eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه برنده‌ی عشق از #میم‌دال 🌱 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 راه افتادیم سمت یکی از پارک های شهر. در مسیر شانه به شانه ی هم و در سکوت. نمی دانم به چی فکر می کرد که لبخند روی لبش محو نمی شد. نپرسیدم او هم نگفت. رسیدیم به پارکی که نزدیک مان بود و روی یکی از نیمکت هایش چند دقیقه ای نشستیم. باز لبخند زد که این بار پرسیدم : _ببخشید.... الان داری به چی این جور لبخند می زنی؟ نگاهم کرد و گفت : _عدو شود روزی همسرت.... اگر خدا خواهد! چشمانم اسیر سیاره ی سیاه چشمانش شد. _یوسف!... الان من!.... عدو شدم باز؟ خندید. _نبودی؟... کم با من دشمنی نکردی خب. _یعنی واقعا دستت درد نکنه با این لقبی که بهم دادی. دلخور شدم از حرفش اما نه در اندازه ی قهر. اما بدم هم نمی آمد کمی نازم را بخرد. _چرا قهر می کنی حالا؟!... تو خودت که بیشتر بهم لقب دادی... یه بار گفتی فرمانده ی بی شعور... یه بار گفتی چارلی چاپلین.... دیگه سومی رو هم حتما تو دلت گفتی دیگه. _سومی چیه؟! کنجکاوانه پرسیدم و او تنها بی صدا، لب زد: _یه دراز گوشی.... یه حیوونی.. چشمانم چهار تا شد. لب گزیدم و این بار دیگر دلخور شدم. _خیلی بد جنسی آقا یوسف! نمیدانم از کجا فهمید که این دفعه واقعا دلخور شدم که فوری گفت : _ببخشید ببخشید.... باشه اشتباه کردم.... یکی طلب شما.... حالا قهر نکن روز اول عقدمون. لبخندم را مخفی کردم و گفتم : _در عوضش چه کار میتونی انجام بدی؟ _هر چی شما بگی. _خب.... یه قول بهم بده. نگاهش کردم. به همان چشمان سیاهی که مدت ها بود دیگر از جدیت ذاتی نگاهش ترسی نداشتم. _قول بده.... که مثل یونس نباشی. انتظار هر چیزی را داشت جز این. و شنیدن آن جمله از من باعث شد تا اولین بار اسمم را بدون لقب خانم صدا کند. _فرشته! و آنقدر قشنگ صدا زد که اشک در چشمانم نشست و بغض در گلویم. _خط مقدم نرو.... تو رو خدا یوسف.... تو دیگه تنهام نذار.... بعد داغ پدر و مادرم و یونس دیگه نابود میشم اگه..... 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
الهی، مرا با آن بسیجی که برای حفظ امنیت ما، چاقو به قلب ش خورده است، محشور کن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️درود بر شما امروزتون زیبا 🌷سلام و درود الهی امروز 🌹بهترين ثانيه‌ها 🌷شيرين‌ترين دقايق 🌹دلچسب‌ترين ساعت‌ها 🌷دوست داشتني‌ترين 🌹لحظه‌ها و اوقات شاد 🌷را پيش رو داشته باشید 🌹الـهـی همیشه شاد باشید 🌷روز جدیدتون سرشار از موفقیت
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 و نگفتم و گریستم. چشمانم را بستم و او هم لحن صدایش تغییر کرد. _فرشته خانومی... روز اول عقدمون گریه آخه! با همان چشمان اشکی باز گفتم : _قول بده..... قول بده تو از خدا شهادت نخوای..... با همین پای مجروح شده ات.... با همین یه عمر پا به پای من باشی. سینه اش را از نفس پر کرد و آرام سرش را کنار چادرم رساند. _پا به پات هستم فرشته خانم تا آخر عمرم..... حالا اشکاتو پاک کن. دستی به صورتم کشیدم که نگاهی به ساعت مچی اش انداخت و برای عوض شدن بحث گفت : _حالا اینا رو ولش کن.... ناهار ساندویچ بخوریم؟.... اهل ساندویج هستی یا نه؟ لبخند زدم. _آره... من و فهیمه عاشق ساندویچ هستیم... فکر کنم تو سفر به قم فهمیدی اینو. خندید. _آره یادمه.... به نظرم شما خدا رو شکر همه چی دوست داری.... شده از یکی از غذاهای پایگاه بدت بیاد؟ _غذا نه... ولی از کمپوت هاش چرا. کنجکاوانه پرسید: _چه طور؟ _آخه قوطی های کمپوتش هیچ کاغذی چیزی دورش نیست... دو دفعه سهم من شده رب گوجه فرنگی که رفتم دادم به آشپزخانه. باز گره ابروانش با شنیدن این حرفم باز شد. _واقعا!؟... خب چرا نگفتی؟ _برم به کی بگم؟ برم به فرمانده بگم چرا به من به جای کمپوت، رب گوجه دادید؟! خندید باز. _این دفعه کمپوت خودم رو برات می فرستم.... من شانس خوبی دارم.... میوه های خوبی بهم میافته.... سهم من مال شما. با لبخندی از این محبتش، سری تکان دادم. _اوه فرمانده ی سخاوتمندانه ی ما رو ببین.... حالا از شانس خوب من، به شما هم رب گوجه می افته این دفعه... حالا ببین. بلند خندید از دست این حرفم. و من یک لحظه احساس کردم خوشبخت ترین زن روی زمین هستم! 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«🖤🥀» بآهَردَری‌ڪه‌بعدِنِگآهِ‌توبآزشُد اِنگآردَرگِلویِ‌عَلے‌اُستخواטּشڪست.. 🎞¦↫ 🖤¦↫ ‹›
«♥️🌸 » بِـسـمِ‌رَبِّ‌الحـسـیـن|❁ ازهمین‌فاصله‌دور‌سلامم‌بپذیر که‌خراب‌توشدم،خانه‌ات‌آبادحسین‌‌...! ♥️¦↫ 🌸¦↫ ‹›
«💚✨ » {مـٰااصابک‌من‌حسنہ‌فمن‌اللّٰھ} ‌ +دید؎‌وقتی‌‌پر‌از‌نـاامیدی‌‌میشی‌ بعد‌یھویی‌‌‌یه‌‌خوشحالے‌میاد‌تو‌دلت؟! اون‌‌خداست..:) 💚¦↫ ✨¦↫