eitaa logo
بهشت ِخانه🇵🇸
688 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
81 فایل
بسم الله✨ به بهشت ِخانه خوش آمدید😍
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱هرچند بی میثم تماری تو 👏در چشم تمام دشمنان خاری تو 🌱انگار نه انگار که تهدید شدی... 👏 الحق پسر حیدرکراری تو @behesht_e_khane
یادم هست ـ سال های پیش ـ روزی شاهد گفت و گوی مردی با طفلی چهارـ پنج ساله بودم. مرد به جای طرح آن سوآل بیهوده [وقتی بزرگ شدی، می‌خواهی چه‌کاره بشوی؟]، به طفل گفت: «اگر از یک تا صد بشماری یک تومان می‌دهم.» طفل با هیجان و اشتیاق شروع کرد به شمردن. شاید پول برای او مهم نبود و در فکر آن هم نبود. فقط دلش می‌خواست آن مرد بداند که او شمردن را می‌داند. شمرد و شمرد تا رسید به عدد «سی». پسرک، این عدد را نمی‌دانست اما خیال می‌کرد که می‌داند. این بود که بدون مکث و ترس، به جای «سی» گفت: «بیست‌و‌ده» و ادامه داد: «بیست‌و‌یازده، بیست‌و‌دوازده، بیست‌و‌سیزده، بیست‌و…» مرد به آرامی گفت: «این طور درست نیست. سی، چهل، پنجاه... اما اگر حالا نمی‌توانی یک‌جا تا صد بشمری، پنج دفعه از یک تا بیست بشمر، همان صد می‌شود. من هم قبول می‌کنم. بعدها یاد می‌گیری که چطور باید تا صد بشمری.» و طفل، شادمانه و بدون معطلی از یک شروع کرد. مرد نگفت: «حالا دیدی بلد نیستی؟» و یا «تو که تا بیست و نه بیشتر بلد نیستی. بنابراین بازی را باختی.» اگر این کار را می‌کرد پسرک حسابی دلگیر می شد و قلبش می‌شکست. و مسلماً اگر مرد در آن چند دقیقه می‌خواست معلم حساب طفل شود، راه به جایی نمی‌برد و طفل را هم خسته می‌کرد. درعوض او به طفل آموخت که با همان چند عدد که می‌داند به «صد» برسد و شکست نخورد. @behesht_e_khane
روزهای جنگی-۱۶ دفن‌های شبانه اینجا بوی بقیع می‌آید ۲۰مهر: شب‌ها چراغ خاموش می‌رویم روضه‌الحورا؛ مزارشهدای حزب. همه هستند: فواد شکر، نبیل یحیی، سمیر توفیق، کرکی و... . فرماندهان ردیف کنار هم. چه شکوهی، باید احترام نظامی گذاشت. فرمانده کرکی، همان که در جنگ ۳۳روزه خواب حضرت‌زهرا دیده بود: «شب جمعه بود. دیدم حضرت‌زهرا و سیده‌زینب با من در یک اتاق هستند. نمی‌دانم خواب بودم یا بیدار. به خانم گفتم ما خیلی در بد وضعیتی هستیم. بحران خیلی سخته. خانم گفت «من همیشه برای شما دعا می‌کنم و هیچ وقت شما را ترک نکردم.» گفتم این فرمایش شما برای همه مسلمانان و شیعیان عمومیت داره. مستقیما برای ما یک کاری کنید. اما باز خانم با کلمات قشنگی همان دعاهای عمومی را داشتند و تاکید کردند من برای همه دعا می‌کنم برای شما هم دعا می‌کنم. رو کردم به سیده‌زینب. گفتم شما برای ما کاری کنید. ایشان اشاره کردند که از مادرم بخواهید. دوباره به خانم گفتم شما از سلاله نور هستید. مردم خسته شدند. حد بضاعت ما یک کاری کنید علیه نیروی هوایی ارتش اسراییل. خانم فرموند «به مجاهدین بگویید که من حتما برای‌شان یک کاری می‌کنم.» بعد دستمالی از داخل عبای‌شان درآوردند و در هوا چرخاندند. و یک بسم‌الله‌ گفتند و دوباره برگردانند داخل عبای‌شان. اشک‌بار از خواب پریدم. یک‌ساعت بعد خبر آمد یک بالگرد سیکورسکی صهیونیست‌ها منهدم شده.» در ظلمات صدای قرآن می‌آید. یک‌نفر هرشب می‌آید اینجا تلاوت می‌کند. نشستیم کنارش. گلزارهای اینجا همیشه معطر، تمیز و پر است از دسته‌های گل. حتی الان وسط جنگ. شبیه بهشت است در رویاها. سید امیرحسینی(مداح) و عرب‌خالقی (مداح)، بی‌آزار(روحانی) هم رسیدند. روضه‌خوانی به‌پا شد. چندتن از گشتی‌های حزب هم می‌ر‌سند‌، مسلح‌اند. فارسی نفهمیده، اشک می‌ریزند! یاد اربعین افتادم کنار پاکستانی‌ها. اردو نفهمیده اشک می‌ریختند ایرانی‌ها! اعجاز روضه است دیگر. یک قبر تازه کنده شده. شهیدی در راه است. اینجا شبانه دفن می‌کنند شهدا را‌، از بیم شلیک پهپادها‌. چه مظلومیتی، در کوچه‌پس‌کوچه‌های خانه‌خودت شبانه دفنت کنند. غریبانه، نه تشییعی نه مراسمی در تاریکی شب. قبر سیدحسن اما معلوم نیست هنوز. چقدر اینجا بوی بقیع می‌دهد... سیدامیر روضه حضرت‌زهرا می‌خواند. گوشه گلزار، مزار یک ایرانی است: شهید سیدعلی زنجانی، تاریخ شهادت: ۱۳۹۸-سوریه. یاد تهران افتادم، بهشت‌زهرا قطعه۲۶ حسین قدیانی‌ کاش اینجا بود، قلمش سحر می‌کرد. گریه‌ام نمی‌آید! نشستم به سیگار و گوش‌دادن صدای علی‌اصغر و محمدحسین(پسرهایم) و فاطمه(دخترم) و خواندن فحش‌های مجازی! @javadmogoei
روایت جنگ را بی واسطه بشنویم از جواد موگویی @behesht_e_khane
یحیا نه در تونل‌های زیرزمینی بود نه در پناه‌گاه و نه در هیچ‌ نقطه‌ی امن دیگری‌. با چفیه‌ای دور گردن و جاخشابی، بین نیروهایش زندگی می‌کرد و نهایت شهید شد. در دل معرکه. این را ساده نبینیم. فرماندهی که هدف شماره‌ی یک موساد است و در طول زندگی‌اش خوب سگ‌کشی کرده، بی‌هراس از بمب‌های چندتنی و پهبادهای هوشمند، همان‌طوری که از نیروهایش می‌خواهد تا آخرین نفس بجنگند، تا آخرین قطره‌ی خون می‌جنگد. شرافت‌مندانه زیست و شریف جان داد. به یقین خون این آدم‌ها، اسطوره‌ی آزادگان جهان می‌شود و رگ حیات اسرائیل را قطع می‌کند. انشاالله... @behesht_e_khane
تا کجا؟ یکسال پیش در چنین روزهایی بود که فلسطین طغیان کرد. امروز که این کلمات را می نویسم ساعاتی از شهادت یحیی سنوار گذشته، محمد ضیف سرنوشت نامعلومی دارد، سید حسن نصر الله ترور شده، فواد شکر، ابراهیم عقیل و بزرگانی از حزب الله شهید شده اند، اسماعیل هنیه و فرزندانش ترور شده اند. رییسی و امیر عبداللهیان جایشان را به پزشکیان و ظریف داده اند، جریان عادیسازی اسراییل از سعودی و ترکیه حتی تا تهران بی پرده شده، 42000 انسان جلوی چشم دنیا کشته شدند، چند میلیون نفر آواره شده اند، غزه با خاک یکسان شده و تصاویر زنده زنده سوختن آدمها هیچ قیامتی نمی سازد. ما به اسراییل حمله مستقیم کردیم، آن هم نه یکبار بلکه دوبار، رسما پایگاه های تل آویو را هدف قرار دادیم، گنبد آهنین و فلاخن داود را افسانه کردیم، شمال اسراییل یکسال تخلیه شده است، ارتش اسراییل در مرز لبنان زمینگیر شده، زدن پهپاد آمریکایی کار روزمره یمن شده، انصار الله به راحتی به اسراییل موشک میزند، مسیر دریایی اسراییل از سمت یمن قطع شده، حزب الله با حمله پهپادی عملا از نیروی هوایی اش رونمایی کرده، اسراییل یکسال وجب به وجب غزه را گشته اما هنوز بیش از 100 اسیر را پیدا نکرده، شهادت یحیی سنوار نه با ترور بلکه به صورت اتفاقی رخ میدهد آن هم نه زیر زمین بلکه وسط خیابان با لباس نظامی و در حال جنگ بعد از یکسال! چه کسی باور میکند همه اینها فقط در عرض 365 روز اتفاق افتاده باشد؟! چنان باورنکردنی که حتی بعضی به شهید سنوار اتهام جاسوسی زدند که "چرا" این همه هزینه ساخت؟ چرا زندگی "عادی" ما را به هم زد؟ کمی به عقب تر برگردیم. وقتی نتانیاهو به عمان رفت و کلید تطبیع (عادیسازی) زده شد. با سودان توافق کرد، و چند ماه بعد با امارات چنان برادر شد که فقط در فیلم هندی امکان داشت.حالا از مسیر دهلی و عمان و دبی فقط یک سعودی مانده بود. اما بالاخره مدعی پرچم عرب و اسلام که نمی شود یکباره به تخت خواب یهود بپرد. پس اول دخترش بحرین را هدیه کرد تا واکنش ها را بسنجد. عادیسازی سعودی آخرین میخ به تابوت فلسطین بود. حتی در تهران هم زمزمه هایی از توسعه بن سلمان و لزوم "پذیرش نظم جدید" میدادند. 7 اکتبر فقط چند روز بعد از سخنرانی نتانیاهو در سازمان ملل رخ داد که علنا اعلام کرد: ما "عادی" شده ایم و فلسطین تمام. غزه شهر از یاد رفته، غزه شهر شکنجه شده، غزه شهر معامله شده به پا خواست. زندانیان تاریکخانه بشریت همه توانشان را جمع کردند تا یک بار شورش کنند. اینجا بود که فریادی از عمق چاه غزه بلند شد که ما هنوز زنده ایم حرامزاده ها! اتفاقا آنها که 7 اکتبر را دسیسه می دانند، درست میگویند. آن طوفان تمام صحنه را غیرعادی کرد. انگار پرده نمایش افتاد. برای چه شورش کردند؟ برای عادی نشدن. برای واقعیت.یعنی اگر سهم فلسطین مرگ است و سهم اسراییل زندگی، مقداری از سهمم را به شما می بخشم و مقداری از سهم شما را گرو میگیرم. خودتان را که دیگر نمی توانید نبینید. اگر بناست در سکوت بمیرم، با فریاد جلو گلوله میروم. فکر میکنید سنوار و ضیف شب قبل از هفت اکتبر نمی دانستند تصمیم شان چه عواقبی دارد؟ می دانستند. این حدس و تحلیل نیست. بیانیه شان را بخوانید، می دانستند غزه نابود میشود، می دانستند تک تکشان آواره میشوند. می دانستند ماه ها و شاید سالها باید بجنگند. (و تا امروز نشان دادند که آماده بودند) میدانستند باید مرگ تک تک عزیزانشان را ببینند. می دانستند بیمارستان ها میسوزد، مسجد و کلیسا صاف میشوند، شلیک های فسفری و خوشه ای و اورانیومی را می دانستند، قتل عام را می دانستند، ولی تا کجا؟ سوال اصلی این قضیه «تا کجا؟» است نه "چرا؟". تا کجا میشود ادامه داد؟ سوالی که ضیف و سنوار جوابش را میدانستند، پس آخرین تصمیم را گرفتند و تمام "عادیسازی" را به باد دادند. به قیمت نابودی شان. و این راز عظمت 7 اکتبر است. 👇
👆 ولی این پایان ماجرا نیست. جنگ 2023 خود کربلاست. حق خالص در برابر باطل خالص. صحنه جنگ غزه هیچ شبهه ای ندارد. هر جنایتی که تصور بکنی اینجاست. عین کربلا. هر روز یک پیشروی تازه برای شیطان. هر ساعت خون جدید برای ضحاک. ظلم خالص. بدون افزودنی،با پخش زنده، با اخرین فناوری های روز آمریکا و اروپا، پاکسازی با دقت میلیمتری. بدون جلوه های ویژه، جنات ناب. عریان عریان عریان. عین کربلا. تا کجا می توانی چشم هایت را بسته نگه داری؟ تا کجا میتوانی این صحنه را ببینی و سکوت کنی؟ تا کجا می توانی اعتراض کنی و هزینه ندهی؟ تا کجا می توانی هزینه بدهی و بایستی؟ سوال اصلی این قضیه "تا کجا؟" است. عین کربلا. امکان ندارند کسی به این معرکه کشیده نشود. معرکه یقه اش را میگیرد. یا این طرفی یا آن طرف. یا ظالمی یا مبارز. وسط بازی هم ندارد. عین کربلا. می آید دنبالت پشت میز، گوشه کافه، پای صفحه اینستاگرام، کنار رختخواب، پای تخته، در صف اتوبوس، پای گلدان، در دورترین نقطه ها، سراغ بی ربط ترین آدم ها و سریع ترین فراری ها. یقه ات را میگیرد و می پرسد: " تا کجا؟" چپ یا راست، سیاسی یا غیر سیاسی، مسلمان یا بی دین، هیچ فرقی ندارد، حتی خود اسراییل را هم مخاطب میکند: تا کجا جنایت را جلو میبری؟ تا کجا ترور میکنی؟ تا کجا خون میخوری؟ تو ای دولت آمریکا تا کجا پای اسراییل می ایستی؟ ای تمدن غربی و اروپا تا کجا پشتیبانی میکنی؟ آهای کشور اسلامی تا کجا نگاه میکنی؟ ای باکو و ترکیه و سعودی تا کجا به اسراییل کمک میکنی؟ هیچ کس از این سوال مصون نیست. ای یمنی ها تا کجا هزینه میدهید؟ ایرانیها تا کجا صبر میکنید؟ تا کجا در تله جنگ نمی افتید؟ تا کجا جنگ را باور میکنی؟ جوابها در این یکسال پیداست. بودند کسانی که فقط یک ماه بعد از 7 اکتبر در تهران گفتند: "مردم ایران از اینکه جای فلسطینی ها هزینه بدهند خسته اند". آ.خامنه ای ولی کسی بود که معنای این نبرد را همان ابتدا فهمید و گفت "شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق". شاید مهمترین جمله سال اخیر که بعضی ها دوست دارند نشنوند. او و هزاران ایرانی که آماده شهادت در جمعه بعد از حمله به اسراییل جمع شدند پاسخ شان را بلند اعلام کردند. اما چیزی تمام نشده، منتظر باشید که به زودی عادیسازان یقه تان را بگیرند و به اعتراض بپرسند تا کجا هزینه بدهیم؟! درد معترضین به حماس دقیقا اینجاست که "چرا ما را در این موقعیت قرار دادی؟ چرا روزگار عادی مرا به هم زدی؟" عین کربلا. آنجا هم حسین را متهم به تفرقه کردند. اما او پرچم "تا کجا؟" را برداشت و جلوی عادیسازی شیطان ایستاد. حالا نوبت امتحان ماست. اشتباه نکنید، مساله نه صرفا آخرتی و اعتقادی بلکه عمیقا انسانی و اکنونی است. اگر عادیسازان پسا کربلا دنیایی داشتند ما نیز در فردای تماشا دنیایی خواهیم داشت. بله این جعبه پاندورایی بود که ضیف و سنوار و حماس آگاهانه بازش کردند، اما شاید تصور نمیکردند که پخش زنده قتل یک ملت، این نسل کشی عیان، این هلوکاست واقعی، کک جامعه عرب و ترک مسلمان را هم نگزد! حتی در پایتخت های غربی تظاهرات شد اما کشورهای مسلمان در کمال آرامش و اسلام رحمانی و مناسک عبادی به همکاری با قاتل ادامه دادند! جز بعضی شیعیان، عین کربلا. تا کجا اسلام مرده است؟ تا کجا انسان مرده است؟ شاید اینجا بود که یحیی سنوار، این اسطوره زمان، خالق 7 اکتبر، زاده اردوگاه، پرورده زندان، دشمن شیطان، در پیامی به مذاکره کنندگان گفت: «باید راهی را که آغاز کرده‌ایم ادامه دهیم و اگر نه، بگذار این یک کربلای دیگر بشود.» سنوار پاسخش را داد و حماسه ای حسینی ساخت. خون یحیی خطرناک است نه اندوهناک. تازه آغاز ماجراست و این سوال ما را رها نمیکند، تا کجا؟ تا آخر تاریخ، عین کربلا. @salmaneshoon
: « از بیروت آمده‌ایم بیرون! » (آخرین خاطره از شهیده کرباسی) : «وظیفه ما درتقویت جبهه مقاومت و سرعتِ پیروزی حق » ✍️ سحرگاه پنجم اکتبر (دقیقاً ۱۷ روز) پیش بود! بی‌تاب و نگران بودم از وضعیتی که هر روز برایشان تنگ‌تر می‌شد! آنقدر که اشک‌های بی‌قراری‌ام ناخودآگاه چند ساعتِ ممتد به کمکم آمدند تا این قلبِ به تشویش افتاده را آرام کنند. • همان موقعِ سحر پیام دادم :الآن کجایید آرزو ؟ بچه‌ها کجا هستند؟ • چند ساعت بعد جواب داد: از بیروت آمده‌ایم بیرون! در یک هتل مستقریم و دنبال خانه‌ای می‌گردیم. اما هیچ جا امن نیست! نقطه‌‍زن دنبالمان هستند، جوری که نمی‌توانیم گوشی‌هایمان را روشن کنیم... • او حرف می‌زد و من کلماتش را با عطش می‌نوشیدم. گفتم : بیایید ایران، بچه‌ها را بفرستید ایران! نگرانی‌ات که کُشت مرا دختر ! • گفت : خانواده‌ام نیز بسیار نگرانند و همین را می‌گویند! ولی نه برای من، و نه برای بچه‌ها این انتخاب ممکن نیست! شهادت هم لیاقت می‌خواهد، «دعا کنید برایم» ... و این جمله را چند بار تکرار کرد! • گفتم باید با تو حرف بزنم ... گفت در اولین فرصت با شما تماس می‌گیرم. و با همه‌ی فشاری که رویشان بود، تماس تصویری گرفت و باهم در مورد وایرال «دعای مرزداران» در «تایم لاین عربی خصوصاً محور مقاومت» کمی صحبت کردیم. دعا را که از میکس و مستر برگشته بود برایش فرستادم گوش داد و ایراداتش را برایم یکی یکی گفت. • امّا یک جمله گفت که از آنروز زندگی‌ام را شقّه شقّه کرده است! گفت : «مردم در لبنان پر از ترس و استرس شده‌اند و بیش از دعا و تغذیه معنوی، به دنبال کردن اخبار مشغولند! من نگرانم کم بیاورند ... قدرت روح مقاومت، به غذای آسمان آن روح بند است». • گفتم : صحیفه..... آرزو ... «صحیفه تنها غذای آخرالزمان» است! استاد چند سال است که از و وجوب آن حرف می‌زنند برای موفقیت جبهه حق در آخرالزمان. اما آنقدر که باید، ما نتوانستیم اهمیّت آنرا برای مردم جا بیندازیم . گفت : تمام دردم این است.. فقط همین ! دستم بسته شده و شبکه‌های ارتباطی من با آدمهای موثر رسانه لبنان قطع شده است. من به این نتیجه رسیدم باید تنهایی اینکار را شروع کنم ... شما به من قول بدهید فقط نگران حیطه مسئولیت من نباشید! من از پس بخش خودم باید بربیآیم، تا غصه‌ام شما را نگیرد. و من مثل همیشه به این مدیر قدرتمندم تکیه دادم و آرام گرفتم. • تلفن را قطع کردیم ... و من رفتم سراغ تیم رسانه، برای تولیداتی که او برای اهمیت دعای مرزداران «اهل ثغور» در تایم لاین عربی سفارش داده بود. و ... ادامه روند انتشار گسترده این دعا ! • هر روز پیام میداد که ما خوبیم و نگران نباشید.... تا روز ۱۸اکتبر ساعت ۸:۵۳ دقیقه صبح. نوشت : | سلام جانم 😘 خدا قوت 🙏 فقط می خواستم بگم که ما خوبیم به لطف خدا ❤️| • وقتی جواب پیامش را می‌نوشتم مطمئن بودم این پیامم تیک دوم نخواهد خورد. و ۱۹ اکتبر خبر حال خوبِ ابدی‌اش اول بار از همان توئیتری منتشر شد که خودش یک فعال رسانه‌ی قدرتمند در آن شبکه بود. «شهیده معصومه (آرزو) کرباسی» و همسر والامقام‌شان «شهید رضا عباس عواضه» حق زیادی به گُرده‌ی «رسانه‌ی منتظر» داشته و دارند. • امروز آرزو به تهران بر‌می‌گردد... به معراج شهداء! و ما قرار است برویم ببینیمش! یادم هست آخرین بار که رسید تهران با همان چمدان‌هایش آمد به شهرری، و همه را گذاشت در اتاق جلسات و رفت حرم سیدالکریم علیه‌‌السلام. امروز اما فکرکنم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام به استقبال «میوه‌ی بالغ و رسیده‌ی حرمش برود»... به استقبال شهیده معصومه کرباسی. ورود سرافرازت را به تهران تبریک می‌‎گویم : «میوه‌ی رسیده‌ی باغ مقاومت»! «منتظر : رسانه رسمی استاد محمد شجاعی» @ostad_shojae |montazer.ir 🌱🌱🌱 @behesht_e_khane
🖊ما والدین این روزگار چنین روزهایی در عمر خود کمتر دیده ایم اما فرزندانمان هر روز با این اخبار به خواب می روند و از خواب بیدار می شوند. 🔰تربیتی متمایز در دوران طلایی مقاومت اسلامی 🌐سرعت اتفاقا و حوادث تقابل جبهه حق و باطل روز به روز افزوده می شود. ❌جبهه مقاومت و استکبار با تمام قوا مبارزه می کنند و در سال های اخیر از دوران رشادت مدافعان حرم تا شکست داعش و شهادت حاج قاسم عزیز❤️ تا طوفان الاقصی و حوادث پرشمار و دردناک ولی آموزنده و عزت آفرین این مقاومت اسلامی پشت سر هم اتفاق افتاده و می افتند. 🔍با نگاهی به این روزها و به ویژه در یکسال گذشته متوجه می شویم که فرزندان این نسل بیش از نسل های قبل نیاز دارند تا در جریان مفاهیم مقاومت و روحیه انقلابی باشند . ⭕️البته که این به معنی درگیر کردن بچه ها با صحنه های سخت و جانکاه جنگ نیست اما لزوم تربیت سیاسی این روز ها بیش از پیش حس می شود. ❗️شاید مهمترین گزاره های تربیت سیاسی در این دوران طلایی مقاومت 🔹تاکید بر روحیه ظلم ستیزی 🔹دفاع از مظلومان 🔸تفاوت تسلیم شدن و مقاومت کردن 🔹آشنایی با مفهوم امنیت و شناخت قدر و ارزش آن 🔹شناخت دشمن و تاریخ دشمنی او 🔹شناخت سرمایه هایی که دشمن را بت طمع انداخته و.... باشد . 🔴از طرف دیگر فرزندان این نسل این فرصت را دارند که الگوهای معاصر و بی نظری از رهبران درخشان مقاومت به چشم خود ببینند و این نیز وظیفه ما مربیان است تا معرفی این الگو ها را در برنامه های تربیتی خود قرار دهیم. 🟢مگر می شود نوجوان امروز با این حد از قدرت تحلیل و استدلال با زندگی یحیی سنوار آشنا شود و باز هم در مقابل ظلم سکوت کند یا بهراسد. ♦️ما والدین دوران مقاومتیم پس باید نقش ویژه خود را برای تربیت نسلی که این دوران را از کودکی درک می کند بشناسیم و آن را به خوبی ایفا کنیم. @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥 || رهبر سیزده ساله!* 🔅 اسمش *حسین* بود، اما به خاطر سن کم و جثه کوچیکش به حسین ریزه معروف شده بود. همیشه کاغذ و قلم با خودش داشت و هر وقت نگاهش می‌کردی داشت نقاشی می‌کشید. اما خب زیر اون روحیه لطیف و هنری، زیادی پر دل‌وجرات بود... ⬅️ برای *۱۳ آبان* ، روز *دانش‌آموز* و به یاد *نوجوانی که در ۱۳ سالگی* فعل *شجاعت* را صرف کرد. ┄┄┄❅✾❅┄┄┄ @behesht_e_khane
پویش دست به دست.pdf
494.7K
فایل بالا کار گروه «حماه المقاومه » است. ایده هایی برای سطوح مختلف دارد برای کمک به محور مقاومت. مطالعه آن به ویژه برای مربیان و معلمان خالی از لطف نیست برای برگزاری پرشور روز دانش آموز خیلی خوب است. @behesht_e_khane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به: همسر شهید حمزه جهاندیده. آیا اکنون طنین صدای زینب را از این حنجره می توان شنید آن گاه که زینب در کاخ سفید زمان،این گونه هیبت یزید را هیچ می‌انگارد و اکنون‌زدگان غافل را به بی‌فردایی یزید و بنی‌امیه بشارت می‌دهد آن هم در شرایط دشوار پس از شهادت حسین و مصیبت ها و اسارت ها؟: سَیَعْلَمُ مَنْ سَوّی لَکَ وَ مَکَّنَکَ مِنْ رِقابِ المُسْلِمِینَ،بِئْسَ لِلظّالِمِینَ بَدَلاً، وَ اَیُّکُمْ شَرٌّ مَکاناً، وَ اَضْعَفُ جُنْداً» به زودی آن کس که حکومت را برای تو هموار ساخت و تو را بر گرده مسلمین سوار کرد،خواهد دانست که چه کیفر بدی نصیب ظالمان خواهد شد و خواهد فهمید که جایگاه چه کسی بد است و لشکر چه کسی ضعیف تر و ناتوان تر است. و اکنون تو ای شیر زن انقلاب روج‌الله،با ما بگو که چگونه مشق زینب را در مکتب‌خانه روح‌الله نوشتی و چگونه با دل به زیارت‌عاشورا رفتی که اکنون این گونه زینب وار می گویی: ما رایت الا جمیلا. ای کاش می‌توانستیم به همدیگر از دشواری این کلمات در موقعیت تو بگوییم‌که این ها لفاظی نیست؛ صدای خش‌دارِتو ،حکایت نازک دلی و رقّت قلب تو در غم فراق هم‌سفرت است و شور سخنت هم از صلابت ایمانی توست. و تو چه خوب صحرای کرب و بلا را به وسعت تاریخ دیدی... گل وجود آدمی فقر است که با اشک آمیخته‌اند ودر کوره رنج پخته‌اند. زینب کبری گنحینه‌دار عالم رنج است.اورا اینچنین بشناس! او محمل گرانبهاترین رنج‌هایی است که در این مبارکه نهفته است: لقد خلقناالانسان فی‌ کبد. او وارث بیت‌الاحزان فاطمه است و بیت‌الاحزان ، قبله رنج آدمی است. ✍️ 💠@ziafat_andishe
🌱سال ششم هجرت بود که تو پابه عرصه وجود گذاشتی،ای نفر ششم پنج تن! بیش از هرکس،حسین (ع)از آمدنت خوشحال شد.دوید بسوی پدر و با خوشحالی فریاد کشید:«پدرجان!خدایم خواهر به من داده است.» زهرای مرضیه :علی جان ،اسم دخترمان را چه بگذاریم؟ حضرت مرتضی:نامگذاری فرزندانمان شایسته پدر شماست. پیامبر تو را چون جان شیرین ،در آغوش فشرد؛«نامگذاری این عزیز،کار خود خداست.» بلافاصله جبرئیل ندا آورد:زینب....زینت پدر....درخت زیبای معطر. 📘پ.ن:برشی از کتاب آفتاب در حجاب نویسنده:سید مهدی شجاعی 😍 @behesht_e_khane