eitaa logo
بفرمائید شعر🌱
73 دنبال‌کننده
111 عکس
42 ویدیو
0 فایل
در این خلوتگاه بر بال شعر در آسمان خیال پرواز کنید. عضوکانال دیگرمون بشید(#ملکه_باش)👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری از فاضل نظری که مورد توجه رهبری قرار گرفت. "آب‌طلب‌نکرده‌همیشه‌مرادنیست"💧   از باغ می‌برند چراغانیت کنند💡 تا کاج جشن های زمستانیت کنند🎄 پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار💨 تنها به این بهانه که بارانی ات کنند🌧 یوسف به این رها شدن ازچاه دل مبند این بار می برند که زندانی ات کنند❗️ ای گل گمان مبر به شب جشن می روی💐 شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند⚰ یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند. ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
شروع نشده بازی را باخته‌ای آقای وسط‌باز! درست است: «در جمهوری‌ اسلامی بدون مردم هیچ‌کس به مقصد نمی‌رسد» ولی ای کاش اسنپِ نامزدهای انتخابات گزینه‌ی «عجله ندارم» هم داشت! پَستی ارتفاع نمی‌گیرد، و پُست هیچ‌گاه بی‌جنبه‌ها را بالا نبرده است... مصعب یحیایی ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
چترها را باید بست چترها را باید بست زیر باران باید رفت فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت دوست را، زیر باران باید دید عشق را، زیر باران باید جست زیر باران باید بازی کرد زیر باران باید چیز نوشت،حرف زد،نیلوفر کاشت زندگی تر شدن پی در پی زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است. رخت ها را بکنیم: آب در یک قدمی است روشنی را بچشیم شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را گرمی لانه لک لک را ادراک کنیم روی قانون چمن پا نگذاریم در موستان گره ذایقه را باز کنیم و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد و نگوییم که شب چیز بدی است و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ و بیاریم سبد ببریم این همه سرخ، این همه سبز ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
شعر شهادت امام حسین(ع) لشگر آن دم که بر سرش میریخت  همه اعضای پیکرش میریخت  سنگ از بس به صورتش میخورد  لب و دندان اطهرش میریخت  از هجوم همه سویِ گودال  ناگهان قلب خواهرش میریخت  مادرش تا که دید شمر آمد  چادر خاکی از سرش میریخت  سر که شد از تنش جدا دیدند  چند دندان ز حنجرش میریخت  معجر از کودکان که میبردند  آبروی برادرش میریخت  از روی نیزه بس که کوچک بود  بارها راس اصغرش میریخت شاعر: رضا فراهانی ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
🌸پهندشت زندگی غیر از خیال آباد نیست عمر مردم چیست؟ ....... ....... 🌸سفره ی گسترده ایام چندی بیش نیست ما همه بر خوان چندین روزه مهمان همیم تا نفس داریم و ما را بر سر خوان مهلتی است یار هم غمخوار هم پیوند هم جان همیم 🌸آنچه شیرین می کند ایام را مهر است مهر پا میفشارید هرگز بهر آزار کسی بر گشائید از ره مردم نوازی بی‌درنگ روزگاری گر گره بینید در کار کسی سهیلی ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
امشب دلم انبار باروت است آتش‌فشان داغ ‎ است افتاده یک‌سو شاخهٔ زیتون یک‌سو در آتش، ساقهٔ توت است تور عروس شرق، گلدوزی با دانه‌های سرخ یاقوت است مانند قایق‌های سرگردان جاری به هر سو خیل تابوت است‌ ای خطه‌ی زیبا! شکیبا باش جان جهانی با تو مبهوت است آیندهٔ لبنان و اسراییل چون قصهٔ طالوت و جالوت است این زخم چرکین، رو به نابودی‌ست این غدهٔ بدخیم، فرتوت است طاقت بیاور باز هم لبنان! دیگر زمان محو طاغوت است افشین علا ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
آه آه آه؛ «» رفته است ولی نصرت الهی از میان نخواهد رفت! «زخمیم خنجر یمنی را بیاورید زنجیرهای سینه‌زنی را بیاورید». «» بوی باروت می‌دهد و ما همچنان در ترافیک تبلیغات «سرای ایرانی» گیر کرده‌ایم؛ فروشگاه‌های زنجیره‌ای زنجیر دست و پای کاسب‌ها هستند. می‌پرسم: جاودی کدام اکسیر ما را از «سه‌راهی شهادت» در طلاییه به هیاهوی سه‌راه افسریه کشانده است؟! همه جای ایران «سرای لوازم خانگی‌»ست؛ و تلویزیون برای «شهر فرش» فرش قرمز پهن کرده است! به کجا شکایت ببریم وقتی که خبر آنلاین فرارو و اقتصاد 24 همراه با اینترنشنال نگران حریم هوایی اسرائیل هستند؟! و دنیای اقتصاد لفظ «شهید» در دهانش نمی‌چرخد؟! ای لعنت به رسانه‌های منحطّ! جریان، قطع‌ شریان‌‌‌های اقتصادی اسراییل است؛ مرحبا به یمن که عرصه را بر صهیونیست‌ها در تنگه‌ی باب‌المندب تنگ کرده‌ است... «سوارانِ که‌اند اینان خدایا پشت دروازه؟! اُویسانند هر سو بر افق‌های قَرَن پیدا...». قرن جدید قرن ولایت اسلام است. ما وسط‌باز نیستیم؛ «أُمَّةً وَسَطًا» هستیم و عهد کرده‌ایم که دقیقاً و همیشه وسط میدان مبارزه باشیم. یکی به نعل و یکی به میخ -شبیه ترکیه- سیاست ما نیست؛ ما آمده‌ایم تا میخ آخر را به تابوت صهیونیست بزنیم... مصعب یحیایی ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
تقدیم به سید عزیز مقاومت، شهید سید خونست آسمان دلم در ندیدنت ای غرق خون بگو نشده وقت چیدنت پاییز با انار غمش میرسد قبول اما چه زود آمده وقت رسیدنت خونم به جوش آمده در داغ غربتت آتش گرفته ضاحیه با پرکشیدنت بیروت در هوای طلوعت نشسته است خورشید من نیامده وقت دمیدنت؟ اینجا غروب کرده غزل های شوق من حالا نبود موسم در خون تپیدنت .✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخر چه بود این مرگ نو... این مرگ عزرائیل کش... میراث خود پرتاب کن ... آن چوب اسرائیل‌کُش ... عجب شعری👌 ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
خطی کشید روی تمام سوال‌ها تعریف‌ها، معادله‌ها، احتمال‌ها خطی کشید روی تساوی عقل و عشق خطی دگر به قاعده‌ها و مثال‌ها خطی دگر کشید به قانون خویشتن قانون لحظه‌ها و زمان‌ها و سال‌ها از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید خطی به روی دفتر خط‌ها و خال‌ها خط‌ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد با عشق ممکن است تمام محال‌ها ...! ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
[سَر آن‌گه سَر بود ای جان که خاک راه او باشد ز عشق رایتش ای سَر چرا پرچم نمی‌گردی] ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
اگر"عشق" آخرین عبادت ما نیست پس آمده‌ایم این‌جا برایِ کدام درد بی شفا شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم..؟ ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 قیصر امین‌پور «ای روزهای خوب که در راهید...» آیا زمان آمدنت هستم😭 ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
(ویرانسرا) اگر ایران به جز ویرانسرا نیست . من این ویرانسرا را دوست دارم اگر تاریخ ما افسانه رنگ است. من این افسانه ها را دوست دارم نوای نای ما گر جان گداز است. من این نای و نوا را دوست دارم اگر آب و هوایش دلنشین نیست. من این آب و هوا را دوست دارم به شوق خار صحراهای خشکش. من این فرسوده پا را دوست دارم من این دلکش زمین را خواهم از جان من این روشن سما را دوست دارم پژمان بختیاری ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
ما همان مردان ترکش خورده‌ایم/ مرگ را خوردیم، اما زنده‌ایم. ما زجمع تیغ و آتش زاده‌ایم/ ما تقاص عشق را پس داده‌ايم. ما بسیجی با ولایت زنده‌ایم/ در رکابش تا ابد رزمنده‌ایم. هفته مبارک گرامی باد. ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
مرحوم آقای واعظ ‏زاده خوانساری که از علما و بزرگان عرفان و اهل منبر بود با امام خیلی مأنوس بود یک روز به من فرمود آقای برهانی امروز بیا به زیارت حاج آقا روح ‏الله برویم. به محضر امام رفتیم؛با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند امام به او فرمودند آقای واعظ‏ زاده ما به خاطر رفاقت با شما همیشه بهره ‏ای را هم می‏ بردیم چه از مباحث علمی و چه از اشعار ادبی، تا امام این را فرمود مرحوم واعظ ‏زاده شروع کرد به خواندن رباعی: گیرد همه کس کمند و من گیسویت   جوید همه کس هلال و من ابرویت در دایره دوازده برج تمام یک ماه مبارک است آن هم رویت امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او فرمودند: گشود چشم نگارم زخواب ناز از هم نظر کنید در فتنه گشت باز از هم تو در نماز جماعت نرو که می ‏ترسم  کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم! بعد مرحوم واعظ ‏زاده شعر معروف مولوی را خواند که: بشنو از نی چون حکایت می‏ کند  وز جداییها شکایت می ‏کند امام در پاسخ فرمودند: نشنو از نی کآن نوای بینواست بشنو از دل کآن حریم کبریاست نی بسوزد تل خاکستر شود دل بسوزد خانه دلبر شود ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
رتبه ای هَرگز ندیدم بهتر اَز اُفتادگی هرکه خود را کم زِ ما میداند اَز ما بِهتر است ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
🍃 دردی که انسان را به سکوت وامی‌دارد، بسیار سنگین‌تر از دردی‌ست که انسان را به فریاد وامی دارد. و انسان‌ها فقط به فریاد هم می‌رسند، نه به سکوت هم. ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم به دریا می زدم، در آب و آتش خانه می کردم چه می شد آه، موسای من! من هم شبان بودم؟ تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم اگر می شد، همه محراب را میخانه می کردم اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد حقیقت را اگر می شد، شبی افسانه می کردم چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم یقین دارم سرانجام من از این خوب تر می شد اگر از مرگ هم چون زندگی پروا نمی کردم سرم را مثل سیبی سرخ، صبحی چیده بودم کاش دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم ✍️ 📚
سرم گیج می‌رود... دکترها می‌گویند فشارم افت کرده است. دستت را بیشتر به دستم فشار بده! کامم به اندازه‌ی کافی تلخ است؛ قول می‌دهم دیگر قهوه نخورم. اصلاً از تو می‌پرسم: منِ روستازاده را چه به قهوه‌ی روبوستا؟! کافئین نوشِ جانِ بوف‌هایِ کورِ کافه‌نشین! بی‌خوابی‌ِ مرا عمیق‌تر نکنید. من درد و دوای خودم را بهتر می‌شناسم. چای و آویشن دم کنید؛ و در فنجان من چند تکه نبات بیاندازید... زیلویی غبار گرفته را زیر سایه‌ی نارنجِ کنجِ حیاط پهن کنید، و به کودکان محل بسپرید هیچ گنجشکی را با سنگ نشانه نگیرند. پنجره‌ها را باز بگذارید؛ بوی خاک باران‌خورده پشت شیشه‌ها منتظر ایستاده است. قاصدک‌ها قاصد روزهای بارانی‌اند... کاش فردا هوا چتری باشد، من آری؛ ولی بادام‌های کوهی به چتر محتاج نیستند. کوه‌ها دست‌های دعای زمین‌ به سمت آسمان‌اند و برکه‌ها -حتی اگر خشک- عاشق روی ماهِ مهتاب‌... پلنگی پیر بر بلندای صخره چنگ به چهره‌ی ماه می‌کشد. شب ظلمت نیست؛ ستاره‌ها به شوق وصل چشمک‌پرانی می‌کنند و شباویز‌ها یک در میان «حَق‌حَق» می‌گویند، و «هِق‌هِق» می‌گریند... کاش کومه‌ای کوچک داشتم بر بام «کوه قلعه» تا در هیاهوی سرمای زمستان تَش و پیش بُر می‌کردم و کنده‌ی پیر بنکی را در آتش می‌انداختم؛ آن‌گاه به قاعده‌ی سوز فایزهای پولاد اسماعیلی تنگ‌دلانه می‌خواندم: «بُتی کز ناز پا بر دل گذارد ستم باشد که پا بر گِل گذارد داد بی‌داد...». فریاد از دل بنی‌بشر، که هم به وسعتْ خانه‌ی خدای احد و صمد است، و هم در کوچکی به قاعده‌ی دل یک گنجشک تنگ می‌شود... همین روزها می‌روم و سر به شانه‌ی کوه می‌گذارم. چه فرقی می‌کند که امشب چندم ماه قمری‌ست؟! تو که باشی ماه همیشه کامل است... ✍️ 📚https://eitaa.com/joinchat/267059254Ca0035ab155