تلخی ها و شیرینی های زیادی رو پُشت سر گذاشتیم
با همه اختلافِ سلیقه و نظری که داشتیم کَم کَم بزرگ شدیم...
من دخترِ آرومی که دنیای صورتی و فانتزیش خلاصه میشه تو کتاباش و عکسِ شهدا و امامی که باسلیقه و وَسواسِ زیادی به دیوار اتاقِش میزنه
+ تُ پسرِ شیطونی که گوشه ای از اتاقت ویترینی ساختی از ماشینای مورد علاقت و دنیات خلاصه میشه تو ماشین و ماشین سواری و سُرعت
من برنامه منظمی برای هیئت و مسجد رفتنم دارم
+ تُ تَمامِ برنامه هیئت رفتنت خلاصه میشه تو ده شب محرم و شبای قدر
من که دلم بگیره با نماز و مزار شهدا و مداحی گوش کردن آروم میشم
+ تُ که دلت بگیره با آهنگ گوش کردن و جاده چالوس رفتنُ سرعت آروم میشی
مناجاتِ من با خدا پایِ سجاده ست و نماز
+ مناجاتِ تو با خدا شُمالِ و لبِ ساحل
نه تُ مثلِ من شدی و نه من مثلِ تُ
به رسمِ همیشه یه شب برای دردِ دل با هم زدیم جاده
اون شب پُر از حرف بودم، پُر از بغض...
آخه از همون اول با اینک من بچه اولم و تُ بچه دوم با یک سال اختلاف سنی، اینقدر مردونه و محکم پُشتمی که تو غُصه های زندگی جز خودت با کسِ دیگه ای نمی تونم دردِ دل کنم.
همونجور که صدایِ موزیکت بلند بود و با سُرعت میتاختی، با اشکِ جمع شده گوشه چشمت شروع کردی گفتن، از نذوراتی که تو مجالس امام حسین دادی، از دَست های پیرِ زن و پیرِ مرد و سرباز و پارک بانی که سمتت دراز شده و تُ هیچ وقت خالی برنگردوندی تا بَدی ها و نامردی هایی که در جوابِ خوبی هات داده شده...
دردِ دلم یادم رفت و مبهوتِ بزرگی و جوان مَردی و اخلاصت شدم
وَ
من چه خوشبختم که برادری چون تُ دارم❤️
پی نوشت:
شاید من اسیرِ ظاهر شدم و فکر می کردم هر کَس که ظاهرش مذهبی تَر باشه به خدا نزدیک تَره و کارِ خیر انجام میده، اون شب داداش با گفتنِ گوشه ای از کاراش به من فهموند که به قول شهید همت هرکارِ خیری کردم یا جار زدم یا جا.
و تیپ و ظاهرِ آدما ملاک برای سنجیدنشون نیست.
بهم گفت: آجی، گنه کارا، هم توبه میکنن هم کارِ خیر
#یادداشت_ذهن_خستم
#خواهرانه
#مخاطب_خاص_من
#داداش
#تولد
#تولدت_مبارک
#دلتنگتم_کربلایی_من
#آبجی_طلبه
@be_vaghte_del313
خُدایا! دنیا بدون آبجی کوچیکه خیلی کِسلکننده و بیروح میشُد. ممنون که خواهر رو آفریدی❤
#خواهرانه #تولد #یونیکورن #صورتی #ازدوستداشتنیها
سورپرایز خواهرِ کوچیکه وسط درس و کار🙈 #الهی_شکرت