°•💖🌸•°
•
-اَلـلّـهُمَّ
لااَجـِدُمِندۅنِـڪَمُلټَحَداً
خـدایا؛جُـزتۅپناهگاهےندارم...!
•
🌸⃟💖¦⇢ #عــاࢪفانہ
🌸⃟💖¦⇢ #مـیـم_آࢪام
ـ ـ ـ ـــــــــ❁ـــــــــ ـ ـ ـ
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
کانال یاصاحب الزمان (عج)
🆔 @behesht_v_jahanam
#تباهیات🚶🏻♂
حیا
ازموقعیکمرنگشدکهفکرکردیم
خلوتبانامحرمفقط
درجاییگناهمحسوبمیشهکهسقفداشتهباشه:)!
-
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
کانال یاصاحب الزمان (عج)
🆔 @behesht_v_jahanam
📜 #حدیث
🌹امام صادق عليه السلام:
🔥از بزرگترين جادو، سخن چينى است، [زيرا ] با سخن چينى ميان دوستان جدايى افكنده مى شود، ياران يكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. آدم سخن چين بدترين كسى است كه روى زمين گام برمى دارد.🚶🏻♂🌪
📚ميزان الحكمه جلد12 صفحه416
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆فیلم کوتاه «نبأ السما» (قصه آسمان) که این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود و از لحاظ تکنیکهای ساخت مورد توجه سینماگران قرار گرفته، توسط عباس یوسفی کارگردان جوان ایرانی-کویتی به تولید رسیده است. این فیلم کوتاه بر اساس زندگی حضرت علی (ع) ساخته شده که به طور گذرا و در مدت سه دقیقه ماجرای ولادت تا ماجرای غدیر( ولایت ایشان) را با صحنههای بسیار جذاب روایت میکند. ساخت این فیلم به زبان عربی باعث شده تا از شبکههای مختلف تلویزیونی کشورهای حوزه خلیج فارس به صورت گسترده به نمایش درآید. عباس یوسفی در سال ۱۹۸۶ از پدر و مادری ایرانی در دمشق متولد شده و در کویت و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس زندگی کرده است. او به عنوان کارگردان و تهیهکننده مستقل با برخی شبکههای تلویزیونی کویت از جمله شبکه «الرأی» و «الوطن» در تولید سریالهای تلویزیونی، موزیک ویدئوهای مذهبی و فیلمهای تبلیغاتی همکاری داشته است. سریال «بعدالنهایه» یکی از سریالهای داستانی این کارگردان است که از تلویزیون کویت پخش و مورد استقبال دیگر کشورهای عرب زبان نیز قرار گرفت.
@behesht_v_jahanam
یاصاحِبَ اَلزَمان( ؏َـجِّـلْ ْ)³¹³⛅️
🔱 #دام_شیطانی🔱 ⭕️ #قسمت_چهاردهم⭕️ پدرم خیلی زود یک روحانی پیدا کرده بود که کارش برای همین جن زدگی ب
🔱 #دام_شیطانی🔱
⭕️ #قسمت_پانزدهم⭕️
اخری بهم پیامک داد بااین مضمون:خانم شیطونک,زور الکی نزن چون یک جن درون وجود تو حلول کرده,الان درقالب تن تو ,روح یک جن وجود دارد,انجمن روی تو برنامه ریزیها کرده,لطفا خودت راخسته نکن,اول وآخرش مال مایی,اینم آدرس جشن:تهران .......
بیژن ,طبق شناختی که ازمن داشت محال بود به فکرش خطورکند که من بخوام ازکارهاشون باکسی صحبت کنم.
اما باذکرهایی که اقای موسوی بهم آموزش میداد خیلی وقتا ,اختیارم دست خودم بود اماگاهی اوقات هم اذیت کردن اجنه رااحساس میکردم.
تمام متن پیامک بیژن رابرای شماره ی همراه اقای محمدی(پلیسی که درجریان کاربود)فرستادم.
خودم رفتم مشغول ذکر شدم,اقای موسوی بهم گفته بود هرچه وسیله که علامت یک چشم روش هست را دارم,ببرم بزارم امام زاده یایک جای مقدس تا اثرشون از بین بره,من یک گردنبند داشتم که به عنوان چشم زخم گرفته بودمش اما غافل از این که ,این گردنبد که روش تک چشم حک شده بود,برای چشم زخم کاربردی نداشت که هیچ بلکه علامت چشم چپ شیطان بود وباعث جذب اجنه وشیاطین اطرافم میشد.
اون گردنبدوانگشتری که بیژن بهم هدیه داده بود راسپردم به مامان تابگذاره امام زاده,وخودم مدام اسفند دود میکردم چون به عینه متوجه شدم تا دود اسفند بلند میشه ,جن درونم یک جورایی اذیت میشه ومن راهم اذیت میکنه...
فردا عاشورا بود ومن برنامه ها داشتم,میخواستم با ذکرخدا وگریه بر ارباب خودم راپاک کنم....
میدونستم روز سختی درپیش دارم ,توکل کردم وبه انتظار روزهای خوش نشستم..
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌿
براے دوستاتون فوروارد کنید
╔══════๑ღ🌸ღ๑═╗
@behesht_v_jahanam
╚═๑ღ🔥ღ๑══════╝
یاصاحِبَ اَلزَمان( ؏َـجِّـلْ ْ)³¹³⛅️
🔱 #دام_شیطانی🔱 ⭕️ #قسمت_پانزدهم⭕️ اخری بهم پیامک داد بااین مضمون:خانم شیطونک,زور الکی نزن چون یک جن
🔱 #دام_شیطانی🔱
⭕️ #قسمت_شانزدهم ⭕️
امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بولیز قرمز رنگم,دیدم.
مطمینم دیشب توخواب, شیطان درونم تن مرابه حرکت دراورده.ولباس قرمزم راپوشیدم,قبل از رفتن به بیرون اتاقم,رفتم سراغ کمد لباس ,بولیز مشکی رابرداشتم تابپوشم,هرچه میکردم ,بولیز قرمزه درنمیامد انگاربه بدنم چسپانده باشندش,با اراده ای قوی گفتم:کورخوندی ابلیس ,اگرشده پاره اش کنم ,درش میارم.
استینش را دراوردم دوباره کشیده شد تنم,دکمه هاش که انگار قفل شده بود,عصبی شدم.وگفتم اماده باش من ازت نمیترسم,نیروی من که اشرف مخلوقات هستم از توی رانده شده ی درگاه خدا,بیشتره...
بلند بلند خوندم (اعوذوبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی...
یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی...
یاصاحب الزمان...
هرچه این ذکر راتکرار میکردم اختیار خودم بیشتردستم میمود تااینکه به راحتی لباسم رابالباس مشکی عوض کردم,دیروز بابا ومامان برای خاطرمن عزاداری نرفته بودند اما امروز میخواستم به هرطریقی شده بفرستمشون عزاداری,میدونستم خودم روز سختی درپیش دارم واز طرفی پدرومادرم نذرداشتند اخه وجودمن را از لطف ارباب میدونستند,نذرداشتند تا باپای برهنه برای غم حسین ع درهیأت سینه بزنند وپدرم به یاد سقای دشت کربلا به تشنگان آب بدهد,پس باید میرفتند...
خودم نذر کردم که امروز قطره ای اب ننوشم ودست به دامان حسین ع,در خانه ی خدارابزنم...
وعجیب روزی بود ,چیزهایی دیدم که هرصحنه اش برای مرگ کسی کافی بود اما من بامدد خداوند تحملش کردم....
مامان وبابا رابزور راهی هیأت کردم.
خودم رفتم طرف دسشویی تا وضوبگیرم.
نگاهم افتادتو آیینه,احساس کردم کسی زل زده بهم,خیلی بی توجه شیرآب رابازکردم,منتها دستم به اختیارخودم نبود هی میخورد به آیینه,به دیوارو...,دوباره شروع کردم:اعوذوبالله من شیطان الرجیم,اعوذوبالله من الشیطان الرجیم و...
به هربدبختی بود دست وصورت وآرنجهام رااب ریختم ووضوگرفتم ,وقتی میخواستم پاهام رامسح کنم تاخم شدم ,یکی از پشت سر ,کله ام را کوبید به سنگ روشویی
دردوحشتناکی توسرم پیچید اما ازپا نیانداختم .
باهر سختی که بود وضوگرفتم وشاید بشه گفت این سخت ترین وشیرین ترین وضویی بود که درعمرم گرفته بود,سخت بود به خاطراینکه نیرویی نمیگذاشت وضوبگیرم وشیرین بود به خاطراینکه اراده ی من براراده ی شیاطین پیروز شده بود..
سجاده راپهن کردم ,چادرنمازم انداختم سرم,سجاده از زیرپام کشیده شد وباسرخوردم به زمین.....
نتونستم به نماز بایستم,نشستم به ذکر گفتن دوباره صدای مردی ازحلقومم بیرون میامد واینبار فحشهای رکیکی از دهانم خارج میشد...
به شدت گلوم خشک شده بود,بی اختیار به سمت اشپزخانه رفتم ولیوان ابی پرکردم تابخورم,یک آن یادم افتاد نذر دارم آب نخورم,هرچی خواستم لیوان رابزرام رو ظرفشویی,نمیتونستم,لیوان چسپیده بودبه دهنم ,انگار شخصی به زور میخواست آب رابه خوردم بدهد,دراثر تکانهای بیش ازاندازه ی دستم لیوان روی سرامیکهای اشپزخانه افتاد وشکست ناگهان نیرویی به عقب هلم داد,پام رفت رو خورده شیشه های لیوان و زخم شدوخون بود که میریخت کف اشپزخونه,
دست کردم یه قران کوچک رو اپن بود برداشتم,چسپوندم به خودم...
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌿
براے دوستاتون فوروارد کنید
╔══════๑ღ🌸ღ๑═╗
@behesht_v_jahanam
╚═๑ღ🔥ღ๑══════╝
👆 #راهـکار_غدیری
💼 ( کارمند ها )
.
♥️چه زیباست...
خاطراتی که با نام اهلبیت
در ذهنِ اهل و عیالمان ثبت میشود؛
با نام غدیر!
.
💌 ۱۹ روز تا عید غدیر خم..
🙃 شما بر #احیا_عید_غدیر چه برنامه ای دارید؟،
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖼 #ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
🌺۱۹ روز مانده تا عید سعید غدیر🌟
🙏🏻امیدواریم عاشقانِ مولا این آثار را #به_عشق_علی امیرالمومنین و #به_نیت_فرج به شکل حداکثری نشر دهند..
@behesht_v_jahanam
یاصاحِبَ اَلزَمان( ؏َـجِّـلْ ْ)³¹³⛅️
🔱 #دام_شیطانی🔱 ⭕️ #قسمت_شانزدهم ⭕️ امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بولیز قر
🔱 #دام_شیطانی🔱
⭕️ #قسمت_هفدهم⭕️
لنگ لنگان درکابینت داروها رابازکردم وچندتا چسپ برداشتم ,نشستم کف اشپزخونه ومشغول چسپ زدن به پاهام شدم....
یک دفعه..دیدم....
همینجورکه چسب دوم راروی زخم میزدم وپیش خودم(یاصاحب الزمان ,الغوث.والامان)رامیگفتم
احساس,کردم یه چیزی داخل بدنم از پاهام داره میادبالا,همینجور امد وامد وامد ویکباره یه دود غلیظ وسیاه رنگ همراه با بازدمم که الان تند شده بود,بیرون میامد...
دوده درمقابل چشمای من تبدیل شد به آدم کریه المنظری که ناخنهای بلندی داشت,پاهاش مثل سم بود ویک دم هم پشتش داشت...
واااای خدای من ,این ابلیس داخل تن من لانه کرده بود؟؟
خوشحال شدم ازاینکه بالاخره از تنم بیرون کشیدمش,جن یک نگاهی به من کرد ویک نگاه به خونهای کف اشپزخانه وشروع به لیسیدن خونها کرد .
حالا میفهمیدم که هیچ ترسی ازاین ابلیسک ندارم,مگر من انسان اشرف مخلوقات نیستم؟؟
مگرخدا برای نجات من قران وپیغمبر ودوازده نورپاک ,برزمین فرونفرستاده؟
پس من قوی ترازاین اهریمن هستم ,تا نخواهم نمیتونه آسیبی به من بزند...
آروم وبی تفاوت ازکنارش رد شدم...دید دارم میرم تواتاق,به دنبالم آمد,دیگه همه چی دست خودم بود به اختیارخودم.
باخیال راحت به نمازمستحبی ایستادم وای چه آرامشی داشتم.
اونم گوشه ی اتاق ایستاده بود خیره به من ,حرفهای بسیار رکیکی از دهنش خارج میکرد...
بی توجه بهش ادامه دادم...
نمازم که تموم شد ,متوسل شدم به ارباب,برای دل خودم روضه میخوندم وگریه میکردم واونم باصدای بلند وبلندتر فحش میداد,اماانگار میترسیدبهم نزدیک بشه.
عزاداریم بهم چسپید.
ازاتاق رفتم بیرون اما همچنان قران دستم بود,
اونم مثل سایه پشت سرم میومد.
رفتم اشپزخونه تایک نهارساده برا باباومامان درست کنم.
یکدفعه ایفون را زدند...
یعنی کی میتونست باشه؟؟
باباومامان کلید داشتند.کسی هم قرار نبود بیاد.
ایفونمون تصویری بود,تا چشم به تصویر پشت آیفون افتاد بدنم شل شد...
خدای من....
دونفر تومانیتور ایفون ,یک تن بی سر رانشونم دادند بعدش ,جسدراانداختن وسرخونین پدرم رابالا آوردند.
از ته سرم جیغ میکشیدم ,حال خودم رانمیفهمیدم ,نگاه کردم گوشه ی حال اون جن خبیث باصدای بلند بهم میخندید دوباره ایفون ,دوباره سر خونین بابام,جلودر از حال رفتم ودیگه چیزی نفهمیدم...
نمیدونم چه مدت گذشته بود که با صدای گریه ی مامان که اب روصورتم میریخت چشام رابازکردم.
درکی از زمان ومکان نداشتم,مامان چرا سیاه پوشیده؟؟ ,یکدفعه چهره ی خونین بابام اومد پیش نظرم ,بدنم به رعشه افتاد,نکنه بابام راکشتن؟؟
تا شروع کردم به لرزیدن مامان صدا زد:محسن زود بیا ,اب قند را بیار, داره میلرزه,بابا با لیوان اب قند از اشپزخونه امد بیرون خیالم راحت شد که زنده است .
اومدم بگم من خوبم,چیزیم نیست,اما هرچه کردم نتونستم حرفی بزنم,انگارکه قدرت تکلم را ازم گرفتن.
مادرم گریه میکرد ویاحسین میگفت.
به یکباره ازگوشه ی اتاق صدای فحش شنیدم,بازم اون شیطان خبیث روبه مادرم فحشش میداد,دیگه طاقت نیاوردم,حمله کردم به طرفش ,میخواستم دهنش را خوردکنم,,رسیدم بهش زدم زدم...مامان وبابا به خیالشون من دیوونه شدم,اخه اونا جن رانمیدیدند.
محکم گرفتنم وبردن تواتاقم به تخت بستنم...
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌿
براے دوستاتون فوروارد کنید
╔══════๑ღ🌸ღ๑═╗
@behesht_v_jahanam
╚═๑ღ🔥ღ๑══════╝
#نذر_صلوات
🔰 از شما عضو محترم کانال خواهشمنیدیم جهت تعجیل در ظهور اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شفای همه بیماران روحی و جسمی بالاخص مریض منظور، به محض روئیت این پیام ۱۰ صلوات بر محمد و آل محمد صل الله علیه و آله بفرستید .
🌸🌸الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌸🌸
#نذر_صلوات
🆔 @behesht_v_jahanam
📜 #از_عاشورا_تا_ظهور
💢حُریَّت و خَریَّت
🔹 عده ای در کربلا با این تصور که اگر در لشگر ابن زیاد باشند و کار به جنایت نکشد، جرم نیست اما بی خبر از آن بودند که صِرفا در لشگر ابن زیاد قرار گرفتن، خود نوعی مرزبندی حق و باطل است.
🌟 در این میان حُر به سمت حق رفت و تا انتهای تاریخ، معجزهی انتخاب حق را نشان داد.
🔺 امروز آمادگی برای ظهور از وظایف منتظران است و باید همیشه مراقب انتخاب های خود باشیم. به راستی در روز، چندبار بین یزید و امام حسینِ نفس خود، مجبور به انتخاب می شویم؟؟
@behesht_v_jahanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴بدل رهبری لو رفت😱
میرطاهر بدل رهبری است😳
✅درست است یا غلط❌👆
☝️اثرانگشت هرکس فقط مخصوص خودشه
🗣فرکانس های صوتی هرکس فقط مخصوص خودشه
بسم الله . . . ☺️
دوتا صوت مختلف از رهبر بیارید که فرکانساش متفاوت باشه (با دستگاهای مخصوص مشخص میشه)😊
اقا نگرد نیست
این اقا همون🌸سید علی خامنه ایست ۳۰ ساله نتونستید زمینش بزنید
🗣 #استاد_احسان_عبادی
@behesht_v_jahanam
#ظهور
بهشمیگمعزیزمحجابترورعایتکن:)
میگهبہتوچہ:/
آرهحقیقتابہمنربطینداره...☺️
ولیبہاونبچہهاییمنیکہهرروزبیشتر
سختی دارن🤕 بہخاطرتعویقظھورربطداره:)
کاشروزیبہایندرکبرسیم...
هریکگناھمن
ثانیہبہثانیہ...
ظھور
راعقبمیاندازد🖐🏼
#گره_کور_ظهور
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مهدوی
╔══════๑.☘🦋☘.๑═╗
@behesht_v_jahanam
╚═๑.☘🦋☘.๑══════╝
در محضر اهل بیت ع
شهادت امام جواد علیه السلام،
تسلیت باد ،
یاجوادالائمه ادرکنی🌴،
گلچین ۵ حدیث آموزنده از امام نهم جواد الائمه (ع)
۱- قالَ الإمام الجواد - ع:
ثَلاثُ خِصال تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِي الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِي الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلي قَلْب سَليم.
«كشف الغمّه، ج 2، ص 349»
امام جواد ع :
سه خصلت جلب محبّت مي كند:
انصاف در معاشرت با مردم، همدردي در مشكلات آن ها، همراه و همدل بودن با دل معنوی والاهی
۲ - قالَ الإمام الجواد ع :
التَّوْبَةُ عَلي أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لايَعُودَ.
«ارشاد القلوب ديلمي، ص 160»
امام جواد ع :
شرايط پذيرش توبه چهار چيز است: پشيماني قلبي، استغفار با زبان، جبران كردن گناه ـ نسبت به همان گناه حقّ الله و يا حقّ النّاس ـ، تصميم جدّي بر اين كه ديگر مرتكب آن گناه نشود.
۳ - قالَ الإمام الجواد ع :
وَ حَقيقَةُ الاْدَبِ: اِجْتِماعُ خِصالِ الْخيْرِ، وَ تَجافي خِصالِ الشَّرِ، وَ بِالاْدَبِ يَبْلُغُ الرَّجُلُ الْمَكارِمَ الاْخْلاقِ فِي الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ، وَ يَصِلُ بِهِ اِلَي الْجَنَّةِ.
«ارشاد القلوب ديلمي، ص 160»
امام جواد ع :
حقيقت ادب و تربيت عبارت است از: دارا بودن خصلت هاي خوب، خالي بودن از صفات زشت و ناپسند. انسان به وسيله أدب - در دنيا و آخرت - به كمالات اخلاقي مي رسد; و نيز با رعايت أدب نيل به بهشت مي يابد.
۴ - قالَ الإمام الجواد ع :
إنَّ بَيْنَ جَبَلَي طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِناً يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار.
«عيون اخبارالرّضا - ع -، ج 2، ص 256، ح 6»
امام جواد ع :
همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه اي مي باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود ـ و با معرفت زيارت كند ـ، روز قيامت از آتش در أمان خواهد بود.
۵ - قالَ الإمام الجواد ع :
مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتي بِقُمْ، فَلَهُ الْجَنَّتهُ.
«كامل الزيارات، ص 536، ح 827»
امام جواد - ع :
هركس قبر عمّه ام ـ حضرت معصومه س در قم را زیارت کند بهشت بر او واجب میشود .
#امام_جواد_ع @behesht_v_jahanam
فرارسیدن سالروز شهادت حضرت امام محمدتقی (جوادالائمه )را تسلیت عرض می نماییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱 #استوری
💔عزای پسرِ سلطانه
🏴 سیاه پوش، تموم ایرانه
▪️ویژه شهادت #امام_جواد
📑 #اینفوگرافی | برخی از ویژگی های امام جواد و صلوات بر امام جواد {لطفاً عکس باز شود}⬆️🏴
یاصاحِبَ اَلزَمان( ؏َـجِّـلْ ْ)³¹³⛅️
🔱 #دام_شیطانی🔱 ⭕️ #قسمت_هفدهم⭕️ لنگ لنگان درکابینت داروها رابازکردم وچندتا چسپ برداشتم ,نشستم کف اش
🔱 #دام_شیطانی🔱
⭕️ #قسمت_هجدهم⭕️
بابا هی گریه میکرد ومیگفت,دختر باهوشم,دخترنابغه ام,دختر نخبه ام,مگه تونبودی که توکنکور رتبه ی تک رقمی آوردی,مگه توهمونی نیستی که توهوش سرامد همه ی بچه های تیزهوش بودی؟
اخه چه کارباهات کردن؟؟
خدا ازشون نگذره که باجوانای مردم این کارمیکنن...
هی گریه کرد ومویه...
مثل اینکه زنگ زده بودند...
اقای موسوی حضوری بیاد ببینتم.
یک قرص خواب دادنم بدون کلامی ,خوابیدم...
شب شده بود ,مثل اینکه بابا رفته بود دنبال اقای موسوی,مامان برام سوپ آورد وچون دستام بسته بود خودش دهنم کرد.
حق بهشون میدادم اخه بااین رفتارچندروزه ام فک میکردن من دیوونه شدم.
سوپ راکه داد ,صدای یاالله ,یاالله بابا امد.
مثل اینکه اقای موسوی امده بود,مامان روسریم را درست کرد وخودشم چادربه سر رفت توهال,چند دقیقه بعد اقای موسوی داخل شد ,مثل ادمهای لال سرم رابه نشانه ی سلام ,تکون دادم,اونم جواب داد.
مثل اینکه بابا توراه تمام اتفاقی راکه افتاده بود براش تعریف کرده بود,
روکرد به بابا ومامان وگفتم,اگر مشکلی نیست شما بفرمایید بیرون ,من باید تنها با دخترخانمتان صحبت کنم.
باباومامان بی هیچ حرفی رفتند بیرون.
اقای موسوی نشست رو صندلی روبرویم وگفت:میدونم نمیتونی صحبت کنی,آیا حرفهای منو.میفهمی؟؟
سرم راتکون دادم یعنی بله
موسوی:خوبه,ببین دخترم ازوقتی پام را تواین اتاق گذاشتم ,یه جورسنگینی وگرما حس میکنم,کسی داخل اتاق هست؟
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌿
براے دوستاتون فوروارد کنید
╔══════๑ღ🌸ღ๑═╗
@behesht_v_jahanam
╚═๑ღ🔥ღ๑══════╝
یاصاحِبَ اَلزَمان( ؏َـجِّـلْ ْ)³¹³⛅️
🔱 #دام_شیطانی🔱 ⭕️ #قسمت_هجدهم⭕️ بابا هی گریه میکرد ومیگفت,دختر باهوشم,دخترنابغه ام,دختر نخبه ام,مگه
🔱 #دام_شیطانی🔱
⭕️ #قسمت_نوزدهم⭕️
سرم راتکون دادم وبه گوشه ی اتاق جایی که اون شیطان خبیث باچشمای اتشینش ایستاده بود, نگاه کردم.
اقای موسوی از درون کیفش یک نوشته دراورد فک کنم سوره ی جن باچهارقل بود,آویزون کرد چهار گوشه ی اتاق,یکدفعه دیدم خبری از اون شیطان نیست,ناپدید شده بود ,اما وقتی خوب نگاه کردم دیدم از پشت پنجره ی اتاق زل زده توچشام,با چشام به پنجره اشاره کردم,
اقای موسوی منظورم رافهمید,پاشد پنجره راکه مامان برای تهویه هوا بازگذاشته بود بست وپرده هم کشید.
خوشحال بودم که یکی پیداشده بدون اینکه کلامی حرف بزنم ,میفهمه وباورم داره ,اخه میترسیدم اقای موسوی هم مثل بابا ومامان فک کنه من دیوونه شدم.
اقای موسوی درراباز کردوبابا راصدا زدوگفت:
اقای سعادت من یک لحظه بیرون میایستم
شما دستهای دخترتون رابازکنید.
بابام باترس گفت:
مطمینین خطری نداره؟
اخه میترسم مثل امروز یکدفعه به جایی حمله کنه...
موسوی:نه اقای سعادت,اتفاقا دخترخانمتون ازمن وتوهم هوشیارتر وفهیم تره,اون حرکتش هم علتی داشته که اگرصلاح بود بعدا به شما عرض میکنم.
حالا چادرم راسرکردم وراحت نشستم روصندلی کنارمیز مطالعه ام,دوباره اقای موسوی امد ,داخل وگفت دخترم به من اعتماد کن از اولین روزی که وارد این حلقه شدی تا همین ساعت را,هر اتفاقی افتاده برام بنویس..
شروع کردم به نوشتن,اقای موسوی هم روبه قبله مشغول خوندن دعاهایی از داخل مفاتیح شد...
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌿
براے دوستاتون فوروارد کنید
╔══════๑ღ🌸ღ๑═╗
@behesht_v_jahanam
╚═๑ღ🔥ღ๑══════╝
👆 #راهـکار_غدیری
🧔🏻( پدران)
.
♥️ عشق امیر(علیهالسلام)
👨👩👧👦از کودکی
📝مشق شبهای ما شده!
.
💡۱۸ روز تا عید غدیر خم..
🙃 شما بر #احیا_عید_غدیر چه برنامه ای دارید؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖼 #ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
🌺۱۸ روز مانده تا عید سعید غدیر🌟
🙏🏻امیدواریم عاشقانِ مولا این آثار را #به_عشق_علی امیرالمومنین و #به_نیت_فرج به شکل حداکثری نشر دهند..
📜 #از_عاشورا_تا_ظهور
♥️حسین و مهدی
🌟 میان امام حسین و حضرت مهدی علاوه بر صفات و ویژگیهای مشترکی چون «عصمت، علم، مهربانی، شجاعت، حکمت...» پیوندها و شباهت های دیگری هم وجود دارد که قابل تامل است!
☝️القابی چون «غَریب»، «طَرید = طرد شده» و «شَرید = آواره» که به هر دوی این بزرگواران، نسبت داده شده از جملهی این شباهت هاست. اینکه در اعمال شبِ نیمهی شعبان، زیارت امام حسین وارد شده، نکند به این جهت باشد که بخواهد به «مردم عصر غیبت» توجه دهد که حسین امامِ کسانی بود که او را به «العَجَل» خواندند، اما در آخر، او را تنها گذاشته و غریبانه به شهادت رساندند! مبادا منتظرین چنین کنند!
🔥 آگاه باشیم! که زور و زَر و تزویر و شهوت... خونِ امام را مباح خواهد کرد! وجود این تمایلات نفسانی، امروز هم بر تنهایی و غربت ولیّ عصر بی اثر نخواهد بود! "جهت تعجیل در امر فرج، با هواهای نَفس خود مبارزه کنیم"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖼 #ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
🌺۱۷ روز مانده تا عید سعید غدیر🌟
🙏🏻امیدواریم عاشقانِ مولا این آثار را #به_عشق_علی امیرالمومنین و #به_نیت_فرج به شکل حداکثری نشر دهند..