eitaa logo
به وقت دل | رحمت نژاد
548 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
368 ویدیو
11 فایل
الناز رحمت نژاد ✍️خبرنگار حوزه مقاومت/ مربی تربیتی و مدرس عضوفعال باشگاه ادبی بانوی فرهنگ طلبه مملکت و شاگردی در حال‌ آموختن عظیم‌ترین آرزویی که در سینه‌ام جا خشک کرده؛ پیروزی مقاومت فلسطین است...✌️ 🆔 @Elnaz_rahmatnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
میدونید تفاوت اربا اربا و مقطع الاعضا چیه؟ چرا به بدن علی اکبر میگن اربا اربا، اما به بدن ابی عبدالله میگن فقطعوا؟ هر دو عبارت به معنی پاره پاره، جداجدا، تکه تکه است... اما یه فرقهایی هم داره، عرب تو معنا به بریده شدن منظم میگه فقطعوا به بریده شدن نامنظم میگه اربا اربا یعنی چه؟ یعنی بالای سر علی اکبر وقت نداشتند ، هر لحظه ممکن بود ابی عبدالله برسه ، با عجله ضربه می زدند اینو میگن اربا اربا اما بالای سر غریب همه عالم امام حسین وقت داشتند دیگه کسی مزاحمشون نبود، سرصبر آقا رو کشتند ... 🖤😭
بِذارید اینَم بِگَم... زَخمِ قَلبِ پدر از جِسمِ پِسَر بَدتَر بود ای وااااای.... اربا اربا، دِلِ بابایِ علی اکبر بود ... 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در زبان ترکی، مردم به این مراسم «شاخسِی» می‌گویند که کوتاه شده واژه «شاه‌حسین» است. شب تاسوعا به وقت خیلی یادتونم
‌ زینب، فصاحت: وا أخاه! وا عباساه! وا ضیعتنا بعدک! و بکین النسوة، و بکی الحسین معهن قال: وا ضیعتنا بعدک ... . . . بارها خواندم. بارها خواندمش. اولش مثل همه صحنه های دیگر بود. مردِ تنهایِ مهربانِ من داشت از دنیای نامهربان ها باز می گشت! مثل این همه بار که رفته بود و تنهاتر بازگشته بود ... این بار اما مثل آن بارها نبود آن بارها به زنان گفته بود که گریه نکنند. سیلی به صورت نزنند. گریبان پاره نکنند. این بار اما زینب(س) فریاد زد: برادرم!...عباسم! پس از تو ما از دست رفتیم... و زنان با او گریستند و او هم با زنان گریست و گفت : بعد از تو ما از دست رفتیم این بار نگفت گریه نکنید. سیلی به صورت نزنید. گریبان پاره نکنید ... سید الشهدا جان نشست پای روضه زنان و بسیار گریست ... بسیار ... حالا ... امروزها ... حرف عباسِ تو که می شود این لحظه هایت آتشم می زند 😭😔 تنهایِ مهربانِ من ... 🖤
لهوف میخواندم... نوشته بود : " و اریق ماؤها " و آب روی زمین ریخت... به گمانم سید بن طاووس نمیدانسته آن چه در مشک است تمام امید عباس(علیه السلام) ست ...نه آب!
آخـرش یـک روز یک شعـری میگویم که حضرت عباسش رود بشـود ... دریا بشـود ... باران بشود ... برسد به خیمه ها ...
▪︎ صدقه برای صاحبمون حضرت صاحب الزمان(عج) فراموش نشه ... علامه امینی صاحب کتاب الغدیر شب و روز عاشورا مدام برای امام زمان(عج) صدقه کنار میذاشتن و می فرمودن : امشب قلب امام عصر (ع) در فشار است.😭 التماس دعا
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
خدایا ممنون که شکوه شعر ((شروع شد غزلم، بسمه تعالی سر)) رو به حمیدرضای برقعی بخشیدی و به ما اجازه دادی با صدای محکم و بغض‌آلودش زار زار گریه کنیم. ممنون که شعر آیینی از این غزل بلندبالا محروم نموند. @be_vaghte_del313
به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.» همان سری که "یحب الجمال" محوش بود جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر 😭🖤 سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر 🖤😭 خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر 🖤😭 چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر 🖤😭 میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب 🖤😭 چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر 😭😭🖤 دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر 
موقعِ دَمام‌زنی هرکسی با خودش یه شعری رو زمزمه میکنه، بیتی که همیشه میاد تو ذهن من اینه: "اینان که طبل خاتمه‌ی جنگ می‌زنند دیگر چرا به خیمه‌ی ما سنگ می‌زنند ... "🖤😭 @be_vaghte_del313
نوکران تو جنون گرفته اند... هر کدام گوشه ای، سر می شکنند... آب های جهان به جوش آمده اند چای هم قیام کرده، استکان می شکند...
گلدیم گوزون آچ قافیله سالاریم ابلفضل 😭 | اومدم، چشماتُ باز کن سالار قافله من ای ابوالفضل| دور قویما علم یاتدی علمداریم ابلفضل:) 😭 | پاشو، نذار عَلَم بخوابه، علمدارم ابوالفضل|
سید یه حرف قشنگی زد ما از امام حسین علیه السلام طلبکار نیستیم ما هیچی بهشون ندادیم و هیچی هم بهشون نخواهیم داد اونا هستن که همه‌چیز به ما دادن و همه چیز خواهند داد ما باید منتشون رو بکشیم که اجازه بدن بریم تو مسیرشون و در مسیرشون ثابت بمونیم
تسبیح به دست نامت را با نام ارباب صدا میزنم ! یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین ...
امروز که میگوییم: اۍاهل‌حرم "میروعلمدار"نیامد علمدارنیامد،علمدارنیامد گاهی‌هم‌باید دم بگیریم: اۍاهــل‌زمین"مھدی زهرا" نیامد نیامد... بحـق‌زینب‌‌(س)بحق‌‌ابالفضل‌العباس‌(ع)
عاشورا پر از خرده درامها و روابط عاطفی پیچیده است. اما بیشتر اونها به نظرم در همین نوحه «مکن ای صبح طلوع» خلاصه شده باشه. بیتی که دهه هاست در تمام مجالس شب عاشورا خونده میشه و هنوز به اندازه ذره غباری از شور و احساس و ارادتی که این مرثیه در وجود عزاداران میندازه کم نشده ...
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
میدونستید یه نفر از یاران امام حسین از ایشون قول گرفته که تا وقتی کسی برات مونده کنارت میجنگم ولی اگه تنها شدی میرم! و شوخی هم نکرده جنگیده زخمی شده دم ِ دم ِ بهشت بوده و وقتی دیده که امام بی یار موندن رفته پی ِ پسرش که منتظرش بوده! می‌بینید چقدر داستان کربلا عجیبه؟ می‌بینید حتی وقتی به حق یقین داری، وقتی حتی کنار حق می ایستی و دفاع میکنی و حتی مجروح میشی باز هم ممکنه عاقبت به خیر نشی؟ می‌بینید چقدر باید بلرزیم و بترسیم از لغزیدن؟ @be_vaghte_del313
تن ضحاک‌بن عبدالله همه‌ی عاشورا، از صبح تا غروب به همراه اصحاب عاشورایی امام عشق بود اما جانش، حتی نفسی به ملکوتی که آن احرار را باز دادند راه نیافت 《عبادت مشروط》کرم ابریشمی است که در پیله خفه می‌شود و بال‌های رستاخیزی‌اش هرگز نخواهد رُست. اگر شرط، تعلقی است که حجاب راه می‌شود و تو را از پیوستن به جمع احرار باز می‌دارد ، آن شرط قلّاده‌ایست که شیطان بر گردن تو انداخته است و با آن تو را از صحرای کربلا و از رکاب حسین می‌رباید. ضحاک بن عبدالله همه‌ی روز جنگیده بود، اما شهادت همه روز از او گریخته بود... فتح خون/ سید مرتضی آوینی موسوعه کلمات الامام الحسین صص۴۵۳_۴۵۲ @be_vaghte_del313
گاهی اوقات از چرخ خوردن میان سفیدی و سیاهی رنج می‌برم اما کربلا، برایم صحنه‌ی واضح و بدون تردید حق و باطل است. توی کربلا یا باید با حسین می‌ماندی و کشته می‌شدی و یا مقابل حسین. به همین‌ها فکر‌میکنم که یکباره یاد ضحاک‌ابن عبدالله می‌افتم. همان صحابه‌ای که تا انتهای روز عاشورا کنار اباعبدالله ایستاده بود و جنگیده بود و وقتی امام را تنها دید رفته بود. و این رفتن را شرط کرده بود برای یاری امام و امام هم پذیرفته بود. داشتم فکر می‌کردم ضحاک هم مثل من، مثل خیلی از مایی که دلمان نمی‌خواهد برچسب یک جناح را بخوریم و سعی می‌کنیم با کلمات، با توجیهات، با هزاران علت و دلیل یک جایی وسط حق و باطل بایستیم، ضحاکی را درونمان روز به روز بزرگتر می‌کنیم. اگر تا به امروز با خودم به عمرسعد و حر فکر می‌کردم و مانده بودم که میان تردید‌های عاشورا من کدام‌یک می‌شدم، از حالا شاید بد نباشد به صحابه‌ای فکر‌کنم که اسبش را زین شده و آماده نگاه داشته تا پیش از شهادت حسین بگذارد و برود. کسی که جنگیده، خوب هم جنگیده، یاری هم کرده، اما کربلا جای آدم‌های خاکستری نبود...
هدایت شده از به وقت دل | رحمت نژاد
امروز، زیارت ناحیه مقدسه رو از دست ندین😭
اَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ 😭 سلام بر كسى كه با خون جراحاتش شستشو داده شد
اَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِي الْوَرى😭 سلام بر او كه جلو روى همه مردم سرش را از تن جدا كردند _و كسى چيزى نگفت _،