eitaa logo
بداهه های #روح _الله_عمران
87 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چیزی شبیه بغض گلوگیر می شود وقتی که از زمانه دلم سیر می شود وقتی که اشک ... آه مرا خرد می کند وقتی زمان آمدنت دیر می شود این روزهای بی گل روی شما زیاد دیدم جوان - غروب شده - پیر می شود
بی مهر تو عاقبت بخیری مان نیست هر چند بیان این کلام آسان نیست میگویم و از گفته برون می آیم جانی که نشد فدات، آن جان، جان نیست
تو نیستی که ببینی هزار غم دارم نگاه کن! سحرست و هنوز بیدارم هزار و یک صد و هشتاد سال که رفت نفس برای زمانه نماند دلدارم به بیت مختصری عرض حاجتی دارم مصدعت شدم ای ماهتاب! ناچارم "چه می شود نظری هم به رویم اندازی منی که یک آن چشم از تو بر نمیدارم" نمیتوانم ازین ماه دست بردارم تو تا سپیده ی صبحی و من شبی تارم هزار خواجه و حلّی ، رضیّ و صدراها فدای یک نفست! ای تو پود و هم تارم اجازه بود اگر ، بیش می سرودم باز منی که نیست تر از نیستم چه آزارم غرض بیان جمال تو بود و خواری خود مزاحمت شده ام عرض معذرت دارم ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @bedaheh_110 ┗━━━🍂━
7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کنم؟! غیر از اون‌ها (طلبه ها) کسی را ندارم... هر چند آتشیم به یاد شما خوشیم آقا بدانی از غم هجرت چه می کشیم! انگار کن نگاه به ما هم گناه بود یک بار هم گناه کن آقا که آتشیم
گفتند که ماه از سفر می آید وین ظلمت بی فروغ سر می آید امّید به آنکه خاک راهش باشیم این کار ز دست عشق بر می آید
خورشید به دیدنش فقیری شده است وان سرو چه سروِ سر به زیری شده است میلاد امام و جمکران ... ماه .... نگاه... به به ! چه‌مراعات نظیری شده است @bedaheh_110
گفتند که ماه از سفر می آید وین ظلمت بی فروغ سر می آید امّید به آنکه خاک راهش باشیم این کار ز دست عشق بر می آید
بر در آمد سر بر آورد از نگاهش آفتاب طوطیا بر چشم کرد از خاک پایش آن عقاب صبر از صبرش خجل تا کی برون آید ز غیب تا که روشن گردد از ماه جمالش آفتاب ابر بارید از فراقش سخت چون سیلی ز کوه تا که برگیرد ز رویش مهر، سبزینه نقاب غنچه ی یاس مطهّر کی به گلشن گُل دهد تا که خواند بهر او از غنّود ناب آید آن سبطِ موعود ختم المرسلین وارث خمّ ، آن آخرین نجم الثّقاب آید آن روزی که از سر تا به پا احیا شویم آید آن منجی اکبر، آن دعای مستجاب آید آن نور فروزان ، کز طلوعش کوه ها آب گردند از جمال و هیبت و حُسن خطاب و و آیند از درگاه غیب فاش می گویند : « ای مهتاب ! بر ما هم بتاب» تا که گردد عدل _ آن یکتا ندای عالمِین _ خوی ها ریزد ز روی و خون به سر گردد خضاب .... @bedaheh_110
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر قطره بارانی که می بینی نمی دانی من خوب می دانم که از یُمن نگاه اوست
هر چند تو را ندیده ایم آقا جان وصف تو ز گُل شنیده ایم آقا جان قدری تو خودت بیا و پیدامان کن ما آخر خط رسیده ایم آقا جان
. در خویش خزیده ایم پیدا مان کن در گوشه کنار خیمه ات جامان کن ما قطره که بیش نیستیم آقا جان با چشم خودت بیا و دریامان کن .