eitaa logo
بهشت ثامن الائمه
887 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
36 فایل
اولین و بزرگترین مجموعه‌ی خودجوش مردمی،تربیتی و تشکیلاتی دختران در کشور، بهشت ثامن‌الائمه (جهان‌دخت) #کرج_تهران 🌺 پیج اینستاگرام https://www.instagram.com/m.beheshtesamen 🌺صفحه آپارات http://aparat.com/beheshtesamen 🌺خادمین کانال @Salhi888
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز مهمون این خونه بودیم 🌱 وقتی با پیرمردبازنشسته ارتشی صحبت میکردیم گفت پسرش تو الانبار توسط داعش شهید شده و به کسری از ثانیه اشکش در اومد و ما هم پا به پاش گریه کردیم 😭🥺 . . درحال استراحت بودیم که همسرش با کلی کتاب وارد شد اول تعجب کردیم که یعنی چی بعد که اومد نزدیک گفت دست بکشید رو این کتابای پسرم کنکوریه میخوام تبرک شه که انشالله قبول بشه 😢 . و مات و مبهوت بودیم از این همه اعتقاد 🥺🥺 حسین جانم 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر که با هر چه داشت آمده بود با دلی خسته،چشمِ پر اشک آمده بود آن یکی با کاسه اب و دست لرزانش اما با ایمانی استوار آمده بود شاعر :خانم مقیمی حسین جانم 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز آخر پیاده روی و رسیدن به کربلا 😭😭 آخر رسد شبی که به جرم جنون عشق مارا به کربلای تو تبعید میکنند....💔 حسین جانم 🥀
ساک دستی روی سر پیرزن های عرب🌱 🏴 عمود صِفْر ❖ مجموعه‌ تصاویر مینیمال‌ اربعینی که ما رو بی هوا، می‌بَره تا کربلا...💔 حسین جانم 🥀
روایت اعضای کانال از زائران کاوران🌱 این چند روز معنی این جمله که: در مسیرپیاده روی اربعین هرچیزی تورا یاد روضه میندازد واصلا کل مسیر روضه است؛ را خیلی درک کرده بودم اما دیروز صحنه ای دیدم که مریضم کرده است و دو روز است از جلوی چشمانم دور نمیشود.... خواهری که با تمام خستگیِ مسیر پیاده روی و گرما و درد پا و....خودش را به محل هیات شبانه رسانده بود ،هنوز کوله اش را زمین نگذاشته بود که بیتابی میکرد و چشمانش این طرف و آن طرف می گشت گویا عزیزگمشده ای داشت، مادرش پرسید :داری به کی زنگ میزنی پاسخ داد:دارم دنبال داداش میگردم،خیلی دلتنگشم ..... با شروع شدن هیات موفق نشد برادرش را ببیند با همان حزن ودل نگرانی رفت نشست پای روضه ی خانم سه ساله وحضرت عقیله(س).... هیات تموم شد امدم دیدم جلوی درب هیات،خواهر و برادری دارند دل میدهند وقلوه می‌گیرند صدایش کردم که از جمع جانماند یک وقت واز هم باحسرت باهم خداحافظی کردند اما می‌دانستند که یکدیگر را خواهند دید واین صحنه های بیتابی،دلتنگی ،صحبت های خواهر برادری واین خداحافظی لحظه لحظه اش تداعی روضه بود حالا عجیب بیشتر میفهمم روضه ی وداع خواهروبرادر را حسین جانم 🥀
🔹امام‌صادق(علیه السلام)می‌فرمایند: برای زائر امام حسین'علیه السلام' آنقدر درجات بالا میرود که شهید غرقه به خون در راه خدا به آن درجه نمیرسد...✨♥️ 📚(بحارالانوار:جلد98صفحه15) حسین جانم 🥀
🖤 داستان کوتاه(قیمه‌نجفی سیدالرئیس) کمرم درد گرفته بود. بیل بلندتر از قد و قواره‌ام بود. بابا که رفت، مامان مرد خانه صدایم کرده بود. به بیل تکیه دادم تا نفسی تازه کنم. آفتاب از پشت نخل‌ها رسیده بود به وسط آسمان. دست را بالای چشمم سایه‌‌بان کردم. لحظه‌ای با خودم فکر کردم، نکند سراب می‌بینم.‌ بیل را روی زمین پرت کردم و دویدم لب جاده. خاک زیادی بلند شده بود و کاروانی سیاه‌پوش از لابه‌لای نخل‌ها جلو می‌آمد. ضربان قلبم بالا رفت. زبانم به سقف دهانم چسبید و نفسم انگار گیر کرده بود. این کاروان وسط روز، توی طریق چکار می‌کرد؟! عرق از پیشانی‌ام گرفتم و توی دلم یاحسین گفتم و جلو رفتم. لحظه‌ای ترسیدم، خواستم بی‌خیال کاروان شوم و برگردم سر زمین. ولی ماجرا شوخی بردار نبود. اگر مامورها می‌رسیدند. خون بود که زیر نخل‌های طریق‌الحسین می‌ریخت. آب دهانم را به زور قورت دادم. با چشمم که مردها را شمردم ۵۰ نفری بودند. ایستادم تا نفسم برگردد و بعد گفتم: سلام حاجی، ماجور باشید، کجا؟! پیرمرد جلوی کاروان، چفیه دور دهانش را باز کرد و نگاهی به قد و قواره کوچکم انداخت و خندید‌. با چفیه غبار راه را از لای چین و چروک صورت‌ش پاک کرد و گفت: پسرجان نحن زائرالحسین. قلبم مثل گنجشک اسیر بیشتر از قبل ضربان گرفت. جلوتر رفتم. پیرمرد انگار خودش رمزی بودن حرفم را فهمیده بود. خم شد و خودش را هم‌قد من کرد. توی گوش پیرمرد زمزمه کردم: حاجی! خبر نداری سیدالرئیس دستور قتل زائران آقا حسین را داده. زائرها شب حرکت می‌کنند نه توی روز روشن. پیرمرد پیشانی‌ام را بوسید و ایستاد. برگشت و با هم کاروانی‌هایش مشغول صحبت شد. خواستم برگردم سر زمین ولی انگار پاهایم توان حرکت نداشت. انگار دوقلوه سنگ بزرگ بسته بودن به پاهایم. به دلم افتاد که تا شب دعوت‌شان کنم خانه خودمان. چندباری دیده بودم که بابا، زائران آقاحسین را مهمان کرده بود. کاش بابا بود. نمی‌دانم چه‌طور از دهنم پرید که گفتم: حاجی! بفرمائید خانه ما ! تا این را گفتم دلم خالی شد. چند وقتی بود برای خورد و خوراک خودمان هم پول نداشتیم. مامان اگر می‌فهمید توی این شرایط خودسر مهمان دعوت کردم، حسابی شاکی می‌شد. خواستم حرفم را پس بگیرم ولی تعارفم را پیرمرد قبول کرده بود‌. لباس عربی‌ام را بالا کشیدم و گفتم: پشت سرم بیاید و خودم جلوتر دویدم تا خبر را به مامان بدهم. در خانه را هُل دادم و داخل رفتم. بوی قیمه نجفی خانه را پر کرده بود. مامان توی مطبخ نشسته بود و به قابلمه‌ی کوچک روی اجاق نگاه می‌کرد. نفس نفس زدم و گفتم: مامان! مامان! مهمان! زائر آقا ...حسین. مهمان! مامان از روی زمین بلند شد و سراسیمه دست روی شال سیاهش گذاشت و گفت: مهمان آقا! این وقت روز! لحظه‌ای فقط صدای پِت پِت اجاق آشپزخانه شنیده شد و بعد مامان، منگوله‌ی شال را به گوشه‌ی چشم‌ش کشید و اشکش را پاک کرد و گفت: گفتی مهمان، آقا خودش می‌دونه و غذای مهمان‌ش. دستم را گرفت و به حیاط خانه آمدیم. پیرمرد سر به زیر دم در خانه ایستاده بود. مادر جلو رفت و پرچم یاحسین توی دست پیرمرد را به صورتش مالید و با شور خاصی از مهمانان دعوت کرد: هلبیکم! ماجورات! هلبیکم زئرالحسین! مامان برگشت آشپرخانه و به قابلمه‌ی کوچک قیمه‌نجفی و قابلمه‌ی دونفره برنج نگاه کرد. آتش اجاق توی چشم‌های مامان می‌لرزید. مامان نگاهم کرد و گفت: دِ یاالله پسر، شگون نداره! مهمان آقا معطل مانده! سفره را پهن کردم. دیس دیس مامان قیمه و برنج دستم می‌داد و می‌چیدم وسط سفره. مهمانان گرسنه، قاشق قاشق غذا می‌خوردند و من به چشم‌های خندان مامان نگاه می‌کردم که توی مطبخ بالا سر قابلمه نشسته بود و ذکر می‌گفت. سی روز بعد هم قابلمه‌ی قیمه‌نجفی دو نفره مامان زائران یواشکی طریق را دور از چشم سیدالرئیس سیر کرد. مامان دست لای موهایم کشید و گفت: حالا بگو سیدالرئیس حسین یا صدام! دِ یاالله پسر سفره را پهن کن زائر آقا نباید معطل باشه. خندیدم و دیس‌های قیمه نجفی را گذاشتم جلوی مهمان‌های آقا. ✍براساس داستان واقعی به نقل از موکب‌داران طریق‌العلما حسین جانم 🥀 🆔 @beheshtesamen
نگویید جا مانده‌ایم! کسی که ‎قلب و روحش رفته جامانده نیست. جامانده کسی است که عشق و شور و طلب زیارت ‎اربعین به ذهنش هم نمی‌رسد و علاقه‌ای ندارد. اگر به هر دلیلی اشتیاق رفتن هست و شرایطش نیست، خیری بوده و ثواب نیت را برده‌اید. شاکر باشید و نگویید جامانده ایم آیت الله جوادی آملی حسین جانم 🥀
هدایت شده از فرصت طلایی ⭐
و تشکر آخر از مجموعه بهشت ثامن دختران که با تربیت و تقسیم و نظمی که داشتن کار رو برای کاروان خیلی آسون کردن حقیقتا دغدغه تنها جایی که نداشتم قسمت دختران بود خودشون تقسیم بندی کرده بودن ، همیشه سر نظم در برنامه ها حضور داشتن تربیت همچین دخترانی در این دوره زمونه خیلی کار سختیه که این مجموعه به لطف حضرت علی بن موسی الرضا خیلی راحت دارن انجام میدن پیشنهاد میدم اگه دانش آموز دختر متوسطه اول دارید حتما داخل یکی از کانون های دختران عضو کنید ملارد فردیس کرج کمالشهر تهران @forsate_talaii
28.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پرونده ویژه 📍سرود نهضت نوجوانان اربعین 📣 اجرا شده توسط هزاران نوجوان ایرانی در مسیر نجف به کربلا (اربعین ۱۴۰۳) با صدای به کانال نهضت نوجوانان اربعین بپیوندید @nn_arbaeen @nn_arbaeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوشه ای از مسیر طریق العلما که کاوران ما امسال تو این مسیر پیاده روی داشت و تک تک این نخل ها شاهد غم ما برای اباعبدالله بودن 🥺🥺 چه زود گذشت 😭 حسین جانم 🥀
14030424- 5.mp3
11.51M
🎧 | زمینه🌷 🎙بخش پنجم - زمینه (دست دخیلم به پره) 🌹والله یاد ما محو شدنی نیست🌹 @samen_media88
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♡• حالا که اربعین شده🏴 و تقریبا ۴۰ روز میگذره از آخرین جلسه دهه اول محرممون ...🥲 وقتشه چندتا قاب موندگار از هیئت مون رو ببینیمو دلامون هوایی اون روزا بشه🫀✨ 🌸@Norolhoda_ir🌸
❶ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم ❷ «غسل اربعین و توبه» ❸ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین» ❹ ۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه ❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار ❻ غروب اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله ❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
رهبری امروز توی سخنرانی‌شون گفتن برای این سال‌های زیاد زندگیتون و روزهای جَوونیتون برنامه‌ریزی کنید. برای اینکه درست برنامه‌ریزی کنید باید خوب فکر کنید و برای اینکه درست فکر کنید قرآن بخونید و تأمل کنید... واقعا به میزان انس‌مون با قرآنه که تو مسائل مختلف حق و باطل رو میتونیم شناسایی کنیم. 🌱
‌ مراقب باشید میونِ اینهمه آدمای فیک آدمای واقعی زندگی تون رو گم نکنید...
یکی از سفارش هاشون این بود که بعد نماز در سجده از خداوند اینطور بخواه: «اللهم ارزُقْنی حَلاوَةَ ذِکْرِک و لِقائِک و الحُضُورِ عندک» -مرحوم علامه حسن زاده آملی
📣 رهبر انقلاب : ✏️ چهارسال زود میگذرد لکن در همین مهلت زود گذر کارهای بزرگ میتوان کرد. امیرکبیر سه سال در کشور حکومت کرد؛ کارهای بزرگی را بنیانگذاری کرد. خود آقای ما سه سال حکومت کرد و ریاست کرد کارهای خوبی ایشان انجام داد و بعضی‌ کارها را پایه‌گذاری کرد که ان‌شاءاللّه ثمره‌اش را بعدها کشور خواهد دید. ۱۴۰۳/۶/۶
بسم رب الرضا(علیه‌السلام)🕊️ ♡محفل هفتگی دختران نورالهدی ♡ ▪︎ زمان⏰ : چهارشنبه ۷ شهریور ،ساعت ١٧ ▪︎ مکان🌆 : خزانه، بین فلکه سوم و چهارم، کوچه شهید صالحی،روبه روی ده متری بادلو،حسینه سید الشهدا (علیه السلام) همراه با ثبت نام اردو مشهد 💛 🌸@Norolhoda_ir🌸
هدایت شده از کانون دختران بهشت
خداروشکر بعد یه مدت طولانی قراره هم دیگه رو ببینیم🤩 قرار ما فردا ساعت۱۷ مکان : بلوار شهدا _ کوچه گلزار شهدا _ حسینیه حضرت علی اصغر(ع) ⭕به مکان جلسه دقت کنیییید⭕ @dokhtaranebehesht