eitaa logo
بهشت خانواده💞
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
816 ویدیو
85 فایل
💞بسم الله الرحمن الرحیم💐 💥 با این کانال خونواده خودتون رو وارد بهشت کنید.💞 @beheshtekhanevadeh14 ارتباط با مدیر کانال: نظرات و پیشنهادات @Hassanvand1392 کانال مشاوران تنها مسیر آرامش @MoshaverTM
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام . عراداری هاتون همچنان برقرار ، قبول و ماندگار باشه با عافیت برا همه ی شما بزرگواران
به یقین همه شرکت نمودین در مراسم های امروز . لطفا برای ما بفرمایید چطور بود شرکت کننده زیاد بود کم بود چه فرقی با سالهای قبل داشت
بهشت خانواده💞
به یقین همه شرکت نمودین در مراسم های امروز . لطفا برای ما بفرمایید چطور بود شرکت کننده زیاد بود
👇 سلام عزاداریهاتون قبول 🤲🏴 می‌خواستند یاد و نام امام حسین فراموش بشه ! اتفاقا روضه‌های خانگی بیشتر شد ! اتفاقا لبیک یا حسین مردم قویتر شد ! اتفاقا هیات‌های سرپوشیده به میان مردم و فضاهای باز کشیده شد و مردم با شور و شوق بیشتری شرکت داشتند و همه‌ی اینها اتفاقی نبود ! عشق امام حسین نعمتی است که در دلهای ما قرار داده شده 🏴 الحمدلله رب العالمین 🤲 و این عشق تا ابد خاموش نخواهد شد ! نه با کرونا ، نه با تبلیعات منفی ، نه با هیچ چیز دیگه ! و به کوری چشم دشمنان بچه‌هامون رو هم با این عشق می‌پرورانیم یا حسین 🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥جنجالی ترین و سیاسی ترین کلیپ سخنرانی محرم در مورد ولنگاری جامعه و 😳یزید و شمر زمان رو می تونید تو این کلیپ ببینید!!! ❌معاویه و یزید چنان ولنگاری برای جامعه بوجود آوردند که بهترین رقاصان را در مدینه پرورش می دادند و امروز برخی از مسئولین و شخصیت های معروف مذهبی ما هم همین کار را انجام می دهند!!! 📽استاد پورآقایی 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
سلام ◾️شب تون بخیر و عزاداریهاتون قبول شهادت امام سجاد علیه السلام رو خدمت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و شما بزرگواران تسلیت عرض میکنم 🏴🏴🏴 📘کتاب سه دقیقه در قیامت شبهای زوج خدمتتون ارسال میشه بابت شنبه از بزرگوارانی که منتظر بودن عذر خواهی میکنم که ارسال نشد امشب دو قسمت از کتاب خدمتتون ارسال میشه ✅ یا علی....
بهشت خانواده💞
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت 2⃣ #قسمت_دوم 💢حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید. واقعا رزق معنویتونه و
📚 3⃣ 💢یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم. 💢اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است. 💢سالها گذشت. باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید. 💢حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و کجا. آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده. در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد. 💢حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم. 💢همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است... 💢پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد می‌دانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. 💢حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد.. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد.... 💢احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. 💢برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظه‌ای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... 💢چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می‌ دیدم. در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. 💢با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. 💢از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را. حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد ... عالم خواب...حضرت عزراییل! با لبخندی به من گفت: برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد. 💢خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! می فهمیدم که در فکرش چه می‌گذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم می‌فهمیدم. از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد. 💢برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم... یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند!! کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد. جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد 💢قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه. ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت: دیگر برویم ... .. 🌹🍃🌹🍃 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
📚 #⃣ 💢فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است. مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم: من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟! 💢اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم. دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم. بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظه‌ای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم. 💢زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را می‌دیدم. آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود. 💢در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه باما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم. چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم. در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم. 💢به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود. حرارتش را از دور احساس میکردم. به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس می‌کردم. 💢 به شخص پشت‌ میز سلام کردم با ادب جواب داد. منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد. آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند. اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت: کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است. 💢چقدر این جمله آشنا بود. در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا". نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم: بالای سمت چپ صفحه اول با خط درشت نوشته شده بود: ۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز. از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است. شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید. 💢در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم. قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود: از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و... 💢پرسیدم: اینها چیست؟ گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است. قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم. 💢 یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد. 💢من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم. کمتر روزی پیش می‌آمد که نماز صبحم قضا شود. اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا می‌شد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم. وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند: 💢اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است‌.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود. خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند. تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی! هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند. .. 🌹🍃🌹🍃 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
1_448210136.mp3
13.66M
🔳 (ع) 🌴داغ روضه هام الشام الشام 🌴داغ عمه هام الشام الشام 🎤 👌بسیار دلنشین 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 چرا امام سجاد علیه السلام به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی کمر بست... علیه السلام 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت خانواده💞
. #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 75 🔶🔶🔶 استاد پناهیان: 💠 میفرماید : یک ذره از محبت خدا در دلی نمینشیند
. 76 استاد پناهیان؛ 🔶مابزرگترین استاد اخلاق و بزرگترین مربی معنوی رو همیشه همراه خودمون داریم ، 🔴 اما قدر نمیدونیم . با همین مقدمه اجازه بدین اشاره ای به مطالب شب قبل بکنم ، یقینا به هر کدوم از ما بگن شما نیاز دارید یک استاد و مربی اخلاق داشته باشید ؟ ✅خواهیم گفت بله ، نیاز داریم ، چقدر خوبه 🔹اجازه بدین یکی دو تا مثال بزنیم . یه آقای بازاری خدمت یکی از خوبان رسیدند ، اقای رجبعلی خیاط ، بعضی علما خاطرات ایشون رو نوشتند . 🔶بنده منزل ایشون رو در چهار راه مولوی تهران دیدم و چرخ خیاطی ایشون هنوز کنار اتاق بود . 🌺🌺 چرخی که از فرزندان ایشون میگفتند که پای این چرخ ایشون بارها به خدمت حضرت مولا ولی عصر (عج) رسیدند. ❌پیش ایشون میان میگن گره افتاده به کارم چه کنم ؟ اوضاعم به هم ریخته ایشون نگاه ،میکنند ، خب اولیای خدا وقتی پرده جلوی چشماشون نباشه ✅طبیعتا میتونن هر چیزی رو اراده کنند👈 ببینند. به این آقای بازاری تاجر میگن که شما چند سال قبل ارثیه باباتون و که تقسیم میکردین ، 🔴حق خواهرتون و کامل ندادین به این دلیل گره افتاده به کارتون بریدخواهرتون و راضی کنید میان پیش خواهر میگن خواهر تو چرا چیزی به ما نگفتی وقتی ازما راضی نیستی؟ موقع تقسیم ارث میگفتی ، 🔶خواهر هم محبت به برادر داره با اینکه ته دلش راضی نیست اعلام میکنه نه عزیزم شما بالاخره برادر ماهستی ، پول پیش شما باشه انگار پیش ماست گفتن نه خواهرمن ، شما باید راضی بشی حق شما در اموال ماست والا من گرفتاری سنگین پیدا میکنم ، به پول امروزمان صد هزار تومان به خواهر میدن ، 🌸خواهر خوشحال میشه و تشکر میکنه ، میان پیش آقای رجبعلی خیاط ایشون عرضه میدارند نخیر ته دل خواهرتوهنوز راضی نیست وخواهر تو هنوز احساس حق میکنه در اموال تو. باید بری راضیش کنی ، دومرتبه مجبور میشه بیاد پیش خواهر سیصد هزار تومان پول اون زمان میده ، ✅خواهر راضی که میشه آقای رجبعلی خیاط نگاه میکنه با چشم بصیرتی که داره به آقای بازاری تاجر میفرماید که خب مشکلت حل شد از فردا گره هات باز میشه ، ✅🌸🌸 یکی از عواملی که رجبعلی خیاط رو به این درجه رسوند ، نماز مودبانه ی بدون تکبر اون بود . ♻️💠♻️💠♻️ ادامه داره ....✨👇 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
🏴 رنج و زحمت زنده نگه داشتن خون شهید از شهادت کمتر نیست... 💞 https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بهشت خانواده💞
#کلیپ_معنوی 👆توصیه میکنم حتما گوش کنید👆 🎵آداب نوکری امام حسین(علیه السلام) ✔قسمت سوم ✅ دوستان ،
سلام دوستان، 🤚 عزاداریهاتون قبول درگاه حق انشاءالله 🙏 اعضای محترم کانال فرمودن این صوت خراب هست... بنابراین کلیپش رو تقدیم حضورتون می‌کنیم... التماس دعا🙏 بفرمایین👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆توصیه میکنم حتما گوش کنید👆 🎵آداب نوکری امام حسین(علیه السلام) ✔قسمت سوم ✅ دوستان ، حواسمون باشه ، امام حسین زود مرخصی میده..! 💞 @beheshtekhanevadeh14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆بسم الله الرحمن الرحیم 🔆 حریم‌داری در مجازآباد 👨‍👩‍👧‍👦 چگونه از حریم خانواده و همسر در فضای مجازی مراقبت کنیم؟ قبل از اینکه اینترنت از طریق گوشی‌های هوشمند به دست بیشتر ما برسد، باید سبک زندگی مجازی و خصوصا تعهد در فضای مجازی را می‌آموختیم. اما هیچ‌وقت برای یادگیری دیر نیست. در این یادداشت نکاتی در مورد تعهد و حفظ حریم خانواده در فضای مجازی بیان می‌کنیم. 1⃣ مراقبت اخلاقی را جدی بگیرید وقتی در فضای مجازی مطالب همسرتان را می‌خوانید و علاقه‌مندی‌هایش را می‌بینید ممکن است به مرور متوجه تغییراتی در او شوید. این وظیفه‌ی شما به عنوان نزدیک‌ترین محرم اوست که اگر به راه نادرستی می‌رود، آگاهش کنید. ☀️رهبر گرانقدرمان می‌فرمایند: «زن اگر می‌بیند شوهرش در معاملات بد افتاده، در رفیق‌بازی‌های بد و معاشرت‌های بد افتاده، یا مرد می‌بیند زنش افتاده در بعضی تجمل‌پرستی‌های غلط یا ولنگاری‌های غلط، نباید بگوید: حالا او خودش است. نه! شما هر کدام نسبت به هم وظیفه دارید. باید همت خود را متمرکز کنید. زن و مرد می‌توانند بر روی هم اثر بگذارند (3/8/1379).» قرار نیست مثل نگهبان یا آقا بالاسر تعقیبش کنید؛ مثل یک رفیق دلسوز هوایش را داشته باشید.😊 2⃣ همیشه و همه جا متعهد بمانید اگر اعتماد از خانواده برود، سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. چیزی که اعتماد بین همسران را می‌سازد، وفاداری و تعهد است. امام خامنه ای در این زمینه توصیه می‌کنند: «اگر می‌خواهید محبت طرف مقابل‌تان به شما زیاد باشد، وفاداری کنید، حس اعتماد او را جلب کنید. یکی از چیزهایی که محبت را در خانواده به کلی به هم می‌ریزد، بی‌اعتمادی زن و شوهر به همدیگر است (19/7/1379).» 👌یکی از مصادیق تعهد در فضای مجازی این است که از تمام ارتباطات و فعالیت‌هایی که می‌دانید همسرتان را ناراحت می‌کند، بپرهیزید؛ حتی اگر مطمئن باشید او هرگز باخبر نمی‌شود! 3⃣ حسادت و غیرت همدیگر را تحریک نکنید احتمالا یکی از صفحاتی که همسرتان مشتاقانه پیگیری می‌کند صفحه‌ی شما و فعالیت‌های شما در فضای مجازی است. مراقب لایک‌ها و کامنت‌های خود باشید. شاید به زعم خودتان حرف خاصی برای صاحب یک مطلب ننوشته باشید، اما آن جمله همسرتان را دلگیر کند و غیرت یا حسادتش را برانگیزد. در انتخاب عکس پروفایل دقیق و حساس باشید؛ عکسی را که می‌دانید همسرتان نمی‌پسندد قرار ندهید. ☀️رهبر فرزانه‌مان می‌فرمایند: «من همیشه به مردهای جوان توصیه می‌کنم، که در معاشرت با نامحرم و حتی محارم، کاری نکنید و حرفی نزنید که زنان خود را وادار به حسادت کنید. به دختران جوان هم سفارش می‌کنم، که در برخورد با مردهای بیگانه، کاری نکنید و حرفی نزنید که حس حسادت و غیرت شوهرانتان را تحریک نمایید. این حسادت‌ها بدبینی می‌آورد و پایه‌های محبت را سست می‌کند و از ریشه می‌سوزاند (10/9/1379).» مراقب باشید به خاطر آدم‌ها و فعالیت‌های مجازی، محرم‌ترین فرد زندگی واقعی‌تان را دلزده و رنجیده‌خاطر نکنید. 😔 4⃣ چشم‌تان را درویش کنید فضای مجازی بی‌در و پیکر است و بعضی افرادش بی‌بند و بار. پس مراقب نگاهتان باشید و به هر چیزی آلوده‌اش نکنید. شاید این آلودگی در حد کلیک روی عکس پروفایل یک نامحرم و تماشای آن باشد یا ورود به صفحه‌ی او و دید زدن تمام عکس‌هایش! دینمان ما را به نگه داشتن نگاه توصیه می‌کند تا به هر طرفی کشیده نشویم و نسبت به همسرمان وفادار بمانیم.✅ ☀️رهبر عزیزمان می‌فرمایند: «اینکه اسلام آن قدر گفته است که چشم‌تان را ببندید، به نامحرم نگاه نکنید... به زن یک جور گفته و به مرد یک جور دیگر گفته، برای این است که وقتی چشم به یک طرفی رفت، آن وقت بخشی از سهم آن کسی که همسر شماست، آن طرف خواهد رفت. حالا چه شما مرد باشید و چه زن باشید، فرقی نمی‌کند. یک قسمتی می‌رود آنجا. وقتی اینجا کم گذاشتی، محبت ضعیف خواهد شد. محبت که ضعیف شد، بنای خانوادگی متزلزل می‌شود (17/2/1375).» 5⃣ فریب ظواهر را نخورید فضای مجازی است و دروغ و دغل‌هایش. اما شما تحت تأثیر این دروغ‌ها زندگی‌تان را تلخ نکنید. تصاویر زیبا و خوش‌آب و رنگ زندگی‌های لوکس فریب‌تان ندهد. خیلی‌هایشان به صورت اجاره‌ای یا رایگان به دست منتشرکننده‌ی عکس رسیده است! زیبایی‌ها و جذابیت‌های ظاهری افراد این سؤال را به ذهنتان نیاورد که «پس من یا همسرم چرا این شکلی هستیم؟!». پشت این عکس‌های «همین الان یهویی» ساعت‌ها آرایش و صحنه‌آرایی جا خوش کرده. حتی اگر تمام امکانات و زیبایی‌هایی که می‌بینید واقعی باشند، باز هم ارزشش را ندارد که برای به دست آوردن مقداری از آنها زندگی خودتان و همسرتان را تلخ کنید و خودتان را تحت فشار بگذارید.🔺 💞 @beheshtekhanevadeh14