بهشت خانواده💞
#کنترل_ذهن برای #تقرب 2 🔵 گفتیم که کنترل ذهن یه عملیات بسیار مهم در زندگی انسان هست. موضوعی که وجو
#کنترل_ذهن برای #تقرب 3
🔵 گفتیم که ابزار نابود کننده کنترل ذهن با پوشش #سرگرمی فراوان شده.
💢 مثلا موسیقی هرچقدر پر سر و صدا تر باشه، توجه آدم رو بیشتر به خودش جلب میکنه و دیگه اراده ای برای انسان باقی نمیذاره!
چرا این کار رو با خودت میکنی...؟
چرا به خودت رحم نمیکنی؟
🔶 رفتم یه رستورانی که توش یه موسیقی ملایم گذاشته بودن. به صاحب رستوران گفتم بی زحمت این موسیقی رو قطعش کن، بعدشم بیا اینجا یه صحبتی با هم بکنیم!
گفت حاج آقا مگه حرامه؟😁
گفتم نه حرام نیست ولی تو بیا!☺️
بعد که اومد گفتم اتفاقا موقع خوردن گوش دادن موسیقی باعث میشه که آدم بیشتر غذا بخوره.
✅ حتی توی آزمایش هایی ار نظر علمی ثابت شده که اگه هنگام غذا خوردن گاوها، موسیقی پخش کنن، حیوانات، غذای بیشتری میخورن و شیر بیشتری تولید میکنن.
این مال ده سال قبله!
🔵 اما جالبه که چند سال قبل دانشمندان اعلام کردن که اون گاوهایی که بر اثر موسیقی، شیر بیشتری تولید میکردن خیلی زود دچار جنون گاوی شدن و مردن...
💢 اونوقت اون ها دیگه پخش موسیقی توی گاوداری هاشون رو قطع کردن
واقعا اینا مردم رو چی فرض کردن!
🔶 یکی نیست بگه که تو الان با این #موسیقی داری توجه منو به چی جلب میکنی؟
اصلا من میخوام خودم بخونم!
⭕️ توی گوشی ها پر از کانال های خبری لحظه ای هست.
اگه کار خاصی ندارید واقعا کانال های سرگرمی و خبری رو از توی گوشیتون حذف کنید.
📌 بله اگه کسی مثلا رئیس پلیس هست یا وزیر هست اشکالی نداره که کانال های خبری رو دنبال کنه. یا کسی خبرنگار هست و...
ولی اگه واقعا کاری نداری چرا اجازه میدی گوشیت انقدر توجه تو رو به خودش جلب کنه؟
✅ گاهی وقتا چند ساعت گوشیت رو بذار کنار. یه وقتای خاصی رو بذار برای چک کردن گوشیت.
بگو الان وقتش رسید که یه سری به گوشیم بزنم.📲☺️
⭕️ امروزه این سبک زندگی و اوقات فراغت و تکنولوژی ها همگی انسان ها رو دارن میبرن به سمت نابودی کنترل ذهن
خیلی مهمه این موضوع... خییییلی....
🔵 ببخشید حاج آقا میگم اگه یه نفر دیگه ذهن آدم رو کنترل کنه چه اشکالی داره؟🙃
🔶 آهان این سوال خوبیه!
🌺 اگه اون یه نفر دیگه، وجود مقدس پروردگار عالم باشه اون خوبه!
خیلی خوبه.
مثلا #قرآن بخون...
ببین قرآن باهات چیکار میکنه.
ببین به چه موضوعی توجه تو رو جلب میکنه.
✅👌 خدا بلده که چه موضوعاتی مهم ترین موضوعات زندگیت هست دقیقا در مورد همونا باهات حرف میزنه...
فدای خدا بشیم همگی....😊❤️
🌹 اونوقت اگه اجازه دادی خداوند متعال توجه تو رو جلب کنه بعد از یه مدتی احساس میکنی نورانی شدی...✨✨✨
دقیقا در همون جهتی قرار گرفتی که فطرت تو نیاز داره.
جالبه که قرآن یه تنوع فوق العاده در مطالب داره
انگار توی یه باغ زیبا داری قدم میزنی
🌺 یه موسیقی خیلی دلنشین...
با قرآن سرگرم بشیم...
✅ کسی که توانایی خوبی توی کنترل ذهن پیدا کنه، کم کم قدرت روحی پیدا میکنه
✔️ کسی که قدرت روحی پیدا کنه، توی درس خوندن که وارد میشه حرف اول رو میزنه
✔️ توی کار اقتصادی که وارد میشه عااالی عمل میکنه
✔️ توی سیاست که وارد میشه بیشترین خدمات رو به مردم خودش میکنه
توی هر رشته ای حرف اول رو میزنه... خلاقیت پیدا میکنه و لذت های خیلی قشنگی میبره...
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
سلام و عرض تسلیت 🏴
روزتون بخیر و مملو از نور معرفت .🌷☀️
راستی شما اهل مطالعه علوم مفید هستین و دائم غذای تازه به قلب تون میدین
یا خیر قلب شما مدام غذاهای مونده خود و دیگر اشخاص رو میل میفرماید
واقعا کسانی که اهل مطالعه کتب ارزشمند باشن؛
کلام شون هم روح بخش و تحول آفرین برای زندگی خود و اطرافیان هست
و هر جایی هم که حضور پیدا کنه اونجا رو روشن خواهد کرد .
"رب زدنی علما "🌷☀️
بهشت خانواده💞
سلام و عرض تسلیت 🏴 روزتون بخیر و مملو از نور معرفت .🌷☀️ راستی شما اهل مطالعه علوم مفید هستین و دائ
💢واقعا اگه تا امروز اهل مطالعه علوم مفید نبودیم،
در این روز از آقا رسول الله مدد بجوییم و به صف عالمان و دانایان بپیوندیم
و برکات این حرکت عظیم رو به خود و دیگران برسونیم
ان شاءالله در این راه موفق خواهید شد.🌷☀️
دقت فرمودین در قرآن در چندین آیه قرآن خدای تعالی میفرمایند :
اکثرهم لا یعلمون"
" اکثرهم لا یعقلون"
یه جستجو کنین در قرآن
.
.
واقعا رابطه علم و عقل با هم چیست ❓
بررسی بفرمایید
و پاسخ های علمی خودتون رو برای ما بفرستین
🌹ارزش انسان های اهل علم نزد رسول خدا صلوات الله علیه🔅
در دو گوشهي مسجد، دو گروه دور هم حلقه زده و نشسته بودند، رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ وارد شد و به هر كدام نظري افكند و پرسيد:
آقايان چه ميكنند؟ به عرض رسيد كه يكي از اين دو دسته به ذكر خدا و دعا مشغولند و گروه ديگر مشغول مذاكرهي علمي هستند.🌿
رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود:
«هر دو دسته در راه خير و سعادتند، ولي من به گروهي ملحق ميشوم كه مذاكرات علمي دارند؛
زيرا من مبعوث شدهام كه مردم را به علم و كمال سوق دهم و سپس به جمع آنها پيوست.»
🌷🌷🌷
📚تعاليم آسماني اسلام، ص49.
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی کوتاه شب شهادت امام حسن مجتبی
استاد پناهیان؛ نوجوان امام شناس
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
خانواده سالم و موفق از منظر آموزه های دینی.
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
بهشت خانواده💞
#سبک_زندگی ادامه درس چهل و چهارم 💐🙏 مسجدی که عضو این جنبش نباشه نمیریم توش نماز بخونیم از کارخان
#سبک_زندگی
درس چهل و پنجم 💐🙏
🌀ما در قران کریم با دو مفهوم
« استضعاف و استکبار» ،
دو مفهوم فوق العاده مهم و کلیدی که هرچه بهش بپردازیم کمه
دانش آموز از همون ابتدا باید متوجه بشه«« دین »»برای از بین بردن طاغوته
طغیان گرانن که ضعیف میکنن آدم رو ،ضعیفه ضعیفه ضعیف .
نقطه مقابل طاغوت چیه ؟ 🔺
💟 دین
👈حالا هدف دین این وسط چیه؟؟؟؟
آدم خوار رو قوی کنه
✅آخرالزمان مستضعفین بناست حاکم بشن
یعنی دوران استضعاف و دوران طاغوت تمام میشه ،
طاغوت ذاتا چیکار میکنه❓دین چکار میکنه؟؟؟
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
#سبک_زندگی
ادامه درس چهل و پنجم 💐🙏
تورو قرآن کریم قسمتون میدم نگید دین آدما رو معتقد میکنه میبره میرسونه بخدا😒
دین مگه یه امر موهوم خیالیه ❓
دین مگه یه مشت توهماته ❓
دین مگه یه مشت شعره❓
واقع بین باشیم 👇
📢💡هیچ پیغمبری نمیتونه مردم رو بخدا برسونه👇
👈 بدون مبارزه با طاغوت، بدون ازبین بردن استضعاف ، بدون درگیری با استکبار ✔️
خب آخرالزمان قضیه ش چیه❓کجای اخر الزمانی شما الان ؟ ضعیفی ؟ قوی هستی ؟؟ جوابت به خودت خیلی چیزا رو مشخص میکنه ..
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
مداحی آنلاین - دوباره پای منو آستان حضرت تو - حاج حسن خلج.mp3
4.53M
🔳 #شهادت_امام_رضا(ع)
🌴دوباره پای من و آستان حضرت تو
🌴سر ارادت ما و سرای جنت تو
🎤حاج #حسن_خلج
⏯ #روضه
بهشت خانواده💞
#دختر_شینا #رمان #قسمت_هفتاد وهشتم یک ماه بعد صمد آمد. این بار می خواست دو هفته ای همدان بماند. بر
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_هفتاد و نهم
همان شب ساکم را بستم و فردا صبح زود رفتیم سپاه. قرار بود اتوبوس ها از آنجا حرکت کنند. توی سالن بزرگی نشسته بودیم. سمیه بغلم بود و مهدی را مادرشوهرم گرفته بود. خدیجه و معصومه هم پیشمان بودند. برایمان فیلم سینمایی گذاشته بودند تا ماشین ها آماده شوند. خانمی توی سالن آمد و با صدای بلند گفت: «خانم محمدی را جلوی در می خواهند.»
سمیه را دادم به مادرشوهرم و دویدم جلوی در.
صمد روی پله ها ایستاده بود. با نگرانی پرسیدم: «چی شده؟!»
گفت: «اول مژدگانی بده.»
خندیدم و گفتم: «باشد. برایت سوغات می آورم.»
آمد جلوتر و آهسته گفت: «این بچه که توی راه است، قدمش طلاست. مواظبش باش.»
همان طور که به شکمم نگاه می کرد، گفت: «اصلاً چطور است اگر دختر بود، اسمش را بگذاریم قدم خیر.»
می دانست که از اسمم خوشم نمی آید. به همین خاطر بعضی وقت ها سربه سرم می گذاشت.
گفتم: «اذیت نکن. جان من زود باش بگو چی شده؟!»
گفت: «اسممان برای ماشین درآمده.»
خوشحال شدم. گفتم: «مبارک باشد. ان شاءالله دفعة دیگر با ماشین خودمان می رویم مشهد.»
دستش را رو به آسمان گرفت و گفت: «الهی آمین خدا خودش می داند چقدر دلم زیارت می خواهد.»
وقتی دوباره برگشتم توی سالن، با خودم گفتم: «چه خوب، صمد راست می گوید این بچه چقدر خوش قدم است. اول که زیارت مشهد برایمان درست شد، حالا هم که ماشین. خدا کند سومی اش هم خیر باشد.»
هنوز داشتیم فیلم سینمایی نگاه می کردیم که دوباره همان خانم صدایم کرد: «خانم محمدی را جلوی در کار دارند.»
صمد ایستاده بود جلوی در. گفتم: « ها، چی شده؟! سومی اش هم به خیر شد؟!»
خندید و گفت: «نه، دلم برایت تنگ شده. بیا تا اتوبوس ها آماده می شوند، برویم با هم توی خیابان قدم بزنیم.»
خندیدم و گفتم: «مرد! خجالت بکش. مگر تو کار نداری؟!»
گفت: «مرخصی ساعتی می گیرم.»
گفتم: «بچه ها چی؟! مامانت را اذیت می کنند. بندة خدا حوصله ندارد.»
گفت: «می رویم تا همین نزدیکی. آرامگاه باباطاهر و برمی گردیم.»
گفتم: «باشد. تو برو مرخصی ات را بگیر و بیا، تا من هم به مادرت بگویم.»
دوباره برگشتم و توی سالن نشستم. فیلم انگار تمام شدنی نبود. کمی بعد همان خانم آمد و گفت: «خانم ها اتوبوس آماده است. بفرمایید سوار شوید.»
سمیه را بغل کردم. مهدی هم دستش را داد به مادرشوهرم. خدیجه و معصومه هم بال چادرم را گرفته بودند. طفلی ها نمی دانستند قرار نیست با ما به مشهد بیایند. شادی می کردند و می خواستند زودتر سوار اتوبوس شوند.
توی محوطه که رسیدیم، دیدم صمد ایستاده. آمد جلو و دست خدیجه و معصومه را گرفت و گفت: «قدم! مرخصی ام را گرفتم، اما حیف نشد.»
دلم برایش سوخت. گفتم: «عیب ندارد. برگشتنی یک شب غذا می پزم، می آییم باباطاهر.»
صمد سرش را آورد نزدیک و گفت: «قدم! کاش می شد من را بگذاری توی ساکت با خودت ببری.»
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14
#همراه_با_بهشتیان
شهید اصغر ارسنجانی
✍️ ادب فرمانده گردان
▫️دم اذان صبــح آمدم نماز بخونـم، دیـدم از دم در صدا میآد. در رو بــاز کردم، دیدم اصغر روی پله نشسـته. بغلش كردم و دیدم داره یخ میزنـه. آوردمش پای بخـاری. گفتـم: ننـه، كجـا بودی؟ چـرا در نزدی؟ گفـت: نصـف شـب بـا آقاسـید آمـدم. دیـدم شـما خـواب هسـتید؛ در نـزدم که مزاحم خـواب شـما شوم. صبر كردم تـا وقـت نمـاز كـه بیـدار شـوید، در رو بـاز كنیـد...
📚 کتاب کوچه نقاشها، برشی از زندگی شهید اصغر ارسنجانی فرمانده محبوب گردان میثم
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
@beheshtekhanevadeh14