eitaa logo
🌱به شرط عاشقی باشهدا❤
8.8هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
30 فایل
رمان #مستِ_مهتاب #خانم_یگانه 💙کانالداران عزیز ✅کپی مطالب فـــقــــط با فوروارد مستقیم😊 🎀 #تبلیغ کانالهای شما👇 https://eitaa.com/joinchat/254672920C9b16851ec4
مشاهده در ایتا
دانلود
« 🌸🕊» دائما طاهر باش و به حلال خویش ناظر باش و عیوب دیگران را ساتر باش با همه مهربان باش و از همه گریزان باش، یعنی با همه باش و بی همه باش...🍃 🕊¦⇠ 🌸¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 سخت بود اما صبور شدیم. داغ بزرگی بود اما اشک هایمان کم شد! نه قبری بود و نه جنازه ای! تنها یک هفته به مناسبت سوم و هفتم، منزل خاله اقدس مراسم برگذار شد. دیگ های غذایی که قرار بود، دیگ شام عروسی ما شود، دیگ شام عزای یونس شد! به جای نقل و نبات، بوی حلوا در خانه ی خاله اقدس پیچید و خرما پخش شد! و هنوز من حالم شبیه کسی بود که همه چیز را در خواب می بیند! می بیند و باور نمی کند.... می بیند و فکر می کند از این رویای تلخ... از این کابوس سخت، بیدار خواهد شد. ولی نشد.... خبری از بیداری نبود.... یک هفته نوای قرآن پخش شد... صدای دعای کمیل شب های جمعه و زیارت عاشورا.... یک هفته اعلامیه ی شهادت یونس جلوی چشمم بود و بچه های مسجد محله... همان هایی که هم رزم یونس در زمان انقلاب بودند، عکسش را نقاشی کردند و روی بوم بزرگی زدند و هدیه کردند به خاله اقدس و باز باورم نشد. یک هفته حجله ی یونس را سر کوچه دیدم و باز باور نکردم. اصلا لباس مشکی تنم را.... دیدم و پوشیدم اما باز باور نکردم! خاطراتش نمی گذاشت باور کنم که یونس برای همیشه از زندگی ام رفته است. آنقدر خاطراتش زنده بود و نامه هایش هنوز بوی عطر خودش را می داد که باورش سخت بود. دیگر اشکی نداشتم... نه اشکی نه جیغی و فریادی.... اما باور هم نداشتم که یونس نیست. من هنوز احساسش می کردم.... انگار جایی روی زمین خدا نفس می کشید اما جلوی چشمان من نبود فقط. اما روزگار باورم را هم تغییر داد! تا چهلم یونس، آنقدر همه، خاله طیبه و فهیمه و حتی خاله اقدس... یا حتی همکارانم در بیمارستان به من تسلیت گفتند که حتی باورم هم تغییر کرد. یونس غریبانه رفت... غریبانه شهید شد و غریب تر از آن نه مزاری داشت و نه تشيع جنازه ای! 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸درود بر شما آدینه تون بخیر 🌺خــدایـا دفتر امروز را با 🌼نام و یادت می گشایم 🌸یــاریــم کـــن تـــا 🌺دلـــی را شـــاد کنــم 🌼به پاس شکرانه بیداریم 🌸دستم را رها مکن ، تا به امید تو 🌺دست افتاده ای رابگیرم 🌼روزتون پر از لطف خــ❤️ــدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کی هست که دلش نخواد جَوون باشه 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
« 💔🕊» آنهایےکھ‌دوستشان‌داشتیم‌رفتھ‌اند و اندوھ بےصداست:) 💔¦⇠ ˹ ˼ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
«💙🍃 » بسم رب المهدی|❁ •|ڪسے بہ غير تو حال مرا نميفهمد •|خوشا بحالِ دلِ من ڪہ در ڪنار مَنے 🖐🏻¦⇠ 💙¦⇠ 🍃¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
هدایت شده از مستِ مهتاب
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 روزهای عزای یونس هم گذشت! انگار روزگار حتی در غم هم سر وفاداری نداشت! دو سه روز بعد از چهلم یونس، یک شب که خسته از بیمارستان به خانه برگشتم، خاله طیبه مقابلم نشست. همیشه وقتی از بیمارستان به خانه بر می گشتم با سینی چای به استقبالم می آمد. و این بار هم همین طور. اما کنار سینی چایش یک جسم در روزنامه پیچیده بود. _برش دار فرشته. _این چیه؟ _این لباسه.... _لباس! _لباس مشکیتو باید در بیاری. با اخم و جدیت گفتم : _حتی حرفشم نزنید..... برش دار خاله. بلند سرم فریاد زد : _حرف گوش کن..... نمی خوام جلوی چشم اقدس با این لباس مشکی باشی.... خودش کم غصه نمی خوره که تو هم بشی داغ دلش. اشک در چشمانم موج گرفت. _پس من چی؟.... من دل ندارم؟.... من داغ ندیدم؟ خاله هم پا به پایم اشک ریخت. _چرا قربونت برم الهی.... بمیرم واسه این سرنوشتت.... چی بگم من اما فرشته جان الان باید هوای اقدس رو داشته باشیم.... داغ فرزند دیده.... اونم یونسی که براش خیلی عزیز بوده.... یونسی که برخلافِ یوسف، اونقدر شوخ و سرحال بود که نمی ذاشت دل مامانش بگیره.... خاله شروع کرد مقابل چشمانم از خاطرات گفتن..... و ما همراه هم با خاطرات گریستیم. _یادته چه اَدایی در آورد واسه رفتن به حرم حضرت معصومه؟.... یادته از حرم برگشتیم زانوهاش صاف نمی شد؟..... یادته فرشته یه بار ساواک ریخت خونه ی خاله اقدس و اون ادای یه بچه ی معلول رو در آورد؟ _خاله.... نگو... دیگه نگو خاله.... خاله آه غلیظی کشید. _لباس مشکیتو در بیار فرشته... مامانش داره دق می کنه..... با چشمانی پر اشک به خاله خیره شدم و او ادامه داد : _می دونم سخته ولی به خاطر دل اقدس.... 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
«🌸✨ » «‌‌‌‌اِلٰهی‌ما‌اَقْرَبَك‌مِنّی‌و‌اَبْعَدنی‌عَنك‌» خدایا! تو‌چہ‌اندازه‌بہ‌من‌نزدیڪی ومن‌تا‌چہ‌حد‌از‌تو‌دورم ✨¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
«♥️🌸 » دل بستن به دنیا با وجودِ آن همه رنج هایی که از او می بینی، نادانی است...! 🌸¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
« 🌸✨» خدا گفت بنده ی من باوجود من چرا غمگین و نگرانی؟! 🌸¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
«♥️🌸 » هَـمہ‌ۍ‌قـٰافیه‌هـآ‌📚 تـٰابـع‌زٌلفَـش‌بــۅدَند🦋 چادُرش‌رآڪِہ‌بـِه‌سَـر‌ڪَرد‌🌱 غَـزَل‌ریخت‌بِھـمシ..!♥️ ‌ 🌸¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 فقط و فقط به خاطر خاله اقدس لباس مشکی ام را در آوردم. البته خود خاله اقدس هم برایم یک پیراهن رنگی خریده بود که توسط خاله طیبه به من رسید. شاید رنگ لباسمان مشکی نبود اما دل هایمان خون بود از این داغ. هنوز یک هفته از چهلم یونس نگذشته، خبر اعزام یوسف هم به من رسید. نمی دانم چرا ولی باز دلم به حال خاله اقدس گرفت. هم یونس را از دست داده بود و هم یوسف به جبهه اعزام شده بود. بارها به خاطر این بی فکری یوسف به خاله غر زدم که : _حالا نمی شد الان نره؟!.... حال مادرش رو نمی بینه؟! و خاله باز با غم چشمانش که در معرض دیدم بود، آه می کشید. _چی بگم من.... ناچار شده.... مثل اینکه وضعیت زیاد خوب نیست.... از همه جا داره نیرو اعزام می شه تا بتونن دوباره خرمشهر رو پس بگیرند.... عجب اتفاقی افتاد... کی فکرشو می کرد عراق به ايران حمله کنه.... در عرض یه ماه بتونه اون همه پیشروی کنه و تمام خرمشهر رو بگیره. حق با خاله طیبه بود. هیچ کس حتی فکرش را هم نمی کرد.... جنگ سختی در گرفته بود که قطعا حالا حالا ها ادامه داشت! با رفتن یوسف، خاله اقدس خیلی تنها شد. دلم طاقت دیدن چشمان غم زده اش را نداشت. بیشتر از همیشه به خاله اقدس سر می زدم و به هزار بهانه او را می کشاندم خانه ی خاله طیبه. اما خاله اقدس بعد از فوت یونس دیگر آن خاله اقدس هميشگي نبود. لبخند روی لبانش از شدت کمرنگی به بی رنگی می زد و فروغ چشمانش رفته بود انگار. داغ یونس خیلی سخت بود و به این زودی ها هم سرد نمی شد. مخصوصا با رفتن یوسف هم، تنهایی، داغ یونس را بیشتر از قبل به خاله اقدس یادآور می شد. 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خــــدایــــاحفـظ ڪن مردمِ سـرزمینـم را از بلاها، سختی‌ها، مصیبت‌ها و گرفتاری‌ها خدایا خودت پناه و تسڪینِ دردهایشان باش خدایا دلشوره و دلواپسے را از ڪشور ما دور ڪن آمیـــن 🌙شبتون در پناه امن الهــی🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸درود بر شما آدینه تون بخیر 🌺خــدایـا دفتر امروز را با 🌼نام و یادت می گشایم 🌸یــاریــم کـــن تـــا 🌺دلـــی را شـــاد کنــم 🌼به پاس شکرانه بیداریم 🌸دستم را رها مکن ، تا به امید تو 🌺دست افتاده ای رابگیرم 🌼روزتون پر از لطف خــ❤️ــدا
🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 من و خاله طیبه از هر ترفندی استفاده کردیم تا بتوانیم لباس مشکی را از تن خاله اقدس در بیاوریم اما نشد که نشد. عکس نقاشی شده ی یونس که کار بچه های مسجد محل بود، در اتاق پذیرایی خاله اقدس، کنج اتاق جا خوش کرده بود و هر بار که به دیدن خاله اقدس می رفتم، با چشمان قرمز و اشک آلودش مواجه می شدم که گویی باز خیره به کنج اتاق مانده بود. بارها در تنهایی ام، در اتاق خودم به آسمان خیره شدم و با یونس حرف زدم. با او از خاطراتمان گفتم و از بی وفایی اش نالیدم. از چشمان اشک بار خاله اقدس برایش گفتم و از لباس مشکی که دیگر همرنگ روزهای اخیر خاله اقدس شده بود. چقدر صبور شده بودم که دیگر بعد از داغ مادر و پدر، اشک هایم خشک بود. حتی برای داغ یونس! اما سینه ام بدجوری از آتش فراقش می سوخت. اواسط زمستان 59 بود. یوسف هم هنوز در جبهه بود و خبری از او نبود. خاله طیبه و فهیمه و خاله اقدس همگی داشتند برای رزمندگان جبهه، شال و کلاه می بافتند. و من.... با هیچ کاری انگار آرام نمی گرفتم. نه در بیمارستان آرام و قرار داشتم و نه در خانه.... احساسی عجیب داشتم که انگار جامانده ای بودم از غافله! با همه ی کاری که در بیمارستان داشتم اما باز هم انگار تکه ی آخری از پازل زندگی ام گم بود. نبود یونس کم کم برایم عادت شده بود اما حس و حالی عجیب نمی گذاشت که آرام و قرار بگیرم. همان حوالی بود که یک روز که از بیمارستان به خانه بر می گشتم، یونس را دیدم! ساکی در دست داشت و در تاریکی کوچه سمت خانه ی خاله اقدس پیش می رفت! لباس رزم به تن داشت و در تاریکی شب، پشت در خانه ی خاله اقدس ایستاد. و من محو تماشایش.... خودش بود! تاملی کرد و زنگ خانه را زد که بلند فریاد زدم: _یونس! صدایم تا گوشش رسید اما بر نگشت و نگاهم نکرد. شاید چون دیگر به هم محرم نبودیم. دویدم سمتش و از سر کوچه تا انتهای کوچه که خانه ی خاله اقدس بود، را چنان دویدم که بین راه یک بار زمین خوردم اما فوری رو پا ایستادم و باز دویدم. رسیدم به او و او هنوز پشتش به من بود. شانه هایش می لرزید از بغض و من در تاریکی تنها حجم شانه هایش را که تکان می خورد می دیدم. 🥀 حتی بالینک کانال و اسم نویسنده⛔️ 🔴 پیگرد قانونی دارد ⚖ 🥀 🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀🥀🥀〰〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀@be_sharteasheghi🥀 〰〰〰〰〰〰〰〰 🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
سلام میخوام تجربه زندگی داداشمو واستون بگم داداشم با دختر عموم ازدواج کردو سه تا بچه داره،ایشون واسه تحصیلات رفت بلژیک، زنشم با مامانم اینا تو یه خونه ی دوطبقه زندگی میکرد.داستان از اینجا شروع شد که ماه صفر پارسال بود خانوادگی رفتیم کربلا، وقتی برگشتیم دیدیم زنش از روزی که ما رفتیم گم شده، ما بیمارستانا و پزشک قانونی رو گشتیم ولی پیداش نکردیم ،عموم از پدرم شکایت کرد،میگفت شما دختر مارو سربه نیست کردین،روزای سختی بهمون گذشت تا بالاخره پلیس باهامون تماس گرفت و گفت این خانوم با پسر هجده سالش...👇🏻🔞❌ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db چه داغی دیدن خدا😭👆چقدر صبر داری
وارد حیاط که شدم دیدم یک گوسفند قربانی را به نرده بسته ند و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند . شب شد.ناله ی این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت .. آمدم پایین ببینم چه خبره چرا این حیوان ناله میکنه ، صاحب گوسفند و چند نفر دیگر هم بودند ، هرچه آب گذاشتیم ، کاهو ریختیم ، بی توجه ناله میکرد ، بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم ، تا صبح ناله کرد ، ناله کرد ، آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند ، قصاب رسید اول سعی کرد آبی به حیوان بدهد . نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین ..ولی تا آمد کارد را روی گلوی گوسفند بگذاره ناگهان چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر به دیوار تکیه داد👇🏻 .....❌ https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db چرا انقدر بی وجدان شدیم😔👆🏻😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🌸 » وقتی داری روزای سختی رو میگذرونی میگی: پس خدا کجاست؟! یادت باشه ، استاد همیشه موقع امتحان سکوت میکنه:) 🎞¦⇠ ♥️¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
🔴 بـرنج ارزان شد‼️👈🏻 لیست قیمت‌ها برنج خودتون رو و از کشاورز خرید کنید ( نقد و اقساط )😍 فرصت مناسب برای خرید برنج ✅امکان تست برنج قبل از خرید ✅تضمین کیفیت[خوش‌عطر و خوش‌پخت] ✅ارسال رایگان و امکان مرجوعی 🤩 کانال "پخش مستقیم برنج شمال" همراه برتر شماست ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2863267952C3379adcd1f خوب بخر و راحت بپز و سالم بخور 👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🌸 » یِڪ‌گوشہ‌اَز‌تمآمےِ‌شِش‌گوشہ‌اَت‌حُسِین دارُالشِفاء‌دَردِ‌غَریبآنِ‌عآلَم‌اَست... 🎞¦⇠ ♥️¦⇠ 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
👨‍👨‍👧‍👦⁩ آدمایی که بوی خوش میدن ⁦👨‍👩‍👧‍👦⁩ 💜 همیشه یک عطر خوب و با کیفیت انتخاب میکنن 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💛 عطرشون رو درست و به موقع استفاده میکنن 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 💙 و اسم عطرشونو به هیچ کس نمیگن 😆 🧡 بخرید و استفاده کنید ولی اسمش را فاش نکنید 😉🍀🍀🍀🍀🍀🍀 💚 انواع عطر های گلی و اسپورت در کیفیت های مختلف 👑 پرفیوم آنلاین 👑👌 http://eitaa.com/joinchat/569638943C3581e70271
🚨🕋 اذانی بهشتی به صدای ملکوتی اگه این اذان رو بذاری برای زنگ هشدار گوشیت مطمئنم نه تنها نماز صبحت قضا نمیشه بلکه نمازت رو هم شهدایی می‌خونی چقدر این صدا دلنشین و آرام‌بخش است 😭 📥اینجا سنجاق شده👇 http://eitaa.com/joinchat/3870687243Cb7696c0270
راستے‌دخترخانم‌😕 دیروز‌توۍ‌یہ‌جمعے‌نشستہ‌بودیم‌یڪے از‌پسراۍ‌فامیل‌گفت‌:👦🏻 خیلے‌دلم‌بہ‌حال‌دخترا‌میسوزه😔 بیچاره‌ها‌صورتشونو‌ڪامل‌‌عمل‌میڪنن✂️ هفتادقلم‌آرایش‌میڪنن💄 یہ‌ساعت‌جلو‌آیینہ‌موهاشونو‌ مدل‌میزنن💇🏻‍♀ دڪمہ‌مانتو‌هاشونو‌باز‌میزارن😧 توخیابون‌باهزار‌نازو‌ادا‌راه‌میرن…😏 قھقھہ‌سرمیدن‌🤣ڪہ‌ما‌پسرا‌فقط‌ نیگاشون‌ڪنیم😍 آخر‌سرهم‌ڪلے‌خندید‌!!!😂 دختـر‌جون‌گرفتے‌مطلبو‌؟؟🙎🏻‍♀📝 فھمیدۍ‌منظورشو!!؟🙁 چرانمیفھمے؟😒شایدم‌میفھمےهاااا😐 ولے‌خودتو‌بہ‌خواب‌زدۍ😴 اینجورۍ‌نبودیااااا😞اینجورۍ‌شدۍ😒 تویہ‌دختـرپاڪ‌ونجیب‌‌ایرانے‌بودۍ☺️🇮🇷 خانم‌بودۍ🧕🏻 نمیدونم‌چے‌شدۍ‌تو😑 دختـرجون‌بہ‌خودت‌بیا😔 هنوز‌دیر‌نشده😉 یہ‌ڪم‌واسہ‌دختـر‌بودنت‌ارزش‌ قائل‌بشے‌بد‌نیستاااا 🌿✾ • • • • • ╔═════════🌸🕊══╗ •●❥ @be_sharteasheghi‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎ ╚══🌸🕊═════════╝
+ وای زهرا جان😍😍 چقدر با این چادر خانوم شدی، از کجا گرفتی خیلی بهت میاد🙃 - مرسی عزیزم، از مزون حجاب بنی فاطمی گرفتم، تازه افتتاح شده☺️ چون تولیدیه قیمتاش عالیه، تازه کلی هم هدیه و تخفیف داره🤩 + چه عالی دوخت و طرحشم خیلی قشنگ و حرفه ایه، لینکش رو به منم بده لطفا😘 - چشم گلم، تازه کلی طرح های جذاب دیگم داره با قیمتای مختلف مناسب جیب خریدار😌 اینم لینک خدمت شما👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3382051020C63faa7b7cb 🇮🇷ارسال رایگان به سراسر ایـــــران🇮🇷