خدا چقدر قشنگ میگه:
والله يعلم ما في قلوبكم.
+حواسم هست چی تو دلت میگذره...
#شکرت_مهربونترینم💛
حالا که مادران غزه
همان ساعت تولد
بهجای اذان و اقامه
در گوش نوزادانشان «تلقین» میخوانند
و مرگ
با توپهای جنگی
همبازی کودکان فلسطین شده است،
میخواهم
نام من را هم
در سیاههی سربازان مقاومت بنویسید.
بنویسید من هم
سربازی قسمخوردهام
که به یاری خدا
پشت به دشمن نخواهد کرد.
وصیت میکنم
از زیر قرآن که رد شدم
کسی پشت سرم
آب نریزد
دعایتان میکنم
و شما هم
بسیار دعا کنید
که این سرباز کوچک
راه رفته را بازنگردد.
-ما از کشته شدن نمیترسیم
ولی از انحراف و ارتجاع چرا-
حالا من هم
یک سربازم.
قرآن را باز میکنم
و به نیت جهاد
استخاره میکنم:
«ن...
وَ الْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُونَ...».
من
سرباز مسلحی هستم
که باید خشابم را
از کلماتی که هیچگاه تمام نمیشوند
پر کنم.
شعر
«لَجْمَن» من است
-لبهی جلویی منطقهی نبرد من-
و من
مصرع به مصرع
سنگر میسازم
و کودکان فلسطینی را
به پناهگاه غزل میبرم.
مثنویام را
حماسیتر از شاهنامه میسرایم
و بیت به بیت
خانههای غزه را
-تا جایی که دستشان به عرش برسد-
بالا میبرم.
و ای کاش از این به بعد
در حیاط خانههای فلسطین
به جای «زیتون»
«نخل» بکارند!
جملهها را
از اعماق وجودم
-از سیلوی انبار موشکهای جنگی-
بیرون میکشم
و خرج پرتابش را
به اندازهای که به «تلآویو» برسد
تتظیم میکنم.
میدانم
برد جملات و کلمات کم نیست
و قدرت انهدامش
آنقدری هست
که «صهیونیست» را
دو پاره میکند.
«صهیون...نیست...».
نیست و نابود باشد
هر کسی که خواب کودکان را
آشفته میخواهد.
«حماس»
با «حماسه»
جناس ناقصاند؛
و به امید حق
محور مقاومت
این تجانس را
کامل خواهد کرد.
شنیدهام که «نصرالله»
من الله
وعدهی «فتح قریب» داده است...
و مگر وعدهی الهی تخلف میپذیرد؟!
ما
«یهود» را
با «نمرود» قافیه نکردهایم
اینها خودشان از ازل قافیه بودهاند
و عجیب نیست
که هنوز نفهمیدهاند
آتش «ابراهیم» را نمیسوزاند.
کاش یکی به صهیونیستها بگوید
که بمبهای فسفری شما
از آتش نمرود
شعلهورتر نیست.
و خدای ما
هنوز هم همان اله ابراهیم و اسماعیل است.
گوسالههای سامری
فرق اعجاز و سحر را نمیدانند
ولی شک نکنید
وقتش که برسد
دقیقاً رأس همان ساعت و ثانیه
خدای کودکان بیگناه فلسطین
-این موسیهای کوچک خفته در تابوت-
در نیل خون شهیدان
غرقتان خواهد کرد
که «اِنَّ مَعیَ رَبّی...»
#مصعب_یحیایی
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
باران🌴🥀🌴
باز باران،
باگلوله، با ستم های فراوان
می خورد بربام #غزه
یادم آید روز باران
گردش آن دیو صهیون
مست و سرکش
در کنار دشت ویران
بین اجساد فراوان
🌴🏴🌴
کودکی ده ساله بودم
زارو نالان ،جسم لرزان ،روح خسته
با دوچشم کودکانه
زیرآوار
مادرم را غرق در خون دیدمش
سوی دیگر
خواهر شش ماهه ام را
داخل گهواره بی جان
🌴🥀🌴
می دویدم اینسو آنسو
پربهانه،باصدای عاجزانه
غرق وحشت
در میان دود و آتش
در به در بودم
دنبال پدر
🌴🏴🌴
می شنیدم از پرنده
داستانهای غم انگیز
از لب باد وزنده
ظلم های بی امانی
آه چه غمناک بود باران
وه چه درناک بود باران
🌴🥀🌴
وندراین غوغا و آشوب
می شنیدم از ره دور
آن نداهای رهایی
گام های استواری
خواهم آمد ،بانوای آسمانی
با پیام شادمانی
پرتوان باش کودک من
با شعار
استقامت، پایداری
استقامت، پایداری
#فلسطین
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فردای #فلسطین
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
تو فردا زنده ای یا نه؟
مصیبت دیده ای یا نه ؟
به خون غلتیده ای یا نه؟
تو را می گویم ای #غزه
تو را من شاد می خواهم
تو را آباد می خوام
ز دام فتنه صهیون
تو را آزاد می خواهم
دلم از ماتمت خونست
ببین اشکم چو کارونست
الهی دست مولایم همیشه برسرت باشد .
نسیم صبح پیروزی وزان در کشورت باشد .
#مارال_پورمتین
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
چقدر این روزها سخت می گذره
گلهای پرپر🌸
شکوفه های ریخته در دامان باد🌪
شادیهای آوار شده🖤
مادران داغدار
پدران ماتمزده
کودکان یتیم بی آشیانه
غرق در اندوه و ماتم
#مارال_پورمتین
#غزه
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
#زندگی فاصله
آمدن و رفتن ماست.
شاید آن خنده که امروز،
دریغش کردیم،
آخرین فرصت خندیدن ماست
هر کجا خندیدیم
زندگی هم آنجاست،
زندگی شوق رسیدن به #خدا ست،
خنده کن بی پروا
خنده هایت زیباست😊
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
#زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد
به وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست
که لب طاقچهی عادت از
یاد من و تو برود
زندگی حس غریبی است
که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است
که در خواب پلی میپیچد
زندگی دیدن باغچه از
شیشهی مسدود هواپیماست
زندگی گُل به توان ابدیت . . .!
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
#گزارش_قتل_مادر
#پرونده_قتل_مادر
تورق میکنم، یک قتل را که در همه دنیا
اگر قتلی شده حداقل پروندهای دارد
گزارش مینویسد: کودتا چیها رسیدند و
هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و
سپس با نعرههاشان پردهی حرمت دریدند و
کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و
زبانههای آتش، گوشهی معجر رسیدند و
تمام این دقایق بچههایِ مرد، دیدند و
بمیرم این گزارش، خط به خط خون است و خاکستر
بمیرم لحظهی دندان بههم ساییدن حیدر"
گزارش مینویسد: قتل با جسمی گران بوده 😭😭
و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده 😭😭
گزارش مینویسد: با لگد در را شکستند و
و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده 😭😭
گزارش مینویسد: بار شیشه داشته آن زن 😭😭😭😭😭
گزارش مینویسد: زخم و تاول توامان بوده
دری بودست با گلمیخهایی، جای جای آن
گزارش مینویسد: میخ در هم خونچکان بوده 😭😭😭
گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش
گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش
گزارش مینویسد: "زن که دست از در رها کرده
گزارش مینویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده"
مرورش میکنم هربار، با اندوه از اول
نمیدانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟
بمیرم این خطش که سالها اندوه جان بوده
جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟
چگونه زندهام، از خواندن این روضههای تو
چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو
تو برگشتی به آنجایی که اهلش بودهای خانم
و حیدر یکه و تنهاست بین بچههای تو
کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت
دلیل گریههای او، مرور خندههای تو
اذان گفتند؛ پس این بیتها ختم بخیر اند و
خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو
همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست
سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو...
#حامدعسکری
#فاطمیه
#گزارش_قتل
#درخواست_پیگیری
#بی_مادری
#تسلیت_آقا
#مادر😭😭😭
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
غزل یادبود سردار شهید #حاج_قاسم سلیمانی
#فاطمه_عارف_نژاد
عشق بی پرواست ، بسم الله الرحمن الرحیم
هرکسی با ماست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
رودِ جاری از ستیغ کوه های گریه خیز
مقصدش دریاست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
خون نمی خوابد ، به آیات سحرخیزش قسم
خط خون خواناست : بسم الله الرحمن الرحیم
.
خطبه ی شمشیرها را تیزتر باید نوشت
ظهر عاشوراست ! بسم الله الرحمن الرحیم
.
سینه زن ها علقمه ست اینجا ! علمداری کنید
روضه ی سقاست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
شهرتش از قله های شرق تا اعماق غرب …
او ” جهانآرا ” ست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
مثل چشمانش که در دل ها نفوذی ژرف داشت
خون او گیراست بسم الله الرحمن الرحیم …
.
باشد ! امشب اشک و امشب داغ ، اما انتقام
مطلع فرداست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
ابرهای انقلابی ! کینه هاتان بیش باد !
بغض ، طوفان زاست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
صبح نزدیک است آری در شبیخون شفق
حمله برق آساست ، بسم الله الرحمن الرحیم
.
وعده گاه ما و ارواح شهیدان بعد از این
مسجد الاقصاست بسم الله الرحمن الرحیم
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری زیبا از پروین اعتصامی...
#مادر #حضرت_موسی
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
علامات ظهور کیست از سمت یمن پیدا؟!
که میبینم به هر سو لالهی خونینکفن پیدا
سواران کهاند اینان خدایا پشت دروازه؟!
اُویسانند هر سو بر افقهای قَرَن پیدا
کدامین کشتی موعود بر ساحل فرود آمد؟
ببین شوری دگرگون را به بحر تَن تَتَن پیدا
دلم را نذر چشمش کاش پی در پی بسوزاند
که خواهد شد عیار این سپند از سوختن پیدا
به قول موبدان "هوشیدر زرتشت" میآید
شکوه اوست حتی در اساطیر کهن پیدا
شهادتنامهام دارد ورقگردانیای پنهان
غبار ذوالجناح اوست از خاک یمن پیدا...
#محمدحسین_انصارینژاد
#یمن
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 این شعرخوانی فوق العاده را یکبار که ببینی دوباره و سه باره برمیگردی و نگاهش میکنی
🔷️ این نماهنگ که خوانده میشود ، چیزی که برداشت از آن است اینکه شعرش ، خواننده اش، مکانش ، حضارش و آقایمان همه سر تا سر غرق در نور هستند.
◇ یک جایی دلها بدجوری آتش میگیرید که شاعر میگويد: "ای صبا دست #سلیمانی" و حضرت آقا با بغض می گوید: "چه شد؟"
🔻 بعد حضرت آقا بغضش را کنترل میکند و به جمعیت نگاه می اندازد و شاعر در ادامه دوباره غوغا میکند:
●ای ستون خیمهای که گفته او...
#حاج_قاسم
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃سلام #حضرت_دلبر
🍃سلام قرص قمر
🍃زمین که لطف ندارد،
🍃از آسمان چه خبر؟
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
🔻
مدتیست
که شبها
در آینه
به خودم خیره میشوم
و به این فکر میکنم
که «شام آخر»
تابلوی نقاشی داوینچیست
یا حکایت یهودا را
باید
از رد خونهای ریخته بر زمین
و سقفهای بیدیوار شهری در حوالی آسمان
جستوجو کرد
که کودکانش
شب هنگام
(به وقت مهمانی موشکها
و رقص نور بمبهای فسفری
که هدیهی کریسمس «بابادوئل» است)
درست مثل مسیح
-صبور و سخاوتمند-
نانهای خشک سفره
و «شام آخر» خود را
با مرگ قسمت میکنند...
و زندگی مگر چیست
جز همین بازی
و بازیچه کردن مرگ؟!
کیست که نداند
ما
به مرگ آشناتریم
تا مرگ به ما؛
و همین است
که کوچه پسکوچههای آخرالزمان را
به مقصد رهایی
پرسه میزنیم.
دیروز
حوالی میدان رئیسعلی
یک نفر
از من پرسید:
- «خانهی دوست کجاست؟!»
گفتم:
امتداد دست رئیسعلی را بگیر
و برو تا آن طرف دریا
آنجا
شهریست که اهالیاش
زیتون را
با نخل پیوند زدهاند!
شهری
که در آن
فراعنه
در لباس بنیاسرائیل
ظهور کردهاند
تا اجساد فرزندان قوم موسی را
یکی یکی
در تابوت عهد بگذارند.
آنجا
کلیم الله را
بالای یک تپه میبینی
که رو به یمن ایستاده است
و با کنایه
از خدا میپرسد:
یادم نیست؛
فرعون
در نیل غرق شده است
یا تنگهی بابالمندب؟!
#مصعب_یحیایی
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
شاعر: سید حمیدرضا #برقعی
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور، غزل های فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید، هراسان باشد
مگر اعجاز، جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر #محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدَر را بستی
رفتی آن سو تر از اندیشه و در را بستی
رفتی آن جا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آن چه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر! این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد.
✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
« آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند #رضا یا رضا کنند
بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
ما شاعرت شدیم که مارا سوا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
هر کس به #مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
او را به درد کرببلا مبتلا کنند
دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
با یک نگاه گوشه ی چشمت دوا کنند
از آن حریم قدسی ات آقای مهربان
«آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند»
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده
تقدیر ماهنوز به دنیا نیامده
فرقی نکرده ایم زاحیای سال پیش
توبه چرا سراغ دل ما نیامده
گویی به گوش عده ای از ما هنوز هم
هلمنمعینغربت #آقا عج)نیامده😔
آری برای بنده شدن وقتمان کم است
ای دل بسوز تا شب احیا نیامده💔
ای که دستت میرسد بر زلف یار
درحضورش نام ماراهم بیار😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شب_قدر
✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
این خبر را برسانید به عشاق نجف
بوی سجاده ی خونین کسی می آید ...
#شب_قدر
✍️#شعر
📚@befarma_sher
Eitaa.com/befarma_sher
#غزه
روزی که خانه!... طفل و زنش گریه می کند
روزی که مَرد در وطنش گریه می کند
روزی که خاک بر سر خود خاک می زند
خاری برای یاسمنش گریه می کند
روزی که چاه ناله زند، گرگ دق کند
یوسف برای پیرهنش گریه می کند
روزی که داغ بر دل خورشید خورد و رفت
مه گم شد از غم و مهنش گریه میکند
فیروزه رنگ خون شد و دُرّ نجف شکست
زین داغ، خاتمِ یمنش گریه می کند
ما مرده ایم اگر نفسی میکشیم...آه
حتی جنازه در کفنش گریه می کند
انگار! از ازل بُن غیرت بریده ایم
یا رنگ و روی عزت و مردی ندیده ایم
#غزة_الآن
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
احمد علوی
بهزمیننبسته امدل به هوای آسمانش
زده ام گره دلم را به پر کبوترانش
شده اماسیرلطفششدهام گدای نانش
همه عمر بر ندارم سر خود از آستانش
کهفقطسپردهامدلبه علی و خاندانش
.
به ورای عرش رفته که بسازد آشیانه
لب آسمان هفتم شده غرق در ترانه
به جز از خدا نبوده به خدا در آن میانه
نفسی دگر به پایش ملکی رسیده یا نه
نگران جبریئیلم که شکسته نردبانش
.
چهکسیدوبارهنان رابه فقیر می رساند
جریان چشمه ها را به کویر می رساند
خبر جناب خم را به #غدیر می رساند
چه کسی سلام ما را به امیر می رساند
خبرشکسته جامیکهبهلبرسیدهجانش
.
بهجنون کشانده ساقی دل مبتلای مارا
متحیرم چه نامم بشر خدا نما را
بگذار تا بخوانم کلماتی آشنا را
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا
که قبیله ی قلم هاشدهقاصراز بیانش
.
.✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
باز کن پنجره را بوی #خدا می آید...
روزی
خواهم آمد ، و پیامی خواهم آورد.
در رگ ها ، نور خواهم ریخت .
و صدا خواهم در داد: ای سبدهاتان پر خواب! سیب آوردم ،
سیب سرخ خورشید.
خواهم آمد ، گل یاسی به گدا خواهم داد.
زن زیبای جذامی را ، گوشواره ای دیگر خواهم بخشید.
كور را خواهم گفت : چه تماشا دارد باغ!
دوره گردی خواهم شد ، كوچه ها را خواهم گشت .
جار خواهم زد: آی شبنم ، شبنم ، شبنم.
رهگذاری خواهد گفت : راستی را ، شب تاریكی است،
كهكشانی خواهم دادش .
روی پل دختركی بی پاست ، دب اكبر را بر گردن او
خواهم آویخت.
هر چه دشنام ، از لب ها خواهم بر چید.
هر چه دیوار ، از جا خواهم بركند.
رهزنان را خواهم گفت : كاروانی آمد بارش لبخند!
ابر را ، پاره خواهم كرد.
من گره خواهم زد ، چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق،
سایه ها را با آب ، شاخه ها را با باد.
و بهم خواهم پیوست ، خواب كودك را با زمزمه
زنجره ها.
بادبادك ها ، به هوا خواهم برد.
گلدان ها ، آب خواهم داد.
خواهم آمد ، پیش اسبان ، گاوان ، علف سبز نوازش
خواهم ریخت.
مادیانی تشنه ، سطل شبنم را خواهد آورد.
خر فرتوتی در راه ، من مگس هایش را خواهم زد.
خواهم آمد سر هر دیواری ، میخكی خواهم كاشت.
پای هر پنجره ای ، شعری خواهم خواند.
هر كلاغی را ، كاجی خواهم داد.
مار را خواهم گفت : چه شكوهی دارد غوك !
آشتی خواهم داد .
آشنا خواهم كرد.
راه خواهم رفت. نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت.
#سهراب_سپهری
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«رهبر انقلاب: غالباً، چاره به جز حمله حماسی نیست...»
واکنش قابل توجه رهبرانقلاب به یک بیت
🔹️ناصر فیض، شاعر:
همیشه راه رسیدن به حق سیاسی نیست
که گاه، چاره به جز حمله حماسی نیست
تصحیح معنادار رهبر انقلاب بر مصرع دوم بیت را ببینید.
گاه نه! غالباً همینجوریه...
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه ...! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
فاضل نظری
✍️#شعر
📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155