فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه با حبیب میخندیدم اما اینبار فرق داشت :) 🍃
وصیت کردهام بعد از مرگم،
همراه من
دو فنجان چای هم دفن کنند!
شاید صحبتهای من با خدا به درازا کشید...
بههرحال دلخوریها کم نیست...
سیمین بهبهانی
@behesht_A
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایــــــــ. لعنتـــــــــــ💔
#جیران
@behesht_A
بعدا؟ بعدا وجود نداره، بعدا برای من یعنی هیچوقت، بعدا چایی سرد میشه، بعدا آدم پیر میشه، بعدا زندگی هم تمومه.
@behesht_A
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یا ادم یه چیزیو میخواد یا نمیخواد:)
@behesht_A
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منو هیچ کس منو هیچ چیز مثل حرف تو نسوزونده بود 💔
#شهرزاد
@behesht_A
May 11
بهشت عاشقی
من مهرادم، پسر ورزشکار. همیشه عاشق فوتبال بودم؛ با هر ضربه، با هر پاس، احساس میکردم که فرازم را لمس
چند روز در بیمارستان گذشت. دیدن دوستان و خانوادهام، هر کدام با چشمان نگران، فقط زخمِ درد و ناامیدی را عمیقتر میکرد. نمیتوانستم نگاههایشان را تحمل کنم. حسی داشتم که به یک بار هیچکس نمیتواند درک کند. چه حسی است که بخواهی بدوی و نتوانی؟ چه حسی است که شور و اشتیاقت به ورزش به یک کابوس تبدیل شده باشد؟
هفتهها گذشت و من درگیر فیزیوتراپی و درمان بودم. هر بار که پزشک میگفت “امیدواریم که دوباره راه بروید”، توی دلم میخندیدم. آیا واقعا راه برگشتی وجود دارد؟ آیا باز هم میتوانم به زمین برگردم و آن شور و حال را تجربه کنم؟ هر بار که روی پاهایم ایستادم و نتوانستم وزنم را تحمل کنم، دلم شکست.
بعد از چند ماه، به خانه برگشتم. زندگیام به یک روتین روزمره تبدیل شده بود؛ تلخی دوران نقاهت، حسی شبیه به شکست و ناامیدی همیشه با من بود. بسیاری از دوستانم از ورزش کنارهگیری کردند، اما من نمیتوانستم این واقعیت را بپذیرم. هر بار که به زمین تمرین میرفتم، قلبم تندتر میتپید، اما واقعیت این بود که من دیگر مثل گذشته نمیتوانستم بدوم.
بالاخره، بعد از ماهها تمرین، روی پاهایم ایستادم، اما نمیتوانستم به آنچه که بودم برگردم. هر قدم برایم یک مبارزه بود. هنوز هم یاد آن روز از دست دادن شور و اشتیاقم را نمیتوانم فراموش کنم. زندگیام بلااستثنا تغییر کرد؛ از یک ورزشکار پرشور به کسی که باید با سایههای گذشتهاش کنار بیاید.
قضیه من همچنان ادامه دارد ...🙂