایت قومت از روشهای مختلف استفاده نکردی؟! چرا همه تلاشت را به کار نبستی؟! ✋رفقا! لحن قرآن کریم در این قسمت خیلی سنگین است. عصبانیت و خشم از دست یونس زبانه میزند! میفرماید اگر نبود آنکه آنطور خاضعانه در آن ظلمتها شروع به همان اذکار معروف یونسیه کرد تا روز قیامت همانجا میماند و عذاب میشد! 👈خدایا از چه کسی سخن میگویی؟! از رسول خودم! «إن یونُسَ لَمِنَ المُرسَلینَ». آیا پیامبر مرسلت را اینگونه عذاب کردی؟! آری عذاب کردم! قصد هم نداشتم او را ببخشم! ولی دیدم او نیز مانند قومش خاضعانه دوباره روی به درگاه من آوردند! 📖«إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ * فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضينَ * فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُليمٌ * فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ * لَلَبِثَ في‏ بَطْنِهِ إِلى‏ يَوْمِ يُبْعَثُونَ * فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقيمٌ»
⚪️گویا هنوز یونس خبر ندارد چه جرمی مرتکب شده! اینجاست که قرآن کریم فقط اشاره میکند و ادامه نمیدهد! ادامه اش را میگذارد برای اهل علم و اهل روایت! او را در حالی که سخت مریض بود به خشکی انداخته و بالای سرش گیاه کدو رویاند تا بر او سایه بیاندازد! «وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطينٍ» 👈آخر ذکر درخت کدو و رها کردن آن چه ضرورتی داشت! یک رمز است! یعنی داستانی دارد که اهلش میدانند. 🔹گویا یونس میبیند بعد از مدّتی کرمی ظاهر شد! آرام آرام ریشه ی این گیاه را خورده و این گیاهی که سرپناه یونس بود خشک شد! اینجا بود که دیگر یونس بر اساس روایت امام باقر علیه السلام در تفسیر قمی خیلی محزون شد! 👈به او وحی شد ای یونس چرا محزون هستی؟! او عرض کرد: آخر این درخت مایه آسایش من بود! برایم سایه بود! کرمی را بر آن مسلّط کردی تا ریشه اش را خورده و خشکش کند؟! 👈پاسخ آمد که: تو از خشک شدن یک درختی که، نه تو آن را کاشتی و نه به آن آب دادی غمگین شدی، ولی از نزول عذاب بر صد هزار نفر یا بیشتر محزون نشدی؟! 📖«فَظَلَّ حَزِيناً فَأَوْحَى‏ اللَّهُ إِلَيْهِ مَا لَكَ حَزِيناً يَا يُونُسُ قَالَ يَا رَبِّ هَذِهِ الشَّجَرَةُ الَّتِي كَانَتْ تَنْفَعُنِي سَلَّطْتَ عَلَيْهَا دُودَةً فَيَبِسَتْ، قَالَ يَا يُونُسُ أَ حَزِنْتَ لِشَجَرَةٍ لَمْ تَزْرَعْهَا وَ لَمْ تَسْقِهَا وَ لَمْ تَعْيَ بِهَا أَنْ يَبِسَتْ حِينَ اسْتَغْنَيْتَ عَنْهَا وَ لَمْ تَحْزَنْ لِأَهْلِ نَيْنَوَى أَكْثَرَ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ أَرَدْتَ أَنْ يَنْزِلَ عَلَيْهِمُ الْعَذَاب‏» 👈در نقل دیگری آمده: ای یونس! دل تو در مورد عذاب صد هزار نفر و بیشتر، نسوخت ولی برای رنج یک ساعت، طاقت خود را از دست دادی. اینجا بود که یونس شروع کرد به گفتن «یا رَبِّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ» ✔️آری رفقا! خدا به بندگانش مهربان است! به سادگی دست از سرشان بر نمیدارد! نمیگذارد به این راحتی ها به هلاکت بیافتند! از اینجاست که اینقدر از پاکان توقّع دارد! آخر اینها قرار است مجرای اراده ی او باشند! نکند شانه خالی کنید! نخیر! بروید بندگانم را آزاد کنید! محبوبترین شما نزد من کسی است که مهربانترین شما به این بندگانم باشد! 📖«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْخَلْقُ‏ عِيَالِي‏ فَأَحَبُّهُمْ إِلَيَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِي حَوَائِجِهِمْ» ⚪️ای بزرگان! ای روحانیون! ای مؤمنین صاحب نفوذ! این بندگان خدا را دریابید! ساکت نباشید! فکری بکنید! دادی بزنید! برنامه ای بریزید! برای دفاع از دین و نظام دینی چرا فریاد نمیزنید؟! اینجا جای نوح صفتی است! جای یونس صفتی نیست! 👈هزار سال هم اگر دعوت کردید باز هم باید ساکت نشده و دعوت کنید! ارشاد و تحمّل کنید! چندتا عمامه از سرتان انداخته اند! مگر چه شده؟! یک تکه پارچه افتاده! سر مولایمان را در راه حق به نیزه زدند! شما بیم افتادن عمامه ها را دارید؟! 📖«لَقَدْ خَشِيتُ عَلَيْكُمْ أَيُّهَا الْمُتَمَنُّونَ عَلَى اللَّهِ أَنْ تَحُلَّ بِكُمْ نَقِمَةٌ مِنْ نَقِمَاتِهِ لِأَنَّكُمْ بَلَغْتُمْ مِنْ كَرَامَةِ اللَّهِ مَنْزِلَةً فُضِّلْتُمْ بِهَا وَ مَنْ يُعْرَفُ بِاللَّهِ لَا تُكْرِمُونَ وَ أَنْتُمْ بِاللَّهِ فِي عِبَادِهِ تُكْرَمُونَ وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَفْزَعُون‏» 🔹و شما ای مؤمنان! اگر دیدید یونسها رسالتشان را به انتها نرسانده اند نا امید نشوید! شما هم وظیفه ی خودتان را دارید! روبیل صفت باشید! همان عالم دانشمندی که متعهدانه مردم را نسبت به کجی خود آگاه کرده و آنها را دعوت به توبه کرد! 👈ای دانشمندان متعهد و ای همه ی مؤمنین! اگر پیامبر مرسل اهالی نینوا و عابد بزرگشان یعنی یونس و تنوخا یا ملیخا شهر را ترک کردند شما لا اقل روبیل صفت باشید! روشنگری کنید! جهاد تبیین داشته باشید! شما جبران کنید!
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۴) «چرا بخشی از مردم ما فریب رسانه های دشمن را میخورند؟!» 🔴چند چیز است که واکسن فریب است؛ البته هر کدام زمینه و کارآیی خود را دارد: ✅۱-یکی فضیلت گرایی و ادب؛ انسانی که مقداری منطقش به جای لذّت پرستی نوعی فضیلت گرایی است نسبت به بسیاری از فریبها واکسینه میشود. انسانی که اهل کرامت نفس و فضیلت است ادراک خود را به راحتی به دست هر اندیشه ی آلوده ای نداده و خود را ارزان نمی فروشد. ✅۲-دیگری عقل و انصاف است. عقل و قدرت مدیریت گرایشات نفسانی و تشخیص منصفانه صدای راستی از دیگر صداهای درونی ریشه ی بسیاری از فریبکاری ها را میسوزاند. ✅۳-دیگری ایمان و یاد آخرت است. انسانی که واقعا به اولیاء الهی و آخرت ایمان دارد و به یاد آخرت است ریشه ی بسیاری از مراتع فریب در مورد او سوخته شده است. انسان با ایمان راستین واقعا در حصنی حصین قرار میگیرد. منشأ بسیاری از فریبها از همین لذّتها و تعلّقات دنیایی است. ✅۴-دیگری نیز آگاهی و اطلاعات است. انسانی که اهل دانش و آگاهی است بسیاری از فریبکاریها در حقّش جواب نمیدهد. فریب بر جهل تکیه دارد. روشنگری مهم است. ✅۵-دیگری نیز قدرت نقادی و تحلیل و سواد رسانه است. انسان را در تعارض بین اخبار یاری میدهد. متوجه رد پای زشت باطل و شگردهای رسانه ای میکند. احساس شخصیتی عقلانی میکند که با آن هر چیزی را نمیتوانند به خوردش دهند. 👈فریب نوعی ایجاد درکی غلط یا درکی نصفه و نیمه و یا ایجاد اعتمادی نا به جا به چیزی که حق نیست میباشد. ابزارهای فراوانی هم دارد. از دروغ گویی و کتمان حقیقت و مبهم سازی بگیرید تا مبالغه و دیگر فنون شیطنت.
👈بین فریب و اشتباه فرق هست. فریب در جایی است که واقعا شخصی با نیّت سوء در صدد بیمار کردن ادراک انسان است. ولی در اشتباه لزوما اینطور نیست. 🔸«مسأله فریب در قرآن کریم»🔸 در قرآن کریم آیاتی در زمینه فریب وجود دارد. اصل فریب به ابلیس و شیاطین نسبت داده شده و باطن آن نیز به تضلیل الهی مستند شده است. این خداست که یضلّ من یشاء و یهدی من یشاء است. 🔻یعنی همانطور که خداوند متعال رسولان هدایت دارد، رسولان ضلالت هم دارد. رسولان هدایتش همین انبیاء و اولیاء الهی هستند و رسولان ضلالتش همین ابلیس و شیاطین هستند🔺 👈در دید توحیدی همه چیز از الله تبارک و تعالی میجوشد! ثنویّتی در کار نیست. اگر شیاطین هم فریب میدهند با تکیه بر «یضلّ من یشاء» فریب میدهند. اینها از لوازم عالم ابتلاء است. 🔵عملیات فریب نیز در قرآن کریم به شکلهای گوناگونی آورده شده است. در رأس زمینه های فریب که شیاطین از آن بسیار استفاده میکنند غرور دنیا و محبّت آن و هواهای نفس طبیعی قرار داده شده است. آری بهترین زمینه ای که شیاطین از آن برای فریب دادن انسان استفاده میکنند از راه جلوه های حیات دنیا و غفلت از آخرت است. فراموشی آخرت. 👈به شکل جزئی ابزارهای فریب بسیاری دارند. مثلا گاهی قسم دروغ میخورند! «يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ»؛ 👈گاهی آن را مخلوط ژست ناصحانه هم میکنند: «قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ» 👈گاهی هم اشک تمساح میریزند: «وَ جاؤُا أَباهُمْ عِشاءً يَبْكُونَ»؛ گاهی صحنه سازی و دروغگویی میکنند: «قالُوا يا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَكَلَهُ الذِّئْب» و «وَ جاؤُ عَلى‏ قَميصِهِ بِدَمٍ كَذِب‏»؛ 👈گاهی نیز از راه تهمت زدن و تحریک خواسته های نفسانی انسان: «ما نَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ» 👈گاهی هم با ظاهری خیلی رسمی و شیک و جذّاب می آیند: «وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ» و... اینها زیاد است. 🔸«چرا بخشی از مردم ما از رسانه های بیگانه فریب میخورند؟»🔸 مردم ما آیا در این وقایع اخیر فریب خوردند؟! فریب شعارهای فریبنده و اخبار دروغ و تحلیلهای مغرضانه و مانند آن؟! باید اعتراف کرد که بسیاری فریب خورند! ولی اکثرشان نه! از کجا میگویی فریب خوردند؟! شاید اصلا حق با همین جماعت است. از اینجا که اگر کسی به عقل خود احترام میگذاشت ولو انسان بی دین و ضد انقلابی هم بود ولی اندکی انصاف داشت میفهمید جریان فوت یک خانم همه اش بهانه بود! نمیتوانست آنطور که ادّعا میکنند اتّفاق افتاده باشد. در بسیاری از موارد دیگر هم همینطور بود. پس واقعا میتوان گفت فریب خوردند. 🔹ولی چرا اینها فریب خوردند؟! بخشی از اینها به دلیل لذّت پرستی و بی تربیتشان بود! بخشی دیگر هم به دلیل ضعف ایمان و بی انصافیشان بود. بخشی نیز چوب کم اطّلاعی و نداشتن قدرت تحلیل و سواد رسانه ای را خوردند. چوب ضعف نفسانی و جو زدگیشان را خوردند. چوب کم بصیرتی را خوردند. 🔴اینها همه درست ولی آنچه باید بگویم این است که این ظاهر کار است. باطنش این است که بسیاری قبل از آنکه فریب بخورند اراده کردند که فریب بخورند! خودفریبی میکنند! خود فریبی یکی از مفاهیم عجیب قرآنی است: 📖«يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُون» و «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً». ⚪چرا انسان اراده میکند تا فریب بخورد؟! انگار خودش شیاطین را دعوت میکند تا فریبش دهند. عوامل مختلفی دارد. در رأسش حبّ الدنیا و غرور دنیاست. این محبّت تعلّق می آورد. قاعده ی کلّی هم همانطور که در منازل السائرین کاشانی آمده: «المصائب علی قدر العلائق». 👈از اینجاست که مثلا مشکلات و مصیبت اقتصادی گاهی انسان را تا حدّ کفر هم میبرد! «کاد الفقر أن یکون کفرا». گرایشات حیواناتی شهوانی همینطور! 👈اینها همه زمینه آن میشود که انسان گاهی مبتلا به بیماری فریب پسندی شود! اصلا خودش علاقه دارد که فریب خورد! یکبار انسان از روی اشتباه یک سخن باطل فریبش میدهد. ولی گاهی اصلا با سرعت دنبال حرف باطل میرود! «المسرعة الی قیل الباطل» میشود. 👈مثلا وقتی انسان از کسی بدش بیاید یا کینه اش را داشته باشد زمینه ی خود فریبی نسبت به او به شکلی در او ایجاد میشود. اینها را میشود بحث کرد. ✋عمده این است که اینها خودشان میخواهند فریب بخورند. بحث با اینها چندان جواب نمیدهد. درمانشان راه دیگری دارد که در ادامه به آن اشاره میکنم.
🔸«چگونه از فریب خوردن خود و دیگران جلوگیری کنیم؟»🔸 تقویت ایمان، مجالست با اهل ایمان و عقل و انصاف و تقویت آگاهی و معاشرت با انسانهای آگاه همه انسان را نسبت به مسأله ی فریب مصونیتی نسبی میبخشد. ولی همانطور که گذشت مشکل فریب آن است که گاهی انسان واقعا خودش در ناخودآگاهش اراده میکند که فریب بخورد! مسأله پیچیده میشود! اینجاست که چندان با جهاد تبیین و بالا بردن آگاهی و... مسأله حل نمیشود. 👈البته گاهی هم حلّ میشود. به این صورت که وقتی آگاهی زیاد شود گاهی سبب میشود که نور فطرت بیدارتر شده و بر ظلمت طبیعت فائق شود. 👈امور جزئی دیگر هم در این زمینه کمک میکند؛ مثلا تلاش در حل مشکلات و فشارهای اقتصادی باعث میشود انسانها راحتتر بتوانند تعادل اعصاب و روانشان را به دست بیاورند. 👈و یا اینکه تلاش کرد رسانه ی حق را تقویت نموده و تولیدات رسانه ای صحیح را زیاد نمود. محافظه کاری های بی مورد را کنار گذاشت. مسئولان تناقض گویی نکنند و... . 🔹ولی اصل درمان در از بین بردن عوامل فریب است. عواملی مانند دنیا زدگی و غفلت از مرگ و آخرت. اینکه آن اراده ی ناخودآگاهی که برای فریب خوردن گرفته اند را بشکنند. آنها را متوجّه انصاف و حقیقت نمود. متوجّه بیماریهای درونی شان نمود. متوجّه مبتلا شدن به بد بینی و کینه هایشان نمود. ⚪یکی از توجّه های مهم که قرآن کریم نیز به آن تأکید نموده توجّه به فاسق شناسی و دشمن شناسی است. آخر مگر میشود انسان به خبری آنهایی که آنان را به عنوان فسق یا شیطنت میشناسد اعتماد کند؟! اصلا مگر هیچ عقلی میپذیرد؟ 👈اینها را متوجّه فاسق بودن اینها نمود تا بهتر درک کنند که باید نسبت به اخبار آنها تبیّن و بررسی داشته باشند. اعتماد نکنند. 👈اینها را متوجّه شیطان صفت بودن و فریبکار بودن آنها نمود تا از آنها برحذر باشند: 📖«وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَكُما عَنْ تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبين‏» 🔸«فریب تبدیل به یک صنعت شده است»🔸 یکی از اموری که برای دشمن شناسی لازم است توجّه دادن مردم به این است که امروزه اساسا فریب و شیطنت تبدیل به یک صنعت و علم رسانه ای شده است. نظریه دارد. تکنیکهای آموزشی دارد. اصلا امری طبیعی و کوچه بازاری نیست. فریب خیلی پیشرفت کرده است. ✋وقتی میگوییم تبدیل به صناعت شده یعنی خیلی خطرناکتر از قبل شده است. برای پستی و رذالت فریب نظریه پردازی و فکر شده و فریب با سلاح اندیشه و نیرنگ با رسانه ها به جنگ واقعیت آمده است. ✅یک پستی و رذالت غیر عادی شیطانی که نفوس عادی انسانی گاهی این درجه از نیرنگ و شیطان صفتی را باور نمیکند. همین باعث میشود که به نوعی فریب بخورد! آخر مگر میشود اینقدر دروغ گفت؟! نه! قاعدتا راست میگوید!
باسمه تبارک و تعالی «اعتراض دانشجویی یا قیام پایین تنه علیه بالا تنه؟!» «شقشقة هدرت ثمّ قرّت» 🔵یادش بخیر! پدر بزرگم گاوداری داشت! کوچک بودیم! گاهی در طویله میدیدم که چطور این گاوها جفت گیری و آمیزش میکنند! اصلا انگار خجالت سرشان نمیشد! گاو بودند دیگر! ملامتی نداشت! از گاو هم مگر انتظار دیگری میشد داشت؟! در طویله هم مگر صحنه ی بهتری میشد دید؟! ✋دانشگاه که نبود طویله بود! آخور و سلف سرویس گاوهای نر و ماده هم با هم بود. حرجی نبود! مگر این گاوها انسانند و یا به مدرسه و دانشگاه رفته اند که ملامتشان کنیم؟! 👈همان که به آنها گاو میگویند برایشان کافی است! دانشجوی نخبه شریف که نیستند! بگذار راحت باشند. 👈همانجا هم فضولاتشان را دفع میکردند. گاو است دیگر! فرقی بین اتاق خواب و اتاق غذا خوری و محل تحصیل و... سرش نمیشود! رعایت ادب و اخلاق و عقل که بماند! 😳اخیرا صحنه هایی از برخی اعتراضات دانشجویی را دیدم که یاد طویله و گاوداری پدر بزرگم افتادم. ✋البته اکثر اساتید و دانشجویان ما که انسانند! منظورم همان اقلیت است. همان شرذمه قلیلون که متأسفانه اینقدر جری شده اند! همانها! همانها که خوب میدانند منطق و همّتی جز آزادی پایین تنه ندارند. 🔹اینها آدم احساس میکند نظریه تکامل داروین را نقض کرده اند! جهشی معکوس به ادوار حیوانیشان داشته اند! گویا انسان را با گاو و الاغ و دانشگاه را با طویله و باغ وحش اشتباه گرفته اند! صحنه هایی خلق کرده اند که در طویله و باغ وحش هم دیده نمیشود! ⚪والا ما که هیچ وقت در طویله پدر بزرگمان فحشی نشنیدیم. طفلک گاوها فقط گاو بودند! وقیح و هتاک نبودند.
😯باید در زیست شناسی بررسی کرد! شاید معتقدند جهش ژنیشان به جای شامپازه های هم کیششان از گاوهای طویله بوده است! 👈اینها فحش ناموسی گویی ورد زبانشان شده! نستجیر باللّه به پاکان روزگار رکیک گویی میکنند! 👈خدای من! چقدر انسان منحط میشود که ذکر کثیرش فحش ناموسی گفتن و حرف زدن از آلات تناسلی شود! عمق منازل السائرین و فنای در بی حیایی شان را ببین! ⛔نهایتتان این بود؟! انقلابتان این بود؟! ثمره ی علم و فرهنگی که گوش فلک را با آن کر کردید این بود؟! تمدّنتان این بود؟! 🔹شکر خدا که اینقدر باطن زشت زندگیتان را همه دیدند. منطق پستتان را شنیدند! دیگر هیچ پیچیدگی برای هیچ انسانی که حیوان نباشد نماند! حتّی بی دین! حتّی ضدّ انقلاب! حتّی ... ولی ای کاش فراموش نشوید و در یادها بمانید! ما أکثر العبر و أقلّ الاعتبار! 👈بگویید با شما چه کنیم؟! اگر کلاستان را جدا کنیم که اصلا انگار بزرگترین داغ عالم را بر دلتان نشانده ایم! حالا اخیر میگویید کلاسمان که مختلط است! چرا آخور و چراگاهمان مختلط نباشد؟! بعدا هم لابد میخواهید بگویید چرا خوابگاهمان مختلط نیست؟! ⚪حتّی بی سوادها هم فهمیدند برخی از این به اصطلاح دانشجوها و بلا نسبت نخبه های ما بی تربیتهای بی ادب شهوت جویی بیش نیستند! از اینها آبی برای این مرز و بوم گرم نمیشود! عرصه را آماده یافته اند تا با پول بیت المال یابو صفتی راه بیاندازند! 👈بی سوادهایی که انسانند میدانند زندگی انسانی آدابی دارد! هر غلطی نمیشود کرد! اگر کسی غلط اضافه کند میگویند این انسان نیست یابوست! ولی حیوانات تحصیل کرده نمیدانند! آهای یابوها دانشگاه را با طویله اشتباه گرفته اید! ⚪اینها میخواهند علیه نظام اسلامی انقلاب کنند؟! چه طنز تلخی! اینها عقلشان به اینجاها نمیرسد! متی اعترض الریب فینا مع الاول منکم حتی صرنا نقرن بکم؟! 👈اینها میخواهند علیه انسانیّت و تربیت انقلاب کنند. حکایت اینها حکایت پایین تنه ای است که برای تصرّف بالا تنه میخواهد لشگر کشی کند! علمداران و سرداران لشگرش هم آلت تناسلی و زلف و باسن و مانند آن هستند! آبروی انسانیّت را بردند. 🔹برای اینها به جای این درسها باید چند واحد زیست شناسی بگذارند! بگویند شما چند نفر سابقا بود که شامپازه و بوزینه بودید! داروین هم نگفت هنوز همانید! فکر میکرد دیگر بلا نسبت انسانید! 👈همیشه گمان میکرد سیر سلول زنده به سمت تکامل است! چشممان روشن که با شما تکامل قهقرایی هم کشف شد! در قهقرا هم اینقدر در حیوانات پیشین وقاحت و هتاکی نبود. 🔴رفقا واقعا خجالت میکشم این حرفها را میزنم! ولی چه کنم که شقشقة هدرت! آخر اینها جز این ادبیات چه سرشان میشود؟! باید حقارت دنیایشان را با زبان خودشان به رخشان کشید شاید تکانی خوردند! کرسی آزاد اندیشی؟! مگر اندیشه ای برایشان مانده؟! ببخشید اگر سوء ادبی به محضر مقام انسانیت شد! 👈این صحنه ها را فراموش نکنید تا به دین و آیین خود ببالید! بدانید راهی که میروید راه درستی است! باطن دشمنان خود را بهتر ببینید! 👈بی حیاهای بی تربیت برای ما از زن، زندگی و آزادی میگویند! خدای من! یعنی اینها در آینده میخواهند پدر و مادر و مسؤول و مدیر و استاد جامعه ی ما بشوند؟! یعنی اینها میخواهند هم کلاسی فرزندان و برادران و خواهران ما بشوند؟! متأسفانه اینها سن تربیتشان هم گذشته! 👈اخباری که از برخی دانشگاهها شنیدم و دیدم گاهی خیلی شرم آور بود! دیشب سخنرانی یک زن هتّاک در دانشگاه الزهراء را شنیدم که به جریان تیر سه شعبه حضرت علی اصغر جسارت کرد! دلم را سوزاند! این حیوانها شده اند انقلابیون ما! 👈یک عده ی بسیار قلیلی از اساتید اینها هم بی حیاتر از خودشانند! اینها را تحریک میکنند! انگار ترسیده اند که نکند با دولت جدید بساط تجاوزاتشان با ابزارهایی که خودشان بهتر میدانند چیست برچیده شود! مجبور شوند خدای نکرده فقط کار علمی بکنند و غلط اضافه نکنند! شاید اینها هم عزادار شده اند. 🔹خدا را شکر که اگر گناهکاریم اینقدر وقیح نیستیم! خدا را شکر که اگر آلوده ایم ولی پاکان را دوست داریم! خدا را شکر که اگر ناپاکیم ولی یریدون ان یتطهروا هستیم! خدا را شکر که اینقدر منطق روشنی داریم! خدا را شکر که ما را با قولی ثابت و متقن در دنیا و آخرت سر بلند نمود: 📖«أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ * تُؤْتي‏ أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ * وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ * يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ»
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۵) «اغتشاش نه! جنگ دو ابرقدرت به نام ایران و آمریکا!» «کاپیتالاسیون و قیام ۱۳ آبان» 🔵تاریخ بشر جلو آمد و آمد تا آنکه اروپا زودتر از دیگر نقاط جهان رقابت علمی و تلاش در این زمینه را آغاز کرد! به سلاح های نظامی و کشتی های نوین مجهز شد. اکتشافات جغرافیایی پیدا کرد. با نیروی کشتیرانی و تسلیحات جدید آمریکا، آفریقا، استرالیا و مناطقی از آسیا را به مستعمره خود تبدیل کرد. 👈بین این گرگهای اروپایی بر سر تقسیم غنایم استعمار جنگ جهانی اوّل و دوّم رخ داد. نتیجه آن ظهور ابرقدرتی بلا منازع در جهان به نام ایالات متحده آمریکا شد. 👈هم به دلیل دوری از مناطق جنگی و وامهای گزاف به کشورهای اروپایی توانست خود را برخلاف اروپای ویران شده از گزند آسیبهای آن حفظ کرده و ثروتمندتر شود و هم محلّی برای مهاجرت نخبگان و مغزهای متفکّر جهانی باشد. 👈تنها رقیب نه چندان جدّی اش شوروی بود که آن را هم در اندک زمانی کنار زد! برخی گمان کردند دیگر پایان جهان رسیده و آمریکا همان نقطه ی نهایی بشریت است. ⛔در پایان جنگ جهانی دوّم یکی از عوامل مهمی که باعث شد آمریکا میخ ابرقدرتی خود را کوبیده و از همه جهان زهر چشم بگیرد بمباران اتمی ژاپن بود! 📡با آن این پیام را به جهان مخابره کرد که مراقب خودتان باشید که ما حسابی وحشی هستیم! نکند با ما وحشیها کسی مخالفتی داشته باشد! خلاصه از ما بگریزید که ما مست و ملنگیم! 👈هم علم برتریم! هم ثروت برتریم! و هم نیروی نظامی برتریم! اصلا ما صاحب کره ی زمین هستیم! حتّی اروپا، روسیه، چین و دیگر قدرتها نیز تسلیم شدند! معنای باطنی قانون کاپیتالاسیون همین بود!
👈البته یک سری کشورهایی هم مانند کره شمالی و کوبا با تکیه بر شوروی تسلیم نشدند! ولی خطر خاصی برای آمریکا نبودند! بیشتر کارشان تلاشی مضحک و حرکتی مذبوحانه مینمود! 👈بلکه فرصتی برای آمریکا بودند تا با محاصره ی همه جانبه ی آنها و تحریم آنها این کشورها را بسان نمادهایی عقب مانده از زندگی منهای الگوهای آمریکایی تبدیل کنند! مقاومت اینها خودش نوعی تبلیغ آمریکا شد! 👈دیگر جهان در دست اینها بود! فعّال ما یشاء بودند! دیگر مقاومت در برابر این امپراطور جهانی معنایی نداشت! همه تفوّق و برتری آمریکا و دنیای آمریکایی را پذیرفتند! 👈کاپیتالاسیون را باید از این منظر نگریست! اینکه این قانون کاشف از چه عظمتی برای آمریکا در آن دوران و چه حقارتی برای کشورهای دیگر بود! قانون کاپیتالاسیون در واقع پذیرفتن عمق این حقارت در برابر آمریکا بود. 👈همان آمریکایی که در ایران چندی قبل از آن با کودتای ۲۸ مرداد اوج نفوذ خود را نشان داده و به نوعی فهمانده بود دیگر زمان انگلیس و شوروی گذشته! عصر غارتگری او رسیده! شهر خالیست ز عُشّاق بُوَد کز طَرَفی مردی از خویش برون آید و کاری بکند کو کریمی که ز بزمِ طربش غمزده‌ای جرعه‌ای دَرکشد و دفعِ خُماری بکند 🔴اما خداوند عبد صالحش خمینی کبیر را برای مبارزه با این دیو جدید که دیگر همه بشر تسلیمش شده بود را مبعوث کرد! 📖«وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ كَريمٌ * أنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمينٌ * وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبينٍ» 👈رفقا هر از چندی سخنرانی امام خمینی در زمینه قانون کاپیتلاسیون که در ۴ آبان سال ۴۳ بیان شد و منجر به تبعید ایشان در ۱۳ آبان بود را گوش کنید. 👈این خشم مقدّس در آن سخرانی اوّلین خروشهای آتشینی است که به صراحت دشمن بشر را آمریکا معرّفی کرد و رسما امام راحل ما با مخالفت تاریخی خود با کاپیتلاسیون در آن سخرانی عجیب و غرّاء به تنهایی پنچه در پنجه ی آمریکا و اسرائیل انداخت. 👈این سخنرانی را بارها و بارها و هر از چند بار گوش کنید! تا متوجّه شوید سرچشمه این همه ماجراها از کجاها نشئت گرفت. چه خشم نورانی و آتشینی. چه انقلاب عظیمی که دم به دم جلوه های نوینی گرفته و جلو آمده است. 👈درس بزرگ امام امّت به جهان درس مقاومت و شروع مبارزه با این دیو بزرگ بود! ایران اسلامی روحی در جهان بدون روح بود! آمریکا بشریت را با ترس قبضه کرده بود که با نفس مسیحایی امام خمینی که به حقّ مصداق لا یخشون من أحد الّا الله ابهت آنها ریخته شد! 🔹ژاندارم بزرگشان را از ایران بیرون راند! حدود ۴۰ هزار آمریکایی در ایران بودند! مگر شوخی است! آری با شروع انقلاب اسلامی ایران و آمریکا رسما پنچه در پنجه ی هم انداختند! 👈با تسخیر لانه ی جاسوسی آنها در ۱۳ آبان دیگر این دشمنی و مبارزه علنی شد! ایران نه تنها ابهت پوشالی آمریکا را در دنیای معاصر شکست بلکه رسما با قطع دست آمریکا از منافع بسیار و سپس حالت تهاجمی به دیگر منافع آمریکا در منطقه و بلکه خصلت الهام بخشی اش به بزرگترین خطر آبرویی آمریکا تبدیل شد! ✋اینها اساسا با آبرو و هیمنه روانی بر عالم حکومت میکنند تا واقعیات!
✅فرق ایران با کشورهایی مانند کوبا و کره شمالی آن بود که یک مقاومت مصنوعی موزه ای نبود! بلکه یک مقاومت و جنگ واقعی و پویا و پیش رونده و الهام بخش را شروع کرد! ✅چشم همه ی جهانیان را به خود دوخت که ببیند سرنوشت این کشور جسور در برابر این ابرقدرت و اربابشان چه میشود! ✅جریان ایران و آمریکا مانند جریان یک روستایی و کدخدای روستا بود که این روستایی یک تنه علیه کدخدایی که همه روستا از او میترسیدند قیام کرده است. همه نگاه میکنند ببینند دارد چه رخ میدهد! آخرش چه میشود! 🔴اما آمریکا چه کرد؟ در ابتدا سعی کرد شاه سقوط نکند که شکست خورد! در ادامه سعی کرد با سفارت خانه اش فتنه گری کرده و حکومتهای دست نشانده را روی کار بیاورد که شکست بدی خورد! با تسخیر سفارت خانه و زندانی شدن کارکنانش آبرویش در جهان رفت! سپس نیرو فرستاد و در طبس باز هم شکست خورد! 👈در ادامه عراق را تحریک به حمله ی نظامی بزرگ به ایران و حمایت همه جانبه از آن و مجبور کردن دیگر کشورها به حمایت از او کرد که این هم ناباورانه شکست خورد! 👈امیدهایش به عناصری داخلی ماندن منافقین و مانند آن هم شکست خورد! ناوهایش را به خلیج فارس آورد و هواپیمای مسافربری ایرانی را زد که شاید دوباره با نیروی ترس روان ایران را در هم بشکند. 👈شروع به ساخت پایگاه در اطراف ایران کرد! به مرور تصمیم گرفت به ایران حمله ی نظامی کند! ابتدا جرأتش را نداشت. با بهانه ی ۱۱ سپتامبر به افغانستان و سپس عراق حمله کرد! ولی به اهدافش نرسید! 👈این هم رفته رفته با پیشرفت صنایع نظامی ایران کاملا شکست خورد! اساسا پایگاه هایش به نقطه ای آسیب پذیر برای او تبدیل شد. 👈خواست اسرائیل را با اندیشه ی نیل تا فراتش به جان ایران بیاندازد که آن هم با تأسیس حزب الله شکست خورد! آن همه ابهت پوشالی خود را پشت بلوکهای سیمانی محصور کرده و در برابر فلسطینیان هم درمانده شد! 👈در افغانستان مفتضحانه بدون دستاوردی متناسب با آن همه هزینه با آبروریزی بیرون رفت. در عراق در نهایت به نفع ایران شد! 👈حالا نوبت آن بود که با سلاح شیطانی جدیدی به نام داعش و دعواها و فتنه های مذهبی به نبرد ایران بیاید! از سوریه و سپس عراق شروع کرد و همه امکاناتش را بسیج کرد تا نقشه اش عملی شود ولی باز هم از ایران اسلامی شکستی خورد که هیچ کس باورش را نداشت. ایران یک تنه سوریه را از چنگال آمریکا در آورد! 🔹آری ایران هر چه جلوتر می آید سر حالتر و قوی تر شده و آمریکا ضعیف و ضعیفتر گشته است! ایران سربازان آمریکایی را اسیر کرد! پهپاد معروف امریکایی را زد! در پاسخ شهادت سردار رشیدمان حاج قاسم عزیز پایگاهش را موشک باران کرد! امری که اصلا در تاریخ آمریکا سابقه نداشت. 👈اصلا وضعیت طوری شده بود که همه به ایران حق میدادند! اینقدر ایران را در این مبارزه سزاوار و دارای شایستگی پاسخ میدیدند. خلاصه دیگر حربه ی نظامی آنها علیه ایران کارایی خود را از دست داد. 👈اخیرا هم با جنگ اوکراین قابلیت نظامی ایران به همه جهانیان ثابت شد. ⚪اما صحنه ی دیگر فرو ریختن ابهت پوشالی آمریکا دستیابی ایران به فناوری هسته ای بود! آن علمی که ناموس آمریکا بود! مدّتها بود که بشریت را به یاد حمله ی اتمی اش به ژاپن ترسانده بود! دید دیگر این اهرمش هم گویا از دست رفته! ایران هر وقت اراده کند فاصله ای چندان تا ساخت سلاح اتمی ندارد. اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد ممکن است تصمیم بگیرد سلاح اتمی بسازد! 👈عربستان را خواست در برابر ایران بزرگ کند یمن پوزه اش را به خاک مالید! ایران یمنی ها را مسلّح کرد. گویا ایران قویتر شد! 👈در طول همه ی این مدّت ایران اسلامی در همه عرصه های علمی، نظامی، اقتصادی، پزشکی و ... نیز پیشرفتهای حیرت انگیز داشت. کتاب صعود چهل ساله را بخوانید! 🔹داستان همینطور جلو آمده و جالبتر میشود! آمریکا دست بردار نیست و ایران تسلیم شدنی نیست! حال آمریکا دست به بزرگترین تحریمهای اقتصادی تاریخ میزند! در کمال ناباوری ایران باز هم دوام می آورد! کوتاه نمی آید! 👈دیگر همه ی جهان پیام این مبارزه ی بزرگ به رهبری ایران را علیه آمریکا دریافته و از جای جای جهان از آمریکای لاتین گرفته تا روسیه و چین و هند و ترکیه و حتّی اخیرا عربستان!!! ... با آمریکا سر مخالفت دارند! 👈آخرین مرحله ی جنگ بزرگ ایران و آمریکا جنگ فرهنگی و جنگ رسانه ای و ادراکی است. جنگی بزرگ با سلاح دنیای مجازی و بمباران ذهن و اندیشه ی ایرانیان! برای به فساد و تباهی کشاندن جوانان ایران! 👈الآن در کوران این جنگ بزرگ قرار داریم! این هم به فضل الهی با پیروزی ملّت مؤمن ایران تمام خواهد شد! 👈آری رفقا ایران اعجوبه ی دنیای کنونی است. منتها باید عظمت آن را درک کرد! همان چیزی که بسیاری از ایرانیان از آن غافلند تا به آن ببالند. در این زمینه حرف بسیار است و فرصت کوتاه ... .
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۶) «بیماری شایع و پر هزینه به نام پیچیده بینی» ✅انسانها به خاطر حبّ نفس و غروری که دارند گاهی به شکل ناخودآگاه دوست دارند مسائلشان را پیچیده ببینید! ✅گویا کسر شأنشان است که خود را در برابر مسأله ای ساده عاجز ببینند! آخر من با این بزرگی و هوش و توانمندی باید مسائلم هم چیز بزرگی باشد! ✅مسائل چون منی باید از درجه ای از پیچیدگی برخوردار باشد که در شأن من باشد! لذا انتظارشان آن است که مسائلشان پاسخهای ساده یا راه حل های ساده نداشته باشد! دنبال پاسخهای پیچیده برای مشکلات بعضا ساده شان هستند! 🔹از همینجا ریشه ی امور بسیاری درک میشود. مثل ریشه ی گرایش بسیاری به رمّالی و امور عجیب و غریب در مورد سرنوشتشان! یا گرم بودن بازار روان شناسی و آسان بودن هزینه کرد زیاد در این زمینه. یا دنبال استاد اخلاق خاص بودن و... 👈در امور علمی نیز سلسله جنبان تکوّن بسیاری از نظریّه ها همین پیچیده بینی هاست! 👈در همین زمینه در بذل خاطر ۹۷ از پدیده ای به نام گران خری یاد کردم. گران خری نیز در فضای پیچیده بینی تنفس میکند! ✋البته مقصودم این نیست که همیشه مسائل ساده است! اگر پیچیده بینی بد است «ساده بینی» هم بد است! واقع بینی خوب است. 👈برخی نیز از آن طرف هنرشان این است که همه چیز را ساده ببینند و به دنبال پاسخی ساده برای همه چیز باشند! آن هم از روی عافیت طلبی یا خام اندیشی و مانند آن است. 👈فعلا غرضم آن است که مسأله ی پیچیده بینی را بیشتر به چشم بیاورم!
😄انسان پیچیده بین زمینه های مبتلا شدن به بیماری شایع خنگی را پیدا میکند! همه مان معمولا به نوعی گرفتارش هستیم! همان چیزی را که به راحتی شاید بتوان حلّ کرد را سخت میکند! 🔴اخیرا یک سیاه پوست مسلمان ایتالیایی به نام «خابی لیم» با ابداع حرکت طنز خاصی که جهانی شده به همین معضل پرداخته! اینکه چطور برخی بی دلیل کارهای ساده را پیچیده انجام میدهند! حالا از آن جنبه ی خنده دارش به مسأله نگاه میکند! 👈ولی چون به یک مسأله ی انسانی و جهانی با زبان اشاری دلالت میکند همه ی انسانها پیام او را درک کرده اند. 👈بنده که واقعا وقتی مباحث علمی را گاهی دقیق میشوم گاهی حسّ همین حالت طنز خابی لیم را پیدا میکنم! میگویم ببین تو را به خدا! چرا اینقدر داری پیچیده اش میکنی! در ذهنم آن حالت طنز خابی لیمی تجسّم میشود! ⚪️رفقا باور کنید بسیاری از مشکلات ما که به شکل غریبی همه ی ما را به عجز آورده راه حلّ بسیار ساده ای دارد! بسیاری از مشکلات اجتماعی انسان با همین دستور «الرفق بالنّاس نصف العیش» قابل حلّ شدن است. بسیاری از مشکلات ما صرفا با عمل به دستور تواضع حل میشود! کنار گذاشتن لج بازی کلید حلّ بسیاری از معضلات لا ینحلّ است! 👈تا آنجا که پذیرش اینکه انسان نیازمند به سرپرست دارد و نیز به یک امام مکمّل و ولیّ صالح دارد و خودش نمیتواند خود و جامعه را اداره کند کلید حلّ مشکلات دنیای معاصر است. 👈این همه ایسمها برای آن است که نمیخواهد قبول کند که بابا من جاهلم! عاجزم! سرم نمیشود! 🔹عرفا نیز با اشاره به همین معضل پیچیده بینی بارها و بارها و با تعابیر مختلف سعی کرده اند به ما بفهمانند که مسأله از جهتی ساده تر از آن است که اینقدر پیچیده دیده میشود! خیلی ساده! اگر هم دشواری دارد از باب سهل ممتنع است! نه ممتنع ممتنع! سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد گوهری کز صدفِ کُون و مکان بیرون است طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد 👈یا به قول آن عارف دیگر: آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم عشق در سینه و ما بیخبران شهریم محمل اندر گذر و دل به خفی می بندیم 👈قرآن کریم یکی از عوامل پیچیده بینی و بلکه پیچیده شدن امور را تکذیب حقیقت میداند. انسانی که به هر دلیلی نخواهد به حقیقت تن دهد عملا به پیچیدگی خواهد افتاد! پیچیدگی ای که به دلیل انسجام حقائق مبتنی بر قانون علیت در امور تکوینی هیچ گاه حل نخواهد شد! بل کذبوا بالحقّ لمّا جائهم فهم فی أمر مریج! ✅آنقدر این آسیب و معضل و بیماری شایع است که گاهی پاسخ های ساده خودش نیازمند نبوغ و خلاقیت شده است! 💡امروز جریانی را میخواندم که اصلا به خاطر همان نوشتن این مطلب به ذهنم خطور کرد! 🔹مطلبی از کتاب خاطرات بنیان گذار کارخانه ی مینو نقل شده که قابل توجّه است. کارخانه ی شکلات سازی سوئیسی به دلیل ایراد دستگاه هایش گاهی بسته ی خالی روانه بازار میکرده است! همین باعث نارضایتی مشتریان و ضرر اعتباری به شرکتشان شده بود! 👈پس از تحقیقات بسیار برای رفع مشکل حدود یک و نیم میلیون دلار خرج کردند تا نوعی وسیله ی لیزری بسازند تا بسته بندی های خالی را اتوماتیک شناسایی کند! 👈از قضا نوع دستگاه های شرکت مینو نیز همان عیب را دیدند دارد! نکند آبروی این شرکت نزد مشتریان برود و ضرر کند! میخواستند پِییِ این یک و نیم دلار را به تنشان بمالند! 👈فردا با هیئت مدیره برای باز دید خطّ تولید رفتند و دیدند یک کارگر ساده پنکه روی صندلی جلوی میز ماشین یکی از کارگران قرار داده! پرسیدند «این برای چیه؟!» گفت: 📖«ماشین گاهی بستۀ خالی می‌زنه، من هم این پنکه رو که تو انبار بود، آوردم گذاشتم سر راه دستگاه که بسته‌های خالی از شکلات رو با باد پرت کنه بیرون! 📖نگاهی به هیئت‌مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده‌بود. به کارگر خلاق که ما را از شرِّ ۱.۵ میلیون دلار خرج اضافی رهانیده‌بود، یک تشویق نامه به‌اضافۀ یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم». 🔻رفقا به نظرتان این کارگر ساده با نبوغ تر و متفکّرتر و دقیقتر از آن همه مهندسان و تیزهوشان و اهل دقّت و نظر و مشورت بود؟! نه نبود! آیا دلش بیشتر از آنها برای این همه هزینه میسوخت؟! نه نمیسوخت! منتها به خاطر اینکه چنان غروری نداشت واقعیت را ساده تر میدید! پاسخ ساده تری هم پیدا میکرد! مبتلا به بیماری پیچیده بینی نبود.🔺
⚪یکی از معانی علیکم بدین العجائز شاید همین باشد. همینها که با فطرتشان حقیقت را بهتر میبینند! غروری ندارند که در پیچ و خم وادی تاریک استدلالها و مجادلات عجیب و غریب گیرشان بیاندازد. قرآن کتاب هدایت برای چنین انسانهایی است! همانها که خوب میفهمند که أفی الله شکّ فاطر السّموات و الأرض! آنهایی که دنبال پیچیده بینی نیستند! به دنبال آب زلال واقعیتند! با فطرتشان با کلام خدا ارتباط میگیرند. 👈گاهی هم چون انسان فکر میکند که حتما مسأله خیلی پیچیده است که دیگران نتوانسته اند آن را حل کند از واقع بینی در مورد آن دور شده و به شکلی دچار بیماری پیچیده بینی میشود! آری پیچیده بینی یک بیماری واگیر دار است! 🔹سالها قبل در مدرسه که بودم معلّممان ماجرای مشابهی نقل میکرد! میگفت ناسا با معضلی مواجه شد! اینکه در شرایط محیطی فضانوردان نمیتوانند از خودکار استفاده کنند! جوهر روی کاغذ نمی آید! بعد از تأمّلات و تفکّرات زیاد و صرف هزینه ی گزاف به یک راه حلّی رسیدند! ولی روسها معضل را اینگونه حل کردند که خب به جای خودکار با مداد بنویسیم! 👈حالا من از صحّت و سقم این نقل خبری ندارم ولی این هم یادآور نوعی نگاه خابی لیمی به امور است. 🔹نمونه ی زنده ی دیگرش در زمان معاصر ما ماجرای پهپادهای ایرانی است! حقیقتا یک درس بزرگ برای جهانیان است! ایران وقتی دید در نبرد تکنولوژی و تسلیحاتی به این سادگی ها حریف این همه تجهیزات دشمن نمیشود با یک تفکّر خلّاق و بسیار بسیار کم هزینه با همین طرز نگاه خابی لیمی ضعف تسلیحات جهانی را به سخره گرفت! 👈با یک پهپاد چند هزار دلاری تجهیزات چندین میلیون دلاری را یا نابود میکند یا به شدّت هزینه ی مقابله با آن را با موشکهای بسیار گران قیمت بالا میبرد! 👈پهپاد چند هزار دلاری در برابر موشکها و تجهیزات میلیون دلاری! این پهپادها به نوعی مصداق هل یتربّصون بنا الّا احدی الحسنیین شده اند!😄 👈یا به هدف میخورند یا با کلی موشک بسیار گرانقیمت ده ها برابر و بلکه بیشتر هزینه بیشتر بر دشمن تحمیل میکنند! آخرش هم یک هزینه ی روحی و استیصال بر روان پریشان دشمنشان مینشانند! 👈اقتصاد جنگ را به شدّت به هم ریخته اند! آن تجهیزات عجیب و غریب پدافندی و راداری را هم با راه حلی بسیار ساده به چالش کشیده اند! جیغ بنفششان درآمده است! ✔خلاصه آنکه مواجهه فطری با مسائل داشته باشیم! سعی نکنیم مدام آنها را به پیچیدگی های ذهنی مان ارجاع دهیم! پیچیده بین نباشیم! گاهی این را بررسی کنیم که نکند مساله را پیچیده دیده ایم یا دیده اند! این را همواره فرضیه ای مهم برای بررسی بدانیم! واقعا این خطر را جدی دیده و مراقبه ای در زمینه ی پرهیز از افراط و تفریط در این زمینه یعنی پیچیده بینی و ساده بینی داشته باشیم.
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۷) «کار، صندوق ذخیره ارزی توسعه انسانی» «ملکه ی کار کردن» ✅مشکل بسیاری از ما برای رشد و توسعه در امور دنیوی و أخروی این است که پس انداز نداریم! قلّک وجودمان خالی است! ✅صندوق ذخیره ی ارزی وجودمان موجودی اش اندک است! سرمایه ای نداریم تا به کار زده و توسعه ای بدهیم! توسعه سرمایه گذاری میخواهد! ✅ولی از چه چیزی خالی است؟! از آن حالت نفسانی که از کار در گاوصندوق وجودمان ذخیره میشود! از آن عصاره ی فشرده شده ی بسیار ارزشمندی به نام عصاره کار! 🔻کار چیزی نیست که آثارش در وجود ما از بین برود! مسأله خیلی بالاتر از این حرفهاست! از این کار کردنها و سختی ها یک اثری در وجود انسان ته نشین میشود که آن را «ملکه ی کار» مینامم🔺 ✅کار پرورشگاه اراده و عزم است! کار ورزش روح است! کار نوعی ریاضت است! سرمایه و دارایی وجودی برای اقدام است. انسان را بزرگ میکند! باعث رشد انسان است. کار به انسان کمک میکند که عنان خودش را به دست بگیرد! اراده اش را تقویت میکند! کار باعث شکوفاتر شدن روح است. 👈معمولا انسانهایی که واقعا اهل کارند کم خرج تر و کم توقع تر هم میشوند! قلیل المؤونه و کثیر المعونة هستند. با نشاط تر میشوند! 👈به عالم خوش بین تر میشوند! سالمتر هستند! کمتر اهل نق زدن هستند. کمتر تمایل به توجیه کردن دارند. 👈دیر خسته میشود و جنس خسته شدنش فرق دارد! خستگی لذّت بخش و دارای روح و نشاط! تنبلی هم خستگی دارد ولی خستگی مردگی و تاریک!
👈انسان اهل كار برخلاف تنبلها معمولا زمینه مؤدّبتر بودنشان بیشتر است! فطرتشان سالمتر است! اطرافیانشان از آنها راضی هستند. دیگران به خیرش امیدوار میشوند؛ واسطه فیض میشود: «طوبی لمن أجریت علی یدیه الخیر» میشود! 🔴باید از کودکی والدین بچه ها را به کار وادارند! یکی از بزرگترین ارثها برای فرزند همین است! باید همه این را بدانند و آن را مهم تلقی کنند. اینکه او را اهل کار بار بیاورند! اینکه کار کردن را برایش تبدیل به یک عادت کنند! اینکه او را سوار و مسلّط و مهیمن بر کار کنند نه آنکه کار سوار او باشد! او باری بر دوش کار باشد نه کار باری بر دوش او! 👈تنبل بار نیاورند! از کار کردن بدش نیاید! رنجش نیاید! طوری شود که از بیکاری رنج بکشند! اصلا رهایش کنید یک کاری را دست بگیرد! 👈برخی از اقوام ما اینطوریند! چقدر به خاطر همین خصلتی که از کودکی اینطور بار آمده اند منشأ برکات برای خود و دیگران شده اند! چقدر مشکلات را حل میکنند. 👈به قول یکی از بزرگان کار خودش یک نعمت بزرگی است. باید به استقبال آن رفت! شکرش را به جای آورد! نباید از آن فرار کرد! خودش رزق انسان و باعث رشد اوست. 🔹یکی از معضلات انسان مدرن در زمان ما رفاه گرایی و فرهنگ تنبلی است! آنقدر این تکنولوژی ها وارد زندگی ما شده اند که اراده ی ما را ضعیف کرده اند! ما را تنبل کرده اند! تنبل واژه ی خوبی نیست! گاهی خیلی عمق زشتی اش را نشان نمیدهد! تنبلی یعنی خسارت دنیا و آخرت! ⚪نوع زندگی در قدیم که در آن خبری از این رفاه حد اکثری و زندگی ماشینی نبود به صورت خود به خود انسان را تا حدودی اهل کار بار می آورد! دیگر در مکتب و محیط تحصیل علم نیازی نبود که بچه ها را اهل کار بار بیاورند! ولی امروزه که دنیا عوض شده یکی از وظایف والدین و سپس آموزش و پرورش آن است که برنامه ریزی کند بچه ها اهل کار بار بیایند! کار به مثابه کار! نه به مثابه یک تفریح ساده! 👈یکی از ارکان پرورش اهل کار بار آوردن بچه هاست! لااقل در زمان ما که اینقدر زمینه های کار تضعیف شده آنها را اهل ورزش بار بیاورند! قدیم ورزش به این صورت معنایی نداشت. ولی امروزه ورزش کردن خودش موضوعیت پیدا کرده است. 🔹رفقا وقتی کاری پیش آمد به استقبالش بروید! اذا رأیتم الکار مقبلا فقولوا مرحبا بشعار الصالحین😊 حرص نخورید که وقتتان تلف میشود! خودش نوعی ریاضت است! ذکر بگویید و کار کنید! از بیکاری بیزار باشید! بدانید در نهایت به شما آسیب میزند! نوعی پس رفت است! 👈خود من اعتراف میکنم از بچگی به دلایلی در این زمینه مشکل دارم. الآن هم آثارش را میبنیم! ای کاش هر چند در یک برهه یک انسان سختی کشیده اهل کار مانند روستایی ها بودم! بنایی میکردم. رنج کار را میچشیدم. 👈حالا سابقا خدمت سربازی طوری بود که آدمها را بزرگ میکرد! اهل سختی و ریاضت و کار میشدند! ولی الآن آن را هم نسل کنونی تجربه نمیکنند! ⚪مادرم یک انسانی است که در روستا بزرگ شده است. اهل کار است. از آنهایی که به قول خودش درختان آن طرف روستا را با سطل میرفته آب میداده! از آنهایی است که یک تنه شاید بتواند یک مهمانی صد نفره را سامان بدهد! کاری که ۱۰ تا از مردان امروزی گاهی سختشان است! 👈اصلا آرام و قرار ندارد! مدام دنبال این است که به بهانه ای کاری کند! از راحتی رنجیده میشود! از کار لذّت میبرد! یا میشورد یا میروبد یا گیاهان را مرتّب میکند یا دستمال میکشد یا ترشی درست میکند یا ... . 👈شاید سَرَش از همه ما از جهتی شلوغتر باشد. این همان است که آن را «ملکه کار کردن» مینامم. انصافا وقتی این ویژگی برجسته ایشان را میبینم تازه میفهمم بشر امروزی چقدر تنزّل کرده است! 👈از انسان چقدر کار بر می آید! چقدر میتواند اهل اقدام باشد! تازه میفهمم چه سرمایه ی بزرگی از کودکی در وجودش پس انداز کرده است! همان سرمایه ای که اگر توفیق و بصیرتش باشد میتوان از آن استفاده ها کرد! آن را در راه های مهمی خرج کرد! ✔آدمی وقتی ملکه ی کار کردن داشته باشد دیگر نصف راه را رفته است! دیگر باید به او گفت و به او یاد داد که چه کار کند! اصل کار را خودش دارد و فقط نوع کار را باید یادش داد! ملکه ی کار نیروگاه رفتار و اقدام و عمل است. همانجا که انرژی فعالیتها قرار است از آن تأمین شود. 👈ولی اگر ملکه ی کار نباشد هم در اصل کار کردن مشکل داریم و هم در نوع کار کردن! بلکه معمولا چون در اصل کار کردن مشکل دارد و تنبل است ذهنش شبهاتی در نوع کار هم به شکل غیر عادی وارد میکند. سلسله جنبان بسیاری از نظریه ها تنبلی است! 🔹نسبت ملکه ی کار با نوع کار مانند نسبت ملکه ی مطالعه با نوع مطالعه است. گاهی به برخی از دوستان میگویم اوایل تحصیل و طلبگی سعی کنید ملکه ی مطالعه را پیدا کنید! خودتان را عادت بدهید به مطالعه! مثلا با مطالعه ی کتب تاریخی و رمانها شروع کنید که وقتهای آزاد برای خودتان نگذارید!
👈اگر خسته شدید تنوّع مطالعاتی بدهید! اصلش را رها نکنید! فإذا فرغت فانصب باشید! در مورد کار هم همینطور است. 👈البته یکی از دلایل ضعف قابل توجّه مطالعه در نسل جدید همین تنبل بار آمدن و ملکه نشدن کار در تربیت آنهاست! 👈چون مطالعه کردن خودش نوعی کار است. کسی که اصل کار کردن برایش جا افتاده است راحتتر گاهی میتواند نوع و مصداق آن را مطالعه قرار بدهد! 👈کار را باید تبدیل به یک فرهنگ کرد! مطالعه را هم باید تبدیل به یک فرهنگ کرد! تحقیق و پژوهش را هم همینطور! 🔸«بدن المؤمن منه فی تعب»🔸 یکی از علامات قطعی انسان مؤمن بر اساس روایات صحیح همین اهل کار بودن انسان و تنبل نبودن اوست! «بدنُه منه فی تَعَبٍ و النّاسُ منه فی راحة». 👈مرحوم کلینی در «باب کراهیة الکسل» روایات مهمی در این زمینه آورده است. «عَدُوُّ الْعَمَلِ الْكَسَل‏» یعنی چه؟! 👈یعنی همین که تنبل بار آمده ای و دارایی کارت در انبان وجودت کم است باعث میشود دشمنی درونی داشته باشی! نتوانی دست به کاری مهم بزنی! اقدام کنی! 👈از همین روی به مطلوب نمیرسی! عاجز که شدی فقیر می مانی! «إِنَّ الْأَشْيَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْكَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَيْنَهُمَا الْفَقْر». 👈اصلا مسأله بالاتر از اینهاست. به نقل محمد بن مسلم در روایت صحیح از امام باقر علیه السلام اساسا اگر کسی اهل عزم و کار بار نیاید امتدادهای سنگین آخرتی برایش به بار خواهد آورد! 📖«إِنِّي لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ أَوْ أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ كَسْلَاناً عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ وَ مَنْ كَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْيَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ‏ أَكْسَلُ‏» 🔹یکی از دلایل دین گریزی و بلکه دین ستیزی در زمان ما تنبلی انسانها و رفاه گرایی آنان است. اهل کار بار نیامده اند! سختشان است وظایف دینی را انجام دهند! آخر نماز صبح بلند شدن خودش نوعی ریاضت است. اوّل وقت نماز خواندن ریاضت است. نوافل خواندن ریاضت است. روزه گرفتن ریاضت است. حجاب داشتن ریاضت است. اینها را انسانهای تنبل نمیتوانند! ✅یکی از دلایل بی حجابی در زمان ما همین تنبل شدن زنان است. بگذریم که این رشته سری دراز دارد ... ⚪خلاصه اش کنم! میخواهم چه بگویم؟! خود کار کردن و سختی کشیدن موضوعیت دارد. تنبلی خیلی مهلک است. یکی از ارثهای گرانبهای والدین و نظام پرورشی به فرزندان آن است که آنها را اهل کار بار بیاورند! 👈میخواهم بگویم کار کردن یک عصاره ای دارد که در انبار وجودمان ذخیره میشود! یک دارایی برای ما ایجاد میکند که بعدا میتوانیم با آن به تجارت کمالات بپردازیم!
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۸) «تحلیلی اخلاقی از صحنه های وحشیانه حمله به جوان بسیجی» «سرّ بی رحمی لشگر عمر سعد!» 🔵صحنه های حمله ی وحشیانه برخی از وحوش انسان نما را به یکی از بسیجیان مظلوم دیدم. شاید بیش از ده نفر مانند گرگ و کرکس و کفتار به او حمله میکردند! پاهایش را کشیده و با آجر و چاقو و هر چه داشتند به او حمله میکردند! خدایا چه میبینیم؟! اینها هیچ رحم و مروّتی ندارند؟! چرا اینطور شده اند؟! 👈بعدا صحنه ی بازداشت اینها را که دیدم مانند موش بودند! انسانهای ضعیف و ترسو و... 👈سابقا این پدیده را در بذل خاطر ۲۳۲ تحت عنوان مفهوم تقوای دشمنی توضیح دادم. 💡به ذهنم خطور کرد جنبه ی دیگر این پدیده را به چشم بیاورم! آن هم تحت مفهوم شکوفا شدن شقاوت! انسان همانطور که استعدادهای خیرش میتواند شکوفا شود استعدادهای شرّش هم ممکن است گاهی شکوفا شود! شقاوتش گُل کند! ✋آیا میشود از این صحنه ها ورای تعجّب و ناراحتی درسی هم برای خودمان بگیریم؟! آری میشود! ⛔اینها صحنه هایی است که میتوانیم با اوج رذالت و پستی نفس خودمان آشنا شویم! همان نفسی که اگر پایش بیافتد ما را به این فجایع هم خواهد کشاند! ⛔اینها که اینطور وحشیانه سنگ میزنند و چاقو میزنند و میکشند خود ماییم! خود نفس خبیث خفته در درون همه ی ماست! همان قابلیت تاریک نهفته در درون تک تک ما! ⛔همان درّه های مهلکی که در درون همه ی ما وجود دارد که باید مراقب باشیم به آنها سقوط نکنیم! آری اینها صحنه هایی ترسناک از تئاتر نفس خود ماست! او ز سرماها و برف افسرده بود زنده بود و شکل مرده می نمود! اژدها کز زمهریر افسرده بود زیر صد گونه پلاس و پرده بود!
👈رفقا این همان نفس خود ماست که زنده شده است! صحنه را اینطوری ببینیم تا درس بگیریم! تا از خودمان بدمان بیاید! 👈این همان نفس خبیث خود ماست که آفتاب گرم در بغداد ابتلائات آن را بیدار کرده! بندها بشکست و بیرون شد ز زیر اژدهایی زشت غران همچو شیر 🔹مولوی چه خوب این حقیقت را درک کرده و به ما تعلیم داده! نفس را به حجّاج خون ریز تشبیه کرده است! به تعبیر او بنیاد فرعونی در همین نفس خود ماست! ⚪رفقا انسان موجود عجیبی است! عجیب ترین مخلوق آفرینش است! همه عجایب عالم یک طرف اعجوبه ی انسان طرف دیگر! گاهی انسانی که حتّی دلش نمی آید به مورچه ای آسیب بزند و آن طور به حیوانات علاقه میورزد دقیقا همان انسان در صحنه ی دیگر انسانی را ظالمانه وحشی تر از هر پلنگ و کفتار و کرکسی میدرد؛ زهر آگین تر از هر مار و عقربی به او نیش میزند! 👈در درون هر کدام از ما موجودی خطرناک خفته که خطرناک تر از هر خطری است! همان چیزی که در فیلم سینمایی دنیای پای به خوبی تصویر شده! در بذل خاطر ۱۴۸ آن را توضیح دادم! 👈همانکه به تعبیر رسول رحمت و مهربانی دشمن ترین دشمن انسان است! دشمنی درونی! همانکه اولیاء الهی با ناله و چشمانی گریان از درگاه خداوند متعال طلب میکرد که لحظه ای و طرفة العینی خداوند متعال آنها را با این موجود ترسناک تنها نگذارد! 📖«رَبِّ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ‏ أَبَداً لَا أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ لَا أَكْثَر» 👈هیچ رحم و مروّتی در ذاتش نیست! جنسش از شرّ ناب است! حتّی اگر پایش بیافتد به عزیزترینهای خودش نیز رحم نمیکند! معدن شرّ و شرور است! هر کاری از او بر می آید! 👈خدا نکند بر فطرت نوری انسانها غلبه کند! خداوند متعال معمولا نمیگذارد بندگانش اینگونه مقابل این موجود بی رحم کاملا بی پناه رها شوند. 👈معمولا صحنه طوری چیده میشود که این اژدها کاملا نتواند بیدار شود! همان لحظه ی خطرناکی که اگر فقط یک آن محقق شود هر شرّی از انسان سر میزند! 👈همان لحظه ای که انسان دست به جنایتها به خودش و دیگران میزند! همان لحظه ای که از این نفس خبیث شروری هولناک شراره میکشد! همان شراره های شروری که رسول اکرم همواره در خطبه ی نمازهای جمعه از آن به خدا استعاذه میکرد: «نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا». 🔹آری رفقا هر کدام از ما این حجاجها و اژدها در درونمان داریم! هنوز خودمان را نشناخته ایم! گاهی اندکی هنگام خشم یا شهوت و مقام پرستی و مانند آن بیدار میشود! ولی قابلیتش خیلی بیشتر از اینهاست! باید همیشه از آن ترسید! از شرورش به خدا پناه برد! 👈بغداد نفس ما نیز شهری پهناور و آفتابش هم بسیار گسترده است! یک بخش از شهر بغداد منطقه ی غضب است! بخش دیگرش منطقه ی عقیده است! بخشی دیگر منطقه ی اجتماع انسانهاست! و... . ⚪بحثمان این بود که چرا اینها اینقدر وحشیانه به این جوان بسیجی حمله کردند؟! آری این عده که خدا نگاه لطفش را از آنها گرفته بود این اژدها را کشان کشان به آن منطقه ای از بغداد برده بودند که هم آفتاب خشم بر آن میتابید و هم آفتاب عقیده ی تاریک و هم آفتاب کینه و شروری و هم آفتاب جماعت! ✅اجتماع گاهی مُسکِر است! عقل انسان را ضعیف میکند! اشراق نفوس به یکدیگر خودش مسأله ای است! برخی اجتماعات محلّ آمد و شد شیاطین اند! همه جور خطورات نفسانی و شیطانی در آنجا پیدا میشود! 👈آدم باید مراقب این بغدادهای و آفتابهای مهلکش باشد! گاهی نوع اجتماعی که انسان آن را انتخاب میکند آثار عجیبی در بیدار کردن یا خواباندن این نفس خبیث دارد. 👈مخصوصا اگر از قبل زمینه هایی داشته باشد به شکل غریبی اثر میپذیرد! در یک لحظه و به شکل عجیب و غریبی یک دفعه این اژدهای خفته سر بلند میکند! انسان به خودش اجازه میدهد هر بی رحمی و جنایتی را مرتکب شود! 👈این همان لحظه ای است که با نفسش تنها شده! همان لحظه ای که دست رحمت الهی از سرش برداشته شده! 👈دیده اید دانش آموزان وقتی از مدرسه تعطیل میشوند گاهی دسته هایی از هم فکرها با هم راه می افتند! اگر تفکّرات خوبی نداشته باشند خیلی جری و هتّاک میشوند! خیلی غیر عادی! این گوشه ای از گرمای بغداد است که در این جمع تابیده است! 🔹رفقا همه ی شرارتها و جنایتهایی که تا کنون در عالم اتّفاق افتاده به شکل آتش زیر خاکستر در درون خود ماست! خدا نکند باد حوادث و ابتلائات طوری بوزد که این ذغالهای وجودمان را گرم کرده و کم کم وجودمان گُر بگیرد! همه ی انسانها یک شقاوت درونی دارند! همان شقاوتی که ریشه در همین نفس طبیعی ملکی دارد. خدا نکند این شقاوت گُل کند! گُر بگیرد!
⚪یکبار بچه ها خیلی اذیت میکردند. خودم هم خیلی حوصله نداشتم! یک دفعه دیدم در درون مثل یک حیوان وحشی شده ام! ممکن است هر کاری از من بر آید! واقعا از خودم ترسیدم! 👈گویا یکی از آن لحظاتی بود که نسبت به این اژدهای درونی و شدّت خوفناکی آن خودآگاه شده بودم! تازه شاید اندکی فهمیدم اینکه حضرت میفرماید خدایا طرفه العینی مرا با نفسم تنها نگذار یعنی چه! 👈همانکه خداوند متعال با لطف خودش ما را با آن رها نمیکند. مقدمات را جوری نمیگذارد بماند که به دستش بیافتیم! رفقا از خودمان بترسیم! واقعا ترسناک است. 🔹آری یکی از آفتابهای سوزان بغدادی اجتماعات اغتشاشی بر محور باطل است. خدا نکند کسی چنین اجتماعاتی را انتخاب کند! گاهی شبیه الممتنع بالاختیار میشود! این اجتماعات شیطانی عجیب این اژدهای درونی مخوف را بیدار میکند! مستی عجیبی دارد! ظرفی است که آن شقاوت درونی انسانها در آن گُل میکند! هر امر فجیعی از انسانی که خدا دستش را در این زمان نگیرد ممکن است رخ دهد. 👈برعکسش هم هست! اجتماعات رحمانی محلّ آمد و شد ملائکه و اشراق نفوس نوری و خطورات رحمانی است. مانند مساجد و زیارتگاهها و مثل آن! 🔵وقتی این صحنه ها را میبینیم برخی روضه ها را بهتر میتوانیم درک کنیم! اینکه چطور آنگونه در شهر پیغمبر به دختر بزرگوارش جسارت کردند! آیا امکان دارد؟! هنوز هم برای بسیاری مخصوصا از برادران اهل سنّت باور پذیر نیست! این صحنه ها را که میبینیم تا اندازه ای میتوانیم درکش کنیم! 👈هر کس آمد یک سیلی و لگدی زد و رفت! چطور احقاد بدریه و احدیة زبانه کشید! لا یوم کیومک یا أبا عبد الله! تازه میفهمیم چطور ممکن است با آن وجود نورانی کاری کنند که أثخِنَ بالجِراح و بَقِی کَالقُنفُذ شود! 👈تازه فرازهای مقتل را میتوانیم اندکی درک کنیم! اینکه چطور انسان میتواند به این درکات سقوط کند! ⚪رفقا تا قبل از این چندان این فراز از مقتل را که هلال بن نافع نقل میکند را نمیفهمیدم. ولی الآن مقداری برایم روشنتر شد! مرحوم سید بن طاووس در لهوف از هلال نقل میکند که در لشگر عمر بن سعد بودم که یکی فریاد زد ای امیر مژدگانی بده که شمر رفت حسین را بکشد! 👈آخر امام حسین علیه السلام مدّتی با همان بدن مجروح رها شده بود! گویا منتظر بودند کسی برود کار را تمام کند! هلال میگوید من هم جلو رفتم و جایی ایستادم که صحنه را دیدم! یا الله! صلی الله علیک یا ابا عبد الله! 👈دیدم حسین در حال جان دادن است! غرق در خون بود ولی آنقدر نورانی و زیبا بود که این نور و زیبایی من را از فکر در آنچه در حال رخ دادن است باز داشت! 📖«فَوَقَفْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَجُودُ بِنَفْسِهِ فَوَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ قَطُّ قَتِيلًا مُضَمَّخاً بِدَمِهِ أَحْسَنَ مِنْهُ وَ لَا أَنْوَرَ وَجْهاً وَ لَقَدْ شَغَلَنِي نُورُ وَجْهِهِ وَ جَمَالُ هَيْئَتِهِ عَنِ الْفِكْرَةِ فِي قَتْلِهِ» 👈اینجا باز هم در لحظات آخر حسین از این حرامیان درخواست آب کرد! الله اکبر! إنّا للّه و إنّا الیه راجعون! یک حرام زاده ای گفت به خدا سوگند دیگر از آب خبری نیست تا اینکه از حامیه جهنّم سیراب شوی! ✋خدایا میبینی بنده ات را! شاید این صحنه ها را به ملائکة نشان دادی آنگاه که گفتند چرا انسانی را در کره خاکی آفریدی که خود بهتر میدانی فساد راه انداخته و خونها جاری میکند! اگر این درّه ها را دیدند این قلّه را دیگر ندیدند! إنّی أعلم ما لا تعلمون! 👈حضرت فرمود نه من از حامیه نمینوشم! من نزد جدّم رسول الله و در خانه ی او که در مقعد صدق در نزد ملیک مقتدر است خواهم رفت! من از آن آب گوارای بهشتی خواهم نوشید و شکایت شما را هم به ایشان خواهم کرد! ✋نادانها ندانستند که امام حسین با این پاسخ در واقع دست لطفش را از سر این خبیثها برداشت و آنها را تنها و بی یاور در برابر نفس خبیثشان رها کرد! حال که خودتان میخواهید باشد! 👈اینجا بود که گویا همه آنهایی که اطراف امام حسین را حلقه زدند شقاوتشان گُر گرفت! عصبانی شدند! خدا آنها را با نفس خبیث و اژدهای درونشان تنهای تنها گذاشت! 📖فَغَضِبُوا بِأَجْمَعِهِمْ حَتَّى كَأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ فِي قَلْبِ أَحَدٍ مِنْهُمْ مِنَ الرَّحْمَةِ شَيْئا 👈هلال میگوید طوری شدند که انگار خدا در قلب اینها هیچ رحمی قرار نداده! در حالی که هنوز امام حسین حرف میزد سر مطهّرش را جدا کردند! 😭 👈هلال میگوید آنقدر از این بی رحمی اینها تعجّب کردم که قسم خوردم دیگر در هیچ صحنه و امری با آنها جمع نشوم! در گروه آنها قرار نگیرم! ✋خلاصه اش کنم! میخواستم بگویم وقتی این صحنه های وحشیانه را میبینیم، وقتی این روضه ها را میشنویم طوری ببینیم و بشنویم که از خودمان بدمان بیاید! از شرور این نفس خفته به خدا پناه ببریم! نعوذ بالله من شرور أنفسنا!
باسمه تبارک و تعالی (۲۳۹) «مغالطه خلط مقولات دنیای دیجیتال و دنیای سنّتی» «امروزه آیه ی نفر یعنی دست گرفتن فضای رسانه!» ✅صحنه ی اصلی جنگ امروز بین جنود عقل با جنود جهل جنگ در فضای رسانه است! اگر مقداری در مفهوم «جنگ رسانه ای» دقّت کنیم به یک مفهوم عمیقتر میرسیم که همان «جنگ ادراکی» است. ✅باز اگر مقداری در مفهوم جنگ ادراکی دقیقتر شویم به مفهوم عمیقتری میرسیم که کلید درک ماهیت اصلی نبرد حق و باطل در زمان ماست؛ آن هم مفهوم «جنگ در دنیای مجازی» است. 🔹دنیای مجازی را باید به مثابه یک دنیای نوینی دید که هنوز بسیاری از زوایای آن ناشناخته مانده است! همان دنیایی که بشر امروزی به درون آن سوق داده شده اند! ✋فعلا درگیر وصف حقیقی و مجازی هم نیستیم که کسی بگوید آن هم حقیقی است! مرادمان فعلا روشن است. 👈همان دنیای نوینی که دروازه های آن به روی بشر امروزی گشوده شده است. نوعی زندگی نوین است. نوعی بودن و هستی جدید است. همانکه میتوان آن را «زندگی دیجیتال» نامید! 👈زندگی که در دنیای دیگری به نام «دنیای سایبر» رقم میخورد! دنیایی که گویا در بعدی دیگر قرار گرفته است. 👈این نوع زندگی و دنیای نوین باید به شدّت مورد مطالعات هستی شناسانه و پدیدار شناسانه و معرفت شناسانه قرار بگیرد. 👈شاید بهتر باشد برای رفع سوء تفاهم اینگونه بگوییم که امروزه انسانها عملا در دو دنیای گوناگون زیست میکنند. هر دو هم واقعی و حقیقی هستند. به این معنا که آثاری بر آنها مترتّب است. 👈یکی دنیای سنّتی و دیگر دنیای دیجیتال. هر کدام هم ویژگی های خود را دارد.
👈دنیای دیجیتال دنیایی با ویژگی های نوینی است که در آن انسان جدیدی به مرور میتواند متولّد شود. ویژگی هایی مانند کالایی شدن روابط و گستردگی بدون حدّ و مرز و سلب آرامش و اختیار و جنبه های زیبایی شناختی ویژه و... . 👈آنچه باید به آن توجّه شود آن است که رؤسای دنیای دیجیتال افرادی هستند و این دنیا را به گونه ای طرّاحی کرده اند که مشکلات بسیاری را برای فرهنگ های مختلف به بار آورده است. 👈شاید برخی امورات هم از لوازم طبیعی ورود به چنین دنیایی باشد. جای بحث در مورد آن بسیار است. 🔹اگر در دنیای سنّتی هیچگاه موفّق به تأسیس دهکده ی جهانی نشدند میخواهند چنین هدفی را در دنیای دیجیتال پیاده کنند. در این دنیا دیگر مقولات دنیای سنّتی مانند مرزها و حاکمیتها و نیروهای نظامی و کشورها و قارّه ها وجود ندارد! همه را در می نوردد! 👈اگر ما در دنیای سنّتی جمهوری اسلامی ایران داریم دلیل نمیشود که در دنیای دیجیتال هم توانسته باشیم چنین هویّت و حکومتی تأسیس کرده باشیم! 👈مؤمنین در دنیای دیجیتال هنوز سازمان پیدا نکرده و همینطور پراکنده اند! فضای این دنیا دست فرعونها و طواغیت است. علم کفر و شرک در آن برافراشته است. هنوز در آن انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده! بلکه گاهی شکستهای سختی را هم متحمّل شده است! 💡در چند تظاهرات اخیر که به مناسبت اغتشاشات شرکت کرده بودم به ذهنم مطلبی خطور کرد! آن هم اینکه اصلا این تظاهراتها امروزه چقدر فائده دارد؟! 👈البته قطعا بی فایده نیست. حداقلش این است که مؤمنین همدیگر را دیده و روحیه گرفته و تجدید عزمهای ایمانی آنها میشود. ولی آیا فتنه را میخواباند؟! 💡به نظرم رسید دشوار است که بگوییم مانند گذشته این تظاهراتها هر چند دهها میلیونی باشد فتنه را بخواباند! زیرا اساسا فتنه در دنیای دیجیتال رخ داده است نه در دنیای سنّتی تا پاسخش را در دنیای سنّتی بدهیم! پاسخ اصلی اش را باید در همان دنیای دیجیتال داد! 👈اصلا شاید آنهایی که دچار شبهه شده اند این صحنه ها را هیچ گاه نبینند! صحنه ی اصلی نبرد که در دنیای سنّتی نیست بلکه در دنیای دیجیتال است. 👈اگر قرار است تظاهراتی رخ دهد و قرار است این تظاهرات دیده شود و قرار است اثری بر جامعه بگذارد باید در دنیای دیجیتال رخ دهد! خطوط دشمن در فضای دنیای دیجیتال شکسته شود! انقلابی در آن فضا به وجود آورد! 👈به تعبیر منقول از امیر المؤمنین علی علیه السلام در حکم نهج البلاغة: 📖«رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ‏ حَيْثُ‏ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا يَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّر» 🔴باید این مؤمنین و این انگیزه های پاک را در آن دنیا فعال کرد. نه اینکه نه تنها این کار را نکرد و برایش برنامه ی دقیقی نداشت بلکه با فیلترینگ غیر مؤثّر باعث تفرقه بیشتر جامعه و چپیدن و انزوای مؤمنین در گوشه ای از دنیای مجازی مانند برخی پیام رسان های محدود شد! 👈آنچه فعلا بر آن تأکید میکنم آن است که اساسا باید ماهیّت اغتشاشات اخیر را خوب درک کرد! این اغتشاشات یکی از آثار دنیای دیجیتال است. سرچشمه اش آنجاست! 👈اگر در فکر خشکاندن این فتنه هستیم باید در همان فضای خودش پاسخ مناسب به آن بدهیم! جهاد تبیین اینجا را هم میگیرد. 👈برخی هنوز ماهیت این اغتشاشات را درک نکرده اند. گمان میکنند مردم ناراضی هستند! گمان میکنند به خاطر مشکلات اقتصادی است. گمان میکنند به خاطر مشکلات فرهنگی است. آری همه ی اینها اثر دارد ولی اصل چیز دیگری است. 👈دشمن حملات خود را در دنیای دیجیتال با نبرد ادراکی راه انداخته است. اصلا بحث کثرت و قلّت و این بهانه ها نیست! فعلا بمب و موشکها و نیروی زمینی اش را برای تصرّف آشکار سنگرهای زندگی دیجیتال مردم کشور ما گسیل کرده است. 👈بعد از آن میخواهد از آن آثار و امتدادهایی را در دنیای سنّتیمان بچیند! ⚪چند ماه قبل از شروع اغتشاشات جدید که ماهیتش را سعی کردم تا حدودی شرح دهم رهبر عزیزمان در سخنرانی فرمودند امروزه مهمتر از جنگ اقتصادی، دشمن در حال جنگ رسانه ای با ماست. بسیاری یا اصلا نشنیدند یا نفهمیدند! 👈در این اغتشاشات بهتر چهره ی خود را نشان داد. اینکه باید به فکر دنیای دیجیتال مردم هم بود! حاکمیت دینی و انقلاب اسلامی را به این دنیای جدید هم کشاند. دنیایی که تا کنون تقریبا رها شده بود! گویا تنها با سپر فیلترینگ برخوردی انفعالی با آن میشد!
⚪️ویژگی های نبرد در دنیای سایبر و زندگی دیجیتال را باید خوب درک کرد! جنگی است که در آن خطوط دشمن محسوس نیست! معقول است! دشمن در نبرد بزرگ ادراکی جسم و ذهن افراد جامعه ی خودمان را سنگر دشمنی اش قرار داده است. خودش را پشت مردم خودمان و فرزندان خودمان پنهان کرده و آنها را سپر بلای خودش قرار داده است! ✅نبرد ادراکی نوعی نبرد جدید شهری و بلکه خانگی است! 👈آیا آن را میشناسیم؟! آیا برایش آموزش دیده ایم؟! آیا برایش سلاح و موشک ساخته ایم؟! 🔹سابقا خطوط دشمن محسوس بود! سنگرها و خطّ مقدّم محسوس بود! ولی الآن با جنگی طرفیم که خطوط دشمنی و مبارزه معقول است! محسوس نیست! از همینجاست که جنگهای قدیم معمولا باعث اتّحاد مردم یک کشور میشد! ولی جنگ ادراکی در دنیای سایبر چون مرز و ملّیتی هنوز برایش تعریف نشده باعث تفرقه میشود! آیا اینها را میدانیم؟! ⚪️راستش رفقا گاهی گمان میکنم ذهن مسئولین ما برخلاف شذوذی از آنها مانند رهبر معظّم انقلابمان اصلا دنیای سایبر را درک نکرده است! هنوز در همان حال و هوای انقلاب در دهه ی شصت و هفتاد مانده است! همانگونه با مردم برخورد میکند و به فکر دفع فتنه ها هست! 👈هنوز با دنیای سایبر و زندگی دیجیتال و در ادامه نبرد ادراکی آشنایی ندارد. هنوز ماهیت رسانه و جنگ رسانه ای را درک نکرده تا بتواند تصمیم درستی بگیرد! هنوز نفهمیده باید در این زمینه برنامه بریزد! پول خرج کند! سرمایه گذاری کند. 👈هنوز گمان میکنند چون بر حق هستند و حکومت سنّتی را هم در دست دارند و موشک ساخته اند و در حال تلاش برای رفع مشکلات سیاسی و اقتصادی هستند پس باید مردم آنها را قبول کنند! ✋نخیر! اگر در همه ی این زمینه ها هم موفّق باشند میتوانند در دنیای سایبر شکست سختی خورده و در زندگی دیجیتال چهره ای ظالم و مستبد از آنها تصویر شده و منفور شوند! 👈کم کم آثارش در دنیای سنّتی ظهور کرده و زمینه های تزلزل ارکانش مهیّا شود! 👈انصافا مسئولین ما ذهنشان در همان مقولات دنیای سنّتی مانده است. الزامات زندگی دیجیتال نوین انسانها و فضای رسانه ای را خوب لحاظ نمیکنند. گویا فکر میکنند فقط باید نیّت و دلشان پاک بوده و اهل کار و خدمت باشند! ✋نمیدانند فعالیت رسانه ای خودش امروزه نوعی کار و خدمت بزرگ به خلق الله است. ⚪️رفقا انسانها فطرتا مایل به عدالت بوده و از ظلم بدشان می آید. از همینجاست که چهره ی مظلوم چهره ی محبوب است. محبوبیت هم قدرت آفرین است. ولی آیا میدانیم در دنیای سایبری اگر ضعیف باشیم میتوان به راحتی جای ظالم و مظلوم را تغییر داد! 👈طوری کرده اند که چهره ی نجیب و مظلوم نظام اسلامی و روحانیون و بسیج و سپاهیان عزیزمان در کمال ناباوری به چهره ی ظالم برای بسیاری از نسل جوان که در دنیای دیجیتال متولّد شده اند تبدیل شوند! از همین جهت منفور شوند! 👈هیچ میدانیم باید برای اینها فکری کرد؟! هیچ میدانیم دین اساسا سردمدار فرهنگ تبلیغ و رسانه بوده است. 🔻امروزه آیه ی نفر یعنی بازگشتن برای انذار قوم در دنیای دیجیتال و دست گرفتن فضای رسانه! یعنی فتح دنیای سایبر و الهی کردن زندگی دیجیتال. یعنی بسیج کردن مؤمنین و حمایت هوشمند و برنامه ریزی دقیق برای فتح دنیای سایبر! گرفتن این گلوگاه مهم از دشمن. اهتزاز پرچم حقیقت در فضای سایبر!🔺 🔹خلاصه آنکه باید مراقب مغالطه ی خلط میان مقولات دنیای دیجیتال و دنیای سنّتی بود. سعی گسترده ی علمی در هستی شناسی، پدیدار شناسی و دیگر شناسایی های لازم دنیای نوین و شناخته نشده سایبر داشت. 👈جنگ کنونی عمدتا در دنیای سایبر و زندگی دیجیتال انسانها واقع شده! باید پاسخ متناسبی در همین فضا بگیرد! جهاد تبیین یعنی آگاهی به همین نکته که پاسخ جنگ ادراکی که از مظاهر نوین زندگی دیجیتال است را باید با تبیین ادراکی و در همان حوزه داد! 👈باید مردم را در این زمینه آگاه کرد! به آنها ماهیت این نبرد را فهماند. صحنه را برای حضور فعال آنها به شکل هوشمندانه ای باز کرد! برایش هزینه کرد! هر کسی در این زمینه تشکیک کرد کارش را خیانت قلمداد کرد.
باسمه تبارک و تعالی (۲۴۰) «سیره ی اولیاء الهی در زمینه رسانه، سانسور و فیلترینگ» 🔸شعر در زمان جاهلیّت و صدر اسلام دیوان عرب و رسانه ی مهم آنها بود! جنگ رسانه ای و روانی آنها و همینطور دیگر مقولات فرهنگی شان در اشعار رقم میخورد. 🔸هرگز نباید شعر و صناعات مختلف آن مانند مدح و هجو و... و یا حتی خطابه را در عربی با دیگر زبانها مقایسه کرد. 🔸گاهی یک قصیده تاریخ ساز میشد و یا منشأ تحوّلات بسیار میگردید. از این منظر میتوان اثر گذاری شعر را در جامعه ی عرب در آن زمان با اثر گذاری رسانه و دنیای مجازی در عصر کنونی مقایسه نمود. ✅اگر چنین است بررسی و استنباط سیره ی اولیاء الهی در این زمینه حاوی نکات بسیار مهمی برای عصر ماست. 🔹در این زمینه کافی است بدانیم خداوند متعال معجزه ی پیامبرش را از سنخ اعجاز کلامی قرار داد! همان چیزی که جامعه عرب در آن زمان بهره ای وافر از آن داشت و به خوبی و وجدانی میفهمید هم در زیبایی و هم علوّ معانی تباری دیگر دارد! از جایگاهی فوق ملکه ی زبانی بشری نشئت گرفته است. 👈به فرموده ی امام هادی علیه السلام به ابن سکیت ادیب: 📖«إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص فِي وَقْتٍ كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ‏ وَ أَظُنُّهُ قَالَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِم‏» 👈یعنی معجزه ی دین ما در آن زمان از سنخ اعجاز هنری و رسانه ای بود! این روایت را که از کلینی نقل کردم مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب با اندکی تفاوت نقل کرده است:
📖«بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْقُرْآنِ وَ السَّيْفِ فِي زَمَانٍ‏ الْغَالِبُ‏ عَلَى أَهْلِهِ السَّيْفُ وَ الشِّعْرُ فَأَتَاهُمْ مِنَ الْقُرْآنِ الزَّاهِرِ وَ السَّيْفِ الْقَاهِرِ مَا بَهَرَ بِهِ شِعْرَهُمْ وَ قَهَرَ سَيْفَهُمْ وَ أَثْبَتَ الْحُجَّةَ عَلَيْهِم‏» 🔹در عظمت اعجاز قرآنی در آن جامعه همین بس که نقل شده یکی از بزرگترین فصحاء و شعراء عرب جاهلی به نام لبید بن ربیعه که اتّفاقا یکی از معلّقات سبعه برای اوست وقتی قرآن را شنید دیگر گفتن شعر را ترک کرد! 👈سالها مشغول تلاوت قرآن شده و در زمان خلفاء رحلت نمود. هر چه از او حتّی خلیفه ی دوّم درخواست کردند که شعر بگوید قبول نمیکرد! 👈نقل شده بعد از اسلام آوردنش تنها این دو بیت را گفت که: زَالَ الشَّبَابُ وَ لَمْ أَحْفِلْ بِهِ بَالًا وَ أَقْبَلَ الشَّيْبُ بِالْإِسْلَامِ إِقْبَالًا الْحَمْدُ لِلَّهِ إِذْ لَمْ يَأْتِنِي أَجَلِي حَتَّى لَبِسْتُ مِنَ الْإِسْلَامِ‏ سِرْبَالا ⚪از قرآن گذشته خود پیامبر اکرم و امیر المؤمنین و اهل بیت علیهم السلام همه از سرآمدان فصاحت و بلاغت در زمان خود بودند. این ها همه نشانگر اهمیت رسانه های ادراکی و بلاغت و اهمیت کیفیت طرق انتقال پیام در اسلام است. 👈همینطور اولیاء الهی در آن زمان به شعر و شعراء که چنین نیرو و اثر گذاری اجتماعی بسیار بالا و ماندگاری داشت بسیار اهمیت میدادند. 👈شعراء را تشویق به سرودن شعر در سوگ امام حسین علیه السلام کردند. شعرایی که در دفاع از آنها با زبان قدرتمند شعر قیام کرده بودند مورد تأیید ویژه ی آنها بودند! 👈حتّی برخی مانند فرزدق نیز که چندان در تشیّع رسوخی نداشتند نیز اگر شعری در مدح و تبلیغ ایشان میسرودند مورد مرحمت ایشان قرار میگرفتند. 👈اشخاصی مانند حسّان بن ثابت در عصر نبوی صلی الله علیه و آله و یا امثال کمیت، سیّد حمیری، عبدی، دعبل و... در عصر ائمه علیهم السلام از چهره ی بزرگ آن زمان بودند که به دفاع از مکتب حق پرداختند. ✅میتوان اثر آنها را در دنیای امروز با کارگردانان بزرگ هالیوودی و جهانی یا رمان نویسانی در این سطح یا رسانه ها و پیام رسانهای قدرتمند امروزی مقایسه کرد! ⚪یکی از این شعراء بزرگ کثیّر عزّة است. آنهایی که با تاریخ ادب عربی آشنا هستند میفهمند این دست از شعراء چقدر اهمیت داشتند. میفهمند وقتی از کثیّر سخن میگوییم از چه شخصیتی اثر گذاری سخن میگوییم! 👈کثیّر یکی از آن شعراء عاشق عرب است که اشعار بسیاری در مورد معشوقش عزّة سرود! ولی از طرف دیگر از طرفداران بسیار جدّی اهل بیت علیهم السلام بود که با اشعارش قیامی رسانه ای علیه باطل راه انداخته بود. 👈مرحوم سید علی خان مدنی در الدرجات الرفیعة نقل میکند که وقتی کثیّر در زمان امام باقر علیه السلام رحلت کرد زنان که اشعار عشقی او را خیلی دوست داشتند اطراف جنازه اش را گرفتند و حسابی گریه میکردند! 👈در همین زمان دیدند امام باقر علیه السلام که جان عالم به فدای آن وفایش باد آنجا آمد! یک نهیبی به این زنان زده و فرمود: «تَنَحَّيْنَ يَا صَوَاحِبَاتِ يُوسُفَ» آنها را یکی یکی کنار زد و فرمود میخواهم خودم تابوتش را بلند کنم! ای جان عالم به فدای شما! 👈دیدم ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء نقل میکند که حضرت در حالیکه در آن گرما عرق از بدن مبارکشان جاری بود خودشان تابوت را بلند کردند! 📖لَمَّا مَاتَ كَثِيرٌ رَفَعَ جَنَازَتَهُ الْبَاقِرُ ع وَ عَرَقُهُ‏ يَجْرِي‏ 👈امام باقر علیه السلام فربه بودند! عرقشان جاری بود ولی باز هم فرمودند خودم باید این کار را بکنم! ✋رفقا اینها پیام ندارد؟! اینها ارزش جهاد تبیین و اهمیت امر رسانه در منطق اهل بیت علیهم السلام و ارزشمندی مجاهدان بزرگ این راه است 👈اینها یعنی توجه دادن به این مقولات مهم فرهنگی! یعنی عقل رسانه ای! همانکه بسیاری از مسئولان خدوممان ندارند😄 بر اساس همین عقل است که امام صادق علیه السلام همانطور که در رجال کشی آمده تنها بر تعلیم سباحه و رمایه و حدیث به اولاد شیعه اکتفا نکرده و فرمودند: 📖یا معشر الشیعه علّموا اولادکم شعر العبدی فإنّه علی دین الله ⚪دشمنان راه حق نیز از این نیروی شعر و رسانه بر علیه ائمه علیهم السلام استفاده میکردند! حضرات در مواجهه با آن چه میکردند؟ گفتیم اوّلا خودشان بسیار شخصیت رسانه ای از خود نشان دادند. ردّوا الحجر من حیث جاء! شعراء را برای دفاع بسیج کردند! تشویق کردند! گرامی داشتند! گاهی جوائز و صله های بسیار بسیار سنگینی در این زمینه عنایت فرمودند. 👈به عنوان نمونه در اغانی ابو الفرج اصفهانی دیدم بعد از آنکه هشام بن عبد الملک فرزدق را به خاطر میمیه ی معروفش در مدح امام سجاد علیه السلام زندانی کرد حضرت برای او ۱۲ هزار درهم فرستاده و فرمود ما را ببخش که پول بیشتری الآن در دستمان نیست! اگر بیشتر داشتم باز هم میدادم! 📖اعذرنا يا أبا فراس. فلو كان عندنا أكثر من هذا لوصلناك به