eitaa logo
بذل الخاطر
954 دنبال‌کننده
1هزار عکس
3 ویدیو
12 فایل
صید و بذل خطورات و نکات توحیدی، علمی و اجتماعی در فضای دینی و مسائل دنیای نوین. و جستارهایی شخصی جهت تمرین طرز نگاه دیگر به امور ساده. و محفلی برای نشر علم و تسدید قلب مؤمنین. هدف ثبت افکار است نه جذب مخاطب (یک طلبه ساده) @ghorba :ارتباط با نگارنده
مشاهده در ایتا
دانلود
در مورد این بحث کرده است که سرّش چیست و به این نکته میرسد که نهادی تخصصی جز آنان برای تصحیح مشکلات ندارند و مجبورند به آنها اعتماد کنند. یعنی باز میروند پیش کاهن تا سرّ اینکه پیشگویی اشتباه شد را بگوید. بعد استفاده خیلی جالبی میکند در علم اقتصاد که آنچه به عنوان علم اقتصاد میبینی اصلا فکر نکن وضع بهتری نسبت به آن کاهنان قبیله آفریقایی دارد بلکه اینها هم هر کدام فرمولها و نظریاتی دارند که شکست میخورند ولی به اینکه اقتصاد دان هستند و مورد احترام لطمه ای نمیرسد زیرا باز برای جبران شکست مردم به خود آنها رجوع میکنند. لذا همواره مورد احترام هستند. گاهی واقعا فرقی بین فوق دکتراهای اقتصاد با کاهنان معبد دلفی نیست. بله امری که هست آن است که روی نقطه ضعف ما که همان عدم آشنایی با اصطلاحات و برخی نکات است دست گذاشته و هر چه میخواهند را به خورد ما میدهند! 🔸نکته ششم «نقد تخصص گرایی به معنای ارتجاع نیست»🔸 گاهی طوری نظر منتقدین و علمای دینی را نقل میکنند که گویا اینها وکیل مدافع قدیمی ها هستند. برخی از سنّتی ها هم واقعا همینطورند. ولی ما هم به سنت و قدیمی ها نقد داریم و هم به مدرنیته و جدیدی ها! مقداری در زمینه خدمات متقابل اسلام و مدرنیته بحث کردم که اسلام را نباید با سنّت اشتباه گرفت. یک چیزی ورای سنّت و تجدد است. نمیخواهیم بگوییم پس برویم سراغ همان سیستم عالم و عامی حاکم بر دنیای قدیم! ما میگوییم هم در عالم سنّت بسیاری با چوب عوام بودن از سعادت خود محروم ماندند و هم در تجدد بسیاری با چوب متخصص بودن و شدن از سعادت خود محروم ماندند. دقت در تخصصگرایی نوین نشانگر آن است که به شکل جالبی عوام بودن و جهل را در بین انسانها در عرصه های مختلف شایع نموده است! گاهی حتّی بدتر از قدیم و در آنها غرور هم ایجاد نموده است! انسانهای به اصطلاح دانشمند ولی در واقع جاهل در بسیاری از امور. یک رشد کاریکاتوری مضحک! واقعا انسان گاهی فریب این قله های علمی را میخورد. به قول طلبه ها: «تسمع بالمعیدی خیر من أن تراه»! ما در نزدیکانمان هست گاهی افرادی که دکتر و یا مهندس و یا فلان بوده و در کار خود بسیار متخصصند ولی وقتی با آنها صحبت میکنیم باور کنید از آن روستایی مؤمن و ساده دلی که مشغول شغل شریف خودش است سطح تعقلشان در بسیاری از امور حیاتی پایینتر است. درک سیاسی، اقتصادی، دینی، اجتماعی ... . شما ندیده اید؟! ای متخصصان! اینهایی که شما با پسوند متخصص مغرور بارشان آورده اید جماعتی با مغزهایی کودکانه نشوند! تخصص گرایی را عاملی برای مصرف انسانها در راستای اغراض خود و نه مصالح آنها کرده اید! استقلال و کرامت آنها را گرفته اید. به جایی رسانده ای که بعد از عمری بیگاری کشیدن از آنان وقتی به دوران بازنشستگی رسیدند هنری جز آنچه چارلی چاپلین از پیچاندن پیچها بلد بود بلد نباشند. به موجودات تاریخ مصرف گذشته و سربار جامعه تبدیل میشوند. بحران هویت پیدا کرده و در نهایت سلوک تعلیم و تربیتی شما اینگونه سیر برزخی خود را میخواهند آغاز نمایند! خودشان میفهمند بعد از عمری چیزی در چنته ندارند! قابل پنهان کردن هم نیست. وقتی به درد کاری نخورند سربار جامعه حساب شده و احترامی هم نخواهند داشت. اساسا همین فاصله بسیار زیاد سطح عمومی دانایی و فرزانگی با سطح تخصصی آن باعث آن شده است که به مرور حرف متخصصین نیز دیگر چندان خریدار نداشته باشد. بتوان از چیزی به نام «مرگ تخصص» اثر تام نیکولز یاد نمود. البته این کتاب در موضوعی غیر از آنچه این بذل الخاطر را نوشتم نگاشته شده و در پی بررسی عوامل عدم رجوع به متخصص در فرهنگ جوامع مدرن است. نکوهش نوعی عوام زدگی جدید که قدر تخصص ها را نمیداند. فعلا به این جنبه کاری ندارم. 🔸نکته هفتم «ضرورت مطالعات میان رشته ای»🔸 حقائق خارجی اموری در هم تنیده اند که ذهن آدمیان به منظور سهولت کار خودش از برشهای مختلفی از آن موضوعاتی در نظر گرفته و مورد بررسی قرار میدهد. ولی این باعث نمیشود که متن خارج هم اینقدر بریده بریده و بدون تاثیر و تأثر ابعاد مختلف باشد. لذا ضرورت مطالعات میان رشته ای برای آشنایان با کاستی ها و آسیبهای رویکردهای تخصصی به دانش پوشیده نیست. حتی نگاه تخصصی به امور مختلف ما را به نوعی ضرورت ارتقا و فاخر نمودن ذهن ها در عرصه های مختلف رهنمون میکند. سالهاست جامعه علمی به آسیبهای جدی تخصص گرایی نوین پی برده است. در انتها نکته ای را تذکر میدهم که یادم رفت بگویم؛ یک مغالطه ای هم در قیاس علوم تجربی به انسانی در مباحث تخصص گرایی میشود! میگویند مگر برای دندان پزشکی سراغ کشاورز میروید و برای تعمیر رایانه سراغ آخوند؟! مسأله در علوم انسانی مقداری پیچیده تر از علوم تجربی است. در علوم انسانی مبانی خیلی تأثیر گذار است. این مطلب خود موضوع بحث مستقلی میتواند باشد.