eitaa logo
بفرمائید شعر🌱
98 دنبال‌کننده
115 عکس
45 ویدیو
0 فایل
در این خلوتگاه بر بال شعر در آسمان خیال پرواز کنید. عضوکانال دیگرمون بشید(#ملکه_باش)👇 https://eitaa.com/joinchat/275710006C82afc340ad
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم بارون میخواد ‌ یه بارونی که همه جا بباره همه سرزمینها همه اقلیمها بارونی که مرزها رو بشوره و پاک کنه بارونی که همه باروتها رو خیس کنه و از کار بندازه بارونی که کارخونه‌ها رو خاموش کنه و موتورها رو از کار بندازه بارونی که بزنه آنتن‌ها، شبکه‌ها، اینترنتو قطع کنه بارونی که مسابقات و رقابتها رو تعطیل کنه بارونی که باعث تعطیلی همه مدرسه‌ها، بانکها و اداره‌ها بشه بباره و بباره بشوره و ببره مردم بریزن بیرون، همه خیس خیس بشن، همه شسته بشن تمیز تمیز... نه خشمی بمونه به تنشون و نه خستگی نه یأس.. نه آرزوهای گنده گنده نه تکبری و نه طمعی نامهربونیا رو ببره... خودخواهی‌ها رو پاک کنه... دلها خیس و نرم بشه به لب همه لبخند بیاره برای اولین بار همه رو کنار هم جمع کنه... شونه به شونه هیشکی بالاتر نباشه، هیشکی پایینتر نباشه، هیشکی روبروی کسی نایسته همه دست همو بگیرن و رو به آسمون هورا بکشن و بخندن بخندن قهقهه بزنن اشک شوق بریزن دیونه بازی دربیارن قربون صدقه هم برن ‌ اون روز، زیر اون بارونه که میفهمیم این همه قرن بدون بارون چقدر بدبخت بودیم اون روز تازه زندگی شروع میشه ‌‌ یه روز بارون میاد.. من میدونم... میاد "علی میری" ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
🔴 قدرت طبع شعر ملک الشعرا 🔸می‌گویند روزی ملک‌الشعرای بهار، شاعر معروف در مجلسی نشسته بود و حضار برای آزمایش طبع شعر او چهار کلمه را انتخاب کردند تا وی آنها را در یک رباعی بیاورد. کلمات انتخابی عبارت بودند از خروس، انگور، درفش و سنگ. 🔹ملک‌الشعرای بهار گفت: ▪️برخاست خروسِ صبح برخیز ای دوست ▪️ز انگور بگیر خون و دِه در رگ و پوست ▫️عشق من و تو قصه مشت است و درفش ▫️جور تو و دل صحبت سنگ است و سبوست 🔸جوانی خام که در مجلس حاضر بود گفت: این کلمات با تبانی قبلی انتخاب شده‌اند. اگر راست می‌گویید، من چهار کلمه انتخاب می‌کنم و شما آنها را در یک رباعی بیاورید، سپس این چهار کلمه را انتخاب کرد آئینه، ارّه، کفش و غوره. بدیهی است آوردن این کلمات دور از ذهن در یک رباعی ساده نبود، ملک‌الشعرا اینگونه سرود: ▫️چون آینه نور خیز گشتی، احسنت ▫️چون ارّه به خلق تیز گشتی، احسنت ▪️در کفش ادیبان جهان، کردی پای ▪️غوره نشده مَویز گشتی، احسنت ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
-خدایا ، همه را غیر تو یک روز رها خواهم کرد 🕊 ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
دوستت دارم! دوستت دارم به اندازه‌ کشته‌های عین الاسد!!! می‌دانم کم است، اما روز به روز زیاد می‌شود... ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
من ڪجا، باران ڪجا و راه بی پایان ڪجا آه این دل دل زدن تا منزل جانان ڪجا هر چہ ڪویت دورتر، دلتنگ تر، مشتاق تر در طریق عشقبازان مشڪل آسان ڪجا سلام امام زمانم 💕 ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺شعر زیبایی که ۱۰ بار تحسین کرد. 🔻موضوعی که الان خیلی به آن احتیاج داریم. ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 هر که را صبح نیست ، شام مرگ هست. 🔹 بی شهادت ، مرگ با خسران چه فرقی می کند. شاعر: سید محمد مهدی شفیعی کوه باشی سیل یا باران... چه فرقی می‌کند سرو باشی باد یا توفان.... چه فرقی می‌کند مرزها سهم زمینند و تو سهم آسمان آسمان شام یا ایران چه فرقی می‌کند مرز ما عشق است هر جا اوست آنجا خاک ماست سامرا، غزّه، حلب، تهران چه فرقی می‌کند قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم حصر الزهرا و آبادان چه فرقی می‌کند هر که را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند شعله در شعله تن ققنوس می سوزد ولی لحظه ی آغاز با پایان چه فرقی می کند ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
🌹به مناسبت تشییع کبوتران گمنام در سرتاسر ایران. کبوتران مهاجر پیمبران امید شکوه خلقت آدم صنوبران شهید شما ز غربت و وحشت امانمان دادید حریم امن خدا را نشانمان دادید هنوز خلوتتان بانگ ربنا دارد هنوز تربتتان بوی کربلا دارد و شهر ما به دعاتان هنوز محتاج است به شور و حال و صفاتان هنوز محتاج است اگر که عهد کنیم اینچنین نخواهد ماند و پرچم شهدا بر زمین نخواهد ماند ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) سر درد داشت، باز سرش را گرفته بود باران اشك دور و برش را گرفته بود حسی شبیه غربت و دلتنگی غروب حال و هوای هر سحرش را گرفته بود می ریخت لخته های دل از بغض هر شبش انبوه زخمها، جگرش را گرفته بود از آتشی كه دور و برش شعله می كشید اجر رسالت پدرش را گرفته بود؟! این تند بادهای پیاپی كه می وزید دیگر توان بال و پرش را گرفته بود خاكی شده ست چادر بانوی بوتراب؟ آخر مگر كسی گذرش را گرفته بود؟ وقت غروب در وسط كوچه ناگهان ابری كبود چشم ترش را گرفته بود خشنود بود از این كه به هنگام حادثه چشمان خسته پسرش را گرفته بود یك دست او به شانه دیوار بی كسی با دست دیگرش كمرش را گرفته بود آلاله های دم به دم زخم بسترش خواب و قرار مختصرش را گرفته بود معلوم بود فاطمه هم رفتنی شده تابوت این همه نظرش را گرفته بود لبخندهای تلخ و غریبش دلیل داشت انگار رخصت سفرش را گرفته بود مولا برای دفن خودش رفت و روی دوش تابوت نیمه دگرش را گرفته بود در بین قبر دست پدر از امام صبر یاس كبود شعله ورش را گرفته بود حالا علیی و غربتِ یك قبر بی نشان سر درد داشت، باز سرش را گرفته بود ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher
الا‌ای چاه یارم را گرفتند گلم، باغم، بهارم را گرفتند میان کوچه‌ها با ضرب سیلی همه دار و ندارم را گرفتند 🏴 ای یاسِ داس خورده، بمیرم برای تو "تبت یدا ابی لهب" ای وای مادرم ای قبله علی تو چرا رو به قبله ای ای حاصل علی نشوی قاتل علی 🏴شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد. ✍ ✍️ 📚@befarma_sher Eitaa.com/befarma_sher