eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.3هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
أنا مُخرب؛ أتوسل اليكِ رممينے «ویرانم ... ! به تو رو مےآرم؛ مرمتم کن (: » 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
خوش بحال ڪسے ڪہ در نامہ ے اعمالش زیره هر گناه یڪ استغفار نوشته شده است😍 👤•.امام علی(ع)•. ✔️چجورے اگہ اتفاقے سم بخورے نگرانے میشے و دنبالہ یه پاد زهر میگردی؟🤔 گناهم همونکارو با روحه ما میڪنہ ڪہ سم با جسم ما میکنہ پس گناه ڪہ ڪردے سریع با توبہ اثره بدشو از بین ببر👊🏻 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از به شرط عاشقی با شهدا
رمان آنلاین از نویسنده محبوب و مشهور پارت386 چیزی به او گفت و تمنا خم شد و پارچه‌ی سفید رومیزی سلف را که تا زمین می‌رسید بالا زد و همزمان جیغ بلندی سرداد. تصورش سخت نبود که زیر میز چه چیزی پنهان شده ... جعبه ی بزرگ کادویی که با کمک پارسا از زیر میز بیرون آمد و جیغ تمنا را بلندتر کرد. نگاهم روی شور و شوق تمنا بود که با دیدن کادوی تولدش آنطور بی دغدغه می‌خندید و من از خنده‌هایش لبخند به لب داشتم که یه لحظه این دلخوشی‌های کوچک دلم را لرزاند . انقدر تنها شده بودم که دخترم با همه ی امکاناتی که داشت ، بخاطر کادویی که فقط جنبه ی معنوی محبت و توجه را داشت و مطمئنا تکراری از اسباب بازی‌های رنگارنگ اتاقش بود ، اما به خاطر توجه و محبت پارسا آنطور میخندید و ذوق زده شده بود که گویی مهار نشدنی است . چیزی که تمنا نیاز داشت ، تولد و کادو نبود. محبت بود .محبتی که شاید از طرف من و مادر هم ارائه می شد ولی بوی مادرانه داشت و چیزی که تمنا را جلب می‌کرد ،توجهی پدرانه بود که او از همان لحظه‌ی تولد تا آنروز از آن محروم مانده بود . با انگشت اشاره ی خم شده ام ، اشکانم را از گوشه ی چشمم جمع کردم و چرخیدم سمت پله ها . طاقت دیدن ذوق و شوق تمنا را نیاوردم . برگشتم به اتاقم تا در همان روز اول عید ، روز تولد تمنا ، با خودنویسی که کادو‌ی تولدم از سوی پارسا بود ، با حرص توی دفتر روزانه ام بنویسم : _و امسال هم نیامدی ...اینم بمونه . و اشک هایم باریدن گرفت به حال غریب شهر دلم که زیر بارش شدید غم می‌گریست . 🍁🍂🍁🍂 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎ ‎ ‌‎‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از به شرط عاشقی با شهدا
رمان آنلاین از نویسنده محبوب و مشهور پارت387 روزهایم در پوشش کلمه ای به نام " نبود تو " گذشت . من صبورتر شدم برای نداشتنت و تو دورتر شدی از من برای آرزوهایت . من با روزها و ساعت هایم گذشتم از خاطرِ خاطره هایم و تو گذشتی از من و خاطرم . تمنا اما در جوار همین ثانیه ها قد کشید و رسید به روزی که پرسید : _مامان ...بابای من کجاست ؟ تو هیچ وقت در موردش حرف نزدی . حالا دیگر آنقدر بزرگ شده بود که جواب این سوالم را بفهمد .نه پیش دبستانی بود که همه چی را به حساب کودکیش بگذارم و نه کلاس اول دبستان. تمنای من کلاس سوم بود.درست همان سالی که دلم آشوب بود.همان سالی که قرارمان بود.همان سالی که پایان ده سال قرارداد هومن فرا رسید .اما زود بود که به تمنا حرفی بزنم .فقط همانطور که سرم را کج کرده بودم سمت ظرف سالاد و با حرکت چاقو ، کاهوها را درون ظرف خرد می‌کردم گفتم : _مشقات رو نوشتی ؟ _مامان . اعتراض کشیده‌ای گفت و ادامه داد: _هر وقت می‌خوام این سوال رو بپرسم شما همینجوری جوابم رو میدی . بعد سرش را برگرداند سمت مادر و بی‌مقدمه گفت : _مامانی ...شما بگو ...پدرم کجاست ؟ انگار قلبم ایستاد تا پاسخ مادر را بشنود . فشار این ایست ، را در قفسه‌ی سینه‌ام حس می کردم که مادر گفت : _خب حتما دلیلی داره که مادرت نمیگه ...صبور باش دخترم بالاخره یه روزی بهت می‌گم . کلافه پایش را زمین کوبید : _کی پس ؟ همش می‌گید بعدا بعدا ...خیلی از بچه ها پدراشون میان دنبالشون ،خیلی‌ها با ماشین اونا رو میرسونن ،منم می خوام بابام منو ببره مدرسه ،می خوام به همه بگم اون آقاهه بابای منه . نفهمیدم یا ندیدم دستم را که بدجوری لبه‌ی چاقو را لمس کرد. آخی گفتم و از پشت میز برخاستم رفتم سمت آشپزخانه و تنها مادر بود که دنبالم آمد و آهسته گفت : _چی شد ؟ _هیچی . دور خودم می‌چرخیدم و گیج و منگ دنبال دستمال کاغذی بودم که مادر گفت : _چرا بهش نمیگی نسیم ؟ صدایم را در گلو خفه کردم : _مادر ... ولم کنید تو روخدا . 🍁🍂🍁🍂 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎ ‎ ‌‎‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷درود به امروز خوش‌آمدید🌷 🌺صبح یعنی آغاز 🌼آغاز یک عبور و دریچه یک سلام 🌺گوش کن ... در نبض کودکانه صبح 🌼این راز برکت است که می نوازد 🌺به حرکت سلام کن و درود بفرست 🌼سلام و درود بر شما مهربانان 🌺روزتون را با انرژی مثبت این کلیپ آغاز کنید
✨توصیه رهبر معظم انقلاب برای ترک گناه 💖 با اینکار قلبتان را به خدا متصل کنید 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⌈♥️🌱⌋ هرڪی اومد پشٺ سرت حرف بزنہ.. گفتم هـــ[🤫]ـیس!((: 📎¦↫" ♥️¦↫" ••••••••••••••••• 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از به شرط عاشقی با شهدا
رمان آنلاین از نویسنده محبوب و مشهور پارت388 _نسیم این دختر بزرگ شده ...نه سالشه . _صبر کنید فقط چند ماه ...اگه خبری از هومن نشد ، بهش می‌گم . مادر پوزخند زد: _چه خبری ! می دونی چند ساله دیگه نه نامه داده نه زنگ زده ؟ فقط سالی یکبار یه مقدار پول می فرسته که اصلا معلوم نیست از طرف خودشه یا اون شرکت لعنتی ...نسیم بهش بگو ، این دختر داره دیوونه میشه . عصبی فریاد زدم : _مادر. مادر با فریادم نگاهش سمتم فرود آمد: _دستت رو چکار کردی حالا؟ _بریدم . _ببینم . خودم را عقب کشیدم و گفتم : _فقط تنهام بذارید . مادر نفسش را محکم از سینه بیرون داد: _باشه . و رفت .آن لحظه بود که چشمم به جعبه‌ی دستمال کاغذی افتاد . درست مقابلم روی میز کوچک ناهارخوری درون آشپزخانه . یا واقعا کور شده بودم یا تمام حواسم در شمارش روزهایی بود که هومن قول داده بود برگردد. و من منت عدد ساعت‌های روزانه را می‌کشیدم تا بگذرند و برسد آن ماه تیری که قرارداد هومن تمام می شد و شد . جشن تکلیف نه سالگی تمنا بدون هومن تمام شد ،سال تحصیلی تمام شد . پایان یکسال دیگر انتظار تمام شد و تیرماه رسید و بازهم تمام شد و هومن نیامد ... با پایان تیر ، دلم شکست اما صبرم نه ...هزار بهانه برای خودم آوردم تا باز صبر کنم . 🍁🍂🍁🍂 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎ ‎ ‌‎‎ ╚══🌸🕊═════════╝
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
نماهنگ صوتی مادر دریا - حاج محمود کریمی - www.eheyat.com - @eheyat.mp3
9.84M
🌺🎧 مولودی بسیار زیبا ❤️✨ مــیـــلاد بــاســـعـــــادت صــــدیقـــــه طــاهـــــــره حـضــرت‌فـاطـمــہ‌زهرا﴿س﴾ بـرتـمـام‌شـیـعـیـان‌مـبـاࢪڪ🍃🌺 🌸😍♥️ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
10.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱مجموعه‌استوری() ✨🌷 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝